نقش مبارزات ملی و تاریخی مردم کشورما در تاسیس ح د م خ ا
علی رستمی
پنجاه ودوسال قبل در ۱۱ جدی خورشیدی ۱۳۴۳ به خاطر « رنجهای بیکران مردم افغانستان» جمعیت دموکراتیک خلق افغانستان ، درشهرکابل تشکیل گردید ، این امر رویدادی بسی عظیم و تاریخی بود درحیات سیاسی واجتماعی زحمتکشان افغانستان.
افغانستان مانند بساکشورهای منطقه و جهان دارای تاریخ باشکوه و مشحون از مبارزات دلیرانه و وطن پرستانه می باشد . نیروهای روشن ضمیر ، ملی و وطن پرست کشورما، بادرک از ارزش های دموکراتیک ، بخاطر آزادی ، گسترش عدالت اجتماعی و تحقق مولفه های قانون بشری براساس جو سیاسی که پیش و بعد از جنگ اول جهانی و دوم درجهان بوجود آمده بود، با تشکل سازمان ها وحلقات قانون خواهی به مبارزه سیاسی واجتماعی در جامعه قد علم کردند. مشهورترین حلقات وگروه های سیاسی نخستین بار زیر نام نهضت « مشروطه خواهان » به مبارزه علیه نظام خود کامه حاکمیت فیودالی و استبداد شاهی الی ختم حاکمیت حبیب الله خان رشد و گسترش پیدا کرد. بعد ازکشته شدن امیرحبیب ا لله توسط اعضای این نهضت نظام جدید مترقی وملی تحت رهبری امان الله خان غازی تشکیل شد. امان الله خان بعد از اعلام استقلال افغانستان از انگلیس ها ، تشکیل حکومت اصلاحات مترقی را روی دست گرفت.
در گام نخست حلقات روشنفکری درپایتخت انکشاف کرد. این گروه های اصلاح طلب درمحور سه گروه وسازمان ها بنام: لیبرال های دربار که درآرزوی اصلاحات دردرون نظام بودند.گروه دومی: حزبی را بنام «جمعیت سری ملی» که عمدآ تحصیل کرده های دموکرات را تشکیل میدادند ، درمکاتب کابل اهداف ومرام خود را ازطریق ترور وکودتا می خواستند عملی سازند.
دسته سومی: روشن کران وتحصیل کرده گان انفرادی بودند، که خارج ازدربار به شکل انفرادی براساس رفاقت های شخصی مبارزه می نمودند.اهداف آنها درقدم اول دولت مشروطه واصلاحات اجتماعی ـ اقتصادی در جامعه بود. این نهضت روشنگری الی حکومت امانیه بنام مشروطه خواهان درتاریخ یاد گردیده اند. بعد ازسقوط دولت امانیه این سازمان ها وحلقات در زمان پادشاهی حبیب الله کلکانی و پادشاهی نادرخان غدار که فضای ترور اختناق سیاسی حاکم شده بود، به اثر استبداد وظلم بی رحمانه ضد بشری نادر خانی ،همه متلاشی ، پراگنده و یا بنام مشروطه خواهان کشته و زندانی شدند. بعد ازکشته شدن نادرخان ،پادشاهی ظاهرشاه و رویکار آمد ن صدارت شاه محمود خان با اعلام دموکراسی و قوانین دموکراتیک و شروع آزادی وانتخابات بلدیه وشورای ملی ،احزاب وحلقات جدید با تشکیلات و مرام های مترقی ،در موجودیت فضای نوین سیاسی جهان، بعدازجنگ دوم جهانی و دوقطبی شدن جهان درمحور نظام های کاپیتالیزم وسوسیالیزم ، بوجود آمدند. ازآن جمله حزب ویښ زلمیان، حزب دولتی دموکرات ملی، جمعیت وطن و حزب خلق تشکیل گردید، که توسط روشنفکران ملی و دموکرات باشتراک نماینده گان اقشار جامعه با برنامه های ملی ودموکرات مترقی ومتاثر از ایده های سوسیالیستی ولیبرالیستی که درجهان حاکم بود، بنیان گذاری شده وهرکدام برای اهداف خویش درمیان مردم فعالیت می نمودند.
بعد از ختم صدارت شاه محمود و محمد داوود خان ، داکتر یوسف خان برای اولین بار خارج ازخانواده سلطنتی به صدراعظمی انتصاب گردید. که پاد شاهی مطلقه به مشروطه اعلام وپارلمان دوباره فعال وضمنا آزادی های فرهنگی که بنام آزادی« نیم بند وتاجدار» مشهوراست بوجود آمد.قانون احزاب تدوین وبرای توشیخ به محمد ظاهرشاه سپرده شد، اما تا اخردوره سلطنت امضا نگردید.با آنهم حلقات وگروه ها وشخصیت های سیاسی با استفاده از وضع بوجود آمده استفاده کرده واحزاب مورد علاقه خویش را تشکیل وبه شکل نیمه علنی ومخفی به مبارزه آغاز نمودند . از آن جمله حزب دموکراتیک خلق افغانستان به ادامه مبارزه آزادیخواهانه وعدالت پسندانه نیاکان ونسل های گذشته، به تاریخ ۱۱جدی سال ۱۳۴۳ خورشیدی برابر اول جنوری سال ۱۹۶۵ ترسایی با پرپایی نخستین کنگره خود به اشتراک نیروهای ملی و دموکراتیک ، تحت کمیته تدارک تشکیل گردید. دراین کنگره شادروان نورمحمد تره کی منشی عمومی و شادروان ببرک کارمل منشی اول کمیته مرکزی حزب دموکرات خلق افغانستان با رآی سری ا نتخاب شدند . برای اعتلای ریشه های بنیادی امور جامعه و نابودی کامل مناسبات عقب مانده یی فیودالی ، ظلم واستبداد سلطنتی و ملک الطوایفی وایجاد جامعه نوین مترقی ، گام به میدان مبارزه سیاسی ،اجتماعی واقتصادی گذاشت .درزمانی کوتاهی توانست که هزارن تن ازنماینده گان پیشتاز ونخبه گان تحصیل کرده و روشن ضمیر را به دورخود بسیح نماید، و با رویکردهای مختلفی مبارزه درجامعه به مثابه نیروی مدافع زحمتکشان اعم از کارگران، دهقانان وسایر اقشار اجتماعی تبارز کرد ،از طریق میتنگ ها ومحافل سیاسی ومبارزه پارلمانی ازشهرت عظیمی درمیان توده های برخوردار گردیده ، صدای برحق مردم را با رویکردها وگفتمان مختلفی سیاسی به گوش حاکمان وقت می رساند.برای بهبود زنده گی مردم ، رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان ازانجمله شادروان نورمحمد تره کی و زنده یاد ببرک کارمل با مسوولین بلند پایه دولت وحکومت های وقت ، برای اصلاح جامعه به نفع مردم از نزدیک ملاقات وپشنهادات ها ونظریات خودرا ارایه می داشتند، طوریکه رفیق وکیل یکی از با تجربه ترین کادرهای رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان درکتاب زیرعنوان «از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان » درصفحات ۱۰۶ ،۱۰۷ و۵۵ در مورد تماس و ملاقات های رهبری حزب با رهبران حکومت وقت ، براساس نیت نیک مردم دوستی وخدمت به وطن به مثابه شخصیت های ملی و دموکراتیک برای بوجود آوردن اصلاحات ، غرض تحقق ارزشهای بشری و پلان های مترقی به نفع کارگران و زحمتکشان مشوره های لازم ارایه می کردند .بر علاوه ازطریق پارلمان در انتخابات دوره دوازده وسیزده شورا درداخل پارلمان توسط نماینده گان منتخب حزب مانند جاویدان نام ببرک کارمل ،اناهیتا راتب زاد ونوراحمدنور به سمع شان رسانیده می شد. ح د خ ا بعد ازتاسیس ،مرامنامه واهداف دور نزدیک خود را ،توسط جریده خلق و پرچم برای درک و روشنی اذهان مردم به نشر می سپرد، که مورد پشتبانی واستقبال نیروهای ملی ودموکراتیک قرارمی گرفت. شادروان ببرک کارمل درمقالات منتشره در پرچم ،اهداف، وظایف وسیاست های حزب را توضیح می داد و چنانچه شادروان کارمل درسر مقاله شماره نخست جریده پرچم تحت عنوان« نگاه به وظایف ملی ما دراین مرحله تاریخی» در رابطه هدف غایی حزب که درمرامنامه منتشره ح.د.خ.ا که درجریده خلق ازآن ذکر بعمل آمده بود چنین نگاشته است:« افغانستان درمرحله مبارزه وجنبش دموکراتیک وملی قرار دارد،نه درمرحله"هدف غایی"که بعضی ها ناشیانه وعوامفریبانه آنرا بحث مساله روز وجز وظایف وهدف نزدیک سیاسی طرح میکند» .
رهبری ح.د.خ.ا از جمله شادروان ببرک کارمل معتقد بودند، که مبارزه مسالمت آمیز وروشنگرانه ملی ومترقی برای تغیرات بنیادی وترقی خواهانه وعدالت پسندانه،با فعالیت سیاسی میان مردم ،با ارتقای سطح شعور مردم ، به تدریج می تواند درافغانستان با پشتبانی وسیع مردم عملی شود؛ هرگونه عمال ماجراجویانه ای نظامی را برای رسیدن به هدف رد می کرد. طوریکه رفیق وکیل درکتاب «از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان » به استناد از قول حسن شرق در مورد ملاقات محمد داوود و ببرک کارمل قبل از کودتای 26 سرطان 1352 درصفحه 137 جلداول چنین نگاشته است: « ببرک کارمل: چون شما(محمدداوود) مطابق قانون اساسی حق فعالیت سیاسی ندارید، اگر بخواهید می توانید از سه طریق استفاده نمایید.
۱ـ یک روزنامه یا جریده بنام شخص دیگر امتیاز بگیرید ونظریات خودرا به نشر برسانید تا زمینه فعالیت های سیاسی شما میسر و مساعد گردد.
۲ـ اگر امکان داشته باشد، با اعلیحضرت راه مفاهمه را باز نمایید و بهترین راه خدمت گزاری به شما این خواهد بود که شما در صورت امکان نایب سلطنه شوید.
۳ـ کودتا با روش مبارزه ایدیالوژیکی ما متضاد بوده وآنرا یک عمل خاینانه وضد منافع ملی می شماریم وهرکسی به این راه اقدام کند ما طرف مقابل آنها قرار خواهم داشت.»
مقالات واسناد تاریخی گواهی می دهد که حزب دموکراتیک خلق افغانستان به صفت حزب ترقی خواه وملی از بطن جامعه روشنفکری بر اساس الگوهای تاریخی و ملی بوجود آمده ، و تغیرات دموکراتیک ملی رابه نفع مردم در اولیت های وظایف اهداف خود قرار داده بود. اما وضع سیاسی ملی ، جهانی ومنطقه وی ،که براساس کشمکش های جنگ سرد میان دوقطب امپریالیزم وسوسیالیزم در راس امریکا واتحادشوروی وجود داشت ،ح.د.خ.ا مجبور شد، تا بایکی ازاین قدرت ها پیوند همکاری و دوستی را بعداز کسب قدرت انتخاب نماید. حزب بنابر تجارب تاریخی، بعداز کسب قدرت در هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی ، برشالوده یی مناسبات دوستی وهمکار و حسن همجواری که درفرآیند تاریخی بعد ازکسب استقلال افغانستان از زمان حکومت امانیه الی سقوط دولت جمهوری داوود خان با کشور اتحادشوروی سوسیالیستی وجود داشت،آنرا تمدید وبا رویکرد نوین سیاسی، به خاطر پشتبانی وتحقق اهداف انقلابی خویش ادامه داد.به این رو ،قراردادهای جدید میان هردوکشور برای همکاری های وکمک های بزرگی اقتصادی ،اجتماعی ونظامی بعد ازقیام نظامی هفت ثور توشیح، ودرعمل بادرنظر داشت شرایط حساس وپیچیده یی کشور به مردم افغانستان صورت گرفت.
زمانیکه جمهوری دموکراتیک جوان افغانستان ، تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان بوجود امد ، آعمال تخریبکارانه توسط احزاب بنیادگرایی اسلامی وعقب گرا که قبل از قیام هفت ثور درزمان محمد داوودعلیه نظام جمهوریت وی به پاکستان لانه کرده بودند؛ در گوشه وکنار افغانستان قیام های مسلحانه را با کمک دولت پاکستان و جهان غرب درراس امپریالیزم امریکا سازماندهی و شروع نموه بودند، با ازبین رفتن دولت محمد داوود دست ازاین عمل شنیع وحنایتکارانه دست نه کشیدند ،بلکه تحت رهبری دستگاهی جاسوسی ای. اس. ای کمپ های نظامی راغرض تربیه آنها درخاک پاکستان گسترش داده و برای تخریب کاری وخشونت وازبین بردن نهادهای مردمی واجتماعی دولت، به افغانستان زیر نام جهاد گسیل داشتند، وکوشیدن تا نفاق و دشمنی را درمیان افغان ها تشدید بدهند، تا دولت جوان دموکراتیک افغانستان رادرنطفه خفه واهداف باداران منطقه وی وجهانی خودرا عملی سازند. جنگ های تخریبی احزاب هفت گانه وهشت گانه یی پاکستان وایران مجهز با سلاح های مدرن غربی از یک سو و اختلافات درونی جناحی حزب وتندروی و افراط گرایی باند امین درجهت تحقق برنامه های دولتی از دیگر سو، زمینه ساز تشدید قیام های مسلحانه دژخمیان گروه های احزاب اسلامی درگوشه وکنار کشور وپیش روی آنها در نقاط مختلفی کشور گردید ، هرروز فضای سیاسی در دردرون حزب و دولت میان رهبران متشنج ترمی گردید . این امر باعث تضعیف روحیه رزمی دفاع از حاکمیت دولت وسقوط شهرها بدست اِعمال نیروهای پاکستانی وایرانی میشد. حفیط الله امین برای غضب قدرت از هیج نوع اعمالی فردمنشانه درخارج وبیرون دولت وح.د.خ.ا دریغ نمی ورزید؛ برای رسیدن به این هدف ، تمام مخالفین خود را کنار زده ،ازجمله شادروان نورمحمد تره کی منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق را، ناجوانمردانه توسط افرادخود به شهادت رسانید ، که این عمل باعث تشدید تشنج وبر خوردهای مسلحانه ، میان طرفداران تره کی و امین درداخل حزب گردید ؛ افغانستان دریک باتلاق کشمکش های سیاسی داخل حزبی و گروهای مسلح تنظیم های جهادی خارجی تبدیل ، وحاکمیت دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان به سقوط مواجه شده بود . بر اساس این همه حرکات های ماجراجویانه حفیط الله امین درسطح منطقه وجهان باعث شد، تا اتحادشوروی برای نجات حزب ودولت ج د ا وحفظ امنیت سرحدات جنوبی خود ،نظر به تقاضای دولت ج ا که درزمان زمامداری حفیظ لله امین و تره کی چندین بار تقاضا شده بود، کمک نظامی خودرا برای دفاع از ج د علیه تجاوزات کشورهای منطقه که با پشتبانی ایالات متحده امریکا ،ایران وعربستان سعودی صورت می گرفت به افغانستان اعزام نماید، که بعدازآن فصلی جدیدی سیاسی درکشور گشوده شد. عبدالوکیل در کتاب « از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان » علت اعزام عساکر شوروی را چنین بازتاب داده است
۱ـ قتل نورمحمد تره کی،
۲ـ ترس از ارتباط امین با سی. آی.ای ونزدیکی با پاکستان،
۳ـ قیام ها واعتراضات مردم علیه استبداد رژیم در ولایت،
۴ـ نگرانی وتشویش اتحادشوروی ازمداخله امریکا
۵ـ نگرانی وتشویش اتحادشوروی از سرحدات جنوبی آن کشور،
۶ ـ عدم تصویب معاهدهء سالت 2 وحضور نیروهای نظامی امریکا درخلیج فارس،
۷ـ بهبودی روابط امریکا وجمهوری توده یی چین،
۸ـ نصب راکتهای میان برد اتومی دراروپایی غربی،
۹ـ فرضیه توسعه طلبی نظام سوسیالیستی جهانی و دستیابی به آبهای گرم ."
همچنان به ادامه می افزاید: «چنانچه درتمام فیصله ها وتصامیم رهبری اتحادشوروی دراین دوران دلواپسی ودودلی، درمورد فرستادن قوای شان به افغانستان بطور روشن و واضح مشاهده می گردد. آنها تمام خطرات وعواقب فرستادن قوای نظامی خود را به افغانستان می دانستند . چنانچه به تقاضای های مکرر تره کی وامین برای فرستادن به اشکال گوناگون بطور کلی جواب رد می دادند. ولی بالاخره به خواست آنها جواب مثبت داد ودرآغاز واحد های کوچک وبعدأ نیروهای تقویتی بیشتر نظامی را درمناطق حساس چون میدان هوایی بگرام وتپهء تاج بیگ فرستادند.»
بعد از تحول شش جدی ۱۳۵۸ نظر به فیصله رهبری جمعی کمیته مرکزی ح.د.خ.ا شادروان ببرک کارمل به حیث منشی ورییس شورا انقلابی ج دا که بعد ازقیام نطامی هفت ثور منشی اول کمیته مرکزی ح .دخ.ا ومعاون شورای انقلابی جمهوری د ا نیز دراین پست وظیفه داشت، انتخاب گردید. رهبری جدید درحزب ودولت در تلاش بودند، تا تمام انحرافات که درزمان امین بوجود آمده بود آنرا اصلاح وانقلاب را به سوی مسیر درستش سوق واداره نمایند. شوربختانه که دشمنان داخلی وخارجی انقلاب ثوربه سطح منطقه وجهان یکبار دیگردست را باهم یکی کرده جنگ اعلام ناشده را علیه دولت ج دا گسترش و سازماندهی نمودند. با قراردادن سلاح های مدهش پیشرفته به اختیار نیروهای عقب گرایی تاریک اندیش وسنت گرا،جنگ را علیه نیروهای مترقی ودموکرات به یک جنگ طولانی ایدیالولوژیکی تبدیل نمودند. تمام امکانات و نیروی خویشرا دراین عرصه بسیج ساختند، تا پای شوروی درافغانستان هر چه چُقرترفروبرود ، تا انتقام شکست جنگ ویتنام را از اتحادشوروی بگیرند. وکیل از نقل از ولیم کیسی رییس سابق سی .آی.ای درمصاحبه با رادیوی بی بی سی در ۳۰ دسمبر ۲۰۰۴ درصفحه ۳۹۸ کتاب « از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دمکراتیک افغانستان» نگاشته است:« به بسیاری آرامی ، اکثر دولت های شرق میانه وعربی ، زندان های خودرا از افراد مضر خالی وآنها را به امید های فراوان به جهاد فرستادند تا درانجا شهید شوند. تعدادجنگ جویان خارجی وعربی درافغانستان به ۶۰ هزارتن میرسند».
چنانچه نظر به اظهارات برژنسکی مشاور امنیت ملی امریکا ، درکتاب «حقایق پشت پرده افغانستان» بقلم سلیک اس هاریسون در رابطه به تصمیم گیری تشدید جنگ در افغانستان چنین تحریر یافته است: « دراواخر ۱۹۷۸ واوایل ۱۹۷۹ میلادی برژنسکی ودابس هرکدام روی اهدافی که مخالف دیگری بود، کارمی کردند. برژینسکی به طور مداوم سعی می کرد رییس جمهور را ترغیب کند که صلاحیت های کمیته بررسی سیاست خارجی سیا به سرپرستی وزیر خارجه را به کمیته هماهنگی ویژه شورای امنیت ملی ـ که خود او به عنوان مشاور امنیت ملی تصدی آن را به عهده داشت ـ انتقال دهد وبدین ترتیب اختیارات ونس( وزیر خارجه امریکا در زمان کارتر) را کاهش دهد دراین صورت برژنسکی می توانست یک سری اقامات تهاجمی علیه شوروی انجام دهد تا پای ان درقضیه افغانستان کشانیده شود، بدون اینکه وزارت خارجه چیزی زیادی ازآن بدانند.» بنان از شواهد فوق معلوم است که ایالت متحده امریکا پیش از آمدن قوتهای اتحادشوروی درافغانستان پلان های شوم تخریبکارانه ومدهش ضد بشری رادرمقابل زحمتکشان افغانستان طرح ریزی میکرد.
با کمک های مادی ومعنوی اتحادشوروی و تدابیر وتحقق پلانهای مترقی به نفع کارگران وزحمتکشان کشور کارهای بسی عظیم وبی شایبه درطول ۹ سال ازموجودیت نظامیان شوروی درافغانستان انجام کردید . با نهادینه ساختن حکومت قانون وحقوق مساوی زن مرد براساس ارزش های شهروندی وتطبق پلان های اقتصادی و اجتماعی به نفع زحمتکشان اخص کارگران، دهقانان وکارمندان دولت وسایر اقشار متوسط ومرفه ساحه نفوذ دولت ج دا هرروز بیشتر تحکیم می یافت ، مردم به حقانیت آرمانهای ح د خ ا پی می برد اند.درتما م عرصه اقتصادی واجتماعی ونظامی غرض ، تامین امنیت کشور سهم فعال می گرفتند. گروه های عقب گرایی اسلامی آهسته آهسته اعتماد ونفوذ خوی شرا درمیان مردم از دست می دادند . اما با رفتن عساکر شوروی ها به کشور شان مطابق به قرارداد مورخ ۱۴ اپریل ۱۹۸۸میان وزرای خارجه افغانستان وپاکستان در ژنیو و اعلام مشی مصالحه ملی یک جانبه از جانب شادروان نجیب الله عساکرشوروی به ان شتاب که امده بودند به همان شتاب، رفتند. بعد ازان دولت جمهوری افغانستان سه سال دفاع مستقلانه ازخود نمود. اما متاسفانه که باز هم تاریخ به اثر اختلاف های درون حزبی وخودخواهی ها وفردمنشی های رهبری فرگشت کرده وبا تغیر جهان دوقطبی به یک قطبی با ازبین رفتن اتحادشوروی ومعامله های سیاسی بالای سرنوشت زحمکشان کشور به سطح ملی وبین المللی زیر نام مصالحه ملی، قدرت به سیاه ترین گروهی عقب گرایی تاریخ انتقال یافت وشرایط برای مداخله مستقیم نظامی بادران منطقه وی و بین المللی شان درکشورمهیا وهست و نه بود تمام افتخارات مادی ومعنوی تاریخی کشور به حراج آنها گذاشته شد. نه تنها صلح تامین نه شد بلکه جنگ وخون ریزی تا امروز ادامه پیدا کرد. زمینه اشغال افغانستان توسط ۴۸ کشور جهان در راس ناتو وامریکا مساعد که تاامروز این غایله ادامه دارد.
شوربختانه حوادث تلخ تاریخی که ناشی از خودخواهی ،قدرت طلبی ، بی اعتمادی ،عدم صادقانه ء وحدت اندیشه وی ،سازمانی و تشکیلاتی و اتکا به نیروهای بیگانه بالای ح د خ ا به نوع از داخل وخارج تحمل شده بود،نه توانست اهداف خویشرا کاملأتحقق ببخشد. باهمه تلفات مادی ومعنوی و جانفشانی ومبارزه صادقانه وخدمتگذاری به مردم که درطول تاریخ بی نظیرو بی مانند هست ، هویت ملی ان کم رنگ وپایه های توده یی آن در کشور تضعیف و زمینه ساز آن شد تا نیروهای سیاه تاریک اندیش سنت گرا به قدرت برسند.
چانچه وکیل درکتاب خود درمورد مصاحبه شادروان ببرک کارمل با مصطفی دانش روزنامه نگار اشپیگل المانی بعداز قدرت رسیدن تنظیم های جهادی درشهر حیرتان، چنین نگاشته است: «عبرتی که من از مجموع تحولات آغازشده از هفتم ثور تا سقوط رژیم گرفته ام،این است که هیچ قدرتی نمی تواند و نمی خواهد ملت ومردم دیگری را برای رسیدن به استقلال و آزادی و ترقی کمک کند، مگرآن که تحت چنین عناوین اهداف خویش را به پیش ببرد .»
با این همه تجارب و قربانی های مادی ومعنوی در طول چهار دهه درافغانستان، هنوز هم رهبران حاکم امروز نه توانستند که از تجارب تلخ گذشته پند بگیرند. وطن را ازتاثیرات ، حمایه و دستبرد کشورهای بیگانه که درجهت تحقق اهداف استراتیژیکی خود می باشند نجا ت دهند . یک کشور مستقل و آزاد وسربلند آباد نمایند. دسیسه وتوطیه ها بازهم درآبستن هست ، وحدت قومی وملی کشورما اماج حملات دشمنان خارجی برای تحقق اهداف خویش قرار گرفته، هرروز پدیده های منفی خشونت های قومی سازماندهی شده ومی خواهند از این طریق اختلافات قومی زبانی ومحلی را همان قسمی که درپایان سقوط جکومت شادروان نجیب الله تشدید یافته بود، سناریوی آن شعوری توسط عاملین دولت درحال اجرا می باشد . مانند ادعای خجالت آوری ایشجی سابق معاون ولایت جوزجان در رابطه به استفاده جنسی از وی توسط جنرال دوستم وافرادش،برضد جنرال دوستم معاون اول رییس جمهور، به دستور فعالان حکومت اشرف غنی و کشورهای غربی سازماندهی شده است. تا جنرال دوستم که باعث ممانعت جابجا شدن طالب وداعش درشمال میباشد و سرسختانه ازوطن وحاکمیت ان دفاع مینماید ، ازمقامش دور وآنرا خلع قدرت نمایند. تا پلان های شوم آنها مورد تحقق قرار گیرد.
نابود باد دشمان وحدت ملی افغانستان!
درود به روان پاک شهدای ح د خ ا که به خاطر آزادی ، ترقی وعدالت اجتماعی درکشورجانثاری نمودند.