خاطره ای از پرچمدارعدالت اجتماعی، آزادی و دموکراسی، زنده یاد نظام الدین تهذیب
داکترآرین
روز چهارم می برابر با پانزدهم ثورامسال، یکی از شخصیت های نام آور و پرآوازه مبارزات دادخواهانه مهین ما سرفراز و شکوهمندانه با ایمان استوار از جهان فانی رخت بربست و به جاویدانه گی پیوست، هنگامه این مرگ شرافتمندانه یکبار دیگر مبارزان راه عدالت اجتماعی، زحمتکشان و روشنفکران افغانستان را به یاد میهن پرستانی انداخت که افتخارشان ستهیدن با ستمبارگان و مبارزه با بیدادگران به خاطر ترقی و طن و خوشبختی مردم بود.
زنده گی و مرگ آغاز و انجام یک رشته و پشت و روی یک سکه است، اما شکوهمندی آن در پیکار جهت دادخواهی، مردم سالاری و عدالت اجتماعی می باشد، اگر از این دیدگاه بنگریم، در می یابیم که این بزرگ مرد تاریخ پیکار و مبارزه بخاطر نجات افغانستان از روزنخست تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان تا پایان عمرش قهرمانانه رزمید و وفا دار به آرمان های شریفانه خویش ماند و در واقعیت آن هر گز دودل و متردد نشد. شخصیتی چون او جای گفتنی های بسیار دارد، اما نگارنده اولین بار که در لندن از طریق رفیق اسد رهیاب گرامی با زنده یاد نظام الدین تهذیب از نزدیک معرفت حاصل نمودم، مبارزی را طرف صحبت خویش دیدم دارای هوش و کیاست و فراست بسیار، که با صمیمیت و متانت صحبت می کرد، او دارای بیان و قلم رسا و شیوا بود و همواره خندان و تبسمی برلب داشت، از تروریزم، بنیادگرایی، فساد، جنایت و خیانت سخت متنفر بود.
زنده یاد تهذیب خدمات خویش را درافغانستان از شریف ترین حرفه جهان که تعلیم و تربیت جوانان وطن است شروع کرد تا چه گونه و با چه روشی آنانرا به افرادی مسوول، متفکر، جویای حقایق، نقاد، متکی به نفس، پایبند اصول و اخلاق اجتماعی، صادق، میهن پرست و بشردوست مبدل نموده و تقدیم جامعه نماید، در وزارت، قضا و سنا هم به روش خود که شیوه عدالت اجتماعی و برابری تمام مردم است فرمان راند، در تحقق عدالت و بیرون کشیدن زمین، باغ، جایداد، چراگاه و چپاول از ژرفای حلقوم تاراج گران و خدا نترسان و رساندن حق به حقدار لحظه آرام ننشست و بالاترین کوشش خویش را به کار برد، مبارزه ای عدالت با ظلم، انقلاب با ارتجاع مشهود ترین صحنه مبارزه حق با باطل و تصادم نو با کهنه در تاریخ بشر است و در همین روند اجتماعی است که انسانها انسان بودن خویش را تثبیت نموده و شخصیت انسانی از دیدگاه عمل کرد تاریخی او تعیین می گردد.
زمانیکه مردم افغانستان در آشوب مطلق بسر می بردند، راه راست گم شده و کوری همه جا را فرا گرفته بود، تروریزم و بنیاد گرایی کامروا و مردم را زیر شلاق و لگد می کشتند و درفش اسلام در دست دشمنان اسلام – القاعده و طالبان بود، در لندن اولین باررفیق تهذیت گرامی را در« کمونیتی هرو » ملاقات نمودم، در لابلای صحبت در باره ای شرایط و وضع فاجعه بار افغانستان و نوشیدن چای که رفقای « کمونیتی هرو » مهمانوازی نموده بودند از زنده یاد تهذیب پرسیدم: چاره چه است و چه خواهد شد؟
برایم جواب دادند که « طرح برای نجات افغانستان » همچنان به من وظیفه سپردند که برای دیدار بعدی نکات اساسی « طرح نجات افغانستان » را تنظیم و نوشته نموده با خود بیاورم. خلاصه اینکه در نشست بعدی آنچه را که من ترتیب نموده بودم به آگاهی رفقا رساندم، و رفقا هم به نوبت خویش ابراز نظر نموده و پیشنهادات خویش را ارایه نمودند و بعد از آن رفیق تهذیب رشته صحبت را گرفته در باره طرح نهایت همه جانبه و وسیع سخن گفته و حتا بالای تمام جزیات آن تماس گرفتند که اشتراک کننده گان جلسه شگفت زده شده بودند.
پس از آنکه در طول چندین جلسه در مورد« طرح نجات افغانستان » به قدر کافی بحث و مباحثه صورت گرفت و به تصویب رفقا رسید، جلسه نگارنده را موظف ساخت تا با اشخاص دانشمند و صاحب نظر و رفقای بزرگوار که در لندن مقیم هستند « طرح نجات افغانستان » را درمیان گذاشته و پیشنهادات و انتقادات آنها را جهت نهایی شدن آن جمع آوری نمایم، من یک کاپی آنرا برای رفیق ظاهر طنین که در آنزمان در بی بی سی مصروفیت داشتند در خانه اش بردم، همچنان با زنده یاد رفیق میثاق و شاد روان پوهاند سید عبدالاحمد جاوید طرح را به جروبحث گرفتیم، باید یادآور شوم که رفیق کشتمند گرامی در همان وقت تکلیف صحی داشتند و موفق نشدم تا از نظریات شان مستفید شوم، نا گفته نباید گذاشت که فشرده این طرح را به آگاهی رفقا صبور پوپل گرامی، فرید جوینده عزیز، رفیق جانبدار عزیز و رفیق واسع عزیز که در زمان حلقه سیاسی را زیر نام « نهضت همبستگی ملی» در شهر لندن ایجاد نموده بودند نیز رسانیدیم.
آخر سخن اینکه بعد از یک ماه دیگر« طرح نجات افغانستان » به شکل نهایی تدوین گردیده و به شعبه مربوط به « شورای امنیت سازمان ملل متحد » به حیث یک طرح نهایت جامع، علمی و عملی فرستاده شد.
در ترتیب و تدوین و نوشتن این طرح رفقا محمد امین منیار ماستر ادبیات، انجنیربشیراحمد بیات ، انجیر ناصر، داکتر انور انصاری ، زنده یاد همایون خرم ، داکترآرین و زنده یاد نظام الدین تهذیب با قلم نیرومندش زحمت فروان کشیدند، جا دارد تا از رفیق عباس کرگر که در طول سه الی چهار ماه یکی از اتاق های دفتر کار خویش را با تقدیم چای و کافی رایگان جهت تنظیم و تدوین « طرح نجات افغانستان » در خدمت رفقا گذاشته بودند، سپاسگذاری نمایم.
زنده یاد تهذیب بزرگ در مبارزات داد خواهانه اش همواره با سلطه ای اختناق و عقب گرایی مبارزه نموده و با زدودن ابهام و خرافات از ذهن مردمش، برای زحمتکشان افغانستان اندیشه نجات و آزادی از دردها، محرومیت ها و بی عدالتی ها را داده است، حتا زمانی که روزگار چرخش ها کرد و رخداد ها بی داد می نمود، وطن پرستان و آزادی خواهان در جهان تهدید و تعقیب می شد و سیستم قضایی ضد دموکراتیک در دنیا جایگزین عدالت و دموکراسی گردید، تروریزم و بنیادگرایی به مثابه وسیله برای برانداختن دولت های قانونی عمل می نمود و ویرانگری به اوج خود رسیده بود، سازمان های جهانی مدافع حقوق بشر و دموکراسی به ارگانیزم های بی خاصیت و بی اراده تبدیل شده بودند و در افغانستان در میهن عزیزما دیوی بنیاد گرایی و تروریزم انسانیت را در چنگال خویش می فشرد، زنده گی برای مردم به یاس و حرمان مبدل شده، جوانه های امید و نجات میهن را فرهنگ وحشت و اسارت می خشکانید و دشمنان افغانستان تصمیم آخر خود را گرفته بودند تا افغانستان را به تروریزم تسلیم نمایند، در چنین اوضاع و احوال، در غربت و در دورافتاده ها یک بار دیگر فریاد « طرح نجات افغانستان » به مثابه دورنمای روشن و شرط لازم صلح و امنیت پایدار و بقای افغانستان آزاد و مسقل به رهبری زنده یاد تهذیب گرامی بلند می شود، اما افسوس که این طرح گوش شنوا پیدا نکرد و تاسف بارتر اینکه بعد از دوسال که امارات طالبان سرنگون می گردد « طرح بن » با بسیار شباهت به شکل قیچی شده و یا دست و پا بریده و چشم کور کرده ای همان « طرح نجات افغانستان » طرح و تدوین می گردد.
این «خاطره » مظهرکوچکی است، که تا جوانان ما در باره ای مردی که تمام زنده گی خویش را در مبارزات طبقاتی در عشق به خاطر میهنش و در عزم خدشه ناپذیرش به خاطر خوشبختی انسان گذشتانده است تصوری اندک حاصل نمایند و خاطره اش را گرامی دارند، زیرا اگر در مورد اندیشه های انقلابی، وجوه گوناگون شخصیت او، درمورد دانش، تجربه، طرز سلوک اش با مردم، رفتار و گفتاراش و مبارزات سیاسی اش آگاهی بیشتر بدهیم و گسترده تر صحبت کنیم از دایره ای یک خاطره فراتر خواهیم رفت.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد!
بامداد ـ دیدگاه ـ ۳ /۱۶ ـ ۱۴۰۶