«ماموریت داریم که با مردم به قدرعقل شان سخن گوییم!»
محمد عالم افتخار
طی کامینت ها و نظریات وزین که از طرف شماری از خوانندگان پُرمعلومات و حایز اندیشه و منطق بلند بر مقاله «با چه زرنگی؛ تخریب اسلام!؟» در ویبسایت هایی چند انتشار یافته، یک پرسش کلیدی و فوق العاده مهم قامت افراشته است که : آیا اصل «بنده محور بودن» قرآن را اینجانب منحیث یک تدبیر و ترفند برای دفاع از قرآن به میان کشیده ام و یا اینکه چنین اصلی، حقیقت علمی و عینی دارد؟
این پرسش حتا با تلخی مضاعفی در نظر خانم یا آقا (نجما ایزدی)، محترم مازندرانی، محترم روشنضمیر، محترم طغرل تخاری و محترم میرویس گردیزوال مبرهن میباشد که همراه با تعدادی کامینت های دیگر در ذیل جنساً خدمت عزیزان تقدیم میگردد.
بنده اینجا بنا ندارم وارد تشریحات و تفصیلات شوم بنا براین صرف پرسش مطروحه را با زوایای بیشتر مطرح نموده ؛ و سپس پاسخ نهایی را ارایه خواهم کرد:
۱ ـ اگر قرآن واقعاً «بنده محور» است پس چرا در طول تاریخ ۱۴۰۰ ساله اسلام کسی به این اصل متوجه نشده و به آن اذعان نکرده است و نظامات عبادی و فقهی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ... جوامع اسلامی، بر اساس پویا و متحول بودن حالات بنده گان در زمان و مکان؛ پویا و متحول و متکامل سامان نیافته است. حتا همین امروز نیرو ها و موسسات سیاسی و دولتی و دانشگاهی و بازاری وغیره در تمام کشورهای اسلامی سراغ نمی شود که به این اصل اذعان و احترام کند و بر مقتضای آن مجال دهد و مدد کند که نظامات و سیستم های فردی و خانواده گی و اجتماعی در کشور های اسلامی پوینده گی کسب نماید؟
۲ ـ اگر اصل «بنده محوری» قرآن یک تدبیر و ترفند برای آن است که به عقب مانده گی وحشتناک باورها و معارف اسلامی اعم از شیعه و سنی وغیره یک بدیل و مفر از تهلکه و تباهی در تلاطم خروشان علم و ساینس و تکنولوژی کنونی تدارک شود؛ چنین ترفند از مقام یک اندیشمند منفرد که مراجع قدرت و ثروت دنیای اسلام تحویلش نمی یرند مانند آب در هاون کوبیدن تلاش بیهوده و چه بسا مسخره خواهد بود و پوچ و عقیم برجا خواهد ماند. و اسلام طالبی و داعشی و القاعده ای و امثالهم پس از جهانی کردن «اسلام هراسی» راه ها را برای «اسلام زدایی» از عالم بشری مهیا و مهیا تر خواهند نمود!
طرح پرسش بدینگونه های زاویه دار مسلماً برای لایه های فرهیخته و صاحب هوش و قریحه سرشار در جامعه دست کم حداکثر پاسخ هایی را همراه خود عرضه می دارد ولی البته که لازم است برای عامه خواننده گان با بساطت و ساده گی در خور؛ موضوعات تحلیل و حلاجی گردد.
ولی درین مختصر که صرف جهت مکثی به کامینت های عزیزان و اشاعه گسترده تر آنها تدارک شده مجالی از این دست نداریم.
صرفا به طریق اتمام حجت عرض میدارم که اصل بنده محور بودن قرآن که ما آنرا کلام الله میدانیم و میخوانیم به اندازه خود قرآن و در سراپای خود قرآن بدیهی است؛ تمام اینها که در طول تاریخ ۱۴۰۰ ساله اسلام کسی به این اصل متوجه نشده و به آن اذعان نکرده است و نظامات عبادی و فقهی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ... جوامع اسلامی، بر اساس پویا و متحول بودن حالات بنده گان در زمان و مکان؛ پویا و متحول و متکامل سامان نیافته است. و حتا همین امروز هم نیروها و موسسات سیاسی و دولتی و دانشگاهی و بازاری وغیره در تمام کشور های اسلامی سراغ نمیشود که به این اصل اذعان و احترام کند و بر مقتضای آن مجال دهد و مدد کند که نظامات و سیستم های فردی و خانواده گی و اجتماعی در کشورهای اسلامی پویندگی کسب نماید؛ چیزی از بداهت همچون آفتاب این اصیل کم نمی کند.
البته در تاریخ عمومی ادیان اصل بنده محوری و بشر محوری در مورد همه کتاب ها و صحیفه ها و منابع دست اول دینی مسلم میباشد و بنا بر سبب ها و جبرهایی کمابیش در همه موارد؛ برای زمان های کوتاه یا دراز این اصل نادیده گرفته شده یا حتا لگد مال گردیده است.
با آنهم شاید مورد قرآن مستثنی ترین باشد. ولی صراحت این اصل در خود قرآن از همه کتب و منابع دیگر دینی متبارز ترین نیز هست!
کافیست فقط به این آیات از سوره ۲۶ قرآن تعمق بفرمایید:
و راستى كه اين [قرآن] وحى پروردگار جهانيان است (۱۹۲) روح الامين آن را بر دلت نازل كرد (۱۹۳) تا از [جمله] هشداردهنده گان باشى (۱۹۴) به زبان عربى روشن (۱۹۵) و [وصف] آن در كتاب هاى پيشينيان آمده است (۱۹۶) آيا براى آنان [مخاطبان عربی] اين خود دليلى روشن نيست كه علماى بنىاسرایيل از آن اطلاع دارند (۱۹۷) و اگر آن را بر برخى از غير عرب زبانان نازل مىكرديم (۱۹۸) و پيامبر آن را برای [عرب ها] مىخواند به آن ايمان نمىآوردند (۱۹۹)
توجه فرمایید که گفته میشود اگر قرآن که وحی است و توسط روح الامین نازل شده؛ به زبان غیر عربی می بود و پیامبر عربی آنرا منحیث کلام الله به عرب ها میخواند؛ عرب ها به آن ایمان نمی آوردند؛ لهذا قرآن نه تنها به اعتبار معانی و مفاهیم و اوامر و نواهی و حلال و حرام و معروف و منکر... ویژه اعراب است بلکه به حساب زبان و ادات و کلمات و جملات و اندوخته های فرهنگی خوب و خراب و بینش های درست و نادرست و جهانبینی خاص که شامل مفهوم زبان میگردد؛ عربی و عرب محور میباشد و لاغیر.
از حضرت محمد پیامبر اسلام حدیثی منقول است که :
انا معاشرالانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم;
ترجمه ـ ما، جامعه پیامبران، ماموریت داریم که با مردم به قدر عقل شان سخن گوییم.
ناگفته نماند که این حدیث صحیح است چرا که عینیت و حقیقت دارد و توسط تمام زنده گانی و کارنامه های پیامبر اسلام تایید میگردد.
سخن گفتن پیامبر به قدرعقل مردم چیزی جدا و مجزا و مستثنی از کلام الله نمی تواند باشد. پیامبر از پیام خداست که با مردم سخن می گوید لهذا پیام خدا را تنها در حد عقل مردم زمان و جغرافیای معین به آنان ابلاغ مینماید.
از آنجا که خدا جز به وسیله پیامبر با مردم سخن نگفته است و نمی گوید پس در واقع خداوند تنها در حد عقل و درسطح توان عقلی مردمان است که با آنان سخن گفته است و مهم ترین سخنان الله متعال هم؛ همان کلام الله مجید یعنی قرآن کریم است.
یعنی که هم خداوند و هم پیامبر و پیامبرانش نه امکان داشته و نه مجاز بوده اند که بالاتر از حدود عقلانی مردمان با آنان سخن بگویند و مباحثات علمی و فلسفی کنند و قس علیهذا.
لهذا هرگز و اصلاً و ابداً قرآن و هیچ کتاب مقدسی«خدا محور» نبوده و در سطح علم و توانایی های بیکران معنوی خداوندی نمی باشد و نمیتواند باشد.
***
لطفاً به کامینت ها و نظرات منتخب جذاب و مهم مرور دقیق فرمایید:
نجما یک ایزدی
شهریور ۲, ۱۳۹۴ AT ۷:۱۶ ق.ظ
« بیزی سیدو قاسم » از زنان آواره ایزدی اهل سنجار در تازه ترین خبر که همه روزه به از بهترش میرسد؛ که قبلا در اسارت گروه اسلامی داعش بود، اظهار داشت: به ما غذایی دادند که در آن گوشت بود. من گفتم که به دلیل بیماری نمی توانم گوشت بخورم ولی دیگر زنان همراه من غذایشان را خوردند.
وی افزود: زنان پس از خوردن غذا از عناصر داعش خواستند که فرزندانشان را نیز به آنها بدهند تا در کنارهم غذا بخورند ولی عناصر داعش به زنان گفتند که آنها هم اکنون فرزندان خودشان را خوردند.
این زن ایزدی ادامه داد: یکی از عناصر داعش با موبایل خود فیلم سربریدن آن کودکان و تکه تکه کردن آنها و پختن شان را به زنان نشان داد.
همین وهمه آنچه که داعش و طالب و مجاهد و سعودی و سگ و سگور دیگر انجام داده و میدهند؛ همه محصول قرآن و محمد است. شما خود را در محکمه صالحه نه همین حالا مسخره می کنید که همچو حرف ها به زبان می آورید. انچه عیان و ثابت است چه حاجت به این ترفند ها دارد.
آیا دستور قرآن نیست که کافران را که هیچ تعریف و قید هم ندارد بکشید و زن و اولاد و همه باقیاتش غنیمت پاک و حلال شماست.
شاید به خاطر بیم جانتان از این جانوران اینگونه بازی می کنید و می خواهید تهمت تخریب اسلام را جواب دهید. هرچه هست فایده ندارد. اسلام از چلو صاف برآمده و آنچه شده که باید وقت ترمیشد. حیف این قلم توانا و این بازی های رسوا.
نجما یک ابزدی
مازندرانی
شهریور ۳, ۱۳۹۴ AT ۱:۱۵ ق.ظ
افتخاری عزیز درود به شما. ازمازندران مزاحم شدیم.
فکر و تدبیر جناب عالی را نمی دانیم ولیکن شاید قرآن و محمد مکه قابل دفاع باشد که کس به آن دعوی هم ندارد. مگر قرآن و محمد مدینه قابل دفاع نیست مثلی که «نبرد من» قابل دفاع نیست اگرچه گویا مدافعان دو آتشه زیاد دارد. هرچه تفکر کردیم نیافتیم شخص و کتابی که حق طبیعی حیات به مردمان قایل نیستش چطور ممکن است آنهم در «محکمه صالحه جهانی» دفاع شده بتواند. حتما قرآن مدینه را بهتر و بیشتر از ما وهرکس دیگر در افغانستان همسایه خوانده اید که سراپا ضد «حقوق بشر» است و داعش هم صدراسلام نیست خود اسلام مدینه است. اگر قبول ندارید هرچه تاریخ معتبر اسلام کار دارید امر کنید که من برایتان بفرستم. گرچه به کتاب چه کار؟ . خود سوره های انفال و توبه و بقره و فتحو وغیره سوره های نازله در مدینه گویا ترین است و راستی هم مبین مبین مبین است. آخر نه من میگویم و نه تیری جونز. ببینید خود قرآن چه می فرماید و خود محمد توسط قرآن چه فرموده و چه عمل کرده است. به هر حال حیف شما که اینچنین بیچاره شده اید! می بخشید ها!
خبر از تخریب کعبه
شهریور ۴, ۱۳۹۴ AT ۹:۳۲ ق.ظ
اعضای گروه تروریستی داعش در جدیدترین اظهارات گستاخانه خود تهدید کردهاند در صورت فتح مکه، خانه کعبه را به دستور ابوبکر بغدادی نابود خواهند کرد.
به گزارش روزنامه الفجر، تکفیریهای عضو داعش این تهدید را با این استدلال مطرح کردهاند که خانه کعبه به جای «خدا» پرسیده میشود و باید تخریب شود!
آنها مدعی شدهاند که به زودی این کار انجام خواهد شد و این تخریب به دستور ابوبکر بغدادی، رهبر داعش انجام میشود.
این تهدید در صفحه شخصی به نام ابوتراب المقدسی در توییتر منتشر شده و با استقبال دیگر اعضای داعش مواجه شده است.
در این صفحه آمده است: مردم نه برای خدا که برای عبادت سنگها به مکه می روند. به خدا قسم اگر مکه را فتح کنیم کعبه ای که پرستیده می شود را نابود خواهیم کرد!
من ای خبر را به شما از خاطری نقل کردم که بپرسم آیا جلابان اسلام آخر نی آخر فکری در باره اسلام شان دور تر از شکم شان می کنند.این آقایان که یک تحقیق را ـ تخریب اسلام میدانند ـ تخریب کعبه را چه خواهند دانشت و داعشی ها نشان داده اند که عمل شان زود تر و وسیع تر از ادعایشان میباشد. امان از جاهلان غاقل
سکینه سید زاده
برای پالایش فرهنگ
شهریور ۵, ۱۳۹۴ AT ۱۲:۴۰ ق.ظ
روشنضمیر
آگوست ۲۷, ۲۰۱۵ در ۲:۰۰ ق.ظ
بیان واقعیت در وطن ما افغانستان خیلی دشوار می نماید. خرافات ذهن و روان مردم افغانستان را چنان پیچانده است که هیچ درزی برای نفوذ عقل و خرد باقی نمانده است. دلیل آنراهم در عقب مانی کشور افغانستان میتوان جستجو کرد. زمامداران افغانستان امکانات دولت را در ترقی افغانستان وبیداری مردم آن بکار نمی برند و بکار نبرده اند. قتل وحشیانه فرخنده وضعیت فکری و روانی مردم افغانستان را درست بیان کرده میتواند. اگر بخواهیم در مورد ادیان با معیارهای علمی و عقل و خرد اظهار نظر نماییم، در می یابیم که نه تنها درستی در آن یافت نمی شود بلکه خیلی احمقانه هم میباشند. ولی این امر به این معنی نیست که ما دین را انکار نماییم. تعداد زیاد انسان ها به دین نیاز دارند. پس راه مناسب اینست که نباید ضد دین بود بلکه تلاش نمود تا از دین چیزهای پیدا نمود و آنهارا در غنی سازی کلتور بکار برد. قابل یاد آوری میباشد که ادیان همه گل یک باغ اند، درمیان ادیان کدام برتری از یک دین به دین دیگر وجود داشته نمیتواند. اگر دین جدید بهایی از زاویه ارزش دادن به رای مردم در پیشبرد امور جامعه و اتخاذ فیصله ها به اساس رای اکثریت مهم باشد، دین بودایی به خاطر تشخیص درست رنج و بدبختی بشریت(چهار حقیقت والا) و دادن نسخه برای علاج آن، مهم پنداشته خواهد شد. و دین زردشتی به خاطر احمیت قایل شدن به انسان و معرفی خدایی که انسان را در قید بکن و نکن و تعبد ذولانه نکرده است، قابل احمیت میباشد. دین هندویی خصوصا مکتب ویدنتا که تمام عالم و موجودات انر تجلی برهمن با مشخصه هستی و دانایی و برکت دانسته و احترام به تمام ادیان و عقاید باشنده گان روی زمین را پاس میدارد، ارج داد. باقی ادیان هم همینطور. ادیان ابراهیمی ازجمله یهودیت و عیسویت خود را با پیشرفت ساینس و تکنالوجی و زمان همگام ساختند ولی متاسفانه که دین ما دین اسلام خودرا به زمان عیار نساخته و نمی سازد، بهمین دلیل است که انتقاد زیاد متوجه دین اسلام شده است. اگر دین اسلام را همگام زمان ندانیم و نسازیم معنا آنرا دارد آنچه داعش و القاعده و طالب انجام میدهد اصل اسلام است. اگر اسلام داعش و طالب و القاعده را اصل بدانیم به این نتیجه میرسیم که انتقادات وارد شده بالای دین ما وارد میباشد. تاسف در اینجاست که دولت افغانستان یک تعداد زیاد طالبان را مثل ملا کوثر و دیگران را در کنار خود جا داده که حال اسلام و حال افغانستان را اسفبار تر ساخته است.
سوال بد محوری
شهریور ۵, ۱۳۹۴ AT ۸:۴۹ ق.ظ
جناب آغای افتخار
این نوشته را به خاطر عنوان تکاندهنده اش خواندم و شب و روزم را یکی کرده.
دیگر مطالب را شکر فهمیدم. مگر سوال پیشم پیدا شد که مثلا قرآن بنده محور دانسته شود؛ تعبیر و عملی کردنش چه فرق میکند. مثلا در قرآن جهاد و قتال کافران امر شده و بر اساس ان مسلمان ها باید شش میلیارد بشر دیگر روی زمین را یا بکشند یا مسلمان بسازند. حالا که قرآن خدا محور تلقی میشود . این حکم به گردن مسلمان ها در همه جای دنیا هست. شما لطف کنید بگویید که اگر این احکام را بنده محور بگیریم چه تفاوت می آید. فکر کنم وقتی مردم مقصد شما را می فهمند و طرفدار تان میشوند که این توضیخات آنهارا قانع کند و به روشنی ایمان را جلب نماید.
طغرل تخاری
آیات نمونه سوال
ببخشید جناب افتخار صاحب
از خاطری که سوالم روشن تر باشد این آیات را مورد توجه قرار داده و تفاوت بنده محوری و خدا محوری آنها را از یکدیگر نشان دهید .
پس چون با کسانى که کفر ورزیده اند برخورد کنید گردن ها[یشان] را بزنید تا چون آنان را [در کشتار] از پاى درآوردید پس [اسیران را] استوار در بند کشید سپس یا [بر آنان] منت نهید [و آزادشان کنید] و یا فدیه [و عوض از ایشان بگیرید] تا در جنگ اسلحه بر زمین گذاشته شود این است [دستور خدا] و اگر خدا مىخواست از ایشان انتقام مىکشید ولى [فرمان پیکار داد] تا برخى از شما را به وسیله برخى [دیگر] بیازماید و کسانى که در راه خدا کشته شده اند هرگز کارهایشان را ضایع نمىکند (۴)
و کسانى که کفر ورزیدند نگونسارى بر آنان باد و [خدا] اعمالشان را برباد داد (۸)
این بدان سبب است که آنان آنچه را خدا نازل کرده است خوش نداشتند و [خدا نیز] کارهایشان را باطل کرد (۹)
اینجا تنها کفر و جزای کفر نیست یک جزای خطرناک دیگر باطل کردن اعمال میباشد. یعنی به زعم ما کافر اگر تمام دنیا را آبادان کند و به عالم خیر رسان و علم رسان باشد. محض به اینکه عقیده اسلامی ندارد. همه اعمالش تباه است و در مقابل کس دارای عقیده اسلامی ولو جاهل و سفیه و دزد و دغل و اهل غدر و خیانت باشد در موردش عدالت میشود و اعمال بدش به عوض عقیده اسلامی اش نادیده گرفته میشود. این بی غدالتی آشکار را شما شما در حالت بنده محوری چطور به عدالت مبدل میکنی
با احترام
طغرل تخاری
میرویس ګردیزوال
د هیواد ډروند مفکر افتخار جنابه!
سلامونه. وایی بابه نانک حج دپاره کعبی ته تللی و. هلته ستړی ستومانه شو او دمه وکړه. یو سعودی پولیس ورته وویل چی پښه دی ولی خدای کور طرف ته کړی یاست؟
بابه نانک په ځواب کی ورته وویل:
مهربانی؛ زما پښه هغه خواته سم کوه چه خدای نه وی!
یعنی چی هره خواکی پخپله خدای تعالی شته. نو دا یو جهالت دی چی ووایو دغه یاهغه خوا د خدای کور دی او ورته پښه ګرځول بی حرمتی ده او نورو خواوی داسی نه دی.
اوس زما پوښتنه ستاسی ډرانه حضور څخه دادی چه که قرآن شریف بنده محور وبولو دغسی ماناگانی به یی سم شی؟
خدای وکړی چه زما دا پوښتنه دداعش د کرغیړنی نظریی د تائید په مانا ونه گڼل شی.
میرویس ګردیزوال
اسلام هراسی چرا؟
در خبری خواندم که
در بحبوجه رشد اسلام هراسی در المان، مراکز اسلامی و مساجد در این کشور بیش از گذشته مورد نفرت و بیزاری قرار می گیرند.
طبق اعلام دولت المان، این کشور در شش ماه نخست سال ۲۰۱۵، دست کم شاهد ۲۳ بار حمله به مساجد و مراکز اسلامی در این کشور بود.
رهبران مسلمانان آالمان بارها خواستار افزایش تدابیر امنیتی در مساجد و مراکز اسلامی سراسر کشور شدند و دولت آنگلا مرکل را به نادیده گرفتن خطر جنایات ناشی از نفرت به مسلمانان و افزایش اسلام هراسی در المان متهم می کنند.
اکنون سوال این است که آیا همه دنیا را بیماری روانی گرفته یا واقعاً در ذات پدیده اسلام ترسناکی وجود دارد. رهبران اسلام چرا برای محبوب شدن و ناترس شدن اسلام خودشان کاری نمی کنند که از دیگران خواهشات بلند بالا دارند؟
شما منحیث محقق اسلام به این سوال یک جواب روشن قانع کننده لطف کنید. با احترام
عادل گیلگمش از قندوز .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱ /۱۵ ـ ۰۱۰۹