گذری در کوره راه وحدت
در بد وخوب شریکیم ووفادار وسهیم
توآمانیم وازیک گوهر وهمزاد همیم۱
داکتر حمیدالله مفید
کارشناس امورفرهنگی
کشتی ورشکسته و حدت میان حزب ها وسازمانهای دادخواه ، ترقی پسند و دموکرات وشخصیت های فرهیخته غیر وابسته ایدون در گل ولای دست وپاگیر زمان گیر کرده است. زمان می گذرد ، رویدادها تغییر می خورد ،تغییرات شگرف وچشمگیری در جهان و کشور عزیز ما افغانستان رونما می گردد، مگر آنچه که ، پیش ترازهمه ای این رویداد ها باید در کشور تحقق می یافت ، وحدت احزاب وسازمانهای دادخواه ، ترقی پسند و دموکرات بود که با دریغ بنا بر تسلط شخصیت های خود خواه ، خود مطرح گرا ، خود پرست وخودنما نه تنها این وحدت تامین نگردید بلکه شگوفه های آن پرپرشد ونگذاشتند ، تا درخت های آن بارور گردند.
سالی که گذشت ، سالی بود پُر از رویداد های شگرف وچشمگیر ، سال وحدت ها ی سیاسی میان نامزدان انتخابات ریاست جمهوری ، سال همسویی ، در یک جبهه مبارزه به خاطر پیروزی در شورا های ولایتی ، سال امتحانات ورشکستگی وسرافگنده گی وسال سرفرازی وپیروزی برای نیرو های که با هم مشترک وهمسو درکارزارسیاست پرداختند.هنگامی که همایش گسترده وشکوهمند ششم حمل سال۱۳۹۰ خورشیدی در شهر کابل برپا شد، چنان فکر می شد، که یک حزب واحد وآهنین از فرآیند این نشست پدیدار خواهد شد.
وحدت میان حزب متحد ملی افغانستان ونهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان که تشکیل آنها واحد شد ؛ وقرار برآن گردید تا کنگره واحد حزب دایر شود ، مگر با دریغ با یک یورش ناجوانمردانه خودخواهان وخود نمایان که خواستند تا یکتعداد کادرهای فعال شورای اروپایی متحد ملی ازآن میان ، رفقا: بشیر سنگر ، شمس الحق شمس ، غفاری و دیگران را از رفتن به شورای اروپایی بازدارند ، آغاز یافت وسپس به خاطر انتقام از آن کار ، کار همگون آن در شورا های ولایتی فاریاب ، بلخ و کابل نیزانجام شد، وحدت ریختگی ازقالبش بیرون کشیده شد، درگام نخست حزب متحد ملی راهش را جدا کرد وکنگره تنهایی خود را دایر نمود وسپس نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان نیز زیر همان کنگره حزب واحد کنگره خود را با اشتراک برخی از کادرهای جدا شده از خیل حزب متحد ملی دایر نمود ودر حقیقت آیین خاکسپاری وحدت درهمین جا پایان یافت.
نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان نیز با دریغ پس از تدویر کنگر ۲۱ حمل سال ۱۳۹۱ خویش بجای اینکه به سوی همسویی برود ، پس از تدویر پلینوم بازهم نسبت همان خود خواهی ها وخودنمایی ها که بیماری واگیرجنبش های دادخواهی وترقی پسندی است ، نیز به دوحزب ، یعنی حزب مردم ونهضت زحمتکشان افغانستان پارچه وتوته گردید. نه تنها وحدتی به میان نیامد بلکه فراقت وجدایی دست وپاگیر دیگری نیز بر حزب تحمیل گردید. پس از مدتی ، امید دیگری شگوفان گردید و اجلاس وسیع احزاب دموکرات، ترقیخواه وطرفـدار عدالت شامل : حزب پیوند ملی ، شورای تفاهم برای وحدت نیرو های دموکرات ، ترقیخواه وطرفدار عدالت ،حزب تفاهم دموکراسی ، نهضت آینده افغانستان وحزب مردم افغانستان در شهر کابل در سرطان ۱۳۹۱ خورشیدی دایر گردد وامیدی جدیدی به منظور وحدت نیرو های دادخواه وترقی پسند به شگوفایی نشست.
مگراز همان زمان تا امروز نه تنها وحدتی به میان نیامد ، بلکه بنا بر اختلاف نگاه به پروسه وجریان وحدت میان نهضت آینده وحزب مردم و نشر اعلامیه یی از جانب رفیق گرانقدر نایبی علیه حزب مردم افغانستان ، این کاسه ای سفالین نخست درزبرداشت وسپس شکست.تلاش های اخیرمیان حزب مردم افغانستان وبرخی سازمانهای ترقی پسند نیز پیش از آنکه پخته وسفته شود ، در سرک خامه منم ها خراب شد و نیروهای مرموزی برک دستی آن را کشید. واین وحدت نیز به فرایندی نرسید.
امیدوار ترین اقدام در سال گذشته، نشست بسیار داغ وصمیمانه بود ، که از سوی شورای اروپایی حزب مردم افغانستان ونهضت زحمتکشان افغانستان به منظور وحدت دو باره برداشته شد، مگر با دریغ بالای این اقدام نیز سرپوش فراموشی گذاشته شد و این صدا نیز درگلوی زمان خاموش گردید.
چرا این وحدت ها واین خواستن ها یکی پی دیگری از هم پاشیدند:
من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن ۲
بیماری واگیری خود خواهی ، خود مطرح گرایی ، خودنمایی وخودنگری امروز در کشورهای شرقی به مثابه دشمن بزرگ مردم در همزیستگاه ها پدیدار اند و درون شخصیت ها را می خورند .
عامل اصلی این شکست ها همین مساله روانشناسانه همزیستگاهی یا اجتماعی است ، که نمی گذارد ، تا یکی به دیگری تن دردهد وخودش را مادون دیگری بپندارد.رهبرشدن ودرفراز این جنبش قرار گرفتن عامل اصلی این وحدت شکنی ها است.
فراکرد وتجربه ها نشان دادند ، که هیچ حزب وسازمانی ولو بسیار کوچک وکم نیروهم باشد ، حاضر نیست تا با تشکیل وتفعیل اش در حزب دیگری مدغم شود.
بنگرید: مرام یا برنامه همه حزب ها وسازمانها شبیه ، ساختار ها واساسنامه ها همگون ، سابقه سیاسی مشترک ، بدبختی ها وخوشبختی ها گذشته و ایدون با هم یکسان ، منافع ونگاه به مسایل سیاسی واقتصادی یکی ، دشمنان ودوستان از یک آبخور، مگر باز هم تنها وتنها تشکیلات ونامها مختلف ؟ شگفت آور است چرا چنین است؟
پاسخ آن را در بالا نگاشته ام واز اطاله سخن می گذرم.
انتخابات پارلمانی یا شورای ملی در راه است ، انتخابات شورا های ولایتی نشان داد، که به تنهایی هیچ حزب وسازمان سیاسی ، نتوانست ، تا حتا یک کاندید هم در شورا های ولایتی پیشکش بدارد .
اگر اکنون این حزب ها وسازمانهای دادخواه وترقی پسند با هم یکی نشوند ، بدون شک وتردید ، به هیچروی نمی توانند ، تا حتا یک کرسی هم در پارلمان بدست بیاورند.
پس چی بایدکرد؟
تنها با وحدت ویگانگی می توان تا در برابر این همه حریفان با مشت واحد شتافت ودر انتخابات پارلمانی به پیرزوزی نایل گرید.
اما چگونه می توان تا زمینه های وحدت ویگانگی سازمانهای سیاسی را فراهم ساخت ویک حزب نیرومند از میان این همه سازمانهای تیت وپرک بوجود آورد؟
راه آزموده را دوباره رفتن خطاست! به هیچروی نمی توان تا یکبار دیگر کمیسیون ساخت ، انتخابات نمود ، کنگره برپا کرد وبه یک رییس واحد به توافق رسید. این را کارکرد های ما نشان داده است.
از اینرو پیشنهاد می شود:
یکم: برای پی ریزی یک حزب جدید ، نباید از آزمونها و روش های گذشته استفاده کرد، یعنی اینکه کمیسیون ساخت ودر این کمیسیون مسایل سیاه گذشته را سپید کرده ، گنهکار وگنه نما را تشخیص داد وپس از آن باهمان روش سابقه کمیسیونسازی وتشکیل پردازی به جاده حزب واحد سازی رفت.
دوم: چون رهبران وگرداننده گان حزب ها وسازمانهای سیاسی همه رهبر ومستحق تر از دیگری اند ، از اینرو پیشنهاد می شود ، تا یک کمیته مرکزی گذری یا عبوری به این ترتیب بوجود آید:
در گام نخست سه حزب اصلی وبدنه اساسی یعنی حزب مردم افغانستان ، حزب متحد ملی افغانستان و نهضت دموکراسی وترقی افغانستان ، که هیچ گونه اختلاف اندیشوی وسلیقوی وساختاری با هم ندارند وحدت نمایند ، به اینمنظور یک کمیته رهبری گذری شصت وپنج نفری شامل بیست ، بیست ، نفر از هر سه حزب ایجاد شود.وپنج نفر از شخصیت های مستقل بوجود آید.
سوم: این کمیته مرکزی گذری در نخستین نشست خود ، نام حزب، برنامه ، اساسنامه ، نماد یا سمبول و یک کمیته اجراییه سیزده نفری را به ترتیب از هر سازمان چهار نفر ویک نفر از شخصیت های مستقل را بر گزیند.
چهارم : به منظور پیشبرد کار ها یک هیات رییسه یا دارالانشآا سه نفری از سوی کمیته اجراییه گزیده شود ، که از هر سه حزب یک ،یک نفر نماینده در آن باشد.
رهبری به ترتیب الفبا درهرسه ماه یکنفر گزیده شود ، که در راس دار الانشا یا هیات رییسه قرار بگیرد.
پنجم: به منظور پیشبرد کارهای تبلیغاتی و رسانه یی وتامین وحدت یک کمیته رهبری رسانه یی شامل سه نفر ، که یک یک نفر از هر سه حزب شامل آن باشد ، ایجاد شود . در هر سه ماه یکنفر به حیث سخنگو ویا دبیر رسانه یی گزیده شود.
ششم: در فاصله نزدیک به سه سال که سازمانها مشترک و حزب واحد می شود ، نماینده گان برای کنگره حزب انتخاب و سپس کنگره دموکراتیک دایر شود ویک کمیته مرکزی ، که نباید ، از شصت ویک نفر افزود شود را بر گزینند، همچنان سایر مسایل شامل مندرج اساسنامه در کنگره حزب بررسی شود.
فکر می شود ، که با این روش شاید بتوان ، وحدت واقعی ودرست را میان حزب های دادخواه ، ترقی پسند ودموکرات به وجود آورد.
۱ ـ سروده ای از حافظ شیرازی
۲ ـ یک بند از سروده ای صدای پای آب سهراب سپهری
بامداد ـ دیدگاه ـ۱۵/۱ـ ۰۶۰۲