اهمیت جهانی و تاریخی انقلاب اکتوبر
علی رستمی
نودوهفت سال قبل حادثه ای بزرگ وسرنوشت ساز تاریخی، در کشور روسیه تزاری بوقوع پیوست که جهان را بعد از انقلاب کبیر فرانسه ، درمرحله جدیدی تاریخی وارد نمود. این حادثه بزرگ ، انقلاب کبیراکتوبر بود که در سال ۱۹۱۷ به اثر قیام طبقه کارگر و دهقانا ن تحت رهبری حزب بلشویک روسیه در راس ولادیمر ایلیچ لنین ، به دومرحله با سرنگونی دولت تزار و بقایای آن به پیروزی رسید، و قدرت به طبقه کارگر و دهقانان و همه زحمتکشان روسیه درتحت رهبری حزب بلشویک لنینی انتقال یافت، دولت نوین شوراها به اشتراک نماینده گان اقشارزحمتکش روسیه اعم از کارگران، دهقانان و روشنفکران مترقی پایه گذاری شد. با پیروزی انقلاب اکتوبرجهان داخل فاز جدیدای تاریخی ازلحاظ مناسبات اجتماعی واقتصادی گردید.
انقلاب اکتوبربر شالوده ای تیوری پیشرو طبقه کارگر که توسط کارل مارکس ـ فریدریش انگلس تدوین شده بود در عمل تحقق یافت؛ با پیروزی انقلاب اکتوبر دژاستعمارگران درجهان به لرزه درآمده طولی نکشید که اهداف و اآرمانهای ان بمثابه اذرخش به تمام جهان پراگنده شد، ونیروهای انقلابی و دموکراتیک درکشورهای جهان بالخصوص کشورهای عقب مانده ای جهان سوم که تحت سلطه استعمار انگلیس وسایر کشورهای امپریالیستی بودند؛ با تشکیل احزاب مترقی پیشرو طبقه کارگر برای کسب حقوق سیاسی و تحولات بنیادی انقلابی به مبارزه برخاستند. با پیروزی انقلاب اکتوبر برای نخستین باردرسال ۱۹۲۲ ترسایی اتحاد جماهیراشتراکیه شوروی با عضویت دواطلبانه جمهوریت های خود مختار خلق های ساکن آن بوجود امد که به زودترین فرصت به جمله بزرگترین کشورهای صنعتی جهان تبدیل گردید ؛ درجنگ دوم جهانی با لشکرعظیم کارد سرخ خود توانست که جلوی پیشروی قشون هیتلرفاشیست را درحومه شهر استالین گراد بگیرد وآنرا به شکست تاریخی مواجه سازد ؛ باپیروزی قشون سرخ اتحادشوروی علیه ارتش نازیهای المانی، جهان از تسلط فاشیزم هیتلری نجات یافت. دراین جنگ ۵۰ میلیون انسان درجهان به قتل رسید که ازجمله بیست میلیون آن خلق کبیر شوراها بود. بااین فداکاری بزرگی قشون سرخ یکجا با همکاران بین المللی قوای ضد فاشیزیم بشریت را از یوغ برده گی فاشیزم جهانی نجات داد.نبرد استالینگراد در برابرارتش نازی نقطه عزیمت تبدیل اتحادشوروی به ابر قدرت جهانی درسالهای بعدی شد. اروپای شرقی از اشغال فاشیزم نجات یافت ، ودولتهای سوسیالیستی ودموکرات با رهبری احزاب کمونیستی وسوسیالیستی دراین کشورهابوجود امد؛با تشکیل دولتهای سوسیالیستی در اروپای شرقی غرض تامین امنیت وپشتبانی ازصلح سراسری در جهان همچنان برای دفاع از سرزمین ها کشورهای سوسیالیستی وکمونیستی علیه پیمانهای ناتو سنتو پیمان « وارسا » بوجود امد وتحت شعاری« همبستگی انترناسیونالیستی طبقه کارگرجهان » همکاری خویشرا آغاز نمودند. از سوی دیگرانقلاب بزرگ اکتوبر نمایانگر اراده خلقهای ستمدیده جهان که تحت تسلط استثمار واستعمار جهان کاپیتالیستی و لیبرالیزم جهانی قرارداشتند، بود.
طوریکه « جان رید » روزنامه نگار امریکایی که خو درآن وقت از نزدیک تغیرات انقلابی را در روسیه تزاری شاهد است درکتاب خویش تحت نام « ده روزیکه دنیا را لرزاند » چنین گفته است:
« ... درچند ما نخستین، پس ازان که نظام نوین به حاکمیت دست یافت، علیرغم اشفتگی که ناگزیر ملازم با هر انقلابی است که به ۱۶۰ میلیون مردم به حد اعلی ستمدیده جهان ازادی می بخشد، هم وضع داخلی کشور وهم قدرت رزمی ارتش ان بی تردید بهبود پذیرفت.»
انقلاب اکتوبر چونان تغیرات وتحولات بنیادی وانقلابی را درجهان بوجوداورد که دارای اهمیت بزرگی جهانی وتاریخی بوده که تا بحال اثرات این امر بزرگ در تاریخ معاضر جهان به خط زرین ثبت شده است .
باپیروزی انقلاب اکتوبر و تشکیل دولت شوراها ، دوران نوینی در تاریخ انسانیت وتامین حقوق طبیعی بشریت یعنی دوران گذار از سرمایداری بسوی سوسیالیزم اغاز شد.
ایده های انقلاب اکتوبردر وجود جنبش همبستگی طبقه کارگرودررآس دولت اتحاد جماهیر شوری بمثابه نیروی حمایت کننده و دژ استوار علیه نیروهای اهریمنی استعمار واستبدادی امپریالیستی درراس اضلاع متحده امریکا وشرکای جهانی ان برای حفظ امنیت وصلح سراسری وتامین منافع ملی کشورهای سوم وعقب مانده ؛پشتبانی ودفاع ازجنبش ازادی خواهی این مرزوبوم ومبارزه و جانبداری از جنبش ضد اپارتاید و تامین حقوق برابرمیان ز ن ومرد وسیاه سفیددر افریقا ، آسیا و امریکای لاتین، درجهان طنین افگن شد.
اتحاد شوروی در ترقی روند تغیرات ،تحولات وانقلابات جهانی در اسیا ،افریقا وامریکای لاتین که براساس ایجاد سه نیروی اساسی یعنی کشورهای سوسیالیستی ، جنبشهای کارگری و رهایی بخش ملی درکشورهای جهان سوم وهمچنان در سایر جنبشهای مترقی ودموکراتیک نفش برازنده ای ایفا نموده است.
یکی ارزشهای ماندگار حاکمیت شوروی که امروز جهانیان اشد نیازبه آن دارند ؛ سیاستهای صلح جویانه ، همزیستی وتشنج زدایی است که درآن زمان مبارزه پیگیر ومبتکرانه درراه امنیت جمعی و دوستی همکاری با خلق های جهان وهمچنان خلع جهان از سلاح هستوی درمحور مرکزی سیاست های خارجی دولت شوروی بود ، میباشد.
سیاست های صلحجویانه ومشی انسانی درراه همکاری همه جانبه و پشتبانی از جنبشهای ملی و دموکرات و دولتهای به استقلال رسیده بعد ازجنگ اول و دوم جهانی بود که موجب تضعیف نیروهای ارتجاعی درمناطق مختلف جهان گردید. از جمله کشور ما که درسال ۱۹۱۹ توسط شاه امان الله غازی استقلال خودرا ازتسلط امپراتوری انگلیس بدست اورد، دولت شورها اولین کشوری بود که استقلال افغانستان را بررسمیت شناخته وبا آن قراردادی همکاری وبر اساس روابط دوستانه ومناسبات همسایگی میان دوکشور امضا نمود. این قرارداد سرآغاز همکاریهای همه جانبه، درعرضه های اقتصادی فرهنگی اجتماعی و نظامی درمراحل مختلفی تاریخی گردیده است ، که مردم ما هیچگاهی آنرا را فراموش نه خواهد کرد.
جهان امپریالیستی از آغاز پیروزی انقلاب اکتوبر برای ساقط کردن این رویداد تاریخی توطیه ودسایسی را توسط نیروهای ارتجاع داخلی سازماندهی کرد، تا بتواند آنرا سرکوب وبه شکست مواجه سازند؛ اما باسیاستهای دقیق حزب کمونیست اتحادشوروی از قهر همه چالشها نجات یافته به زودترین فرصت بمثابه کشور بزرگ صنعتی درجهان تبارز وموازی با سیستم نطام سرمایداری که ازعمران د ه ها سال سپری میشد در جهان قدعلم کرد. دشمنان تیوری پیشرو مترقی طبقه کارگر از تمام امکانات ودسایس استفاده میکردند، تا جلو رشد سوسیالیزم را بهرگونه که میشود بگیرند، ویا آنر نابود سازند.تشکیل پیمانهای نظامی ازجمله سنتو ناتو علیه کشورهای سوسیالیستی وجنبشهای مترقی وملی در اسیا وافریقا وامریکا لاتین بعد از جنگ دوم جهانی شاهد این ادعای ما میباشد. برنامه های جنگ افروزانه کشورهای امپریالیستی و براه انداختن سیاستهای تجاوزگرانه درشرق میانه در وجود کشورهای ارتجاعی عرب و اسراییل این منطقه به نقطه داغ سیاست های بزرگ استراتیژیک از لحاظ جیوپولتیکی واقتصادی تبدیل گردید و برای تامین تسلط خویش درمناطق نفت خیز شرق میانه مداخلات مسقیم را از طریق کودتاها وعمال نظامی براه انداخته که باعث تشدید جنگ سرد میان اتحاد شوروی وامریکا وجهان غرب شد. تا اینکه با دسایس پنهانی و روشن با رهبران ارتجاعی و فروخته شده به مانند میخاییل گرپاچف رهبرحزب ودولت اتحاد شوروی وقت ، نظام انسانی ومردمی وصلح دوست« اتحاد شوروی » را از بین برده وانرا به کشورهای خورد بزرگی جداگانه تجزیه نمود. جهان دوقطبی به جهان یک قظبی تحت رهبری امپریالیزم امریکا وشرکای غربیآن تبدیل شد ، که سر آغاز تراژیدی بزرگ درجهان گردید. کشورهای امپریالیستی برای انتقام خواهی وتسلط مادی ومعنوی خود از تمام امکانات مالی ونظامی علیه کشورهای که درمدارای شوروی وقت بودند، اقدام به توطیه کردند؛ و تصمیم گرفتند ت ابا سیاست های تجاوزکارانه خود به بهانه « نظامهای دیکتاتوری» وسایر توطیه های مختلف، با مداخله مستقیم نظامی ویا ذریعه نیروهای ارتجاعی اسلامی منطقه وجهان انها را سرنگون ویا هنوزهم تصمیم برای سرنگونی آن دارد، که این رویکرد، باعث تلف شدن هزاران طفل ، پیروجوان در ان محل گردیده ویا آنها مجبوربه مهاجرت در کشورهای همسایه وسایر نقاط جهان شده اند، که کشورهای مانند: عراق ، لیبیا سوریه و اوکرایین در این جمله میباشند .
امپر یالیزم امریکا وشرکای غربی ان بعد ازشکست سیاست های تجاوز کارانه خویش در عراق برای اعاده حیثت و تسلط کامل بر منابع طبیعی نفت خیزکشورهای شرق میانه جنگ را با مداخله غیر مستقیم توسط نیروهای متعصب مذهبی بمانند سلفیست ها وسایر رادیکالهای اسلامی ونیروهای ارتجاعی فاشیستی دوباره آغاز کرده وبا تربیه و تجهیزکردن این گروپها با سلاحهای پیشرفته نظامی درخاک اسراییل وترکیه وعربستان وغیره بنام القاعده، داعش(دولت اسلام عراق وشام) به عراق وسوریه اعزام داشته که این روند هنوزهم ادامه دارد.
طوریکه پایگاه خبری « العالم » از کشورالجزایردرمورد افشاگری های گروهک تروریستی داعش گفته است که: « گروهک تروریستی داعش را سازمان های اطلاعاتی اسراییل ، امریکا وانگلیس ، به عنوان بخشی از رهبرد موسوم به « لانه زنبور» وبا هدف جذب افراط گرایان از تمام نقاط دنیا واعزام انها به سوریه به وجود آوردند. رسوایی دولت امریکا یکی پس از دیگری توسط خود امریکایی ها افشا میشود. پس از اعتراف هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق امریکا ، درکتاب خاطرات خودتحت عنوان گزینه های سخت مبنی براینکه امریکا در پس پرده تاسیس گروهک داعش است، این بار رسوایی از طریق اسناد افشا شده ادوارد سنودن کارمند سابق سیا به بارامد؛ اسنادها فاش شده نشان میدهد که سازمان های اطلاعاتی اسراییل، امریکا وانگلیس برای تاسیس گروهک داعش بخشی از راهبرد موسوم به « لانه زنبور» با یکدیگر همکاری کردند. »
گروهک داعش یکجا با طالبان وسایر گروپ های خورد و بزرگ جهادی درکشورهای مانند لیبیا ،عراق و سوریه ، با سلاحهای مدرن نظامی تجاوزکرده و زیر نام دولت اسلامی ویا خلافت اسلامی مردم را به زور اسلحه به تابعیت وفرمانبرداری خویش مجبور ساخته ، و در صورت عدم اطاعت ویا مقاومت علیه خواستهای انها جنگ را آغاز و در صورت پیروزی بر آنها مردان وکودکان آنها را قتل عام کرده و زنان شانرا اسیر گرفته ویا به آنها تجاوز جنسی نموده ویا بنام برده در نزد خویش نگهه داشته وبعدأ به فروش میرسانند. در عقب این سیاستهای « طرح خاور میانه برزگ » وجود داشته که در قدم اول تجزیه عراق ، سوریه ودر قدم دوم ایران ترکیه بنام مناطق « کرد، ترک وعرب » قراردارد که مرحله به مرحله توسط کشورهای غربی مورد اجرا قرار خواهد گرفت. با شعارهای وارداتی زیر نام « دموکراسی وازادی » میخواهند بالای منابع نفت خیز آنها تسلط پیدا کرده واز آن به نفع خود استفاده نمایند. اما مبارزه قهرمانانه عده ای از احزاب وگروپهای مسلح کُرد در عراق و سوریه مانند پیشمرگ ها وکوبانیها این نیروهای چپ ملی ودموکرات برعلاوه تلفات جانی ومالی، زن ومرد دوشادوش همدیگررزمیده و جانانه از خانه وکاشانه خود دفاع مینمایند، وهزارها قربانی را دراین راه متحمل شده ولاکن به دشمن مکار خاین داعیشی وسایر گروهک های جهادی تسلیم نه شده وآنها را به شکست مدهش مواجه ساخته اند . این گروهک های اسلامی چونان اعمال ضد بشری علیه زنان ، مردان طفلان بر اساس عقده های دینی ومذهبی انجام داده اند که تاریخ بشریت مثال آنرا به خاطر ندارد؛ با این اعمال زشت ضد انسانی چهره سیاه خویشرا بمثابه جنایتکاران بی مانند در تاریخ معاصر جهان درج نموده و درآن مانده گار و فراموش نا شدنی خواهد بود.
مورفیلدن والدوف ، المان ۱۸،اکتوبر ۲۰۱۴
بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۲ـ ۲۲۱۰