کناره گیری رییس جمهور سوریه بشار اسد و تسلیم شدن دمشق به گروههای تروریستی مورد حمایت امریکا پیروزیی برای امپریالیزم ایالات متحده است.
امپریالیست های انگلوساکسون مدتها به دنبال سلطه بر تمام سوریه بودند و اکنون معتقدند فرصت لازم برای این هدف را یافته اند.
برخی از کسانی که خود را «سوسیالیست» می نامند، سقوط دولت سوریه و پایان جمهوری عربی سوریه را جشن می گیرند. اما بلافاصله پس از اعلام تبعید بشار اسد، هواپیماهای جنگی امریکا و اسراییل بمباران سراسر سوریه را آغاز کردند و رژیم اسراییل به اشغال بیشتر اراضی سوریه پرداخت.
جنگ تحت رهبری امریکا علیه سوریه در سال ۲۰۱۱ ترسایی و در دوران موسوم به « بهارعربی» آغاز شد. در این دوره، اعتراضات گسترده خیابانی در تونس و سپس مصر شکل گرفت و در هر دو کشور رهبران دیرپای وابسته به امریکا برکنار شدند. ایالات متحده امریکا و متحدان امپریالیستی اش به سرعت به این وضعیت واکنش نشان دادند و شروع به دخالت و حتا ایجاد اعتراضات در کشورهای دیگر از جمله سوریه و لیبیا کردند.
هدف آنان تبدیل اعتراضات صلح آمیز به درگیریهای خشونت آمیز بود که بتواند به جنگ داخلی منجر شود و سپس بهانه ای برای مداخله « بشردوستانه » از سوی امپریالیستها فراهم کند. این همان چیزی بود که در لیبیا اتفاق افتاد و اثرات فاجعه باری برای مردم لیبیا داشت، از جمله تقسیم کشور به دو بخش و ایجاد بازارهای برده فروشی در طرابلس.
در سوریه، ایالات متحده امریکا عملیات گستردهای به نام «عملیات چوب بید» را آغاز کرد که شامل مسلح کردن گروههای بنیادگرای بسیار واکنش گرا بود. این گروهها گاه به نام های القاعده، داعش، ارتش ملی سوریه، جبهه النصره و اخیراً هییت تحریرالشام شناخته شدهاند. این اسامی مختلف در واقع پوششی بر یک گروه اصلی هستند که از دهه ۱۹۸۰ ترسایی در افغانستان با امریکا همکاری داشته اند.
شیوه جنگی این گروهها همواره شامل کشتار گسترده غیرنظامیان و ارتکاب جنایات جنگی بی شمار است که امریکا ادعا می کند مخالف آن است. همراه با این کمپاین ترور، تحریم های اقتصادی نیز اعمال شد که در بسیاری موارد ویرانگرتر از اقدامات تروریستی بود.
محاصرهای بی رحمانه و خفقانآور
از سال ۲۰۱۱ ترسایی سوریه تحت تحریم های بیرحمانه امپریالیستی قرارگرفت که توانایی این کشور را در تأمین نیازهای اولیه خود، از جمله تغذیه جمعیت، به شدت مختل کرد. حتا با وجود مداخله روسیه و ایران به حمایت از دولت دمشق، بیش از یک سوم کشور همچنان در کنترول گروه های وابسته به القاعده و نیروهای کردی (همپیمان با امریکا) در شمال و شمال شرق باقی ماند. در همین حال، ارتش امریکا مناطق اصلی تولید نفت و گندم سوریه را به اشغال خود درآورد.
هدف این اقدامات ایجاد یک محاصره تمام عیار بود. هدف هر محاصرهای شکستن اراده مقاومت طرف مقابل از طریق ایجاد شرایط غیرقابل تحمل برای زنده گی است. از سال ۲۰۱۱ ترسایی این همان چیزی بود که بر سوریه تحمیل شد تا دولت بشار اسد سرنگون شود و با دولتی کاملاً تابع دستورات امریکا جایگزین گردد.
در هفته گذشته، به نظر می رسد که سال ها جنگ و محاصره نتیجه داده است. شمار قابل توجهی از فرماندهان ارتش سوریه از مبارزه با حمله اخیر نیروهای تحت رهبری هییت تحریرالشام که مورد حمایت امریکا و ترکیه بودند، خودداری کردند.
تأثیرات تجمعی جنگ و محاصره سرانجام اراده بسیاری از نیروهای ارتش سوریه را شکست و بشار اسد نیز به عنوان بخشی از توافقی با نیروهای مورد حمایت امریکا کشور را ترک کرد.
اکنون سوریه کشوری بدون دولت کارآمد، بدون ارتشی برای دفاع و بدون متحدان است. این کشور به طور مداوم تحت بمباران هواپیماهای جنگی امریکا و اسراییل قرار دارد و امپریالیستها مصمم هستند که هیچ گونه توان دفاعی برای سوریه باقی نگذارند. اسراییل اراضی بیشتری را در جنوب اشغال کرده و احتمال حمله مستقیم ترکیه به شمال نیز بسیار زیاد است.
۱۳ سال جنگ، صدها هزار کشته و میلیونها آواره ، این میراث جنگ کثیف امپریالیستها علیه سوریه است. اکنون که آنان پیروزی شوم خود را به دست آوردهاند، به نظر می رسد تنها هرج ومرج و ویرانی بیشتر در انتظار مردم سوریه باشد.
دشمن داخلی
سوالی که باید پرسید این است: چرا بسیاری از نیروهای چپ بریتانیا از این جنگ امپریالیستی حمایت کردند؟
چرا سوسیال دموکراتها و تروتسکیست هایی چون اوون جونز، پل میسون، آرون باستانی، زارا سلطانه و دیگر چهرههای «چپ گرا» از نابودی این کشور ضد صهیونیستی حمایت کردند؟
پاسخ این است که تمام این «چپ گرایان» حامیان سرسخت امپریالیسم امریکا هستند. چه جنگ علیه روسیه باشد و چه علیه سوریه، چپ دروغین بریتانیا یا از آن حمایت مستقیم می کند یا به طور غیرمستقیم با عباراتی چون « اسد یک دیکتاتوراست» به توجیه آن می پردازد.
حزب کمونیست بریتانیا (ام ال )
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۴ـ ۱۵۱۲
Copyright ©bamdaad 2024