دروغ و جنگ درسیاست امریکا

 دروغ وجنگ اهرم های سیاست بین المللی امریکا بشریت را به سوی تباهی می برد

 

اسد کشتمند

ایالات متحده امریکا درنزدیک به دوصدوپنجاه سال موجودیت خود تنها درحدود ده سال بدون راه اندازی جنگ زندگی کرده است، گویی جنگ با سرشت این دولت عجین شده است. اتفاقاًهمه جنگ های امریکا برای سودورزی بوده نه برای دفاع  از امری که باعدالت هم سرسازگاری داشته باشد. حتا شرکت امریکا درجنگ جهانی دوم هم باحساب گری خاصی اعمال شد، اگرارتش المان نازی به ویژه بعد ازنبردهای خونین استالینگراد درسراشیب شکست قرارنمی گرفت چه بسا که امریکا ازدورناظرشکست اتحادشوروی می بود و با نازیزم که زاده سیستم سرمایه داری است با راحتی کنارمی آمد چنانچه امروزدر اوکرایین این کار را می کند.

دردوران حاضرازجنگ جهانی گذشته به اینسو پیش درآمد جنگ های بزرگ امریکا، همیشه یک دروغ بزرگ بوده است، دروغ ها همیشه درخدمت یک سیاست معین بوده اند. این باردروغی که درباره حضورسربازان کوریای شمالی در جبهه جنگ کورسک براه انداخته شده است، برای دادن اجازه حمله به عمق روسیه به رژیم پوشالی کیف است. این دروغ هم تبعات بسیارخطرناکی برای بشریت رابه همراه دارد.

دروغ های بزرگ برای بالابردن کیفی درجه جنگ و تجاوزبه وسیله امریکا درحافظه بشریت تازه وگویا است: بیاد بیاوریم دروغ خلیج « تونکن » راکه باعث تجاوزوجنگ ده ساله امریکا علیه ویتنام شد و بیشتراز۳،۸ میلیون ویتنامی (به شمول۲ میلیون غیرنظامی ) را به قتلگاه فرستاد و سراسرکشور را به آتش کشید، بیاد بیاوریم دروغ های دوره کلینتون را که به همیاری کشورهای عمده اروپایی، کشورشگوفان یوگوسلاویا راف روپاشاند و صربستان را درطول ۷۸ روزبه شدیدترین نحوممکن در زیر بمباران های وحشیانه خورد و خمیرکرد، بیاد بیاوریم دروغ امریکا و بهانه آوردن آن برای اشغال کشور ما وغارت بی بند وبارانه آن درطول بیست سال را با استفاده ازحادثه ۱۱سپتامبرکه به گفته دانشگاه براون به قیمت جان بیشتراز۷۱ هزارغیرنظامی درافغانستان و پاکستان به اضافه ده هاهزارنظامی درافغانستان تمام شد، بیادبیاوریم دروغ بزرگکالین پاول ، ازپشت تریبون سازمان ملل راکه با کپسول کوچک گویا حاوی نمونه ای ازسلاح های کشتارجمعی راه جنگ با عراق وبربادی این کشور را با کشتن بیشترازیک میلیون نفر و ویرانی سراسرکشورعراق را رقم زد، بیادبیاوریم دروغ ها و توطیه های متکی براخبارجعلی امریکا را درلیبیا وسوریه وغیره. امروز باردیگرامریکا و اقمارش دروغ بزرگی را درباره حضورسربازان کوریای شمالی درجبهات جنگ درکورسک روسیه به راه انداخته و بشریت را درلبه پرتگاه نابودی قرارداده است. هدف از اشاعه این دروغ مانند همیشه هموارکردن راه برای پیاده نمودن برنامه های تجاوزی درداخل سرزمین تاریخی روسیه به وسیله رژیم پوشالی و تا عمق استخوان فاسد و دست نشانده زلینسکی درکیف است. به مراحل و نازکی های نهفته دراین ترفند اخیرباید توجه داشت. اینکه آیا سربازان کوریای شمالی درکورسک می جنگند یان ه، درآغازهیچ یک ازمقام های مسوول امریکا وناتوا ادعایی نکردند و  حتا ویلیام برنز رییس سی. آی. ای. گفت تاکنون علایمی ازحضورسربازان کوریای شمالی درکورسک ندیده ایم وبلینکین  ، که درآتش افروزی جنگ شهره شده است هم اظهار داشت که چنین چیزی دیده نشده است اما درعین زمان ماشین دروغ پراگنی امپریالیستی دست به کارشد و مانند همیشه اذهان مردمان جهان را چنان آلوده به این خبردروغ ساخت که درسراسرجهان رسانه های رسمی طرفدارغرب آن رابه مثابه یک حقیقت مطلق جا زدند و اساس تحلیل به اصطلاح متخصصین این جنگ قرارگرفت. گرچه این خبرجعلی برای باراول در زرادخانه های کوریای جنوبی ساخته شد ولی نیویورک تایمزکه به نحوعملی ودر پرده، بلندگوی سی. آی. ای. ونیومحافظه کاران است برای اولین باربه این شایعه رسمیت بخشید. جالب است که این خبرمبدل به بهانه اصلی درجهت صدوراجازه به کیف درجهت ضربه زدن به سرزمین روسیه درعمق آن گردید و برای اولین بارموشک های ATACSM  امریکایی و «سایه طوفان» انگلیسی مناطقی را درداخل سرزمین تاریخی روسیه موردحمله قراردادند.

می بینیم که دراین راستا، ناتو وامریکا گام به گام خطوط قرمزی را که درعمل درهرجنگی میتواند ظهورکند و گاهی هم اعلام شده می باشد و گذشته از آن هرانسان آگاه می تواند حدود و ثغور آن را با درنظرداشت وضع حاضرو تناسب نیروها تشخیص بدهد، پشت سرمی گذارند تا ازیک سودرعمق سیستم پدافندی ارتش روسیه وشیوه عملکرد آن ورود پیدا کنند وازجانب دیگرگام به گام و « ذره به ذره »روسیه راعقب برانند. هرگامی که ناتو به پیش می گذارد برای اینست که تمام زوایای پنهان و ضعف های دفاع روسیه رابشناسد ودرعین زمان این کشور را تضعیف کنند. کمک امریکا به اوکرایین را ازاین زاویه باید دید.

هریک ازاین مراحل پشت سرگذاشتن خط های قرمزی است که اصولاً قدرت های با مسوولیت به آن می اندیشند و به رعایت آن پایبند هستند اما امریکایی ها و ناتوغره ازپیشرفت های گذشته خود بدون درنظرگرفتن تحولاتی که درتقریباً یک دهه اخیربا سرعت رخ داده است، همچنان به پیش روی ونادیده گرفتن خطوط قرمز واقعی که عملاً ایجاد شده اند متوسل می شوند. پشت سرگذاشتن این خطوط قرمز برای تغییرتناسب های موجود صورت می گیرد. درگذشته امریکایی ها می توانستند این خطوط قرمز را نادیده بگیرند وازهمه شرایط مناسب برخورداربودند که از آن ها عبورکنند و متاسفانه به این امرعادت کرده اند وعلیرغم اینکه درسال ۲۰۰۷ درکنفرانس امنیتی مونیخ ولادیمیرپوتین زنگ ختم این فضا را به صدا درآورد، امریکایی ها به آن نه تنها توجه نکردند بلکه ازتمسخرهم کارگرفتند وهمچنان درعرصه تجاوزگری وعقب راندن روسیه ازمواضع وحقوق خودش ادامه دادند. تجربه عملی بعد ازفروپاشی اتحادشوروی نشان داده است که امریکایی ها با حریفان خود از دو شیوه کار می گیرند: یکی ضربه قاطع متقابل و خارج از چهارچوب عرف و قوانین بین المللی(درصورتی که طرف مقابل ضعیف باشد) ، ودیگر اینکه پیشروی گام به گام همراه با توطیه، دروغ، پنهانکاری، دادن ظاهری قانونی به اعمال شان و نهایتاً آماده ساختن شرایط تعرض مستقیم (درصورتی که طرف مقابل ازنیرومندی برخوردارباشد). درمورد روسیه امریکا بعد ازسالهای آخردهه اول قرن حاضرازهمین شیوه دوم استفاده کرده است. ازسال۲۰۱۴ به این سو امریکایی ها با توطیه و دروغ و صحنه سازی ها شرایط محصورساختن وتضعیف روسیه را با وضاحت و شدت بیشتردرپیش گرفته اند و با انتخاب سیاست پیشروی گام به گام تلاش دارند روسیه را در« کنج میدان » قرارداده، ضربات خود  را وارد و حریف را ضعیف سازند. طوریکه دراین رابطه در یکی ازمقله های دیگر نوشته بودم: « ... باید اندیشید که امریکا با تراکم تدریجی پیشرفت های کوچک می تواند به درجات کیفی ای ازتقابل و تهاجم دست پیداکند.»  مامصداق این امررا درسیاست امریکا ازهمان آغازدرعرصه استفاده ازانواع سلاح هایی که درآغازبه نحوی دردایره خط قرمز قرارداشته اند و به ویژه دراین اواخردرباره راکت های « اتک امز » و «استورم شدو » ی انگلیسی می بینیم. بهانه دروغین و دروغ صریح دراین مقطع مساله سربازان کوریای شمالی است. اما این بار وضع موجود قافیه را برای امریکایی ها تنگ آورده و آن ها بالاجبا ربه وسیله ای که ازلحاظ ظاهری هم چندان محکم نیست، چسبیده اند. ببینیم این ادعا که اساس تجاوز خطرناک کنونی امریکا را تشکیل می دهد تا چه حد دربرابر واقعیت می تواند تاب بیاورد؟

درنخستین روزهایی که این مساله به وسیله نیویورک تایمزمطرح شد، اقای Jacque Baud (ژاک بو) یکی ازپرقدرت ترین، آگاه ترین و منطقی ترین تحلیل گران غربی (کارمند سابق استخبارات استراتیژیک سویس) این دروغ را افشاکرد. وی صراحت داد که موجودیت سربازان وافسران کوریای شمالی در روسیه یکی ازعادی ترین ومعمولی ترین مسایلی است که بین کشورهای دوست وجود دارد اما موجودیت آن ها درصحنه جنگ کورسک یک دروغ است زیرا تاکنون ازهیچ جایی سندی مبنی برموجودیت آن ها درصحنه جنگ ارایه نشده است. وانگهی روسیه به اندازه کافی سربازدارد وموجودیت واحدهایی ازیک ارتش بیگانه درچنین حالاتی مفید نیست زیرا یگانگی تصمیم رهبری وعمل درصحنه جنگ را دچارمشکل می سازد ومزید برآن مشکل زبان درصحنه جنگ مطرح است. ژاک بو ، درباره عکسی که دریکی ازروزنامه های غربی درباره موجودیت عساکرکوریای شمالی درروسیه منتشرشده بود، با  تمسخرگفت که بیچاره هادیگرسندی نداشتند وعکس یک سربازلاووسی را که دریکی ازمناطق سرد سیر روسیه برداشته شده بود به عنوان مصداق وجود کوریایی ها گذاشته اند.

حالابه طورمجرد و صرفاً فرضی اگر بیندیشیم که سربازان کوریای شمالی درکورسک بوده اند، برای حمله برکشور دیگری (ب ه طریق اولی اوکرایین) نه، بلکه برای دفاع از روسیه برپایه یپمان دوستی وهمکاری ای که بین دوطرف وجود دارد، می توانند حضورداشته باشند. درحالیکه حتا با همین مشروعیت هم آن هاد رکورسک نیامده اند.

کافی است درباره دروغ بودن خبرمربوط به حضور نیروهای نظامی کوریای شمالی درجنگ کورسک گفته شودکه آقای Regisse Lesommier ، گزارشگرمشهورفرانسوی که زمانی هم مسوول هیات تحریرمجله مشهور « پاری ماچ » بوده وازجنگهای تجاوزی امریکا برعراق و افغانستان هم ازنزدیک و درمحل گزارش تهیه کرده و با دو رییس جمهورامریکا هم  مصاحبه داشته است، همین هفته گذشته ازکورسک برگشت. این ششمین بارسفر ایشان به اوکرایین و روسیه بوده است. وی وهمکارش به نام   Charles d’Anjous  ، که مشترکاًمجله ماهنامه ای و رسانه انترنتی « Omerta  »  را ایجاد کرده اند دراین سفرهمراه بودند و دوهفته درجبهه های جنگ کورسک درزیر باران گلوله ها و راکتها به سربردند و از خطوط مقدم جبهه گزارش تهیه کردند. ایشان هفته گذشته به طورمستقیم ازدرون پناهگاه های جبهه کورسک در جواب سوالی گفت که هیچ سربازکوریای را درکورسک ندیده است. دربرگشت به پاریس اومهمان  « Tele liberte  » بود و باردیگرموجودیت سربازان کوریای شمالی درجبهه کورسک را تکذیب کرد. همین آقای رژیس لوسومییه ، درسفرقبلی خود به جبهه های دونباس، درحدود دو سه ماه قبل ازموجودیت گلوله های توپخانه کوریای شمالی درجبهه های روسی پرده برداشت. بناً هیچ گونه طرفداری خاصی از روسیه را نباید به او نسبت داد.

دراینجا  می بینیم که کارد تجاوزگری ناتو و امریکا به استخوان روسیه رسیده و رهبران و رییس جمهورکشوربا اتکا برپشتیبانی بی دریغ اکثریت مطلق مردم خود چنان جواب دندان شکنی به حریفان دادند که هیچگاه از یاد نخواهند برد. روس ها باشلیک موشک هایپرسونیک « اورشنیک » غرب متفرعن را ازخواب خوش لمیده درغفلت ناشی از زورگویی های بیشتراز سی ساله اش با تکان شدید بیدارکرد. شش راکت رعدآسای « اورشنیک » کارخانه بسیار بزرگ زیرزمینی ساخت موشک و دیگرسلاح های پیشرفته را باسرعت نزدیک به ۳ کیلومتردرثانیه در شهر« دنیپروپطروفسک » به خاکریزمبدل کرد. ازقرارمعلوم شدت انفجاربه حدی بود که درحوالی اصابت راکت ها زلزله رخ داد و ازاین کارخانه زیرزمینی که برای محافظت حتا در برابرانفجار زروی درنظرگرفته شده بود، چیزی باقی نماند. گویند این پناهگاه زیرزمینی اگر مستحکم تر از « آزوف ستال » نباشد، ضعیف ترازآن نبوده است. ولادیمیرپوتین به آدرس غربی ها به ویژه انگلیس ها و امریکایی ها اتمام حجت کرد که روسیه به خود حق می دهد کارخانه های این سلاح های دوربرد راکه به  کمک غربی ها برسرزمین روسیه شلیک می شوند هدف قراربدهد و وسیله این هدف قراردادن راهم به جهانیان نشان داد که همین موشک هیبتناک « اورشنیک » است که بعد ازاین آزمایش عملی به طرف تولید انبوه سمت داده شده است.

این حوادث نشان داد که این بار دروغ بزرگ امریکا و آنچه درپی آن بود، برایش نتیجه معکوس به بارآورد، ناتوسراسیمه شده و جلسه اظطراری وزرای خارجه آن صرفاً به این موضوع معطوف است که دربرابراین ضربه قاطع و این سلاح مرگبار روسیه که هیچ پدافندی دردنیا دربرابرآن نمیتواند مقاومت کند، چه خاکی برسرکنند. پوتین با دادن هشدارباش به غرب جمعی اعلام کرد که هنوزسلاح های افشا نشده دیگری در زرادخانه های روسیه وجود دارد که برای دفاع از سرزمین تاریخی روسیه دشمنان آن را از رودررویی ناامید خواهد ساخت.

غرب جمعی متجاوزباید این باربا دقت بیشتر به هر گامی که دراین بادیه میگذارد بیاندیشد. وطن پرستی و روحیه فداکاری درباره وطن دراین سرزمین را دست کم نگیرند. توان علمی و تکنولوژیک و وجود انبوه دانشمندان مبتکر، کارگران و سربازان فداکار و جوانان سرسپرده آن و این واقعیت راکه این کشوردرطول هفتاد سال سوسیالیزم با روحیه ویژه ای بالاآمده است نادیده نگیرند. اینجا دیگر نه عراق، نه افغانستان، نه لیبیا و نه...است، اینجا سرزمین استالین و ژوکوف و الکساندرنفسکی و کوتوزوف است.

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۴ـ ‍۲۶۱۱ 

Copyright ©bamdaad 2024