دموکراسی و ریسک سخن گفتن
« ...اگر شما برای مدت درازهشت، نُه ماه برشبکه رده بندی شده الکترونیکی دست ازاد داشته باشید و در ان چیزهایی را ببینید که از تصورتان بیرون باشند و ان چیزها بایست به اگاهی همگانی مردم رسانیده و نه در اتاق های تاریک در واشنگتن دی سی نگهداری شوند پس چه کار میکردید ؟ »
این سخنان برادلی مینینگ بریدمن ارتش ایالات متحده امریکا است که بروز۳۰ جولای سال روان در محکمه نطامی فورت مید ابرازنمود و امروز ۲۱ اگست دادگاه دیگر نظامی در باره اش حکم خود را صادر مینماید.اوهمان افسرجوانی است که سه سال پیش صد ها هزار سند محرم اردوی ایالات متحده امریکا بشمول ۹۲ هزارسند درباره جنگ درافغانستان و چهار صد هزارسند نطامی مخفی در باره جنگ عراق را به فوروم افشا گر « ویکی لیکس » سپرد .جهانیان با خواندن متون سری و دیدن ویدیو های تکاندهنده جنگی در انترنیت ، به ویژه مشاهده عملیات دو چرخبال نطامی ایالات متحده امریکا در کشتارمردمان غیر نطامی در عراق به تبهکاری های جنگ و وحشت ناشی از ان اشنا شدند .
اکنون مقامات ایالات متحده امریکا برادلی مینینگ ۲۵ ساله را به پای میز محاکمه کشا نیده و این داد گاه او را در نُزده مورد از اتهامات بیست و یک گانه ملزم میشمارد .جزای تعین شده که اعلام خواهد شد احتمالا بیش از صد سال زندان خواهد بود .نیروهای دموکراتیک ، سازمانهای حقوق بشر و نهاد های رسانه یی چنین حکم شدید را نشانه ای از تلاشهای ایالات متحده امریکا میدانند تا با ترسانیدن دگر اندیشان از انتشار واقعیتهای بیشتر درباره کردارهای سازمان های استخباراتی انکشور جلوگیری نماید .« اتحادیه ازادی مدنی امریکا » میگوید که واگذاری اطلاعات به رسانه ها برای اگاهی همه مردم نباید بمثابه فعالیتهای جاسوسی مورد پیگرد عدلی قرار گیرد . همچنان اتحادیه ژورنالیستی « گزارشگران بدون مرز » تصامیم محکمه نطامی ایالات متحده امریکا را « نمونه وار » و « خطرناک»خوانده است .کریستیان میهاررییس این نهاد فعالیتهای شجاعانه برادلی مینینگ و ادوارد سنودن را برای اگاهی جهان و بر اورده سازی رسالت ژورنالیزم ضروری دانسته و خواهان حفاطت قانونی انها گردیده است .وی یاد اور شد که پیگرد ژورنالیست ها و افشا کننده گان اطلاعات مخفی در ایالات متحده امریکا در زمان ریاست جمهوری بارک اوباما « ابعاد نگران کننده ای » را بخود گرفته است . متاسفانه پس از سپتامبر ۲۰۰۱ ترسایی بسا از ساختار ها و میکانیزم های تامین حقوق بشر در ایالات متحده امریکا فرو پاشیده شدهاند . وزارت حفاطت میهن این کشور از منطقی پیروی میکند که بطور فزاینده خطوط پارانوئیدی را بخود میگیرد .بودیجه « اژانس امنیت ملی » چنان افزایش یافته که کران تا کران انرا کسی نمیداند .همین اکنون تنها برای ساختمان دستگاههای ذخیره « دادهها » در بیابان « اوتا » در حدود دو میلیارد دالر مد نطر گرفته شده و برای سرد نگهداشتن سختافزار های ان روزانه به شش میلیون لیتر آب و مقدارانرژی بیش از۶۵ میگاوات ضرورت است . « کلوپ پنج چشم » یا اتحاد سازمان های استخباراتی ایالات متحده امریکا ، بریتانیا و دوستان شان دارای شبکه کارازموده و مدرنی اند که سیگنال های رادیویی و شبکههای الکترونیکی رادرهمه جا کنترول و نطارت میکند .یکی از اصول عملکرد آن امتناع مطلق از ارایه معلومات در باره عملیات ، شیوهها و ظرفیت های آنست . شهروندان هیچگاهی ازچگونگی فعالیتهای سازمان های استخباراتی اگاهی و تصور درست بدست نمی اورند ، ولی خود به طور همه جانبه در نطارت آنها قراردارند .روزنامه گاردین در شماره مورخ ۳۱ جولای ۲۰۱۳ ترسایی خود از قول ادوارد سنودن نوشت که با برنامه « ایکس کی اسکور » هر کارمند « اژانس امنیت ملی » ایالات متحده امریکا میتواند به « بانک بزرگ دادههای » این اژانس مراجعه نموده ، نام ، ادرس ایمل ، شماره های تلیفون ، مکالمات و … را بدون کدام اجازه ای بدست اورد .این اختیارات نا محدود و ازادی عملکرد سازمان های امنیتی مایه نگرانی همگانی گردیده و اصول و ارزشهای چون ازادی ، دموکراسی و مصوونیت فردی و به ویژه « حفاطت دادههای شخصی » را در میانگاه توجه جهانیان قرار داده است. ژورنالیست های که پیشامد حکو مت ایالات متحده امریکا را دربرابر برادلی مینینگ ، ادوارد سنودن و جولیان اسانژ نکوهش کردهاند، باوردارند که این کشور با چنین رویه ای در برابر هواداران آزادی و حقوق بشردیگر نمیتواند مبارز راه « حق ازادی » باشد .
ازادی ، دموکراسی و حق داشتن مصوونیت در زنده گی شخصی و اجتماعی مو ضوعاتی اند که در این روز ها بار دیگر به گفتمان گرفته شدهاند و در شرایط کنونی تعریف نوینی میخواهند .
بامداد در زمینه این گفتمان ، نگارشی از گیرالد پاسلت استاد دانشگاه ویانا را میاورد که ازادی بیان و رابطه تنگاتنگ ان را با دموکراسی از زوایای تاریخی و فلسفی به نگرش میگیرد .امید واریم که این کنگاش دستینه ای باشد برای شناخت بهتر .( بامداد )
دموکراسی و ریسک سخن گفتن
نویسنده : گیرالد پاسلت ، استاد انستیتوت فلسفه در دانشگاه ویانا
برگرداننده : بامیک
جریان محاکمه نظامی برادلی مینینگ برید من اردوی ایالات متحده امریکا در فورت مید با صدور حکمی بپایان رسید .این حکم بنا بر خصلت نمونه وی و تادیبی خود برای موارد مشابه چون قضیه ادوارد سنودن و موقف ایالات متحده امریکا در برابر حق ازادی بیان ، دریافت اطلاعات وحفا ظت حریم شخصی دارای اهمیت زیاد است .اگر مساله را از نزدیک بنگریم و پرسش های را در نظر گیریم که برای فهم ما از دموکراسی مطرح اند پس باید فیلسو ف و مورخ فرانسوی میشل فوکو را به یاد اوریم .نگرش پروفیسور فوکو که در سال ۱۹۸۴ ترسایی چشم از جهان پوشید و سالها در کالج ده فرانس تاریخ سیستم های فکری را درس میداد با کردار برادلی مینینگ این افسر بیست و پنج ساله امریکایی رابطه تنگاتنگ دارد ؛ زیرا این پروفیسور پژوهشگر پراتیک راستگویی را در سخنرانیهای خود بر اساس مفهوم یونانی کلمه « پارهیزیا » بیان نموده و ان مقوله را تکامل بخشیده است .با در نظرداشت وجه تسمیه این واژه ،«پارهیزیا » بمعنای گفتن همه چیز است .زمانیکه کلمه « پارهیزیا » بکار گرفته میشود منظور آنست که شهروند ازاد به شکل مستقیم ، بلاواسطه ، بدون حاشیه روی و بدون مراعات جانب مقابل حقیقت را ابراز میدارد .البته « پارهیزیا » افزون بر معنای مثبت دارای مفهوم منفی نیزاست .هر گاه « پارهیزیا » افاده همه چیز بدون ملاحظه و تفکیک و درنظرداشت محدودیت انچنانیکه درذهن خطورکنند باشد ، پس در این صورت خطر جدی وجود دارد که « پارهیزیا » به چرند گویی مبدل گردد . این دو سویی معنای « پارهیزیا » است که ظاهرد برادلی مینینگ و ادوارد سنودن را در نزد همگان از یک سو به قهرمانان ، پیام آوران شجاع ، فعالین سیاسی و شهروندان اگاه و از سوی دیگر به خاینین ، چرند گویان بی وطن و فاعلین بد اخلاق که تنها منافع شخصی خود را مد نظر میگیرند مبدل کرده است .این دو گانگی « پارهیزیا » در واقعیت تناقض اساسی دموکراسی میباشد . پروفیسور فوکو بار بار تاکید مینمود که « پارهیزیا » در گام نخست و بنیادین یک مفهوم سیاسی است ؛ زیرا دموکراسی به طور انفکاک نا پذیر با حق سخن گفتن و بیان واقعیت رابطه دارد .هرگاه همه اشخاص حق داشته باشند تا همه چیز ممکن و هر انچه را که تصور کرده میتوانند ( ولو که برای دمو کراسی خطر ناک باشد ) بگویند پس دموکراسی خود با تهدید جدی مواجه میگردد .از همین جاست که یونانی های کهن ضرورت تفکیک و تمیز میان دو شکل « پارهیزیا » را احساس و آنرا به خوب و بد ، به درست و نا درست ، به واقعی و چرند گونه تقسیم نموده اند . پارهیزیا نیک بمثابه نحوه گفتار حقیقت گرا شکلی از « انتقاد » است که از پایین به بالا در برابر قدرتمندان ابرازمیگردد و گوینده گان با شهامت واقعیت را به صورت عریان و بی پرده به جانب مقابل خود میگویند .البته این کارعاری ازخطر نیست.واقعاً راستگویان ( پارهیزیست ها ) این خطر را به جان میخرند. قیمتی که انها در برابر جراات خود در موارد استثنایی می پردازند کمتر ازمرگ نیست .این امر در همسانی با تفکر فوکو هسته و جوهر پارهیزیا را میسازد و انکه از حق « پارهیزیا » بهره میگیرد این مهم را بخاطر نادانی ، ساده لوحی و یا بیباکی انجام نمیدهد ، بلکه او توسل به « پارهیزیا » را بمثابه مکلفیت خود میداند تا دیگران را هوشدار دهد و یا به انها یاری رساند .
در همه حال « پارهیزیا » شهامت دو گانه میخواهد ، هم از سوی سخن گو و هم از سوی کسی که سخن متوجه اوست .همچنان « پارهیزیا » به کار کرد دو گانه نیازدارد ؛ یکی وظیفه دشوار ابراز حقیقت و دیگری امر دشوار پذیرفتن حقیقت ، شناخت ان و استخراج پرنسیپ های از ان برای اتخاذ رفتار شایسته.اگر همه بازیگران مقرارت بازی پارهیزیتیک را بپذیرند ؛ در انصورت این امر دستاوردی نه تنها برای خود آنها بلکه برای دموکراسی نیز خواهد بود.زیرا چنانچه دیده میشود کسانی که « حاکم » اند و قدرت را در دست دارند با کمبود حقیقت وکسانی که حقیقت را میدانند با کمبود قدرت مواجه اند .اگر قدرتمند ها که حقیقت متوجه انها است پیشنهاد ارایه شده را رد نمایند و شهامتی را در امر پذیرش بر ایند ازار دهنده انتقاد از خود نشان ندهند در انصورت بازی « پارهیزیا » با دگرگونی راجستری روبرو گردیده و از بایگان زبانی به راجستر خشونت گذار مینماید . این خشونت بیشتر از سوی کسانی صورت میگیرد که حقیقت گویی درچهره هوشدارانتقادی روی به انها دارد و انها را حقیقت ابراز شده ازار میدهد . در ایالات متحده امریکا حقیقت گویی ( انتشار اطلاعات نطامی ) متوجه افکار عامه نیست ؛ چونکه مردم افشای اسناد سری را تنها بمثابه اطلاعات شفاف تلقی مینمایند .اما ادرس واقعی اطلاعات فاش شده حکومت و نظامیان این کشور است که تنها برای انها این حقیقت تخریش کننده است .برای شناخت این حقیقت و اصل ناشی از ان برای حکومت داری خوب باید مقامات ایالات متحده امریکا جرات نشان دهند و حقیقت را پذیرا شوند ؛ شجاعتی که انها تا اکنون تبارز ندادهاند در حالیکه برادلی مینینگ و ادوارد سنودن انرا درگفتار و عمل به اثبات رسانیده اند .
مو جز اینکه : اکنون تنها آنانی مجازات میشوند که حقیقت را در باره حق تلفی گفتهاند ، درحالیکه کسانیکه حق را زیرپا کردهاند از هرگونه گزند مصوون اند .قضیه مینینگ و سنودن میرساند که در بیان واقعیت نه تنها این دو جان و موجودیت خود ، بلکه ایالات متحده امریکا نیز ادعای دموکراسی خود را به خطرانداخته اند .انچه را که قضایای مینینگ و سنودن به طور اخص روشن میسازند بگفته فیلسوف امریکایی جودیت باتلر توزیع شدیدا نابرابر پریکاریات و اسیب پذیری است .مقامات ایالات متحده امریکا از یکسو همه تلاش را بخرچ میدهند تا اسیبپذیری را در جانب خود از راه حقیقت ستیزی و پریکاریات حاکمیت خود تا حد ممکن کاهش دهند، ولی در انسوی دیگر درپی افزودن گزند برای جانب مقابل خود است .این امر روشن میسازد که چرا انتقاد و حمله بر مینینگ ، سنودن و اسانژ کمتر متوجه حقیقت گفتههای آنها بلکه نشانه گیری ها بیشتر به هویت شخصی و اخلاقی و کامل بودن شخصیت انهاست .
در این رابطه اتهامات تجاوز جنسی به اسانژ و نقش هویت جنسی مینینگ نمونههای گویا اند .سعی براین است که کیفیت شخصی ، اخلاقی و اجتماعی سخنگویان مورد پرسش قرار گیرد تا اعتبار و اهمیت گفتههای شان زدوده شوند .اگرممکن نباشد تا حقیقت اشکار را مورد سوال قرار داد پس باید این پرسش را در باره گوینده گان آن حقیقت ایجاد نمود.هرگاه نشان داده شود که این گوینده گان ازنگاه اجتماعی ، اخلاقی و سیاسی اصلًا صلاحیت آنرا ندارند تا درباره حقیقت سخن بگویند پس هویت و کامل بودن شخصیت سخن گو با بنیاد حقیقت وی فروپاشیده میشود .چنانچه بر میاید این سر نوشت پارهیزیست ها است . ولی با ان هم کارنامه مینینگ و سنودن چنان با اهمیت اند که به گفته باتلر باید صورت میگرفت تا زنده گی سیاسی و اجتماعی دگرگون و راه نجات دموکراسی هموار گردند .
برگرفته ازروزنامه استاندارد ، اگست ۲۰۱۳
سیاسی ـ بامداد۱۳/۲ـ ۲۱۰۸