افول امپراتوری بریتانیا ۷۵ سال پیش آغاز شد، اکنون خود بریتانیا در حال افول است
پروفیسور والنتین کاتاسانوف
امپراتوری استعماری بریتانیا طی چندین قرن شکل گرفت. در قرن نوزدهم، مستعمرات بریتانیا در پنج قاره قرار داشتند. این امپراتوری در سال ۱۹۱۹ترسایی زمانی که بریتانیا بر ۳۱۸۷۸۹۶۵ کیلومتر مربع اراضی یا حدود ۲۲ درصد از خشکی کره زمین حکمرانی می کرد، به نقطه اوج خود رسید. کل جمعیت امپراتوری تقریباً به نیم میلیارد نفر می رسید که حدود یک چهارم ساکنان زمین بود.
هندوستان بزرگترین اراضی تصرفی لندن بود. کارل مارکس در سال ۱۸۵۳ نوشت: « وقایع جنگ هفت ساله، شرکت هند شرقی را از یک قدرت تجاری به یک قدرت نظامی و سرزمینی تبدیل کرد. درست پس از آن بود که بنیان امپراتوری کنونی بریتانیا در شرق گذاشته شد.»
در نتیجه جنگ جهانی دوم نظام سوسیالیستی جهانی پدید آمد و روند فروپاشی نظام استعماری امپریالیزم آغاز گردید.
۷۵ سال پیش، در اثر فشار مبارزات قدرتمند ضد امپریالیستی، بریتانیا مجبور به اعطای استقلال به هند شد. مستعمره سابق بر اساس اعتقادات مذهبی به هند و پاکستان تقسیم گردید. در سال ۱۹۴۸، برما و سیلان مسیر توسعه مستقل در پیش گرفتند. در همان سال با تصمیم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، حق قیمومیت بریتانیا بر فلسطین سلب شد و به جای آن دو کشور مستقل تشکیل گردید (عربی و یهودی). سپس، کشورهای سودان (در سال ۱۹۵۶)، گانا (مستعمره سابق بریتانیا در ساحل طلایی، در سال ۱۹۵۷)، مالیزیا (در سال ۱۹۵۷)، سومالیا (در سال ۱۹۶۰) وغیره از زیر سلطه استعماری بریتانیا آزاد شدند. فهرست کشورها و مناطقی که از پادشاهی بریتانیا استقلال یافتند تا سال ۱۹۹۷ ترسایی تکمیل شد. درست یک ربع قرن پیش، لندن حاکمیت هانکانگ را به چین واگذار کرد.
( لازم به ذکر است، که با واگذاری حاکمیت هانکانگ به چین، فهرست کشورهای رها شده از زیر سلطه استعماری انگلیس هنوز تکمیل نشده است. زیرا، استعمار بریتانیا در کشورهای پهناوری مانند کانادا، استرالیا، زیلان جدید و و تعدادی دیگر، تحت عنوان کشورهای «مشترک المنافع» کماکان ادامه دارد. تا جاییکه نخست وزیران این کشورها با تایید پادشاه انگلیس عزل و نصب می شوند. ضمنا، هنگامی که صحبت از استعمار به میان میآید، علاوه بر اشغال و غارت مستعمرات، قتلعام و نسل کشی جنونآمیز صدها ملت و خلق و قوم بومی این سرزمینها، نابودی فرهنگ، زبان، اخلاق و آداب و سنن تاریخی آنها در مقابل چشم مجسم میگردد. م.).
فروپاشی امپراتوری استعماری بریتانیا که از ۷۵ سال پیش آغاز شد، ۲۵ سال به طول انجامید. استعمارگر سابق- «پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی » یک ربع قرن است که بدون مستعمرات و دیگر مناطق وابسته زنده گی می کند. مساحت این پادشاهی متوسط است- ۲۴۲۵۰۰ کیلومتر مربع (۷۶ صدم درصد از مساحت اراضی تصرفی استعماری بریتانیا در سال ۱۹۱۹) با جمعیت ۶۷ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر (۸۶ صدم درصد از کل جمعیت جهان ).
در قرن گذشته، ایالات متحده امریکا بریتانیا را به عنوان یک رهبر جهانی تحت فشار قرار داد. پس از جنگ جهانی اول، برابری ناپایداری بین آن ها برقرار شد. اما در نتیجه جنگ جهانی دوم، در نهایت امریکا به جایگاه رهبری صعود کرد. بسیاریها به درستی بر این باورند که در فروپاشی امپراتوری استعماری بریتانیا نه تنها اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی (این واقعیت غیرقابل انکار است)، بلکه ایالات متحده امریکا نیز نقش داشته و جایگزینی برای امپراتوری بریتانیا به نام صلح و آرامش امریکایی (Pax Americana) نواستعماری ایجاد کرده است.
تاریخ اخیر بریتانیا با مفهوم کلی « زوال اروپا »، تالیف اسوالد اشپنگلر کاملاً مطابقت دارد. اشپنگلر یک قرن پیش افول کل تمدن غرب را پیش بینی کرد، با این فرض که ابتدا جهان قدیم شروع به زوال خواهد کرد و بعدا نوبت به دنیای جدید خواهد رسید…
دلیل اندیشیدنم به افول بریتانیا مطالب خبرگزاری بلومبرگ بود. این خبرگزاری در ۲ سپتامبر، مطالبی را تحت عنوان «بریتانیا از هند عقب مانده است و ششمین اقتصاد بزرگ جهان می شود »، منتشر کرد. سال گذشته، بریتانیا از نظر تولید ناخالص داخلی در رتبه پنجم جهان و پس از آن هندوستان در رتبه ششم قرار داشت. این رتبه بندی بر اساس ارزیابی نتایج کل سال بود. اما در سه ماهه آخر سال ۲۰۲۱ ترسایی مستعمره سابق بریتانیا از بریتانیا پیشی گرفت و به پنجمین اقتصاد بزرگ تبدیل گردید. محاسبه تولید ناخالص داخلی بر اساس دلار امریکا به صورت اسمی و با استفاده از نرخ مبادله دلار در آخرین روز سه ماهه انجام می شود. بنا به گزارش صندوق بینالمللی پول، در سه ماهه اول سال جاری، هند برتری خود را تقویت کرد. حجم اقتصاد هند در سه ماه نخست سال به ۸۵۴ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار رسید. در انگلستان این رقم برابر با ۸۱۶ میلیارد دلار بوده است.
به گفته کارشناسان بلومبرگ، فاصله مستعمره سابق با متروپل افزایش خواهد یافت. اقتصاد بریتانیا را تورم فراگرفته است. همه نشانه های رکود اقتصادی که احتمالاً قبل از پایان سال آغاز خواهد شد، بوضوح مشاهده می شود. رشد تولید ناخالص داخلی بریتانیا در سه ماهه اول، تنها ۸ دهم درصد بود. سه ماهه دوم با کاهش ۱ دهم درصدی تولید ناخالص داخلی به پایان رسید. بر اساس پیش بینی بانک مرکزی انگلستان در بهار، تولید ناخالص داخلی بریتانیا ۳ و نیم درصد افزایش خواهد یافت. بلومبرگ در اواسط تابستان پیش بینی را تغییر داد و نوشت: تولید ناخالص داخلی ۲۵ صدم درصد کاهش خواهد یافت. و در ماه اگست، پیش بینی را اصلاح کرد و گفت که کاهش تولید ناخالص داخلی یک و نیم درصد خواهد بود. جایگزینی لیز تراس در کرسی نخست وزیر با بوریس جانسون به این واقعیت منجر شد که کارشناسان دوباره به تجدید نظر در پیش بینیها در سمت وخامت شروع کردند. قابلیت لیز تراس در تصمیم گیری درست در زمینه اقتصاد حتا پایین تر از توانایی سلف اوست. همان بانک مرکزی انگلستان که در ماه اگست از وجود نشانه های رکود اقتصادی صحبت می کرد، اکنون با پیش بینی اینکه رکود ممکن است تا سال ۲۰۲۴ ترسایی ادامه داشته باشد، «خشنود» شده است.
و در این زمینه، بلومبرگ با پیش بینی رشد اقتصادی هند می نویسد: رشد تولید ناخالص داخلی این کشور در سال جاری ۷ درصد برآورد می شود!
مسیرهای اقتصادی مستعمره سابق و استعمارگر سابق آن با هم متفاوت است: پیش بینی میشود اقتصاد هند تا سال ۲۰۲۷، یک پنجم بزرگتر از اقتصاد بریتانیا باشد.
در دهه گذشته رتبه بندی کشورها بر حسب تولید ناخالص داخلی محاسبه شده (بر اساس نرخ رسمی ارز ملی) به صورت زیر بوده است: ایالات متحده امریکا، چین، جاپان، اآلمان، بریتانیا. هندوستان در همان دهه در جایگاه یازدهم قرار داشت. در پایان سال ۲۰۲۲ ترسایی هند و بریتانیا جای خود را عوض خواهند کرد.
البتّه، اقتصاد دانان از آنجایی که به شاخصهای تولید ناخالص داخلی که «به ارزش اسمی» اندازهگیری می شوند، اعتماد ندارند، ترجیح می دهند اقتصادها را با استفاده از شاخص تولید ناخالص داخلی در برابر قدرت خرید پول ملی نسبت به دلار امریکا مقایسه کنند. و اگر از این روش عینی تر برای اندازه گیری اقتصاد استفاده کنیم، معلوم می شود که هند مدت هاست که از استعمارگر سابق خود پیشی گرفته است. بر اساس دادههای صندوق بینالمللی پول برای سال ۲۰۲۱، در زیر، فهرست ۱۰ کشور برتر از نظر قدرت خرید ارز ملی که بر مبنای تولید ناخالص داخلی محاسبه شده، ذکر می شود (در پرانتز – سهم در کل جهان، به درصد):
۱- چین (۱۸و ۶۲ صدم)؛
۲- امریکا (۱۵ و ۷۴ صدم)؛
۳-هند (۶ و ۹۹ صدم)؛
۴- جاپان (۳ و ۸۴ صدم)؛
۵- المان (۳ و ۳۲ صدم)؛
۶- روسیه (۳ و ۷ صدم)؛
۷- اندونزیا (۲ و ۴۴ صدم)؛
۸- برازیل (۲ و ۳۵ صدم)؛
۹- انگلستان (۲ و ۳۳ صدم)؛
۱۰- فرانسه (۲ و ۳۰ صدم)
همانطور که میبینید، بلومبرگ موقعیت هند در اقتصاد جهانی را به وضوح دست کم گرفت، در حالی که موقعیت بریتانیا را، برعکس، بیش از حد ارزیابی کرد. چند سالی است که هند سومین اقتصاد بزرگ جهان است و بریتانیا در انتهای فهرست ۱۰ اقتصاد برتر جهان قرار دارد. ضمناً، بر اساس گزارش بانک جهانی، بریتانیا نه در رتبه نهم، بلکه در رتبه دهم (پس از فرانسه) قرار دارد.
طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، کل تولید ناخالص داخلی ۱۰ کشور پیشرو در سال گذشته ۶۰ و ۹۰ صدم درصد بوده است. از این میزان آنها ( امریکا، حاپان، المان، انگلستان و فرانسه)، کشورهایی که ما آن ها را غرب جمعی می نامیم، ۳۷ و ۵۳ صدم درصد، یعنی کمتر از نیمی (۴۵ درصد) را به خود اختصاص دادهاند. و بیش از نیمی (۵۵ درصد) آن سهم کشورهایی است که به نوعی در نقطه مقابل غرب جمعی قرار دارند.
بر اساس گزارش بلومبرگ در ۲ سپتامبر ما ناچاریم یک بار دیگر به این بیاندیشیم که نقشه اقتصادی جهان چقدر سریع می تواند تغییر کند. بسیاری ها در مورد دلایل این ناهنجاری ها گمانه زنی کردهاند. ولادیمیر لنین در کتاب امپریالیزم بمثابه بالاترین مرحله رشد سرمایهداری (۱۹۱۶) نوشت، که تحت امپریالیزم، « قانون توسعه نامتوازن اقتصادی و سیاسی سرمایه داری عمل می کند». پس از فروپاشی نظام استعماری، پاندول (آونگ) به سمت دیگری رفت: اقتصاد مستعمرات سابق شروع به رشد کردند ولی متروپل های سابق در حال پژمردن بودند.
اغلب این نوسان را « قانون آونگ» می نامند. این قانون در مطالب آماری گذشته نگر که توسط مورخ اقتصادی بریتانیایی آنگوس مدیسون (Angus Maddiso۱۹۲۶-۲۰۱۰) طی سالیان زیادی گردآوری شده، به وضوح قابل مشاهده است. رتبه بندی توسعه اقتصادی کشورها در قرنهای گذشته که توسط وی جمع آوری شده، با تصویر امروزی کاملاً متفاوت است (رجوع کنید: اِ. مدیسون، خطوط کلی اقتصاد جهان. ۱- سالهای ۲۰۳۰: مقالات تاریخ اقتصاد کلان. م. ۲۰۱۲).
مثلاً، در نیمه نخست قرن نوزدهم، مرکز زنده گی اقتصادی بشر نه اروپا، بلکه آسیا بود. به گفته اِ. مدیسون، سهم هندوستان و چین از تولید ناخالص داخلی جهان در نیمه اول قرن نوزدهم ۴۰ تا ۵۰ درصد بود و تا سال ۱۹۵۰ترسایی سهم آنها به ۹ درصد کاهش یافت. و چندین دهه است، که دو غول آسیایی انتقام ضررهایی را که از سرکوب مستقیم (هند) و غیرمستقیم (چین) استعماری بریتانیا متحمل شدند، می گیرند. در پایان سال گذشته، مجموع سهم هند و چین از یک چهارم تولید ناخالص داخلی جهان فراتر رفت. برخی از پژوهشگران اقتصادی معتقدند که این فقط آغاز است. یک آونگ عرفانی می تواند دو کشور آسیایی را به جایگاهی که دو قرن پیش داشتند، بازگرداند. این امر، به ویژه در مورد هند صادق است. پتانسیل رشد چین در حال حاضر به فرسوده گی نزدیک شده است (رونق اقتصادی چین تقریباً چهار دهه به طول انجامید) و هند کشوری است که پتانسیل اقتصادی آن به تازه گی در حال آشکار شدن است.
بسیاری از کارشناسان، آینده بزرگ اقتصادی هند را پیش بینی می کنند. به عنوان مثال، آژانس مشاوره «PricewaterhouseCoopers» به طور منظم گزارش هایی با عنوان « اقتصاد جهانی در سال ۲۰۵۰» تهیه می کند. همه ساله تغییراتی در آن ها داده می شود. در همه حال، رتبه اول را در رتبه بندی اقتصادهای جهان در اواسط قرن بیست و یکم به چین و رتبه دوم را به هند اختصاص می دهد. به عقیده کارشناسان این آژانس، در مجموع، سهم آنها در تولید ناخالص داخلی جهانی از ۳۵ درصد فراتر خواهد رفت.
تصویر پویایی اقتصادی «معشوقه جهان» سابق با انتشار آژانس بلومبرگ در ۲۲ اگست تکمیل گردید: با بررسی مجدد ارقام معلوم شد بزرگترین انقباض در اقتصاد بریتانیا از سال ۱۷۰۹ آغاز شد و مشخص شد، که کاهش تولید ناخالص داخلی در سال گذشته (آنها معتقدند صرفاً به دلیل «همه گیری» بود)، نه ۹ و ۳ دهم درصد، بلکه ۱۱٪ بود. و این شدید ترین سقوط در طول سه قرن اخیر در تاریخ بریتانیا می باشد. رشد تولید ناخالص داخلی در سال گذشته به ۷ و نیم درصد رسید که نتوانست زیان های سال قبل را جبران کند. و با توجه به اینکه « رشد منفی » تولید ناخالص داخلی در پایان سال جاری پیش بینی می شود، به راحتی می توان نتیجه گرفت که اقتصاد بریتانیا چندین سال به عقب برمی گردد./ ا. م. شیری
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۱۲۰۹
Copyright ©bamdaad 2022