یکصدوسومین سالروز استقلال کشور خجسته باد!
جوهر اصلی مبارزه استقلال طلبی افغانها در برابر استعمار انگلیس
محمـد ولــی
تاریخ پر از ماجراهای افغانستان بخصوص طی ۱۵۰ سال اخیر مد و جذرهای زیادی را درشط خون افغانها پشت سر گذشتانده است .
اولین لشکرکشی انگلیس در ۱۸۳۹ ترسایی به افغانستان و آوردن شاه شجاع بحیث پادشاه با چنان خشم و نفرت مردم مواجه گردید که در ظرف چهار سال سه چهره اصلی آن امپراطوری هریک مکناتن سفیر انگلیس در کابل ، الکساندر برنس و شاه شجاع بدست افغانها کشته شدند ، در مسیر بازگشت بسوی پشاور در جگلدلک کابل لشکر ۱۶هزار نفری انگلیس محو گردید . این همه باعث برافروختن آتش غضب انگلیس شده در سال ۱۸۷۹ لندن لرد الن برو را بحیث حکمران جدید هند مقرر کرده اعلان نمود که « منافع انگلستان یعنی منافع افغانستان » اما جواب این شعار را در جنگ استقلال بدست آورد .درسال ۱۸۴۱ مردم کابل علیه انگلیس قیام کردند .
برهم خوردن پروگرام اصلاحی امیر شیرعلیخان به اثر تجاوز سال ۱۸۷۹ انگلیس ا ز عوامل دیگر انزجار مردم گردید .
پیشینه خشم مردم علیه انگلیس از انعقاد قراردادهای ظالمانه با چهره های فراری یا امیران گوش به فرمان ، جدایی قسمت های بزرگ خاک افغِانستان ، مظالم امیرعبدالرحمن خان ، رخوت امیر حبیب الله خان در برابر انگلیس و استبداد هردوعلیه مردم باعث عکس العمل گروهی از روشنفکران وقت به شمول برخی علمای دین علیه سلطنت مطلق العنان و مطیع انگلیس گردیده نهضتی بنام « جان نثاران » اساس گذاشته شد . انکشاف این نهضت تا مشروطه خواهی و استقلال طلبی رسید .
مشروطه خواهان اهداف ذیل را در نصب العین مرامی شان قرار داده بودند :
« بدست آوردن حقوق ملی و مشروطه ساختن رژیم تحت نظر نماینده گان ملت ، تامین حاکمیت ملی و قانون ، حسن تفاهم میان اقوام و قبایل غرض تحکیم وحدت ملی ، اصلاح ملت از راه صلح و آشتی نه دهشت افگنی و استعمال سلاح ، تاسیس شورای ملی ، تامین اصول مساوات و عدالت اجتماعی ، حصول استقلال و آزادی افغانستان ، گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با دنیای خارج، بسط مدنیت جدید ، صنعت و اب وبرق » .
بدین ترتیب حصول استقلال و آزادی افغانستان با اهداف ترقی و پیشرفت کشور ضم گردید .
با تامین کلیدی ترین خواست یعنی حصول استقلال ، شاه جوان ، اعلیحضرت امان الله خان غازی شش اصل ذیل رادراولویت کاری اش قرار داد که ملهم از اصول مرامی مشروطه حواهان بود :
۱ـ پیشرفت اقتصادی .
۲ـ تعمیم معارف و سواد .
۳- نهضت نسوان .
۴ـ ترویج مطبوعات و نشرات .
۵ ـ قانونی سازی امور دولتی در وجود قانون اساسی و قوانین دیگر.
۶ـ فعالیت سریع دیپلوماتیک برای برسمیت شناسی افغانستان .
این شش اصول همچون حلقات بهم پیوسته در حال اجرایی قرار داده شد .
شاه محصل استقلال خوب میدانست که تنها نیل به استقلال کافی نیست و نباید به مفاخر آن تکیه کرد بلکه باید پایه های آنرا با به کار اندازی اصول شش گانه بالا استحکام بخشید و با استفاده از روح بزرگ این موفقیت ، ملت را در مسیر تحولات جدید مادی و معنوی سوق داد . قانونی سازی ، پلانهای انکشافی ، تعمیم معارف و نهضت زنان یکجا با دیپلوماسی فعال آغاز شد ، هیات های اعزامیغرض برسمیت شناسی دولت ازاد افغانستان با موفقیت کار میکردند ، شخص شاه با سفر به کشورهای پیشرفته جهان در معرفی افغانستان و جلب همکاری ها برای پیشرفت و ترقی کشور نقش بزرگی بازی کرد، به جز امریکا کشورهای زیاد آسیایی و اروپایی دولت مستقل افغانسنان را برسمیت شناختند و وعده های کمک و همکاری برای ترقی اقتصادی آن دادند .
این تحرک به دماغ انگلیس خوش نمی خورد ، انگلستان میدانست که در صورت به ثمر رسیدن سیاست های اتخاذ شده دورنمای استراتیژی جهانی و منطقوی دچار آشفتگی های غیرقابل جبران برای آن امپراطوری استعماری میباشد .
انگلیسها با شیادی ها و دستیاران شیادش آنچه را شاه امان ا لله غازی در پیش گرفته بود و میخواست الگوی جهان اسلام باشد دست به تحرکات مخالف علیه سرقافله این تحرک زده تکفیرش نمودند ، لاتی اش خواندند و جامعه روحانیت وابسته بخود را علیه او شوراندند ، سرقطار اوباشان و دزدان را بحیث جانشین آن شاه تحول طلب ، اگاه و وطندوست پرشور در نظر گرفتند و به قدرت رسانیدند . صفحه سیاه در تاریخ کشور برگردانیده شد ، آرمانهای بسر نارسیده به خاک جهل و تعصب یکسان گردید ، قوانین ملغا شد ، نهضت نسوان و مطبوعات سرکوب گردید ، دروازه های معارف برخ جوانان بسته شد و این سرزمین گیر افتاده در منجلاب بدبختی های ناشی از مداخلات استعمار و عوامل داخلی آن دچار ناکامی گردید .آن آرزوهای انسانی و تاریخی بحیث یک حماسه نامراد با خون هزاران تحول طلب و آزادیخواه تا اکنون ناکام مانده و به منزل نرسیده است ، حصول استقلال از همین آرزوهای پاک افغانها منشا میگرفت . آرزو همین بود تا بارسیدن به استقلال ،افغانها بحیث یک ملت متمدن ، دارای امکانات زنده گی مدرن با جایگاه شایسته در میان ملل جهان در کاروان ترقی و پیشرفت به حرکت افتد .
اگر در قرن نزده و اوایل قرن بیست استعمار بریتانیای کبیر با توطیه ها و دسایس تیر آرزوهای مردم افغانستان را به خاک زد در قرن بیست و اوایل قرن بیست و یک جانشین جهانی آن امریکا و منطقوی اش پاکستان با همان نیرنگ های شیطنت آمیز و باهمان اقدامات آدمیت سوز در پیچ و خم سیاستبازی ها و تفتین ها نگذاشت افغانستان در یک مسیر سالم از لحاظ اقتصادی و اجتماعی راه افتد .
هنوز هم گروهی از عقب گرایان و جمعی از مخالفان ترقی و تحول مانند بریتانوی ها بطورعام ، نویسنده گان غربی جانبداراستعمار ، پیروان خط فکری ملای لنگ، مورخین مدافع سیاست انگلیس و امریکا ، مخالفین تحول و دگرگونی ( در مجموع مرتجعین ) عده ای از سمتگرایان و قوم پرستان محلی از دیدگاه خودشان علیه تحولات عصر امانیه و شخصیت شاه امان الله ان رادمرد بزرگ تاریخ وطن موضعگیری مخالف داشته پیوسته و با تکرار مکررات توطیه آمیز استعمار کهنه و نو یاوه می سرایند و خاینانه در یک موضع مشترک ضد ترقی وتحول سنگر میگیرند .
روح آزادی خواهان ، تحول طلبان و شهدای این راه شاد باشد !
تاریخ حق را از باطل جدا گردنیست .
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۱۸۰۸
Copyright ©bamdaad 2022