دونالد ترامپ و پایان کارش

دیپلوم انجینرعمرمحسن زاده

از دیر زمانی در ایالات متحده امریکا اصلی اعتبار دارد که آنرا ٬٬ کنترول و تعادل ٬٬ می نامند . پدران قانون اساسی این کشور از همان آغاز تدوین این وثیقه ملی سعی داشتند تا در میان قوای سه گانه دولت چنان توازنی وجود داشته باشد که در پرتو آن صلح ، ثبات و امنیت دوامدار کشور تضمین گردد . این آرزوی دیرین دیرپایی شگفت برانگیزی را نشان داد ولی در پایان کار دوره ریاست جمهوری ترامپ دیده شد که این کهن ترین قانون اساسی جهان غرب دیگر نمیتواند ثبات سیاسی ، صلح و وحدت ملی را تضمین کند ، زیرا از یکسو تضاد های جامعه و دولت در حال گسترش و از سوی دیگر قوای ثلاثه دولت با نقض ٬٬ کنترول و تعادل ٬٬ با هم در جدال و استخوان شکنی است . نمونه بارز چنین کشمکش تصمیم دونالد ترامپ ،  رییس دولت و مسوول قوه اجراییه بود که در روز ششم جنوری ۲۰۲۱ میلادی به هواداران خود ( گروه های شبه نظامی فاشیستی ، گروه های نژاد پرست سفید پوست ، آشوب گران خرابکار و انارشیست ها و ... ) هدایت داد تا بر پارلمان کشور که آنرا به تقلید از امپراتوری روم باستان کاپیتول ( مرکز سنا ) نامیده اند یورش برند و مانع عملکرد مستقل و قانونی آن در پذیرش و تا یید آرا ٬٬ مردان انتخاب کننده ٬٬ رییس جمهور از سراسر کشور گردند . کاپیتول همچو قانون اساسی عمر درازی دارد و باشنده گان ایالات متحده از دوصد سال بدینسو به آن با نگاه ستایش دیده اند . جهان غرب هم این نهاد را مظهر دموکراسی و آزادی های لیبرال خود میداند و هنوز هم بدان روی دارد . کاپیتول در زمان موجودیت خود دو بار مورد تهاجم و تاراج قرار گرفته است : بار نخست انگلیس ها آنرا در سال ۱۸۱۲ میلادی آتش زدند و بار دیگر دونالد ترامپ و هوادارانش به آن تازیدند . آتش سوزی انگلیسی ها ناشی از شکست نظامی و آبروریزی سیاسی بود که برغم بزرگ نمایی و عقده گشایی نتوانست دموکراسی نوپا را واژگون کند . اما یورش ترامپ بر این نماد بزرگ دموکراسی بورژوایی نشانه گیری های سیاسی دیگر داشت و تکان لرزه هایی شدیدی را بر پیکر جهان غرب وارد نمود . رسانه ها در سراسر جهان از خرابکاری در درون کاپیتول ، تلفات جانی ، اخلال اجلاس خاص پارلمان بخاطر برسمیت شناسایی رییس جمهورنو، عدم جلو گیری پولیس فدرال از تهاجم ، پلان های از قبل تدوین شده و حادثات دیگر گزارش دادند و حتا رویداد ششم جنوری را کودتا خواندند . نخبه گان و بازیگران مطرح سیاسی ایالات متحده هم تکان خوردند و با نگرانی از عواقب فاجعه بار سیاست و رفتار ترامپ هوشدار دادند . آنها برای نخستین بار واژه ٬٬ ترامپیزم ٬٬ را بکار گرفتند و آنرا ترکیبی از اندیشه ها و رفتار های راست افراطی ، پوپولیستی و فاشیستی دانستند . از نظر آنها راز پیروزی ترامپ در کارزار انتخاباتی که رای ۷۵ میلیون تن را جلب نموده در اینست که او برای ناسیونالیست ها شعار ٬٬ تقدم امریکا ٬٬  ، برای نژاد پرستان شعار ٬٬ برتری نژاد سفید پوست ٬٬ ، برای بنیاد گرایان مسیحی پروتستانت شعار جنگ صلیبی ٬٬ طرفدار زنده گی ٬٬ ، برای عاشقان سلاح شعار ٬٬ فروش آزاد سلاح ٬٬ ، برای انارشیستان شعار ٬٬ دوری از دولت بیروکرات ٬٬ ، برای بیکاران شعار ٬٬ جای کار ٬٬  ، برای دهقانان شعار ٬٬ سبسایدی و حمایت دولت ٬٬ ، برای کم سوادان شعار دوری از ٬٬ اخبار غلط ٬٬  و شعارهای مشابه دیگری را داده و عدم تطبیق آنها را نتیجه خرابکاری دیگران  به ویژه دموکرات ها ( چپ افراطی !؟ ) میداند. از دید این نخبه گان ترامپ شخص ورشکسته و بی عقل در امور اقتصادی ، فساد پیشه ، عیاش ، جبون و ترسو میباشد و از سخر روزگار است که او را اقتصاد دان لایق و متشبث ماهر ، آدم پاک نفس ، خداپرست و متقی ، شجاع و مرد میدان جنگ میدانند . از نگاه سیاسی دونالد ترامپ فاشیست ، دشمن دموکراسی و پارلمانتاریزم است و هواداران او نیز چنین افرادی اند . از اینرو پارلمان آسیب دیده ایالات متحده امریکا درنظر دارد تا با سرزنش این مرد ناپسند که مسوول همه وقایع ناگوار دانسته میشود بر اوضاع متشنج کنونی چیره گردد و حیثیت پامال شده خود را باز یابد . در مجلس نماینده گان برای دومین بار ٬٬ استیضاح ٬٬ و یا اگر بهتر گفته شود ٬٬ اتهام نامه ای ٬٬ علیه ترامپ به اکثریت آرا به تصویب رسید و به سنا راجع شد تا بمثابه داوری او را محکوم و سبکدوش نموده و از فعالیت های سیاسی او درآینده جلوگیری نماید .

روز بیستم جنوری ۲۰۲۱ میلادی روز یادکردن سوگند وفاداری رییس جمهور نو به قانون اساسی است . هوادرانش از او تقاضا کرده اند که مراسم گشایش کار او به طور معمول در روی پله های زینه دروازه غربی کاپیتول در فضای باز صورت بگیرد . اما مسوولین امنیتی پس از دستگیری افرا د مسلح و مقدار زیاد سلاح دید گاه دیگری دارند .

در قصر سفید از چندین دهه بدینسو معمول است که رییس جمهور نو در نخستین لحظات کار خود نامه ای از سلف خویش را روی میز کار خود می یابد . در چنین نامه ها حسن نیت ، آرزوی موفقیت ، اطاعت از او بمثابه رییس جمهور کل و وعده همکاری ابراز میگردد . به نظر نمی رسد که ترامپ چنین نامه ایرا از خود بجا گذارد و نیات نیک را برای جو بایدن بیان نماید . اگر شایع شود باید چند سالی بعد سراغ نامه ترامپ را از ارشیف ملی انکشور گرفت . دور شدن ترامپ از کرسی قدرت برای او و یارانش دشوار ولی برای آرامش سیاسی و تجدید روابط قصر سفید با کاپیتول حایز اهمیت جدی است . جوزف بایدن که اکنون خود را رییس جمهور همه شهروندان ایالات متحده میداند سعی خواهد نمود تا در بیان خط مشی حکومت خود مساله اجماع ملی و همکاری همه نهاد های دولتی را درمرکز کار خود قرار داده و راهکارهای آزموده شده را برای حل پرابلم های انباشت شده سیاسی و اجتماعی رویدست گیرد . ( برنامه کاری او باید به طور جداگانه مورد توجه قرار گیرد ) . گر چه خوشبینی نسبت به آینده در آغاز کار امر خوبی است ولی برخی از اگاهان سیاسی باور دارند که یورش ترامپ به کاپیتول پایان یک فصل تاریک تاریح امریکا نخواهد بود . در ایالات متحده امریکا تفاوت های شدید اجتماعی ، بیکاری فراگیر ،فقر رو به افزایش ، فرو لغزیدن لایه های اجتماعی به پایین ، فروپاشی زیرساخت ها ، نژاد پرستی ،‌نبود مصوونیت های اجتماعی و بیمه صحی ، آلوده گی محیط زیست ، کاهش قدرت اقتصادی ، تشنج با جهان بیرون و صدها پرابلم دیگر سنگ های پیش پای حکومت جدید است . دونالد ترامپ با وعده ایجاد ٬٬ جای شغل ٬٬ و بر گشتاندن آن از بیرون بداخل کشور در انتخابات ۲۰۱۶ میلادی پیروز گردید . امروز پس از چهار سال دیده میشود که تعداد بیکاران هنوزهم افزایش بیشتر یافته است . رای دهنده گان ترامپ نه در آنزمان و نه در حال درک نمودند که نظم اقتصادی لیبرال آنکشور تنها در جایی ٬٬ محل شغل ٬٬ ایجاد مینماید که ارزان و بارآورنده سود بیشتر باشد ، نه در جایی که به آن ضرورت باشد و قوه خرید مردم را افزایش دهد . این اقتصاد با مداخله دولت در زنده گی اقتصادی مخالفت دارد و نمیخواهد که امتیازات و آزادی عمل خویشرا از دست دهد . جهانی سازی لیبرال و بهره گیری غیرمسوولانه از آن تمرکز تولید را در محلات معدود و فروپاشی اقتصاد را در سایر نقاط جهان ببار میآورد که کاهش محل کار و تولید در بسا از کشورهای جهان بشمول ایالات متحده امریکا پیآمد آنست . نسخه های ارزان قیمت و فریبنده دونالد ترامپ در حل مشکلات اقتصادی ـ اجتماعی ، جلوگیری از فاجعه های ایکولوژیک ، ممانعت از انتشار میکروب ها و ایپیدیمی ها چون ویروس کرونا و چاره سازی دشواری های دیگر بشری سودمند نبود و دردی را دوا نکرد . جو بایدن باید راه های دیگری جست و جو کند . میگویند نخستین فرمان های رییس جمهور نو ایالات متحده شمولیت مجدد ایالات در موفقتنامه حفاطت محیط زیست ، یکجا ساختن اعضای خانواده های مهاجرین در مرزهای آنکشور که به جبر از همدیگر جدا شده اند و توقف ساختمان پاپلین کیستون ایکس ال که تخریب و حشتناک طبیعت را در بر دارد خواهد بود . پیروزی بایدن که در آن نقش نیروهای چپ امریکا برازنده گی دارد امید های تازه را در این زمینه نیز بوجود آورده است که ایالات متحده در زنده گی بین المللی به سیاست های مسوولانه روی آورد و نقش مثبت را در حل معضلات جهانی ایفا نماید .

برای حل پرابلم های درونی ایالات متحده امریکا به ویژه رفع انقطاب اجتماعی ، کاهش نژاد پرستی ، کنترول نیروهای راست افراطی و شبه نظامیان فاشیستی و مسایل رُشد اقتصادی ـ اجتماعی مدت درازی ضرور است و دوره چهار ساله کار بایدن کفایت نخواهد کرد . در این جا نمیتوان انتظار چرخش بزرگ را داشت . اگر بایدن و تیم اش در رهبری قصر سفید بتوانند پاره ای از این مسایل را حل نمایند و ابزار موثری را برای تطبیق دموکراسی فراگیر و تحقق خواسته های نودو نُه در صد نفوس کشور بکار برند پس او از شمار موفق ترین روسای جمهور این کشور خواهد بود .

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۲۱ـ ۱۹۰۱

استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2021