امریکا در هیبت « ترامپیزم  » درگیر جنگ با جهان 

اردشیر ز.قنواتی

ایالات متحده امریکا هنوز بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان و به تبع تاثیرگذارترین قدرت سیاسی ـ امنیتی در نظام بین المللی است که به همین دلیل می توان از آن به عنوان اصلی ترین قدرت هژمونیک جهان معاصر نام برد. اما این قدرت هژمونیک با ظهور قدرت های نوظهور و بازسازی روسیه، در حال افول است و این افول در تمامی عرصه های اقتصادی، نظامی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی در طی یک روند عینی در حال انجام است.

ظهور پدیده « ترامپیزم » در این کشور به خلاف نظر بسیاری یک اتفاق پیش بینی نشده و خارج از روند حرکتی ساختار سیاسی حاکم بر این کشور نبود. در واقع پیروزی  دونالد ترامپ   در انتخابات ریاست جمهوری سال  ۲۰۱۶ ترسایی محصول همین روند افول هژمونی و چگونگی امکان بازدارنده گی این مسیر بوده است. به همین دلیل بسیاری از سیاست های اعمالی دولت ترامپ هرچند که بعضا با رفتار توییتری وی به نظر می رسد حرکات احساسی و تصمیم های شخصی است، اما این برداشت بسیار گمراه کننده است.

تفاوت سیاست های ترامپ با همتای سابق خود باراک اوباما ، در این می باشد که رییس جمهوری قبلی امریکا با پذیرش و درک این روند افول هژمونی، هم چنان سعی داشت تا با همکاری با جامعه جهانی و به خصوص متحدین سنتی خود سرعت این افول هژمونی را کند و بطی تر کند ولی ترامپ به عنوان کارگزار دولت پنهان با اتخاذ سیاست تهاجمی و بازدارنده گی منفی تلاش می کند « چرخ تاریخ » را با اهرم فشار و قاعده باج گیرانه به عقب بازگرداند. بدون هیچ تردیدی این سیاست تهاجمی در کوتاه مدت امکان بی نظمی و تشدید آنارشی در جامعه ملی امریکا و جامعه بین المللی را به میزان زیادی تشدید کرده و بسیار تنش زا خواهد بود. به خصوص در آنجا که سیبل این تحرکات منازعه جویانه فراتر از برخورد با دولت های ضعیف به عرصه برخورد و تقابل قدرت های بزرگ بین المللی و به خصوص چین و روسیه کشانده می شود.              

روز پنج شنبه اول ماه اگست دونالد ترامپ اعلان کرد که از ابتدای ماه سپتامبر بر سیصد میلیارد دالر از کالاهای وارداتی از چین تعرفه ده درصدی اعمال خواهد کرد چرا که پکن هم چنان حاضر نیست به پیمان پیشنهادی واشنگتن برای متوازن سازی تراز بازرگانی دو کشور تمکین کند. این در حالی بود که تنها یک روز از زمان بازگشت هیات اقتصادی امریکا به ریاست استیو منوچین ، وزیر مالیه این کشور از سفر به چین و مذاکرات دوجانبه برای یافتن یک راه حل و توافق گذشته بود و قبلا نیز امریکا بر دوصد و پنجاه میلیارد دالرازکالاهای چینی تعرفه بین ده تا بیست و پنج درصدی وضع کرده بود. در مورد قبلی در تلافی وضع تعرفه از طرف امریکا رهبران چین هم بر یکصد و ده میلیارد دالر کالای امریکا تعرفه های سنگین بستند و اتفاقا خیلی هدفمندتر بیشتر محصولاتی را مشمول تعرفه کردند که اقتصاد در بخش کشاورزی و در ایالت های میانی و به خصوص پایگاه رای جمهوریخواهان را هدف قرار می داد. نتیجه دور اول این رویارویی یا « جنگ تجاری » بنا به گفته اکثرتحلیل گران و اقتصاددانان امریکایی و بین المللی بیشتر به زیان واشنگتن تمام شد و بر اساس آمارهای رسمی نه تنها صادرات چین به امریکا کاهش پیدا نکرد که حتا از افزایش تقریبا هفت درصدی هم برخوردار بود. بر اساس گزارش روزنامه اتریشی » اشتاندارد»  تراز تجاری چین در مبادلات کالا با امریکا در ماه جون ۳۰ میلیارد دالر مثبت بوده، در حالی که این رقم در ماه قبل از آن ۲۷ میلیارد دالر بوده است و در طی شش ماه اول سال ترسایی جدید نسبت به سال گذشته صادرات چین به امریکا از  ۱۳۳,۷ میلیارد دالر به رقم ۱۴۴,۵ میلیارد دالر رسیده است. بر اساس گزارشات بلافاصله بعد از اعلان تصمیم ترامپ برای بستن تعرفه ده درصدی به سیصد میلیارد دالر بر کالاهای چینی بازار سهام « داوجونز» در امریکا دو درصد سقوط کرد و بنا به گفته روسای اتاق های بازرگانی و اقتصادی این جنگ تجاری بیشتر مصرف کننده گان امریکایی را در معرض آسیب قرار داده است.                                                                  

هم زمان با تشدید جنگ تجاری با چین یک روز بعد در روز جمعه دوم ماه اگست امریکا ابتدا با خروج رسمی از پیمان « منع موشک‌های هسته‌ ای میان‌ برد » موسوم به (آی ان اف) با روسیه وارد یک مسابقه تسلیحاتی جدید از نوع « جنگ سرد»  گردید که صدای اعتراض جهانی را درآورد و چند ساعت بعد هم به بهانه پرونده مسمومیت شیمیایی « سرگیی اسکریپال » جاسوس سابق روسی در بریتانیا، دور جدیدی از تحریم ها را علیه این کشور اعلان کرد.

خروج از پیمان سالت جدید که شامل محدودیت برای ساخت موشک های کوتاه برد و میان برد از ۵۰۰ کیلومتر تا ۵۵۰۰ کیلومتر در سال ۱۹۸۷ ترسایی بین شوروی و امریکا منعقد شده بود و در سال ۲۰۱۱ با دولت روسیه به روز شده بود، زنگ خطر برای صلح و امنیت جهانی را به صدا در آورد و با اعترضات جهانی مواجهه شد. بهانه این خروج هم ظاهرا ظن ساخت موشک «ام ۷۲۹» بوده است که گفته می شود زیر پنجصد کیلومتر برد دارد اما هنوز هیچ مستند و سندی به غیرچند گزارش اطلاعاتی در این خصوص وجود ندارد. در هر دو مورد جنگ تجاری و جنگ سرد جدید بلافاصله رهبران چین و روسیه واکنش نشان داده و ابتدا هیوا چون ینگ، یکی از سخنگویان وزارت امور خارجه چین گفته است «‌ ما هرگز فشار حداکثری ، ارعاب یا باج خواهی را نمی‌پذیریم و در خصوص موضوعات اصلی ما یک اینچ هم به عقب نخواهیم نشست» و در مورد دومی هم روس ها نیز با استناد به خروج واشنگتن از پیمان سالت جدید آنان نیز خروج خود را رسما اعلان کردند. جناح جنگ طلب و تندروی حاکم بر واشنگتن درحالی وارد جنگ تجاری با چین و جنگ سرد جدید با روسیه شده است که هم زمان در خلیج فارس بزرگترین تنش های محتمل به جنگ با جمهوری اسلامی را دنبال می کند و در کنارگوش خود نیز با مدیریت جان بولتون ، نماد جنگ طلبی دو دهه اخیر در ساختار سیاسی امریکا، گریبان ونزویلا را سخت گرفته و مصمم است که با ساقط کردن دولت نیکلاس مادورو ،مهره دست نشانده خود وان گوایدو  را بر سر کار بیاورد.

تازه این تمام داستان نیست و دولت ترامپ هم اکنون در پرونده های زیادی به متحدین سنتی خود در اتحادیه اروپایی و حتا هند و جاپان نیز درگیر شده است. هم زمانی تمام این وقایع و تنش ها با حربه تحریم و تهدید جنگ، نشان می دهد که امریکای امروز در هیبت یک امپریالیرم افسارگسیخته برای جلوگیری ازافول هژمونی خود با تمام جهان به غیر ازمحدود کشورهای هم پیمان در سیاست جنگ طلبی خود، بیش از همیشه به یک تهدید جهانی تبدیل شده است. جدا از اینکه در راستای این سیاست منازعه جویانه بعضی کشورهای ضعیف تر و در سیبل قرارگرفته چون ایران می تواند در چارچوب تشدید منازعه بیشترین آسیب را ببینند، اما در تحلیل نهایی این هماوردی امپراتوری در حال افول با صلح و امنیت و حتا اقتصاد جهانی بیش از همه به خود امریکا در میان مدت و درازمدت آسیب خواهد زد.  

 

 بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۹ـ ۰۹۰۸ 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.

Copyright © bamdaad 2019