در حاشیه رخداد های منطقه :
ظرفیتهای ترانزیتی توسعه بحران دیپلوماتیک ایران و پاکستان
صلاحالدین
به دنبال عملیات انتحاری جیش العدل به سرویس پرسنل شیفت سپاه پاسداران در جاده خاش به زاهدان و به دنبال آن، اعلام مواضع تقابلی ایران در پاسخ به رفتارهای جیش العدل نشانه هایی از بروز بحران در روابط دیپلوماتیک تهران- اسلام آباد ظاهر شده است.
البته این اولین اقدام ایذایی جیش العدل در رویارویی با ایران نیست. جیش العدل تا اکنون بارها با مرزبانان ایران در ولایت سیستان و بلوچستان درگیر شده، مرزبانان را به گروگان گرفته یا به قتل رسانده است که آخرین آن مربوط به حادثه ربوده شدن 12 نفر از نیروهای طرح امنیت و قطعه مرزی میرجاوه در میزان سال جاری می شود. ایران معتقد است که پاکستان مجرای نفوذ گروههای مسلح نظیر جندالله و جیش العدل است که تحت لوای دفاع از حقوق ملی و مذهبی قوم بلوچ و اهل سنت در ولایت سیستان و بلوچستان وارد خاک ایران می شوند، دست به عملیات تروریستی می زنند و سپس به پاکستان باز می گردند.
البته اقدامات ایذایی جندالله و جیش العدل همه عوامل بروز بحران دیپلوماتیک در روابط تهران-اسلامآباد نیست. مجموعه ای از عوامل تنش زا و تهدید آن هم بر مبنای حاکمیت ژیوپولیتیک در منطقه جنوب شرق آسیا، در بروز بحران دیپلوماتیک تهران- اسلامآباد نقش دارند.
در این ارتباط، تهدیدهای دولتمحور از ناحیه ISI ، شیعه ستیزی در قالب مسایل ایدیولوژیک، ناامنی مرزها، حمایت از طالبان در افغانستان و حمایت افراطی پاکستان از عربستان سعودی در بروز این بحران نقش دارند. در شرایط حاضر نیز سفر راهبردی محمد بن سلمان ولیعهد تازه کار و به ظاهر تحول خواه عربستان به اسلام آباد برای دیدار با عمران خان نخست وزیر پاکستان آن هم با توجه به نوع و سطح استقبالی که از او شده است، می رود که به سلسله عوامل موجده بحران در روابط تهران-اسلامآباد اضافه کند. اما در این میان ظرفیتهای تراتزیتی بنادر استراتیژیک چابهار و گوادر صبغه وقت خود را دارد و با توجه به مجموعه تحرکات راهبردی بازیگران این حوزه نظیر هند، چین، ایران و پاکستان که در منطقه جنوب شرقی آسیا در حال رقم خوردن است، این ظرفیتها در همافزایی با سایرعوامل بحران زا می تواند سطح بحران را عمیق تر و گستردهتر کند.
در این ارتباط، سهم تولید و توسعه بحران بنادر چابهار وگوادر در بحران دیپلوماتیک تهران- اسلامآباد ناشی از ظرفیتهای ترانزیتی آنها است. ضمن آنکه در طرح توسعه این بندرها از سوی بازیگران این حوزه، چند عامل سیاسی نیز نهفته است که بالقوه می تواند سبب بروز پارهای از رقابتها و تنشها در روابط این بازیگران از جمله تهران و اسلام آباد شود.
آن گونه که پیداست چابهار حوزه نفوذ هند، ایران و افغانستان است و در مقابل گوادر بندری است در جنوب ایالت بلوچستان پاکستان که در حوزه نفوذ چین و پاکستان قرار دارد. به عبارت دیگر، اگر چابهار علت تحرکات ژیوپولیتیکی هند، ایران و افغانستان در جنوب شرق آسیا است، همین نقش را بند گوادر برای چین و پاکستان بازی می کند. در این شرایط ، هند و چین در رقابتی شدید قصد دردست گرفتن بازارهای افغانستان، آسیای مرکزی و روسیه و ایجاد روابط نزدیک تر با این کشورها از طریق این بنادر را دارند.
در این میان مسایل متعدد اقتصادی، امنیتی و مسیرهای امن ترانزیتی چین را ترغیب کرده است تا به توسعه بندر گوادر بپردازد. از سوی دیگر هند نیز به دلایل متعدد نظیر عمق روابط تجاری با واشنگتن و تلاش برای کاهش نقش و جایگاهیابی چین در حوزه جنوب شرق آسیا، قصد توسعه بندر چابهار را دارد. همچنین بندر چابهار با قرارگرفتن در مسیرهای منتهی به سراسر آسیای جنوبی و جنوب خاوری و جنوب شرقی اروپا دارای موقعیتی ممتاز است که روزانه میتواند میلیونها بشکه نفت و حجم کلانی از کالا و سرمایه را از این مسیر دریایی مبادله کند.
علاوه بر این، هند برای ورود به افغانستان و آسیای میانه به مسیر امن و مطمینی نیاز دارد. کما اینکه با انتخاب این مسیر بی نیاز از پاکستان می شود. به عبارت دیگر علاقه هند به توسعه چابهار از آنجا نشات می گیرد که از این طریق این کشور می تواند با دورزدن رقیب خود پاکستان، راهی ترانزیتی به آسیای میانه باز کند. به این ترتیب چابهار با اهمیت راهبردی خود می تواند ضمن ترانزیت کردن محصولات هند به آسیای مرکزی و روسیه، مسیر ترانزیتی هند به ایران و افغانستان را با دورزدن پاکستان هموار کند.
بنابراین و با توجه به اینکه درحال حاضر چین با کمک کردن به پاکستان در حال عملیاتی کردن طرح توسعه گوادر است و هند نیز قراراست در توسعه بندر چابهار به ایران کمک کند، این گونه به نظر می رسد که رقابت راهبردی و ژیوپولیتیکی هند و چین در توسعه این بنادر می تواند موجب افزایش و تزاید تنش در آینده روابط دیپلوماتیک تهران- پاکستان شود./ همدلی
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۴۰۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.