دیدگاه دیگران در باره انکشافات افغانستان :


روزنامه شرق چاپ تهران، در باره سفرغیرمنتظره وزیر دفاع امریکا به افغانستان می نویسد: با وجود عملیات ‌های خونین طالبان پس از پایان آتش‌ بس سه‌ روزه به مناسبت عید فطر، خوش ‌بینی‌ها درباره آغاز مذاکرات صلح در افغانستان بالا گرفته است. این خوش ‌بینی‌ ها با ابراز تمایل ایالات ‌متحده برای پیوستن به مذاکرات صلح و سفرغیرمنتظره روز گذشته جیمز متیس، وزیر دفاع امریکا، به افغانستان بیشتر تقویت شده است. هرچند برخی از تحلیل  گران این امیدها را واهی می‌خوانند و با اشاره به پیچیده گی جنگ داخلی طالبان و تضاد منافع کشورهای منطقه ‌ای و فرامنطقه ‌ای در افغانستان امکان دستیابی به صلحی پایدار را تقریبا غیرممکن می دانند. با ‌این‌همه شکی نیست که تحرکات دولت افغانستان و ایالات‌ متحده در این زمینه افزایش یافته است. 

روز گذشته وزیر دفاع امریکا در‌حالی ‌که برای سفری سه ‌روزه راهی چین بود، در سفری که به دلایل امنیتی از پیش اعلام‌ نشده بود، وارد کابل شد. متیس پیش از این سفر کوتاه و چند‌ ساعته در هواپیما به خبرنگاران گفت که بعد از ۱۷ سال جنگ، نشانه‌ هایی برای مذاکرات بین دولت و گروه طالبان دیده شده است. متیس در این سفر تاکید کرد که به اعتقاد او پیروزی همچنان در جنگ طولانی افغانستان امکان ‌پذیر است و اینکه برخی از شبه ‌نظامیان طالبان از آماده گی خود برای واردشدن به مذاکرات خبر داده ‌اند. به باور متیس هرچند طالبان آتش ‌بس سه ‌روزه را تمدید نکرد؛ اما ظاهرشدن نیروهای طالبان در کنار نیروهای دولتی در روزهای عید، خوش ‌بینی‌ ها را برای گفت ‌و گوهای سازنده میان دو طرف بیشتر کرد. وزیر دفاع امریکا ضمن تمجید از تلاش‌ های اشرف غنی، رییس ‌جمهوری افغانستان، برای برقراری صلح در این کشور گفت: « غنی نه ‌تنها برای حکومت افغانستان یک گام بلند خوب برداشته؛ بلکه این پیام صلح او در میان طالبان نیز شنیده شده است». متیس هدف خود را از این سفر چنین بیان کرد: « برنامه ‌ام این است که هم به ارزیابی حضور نظامی امریکا در افغانستان بپردازم؛  و هم شانس آشتی ملی طالبان و دولت افغانستان را بررسی کنم. ماه گذشته میلادی اشرف غنی، رییس‌ جمهوری افغانستان، پیشنهاد مذاکرات صلحی را با شبه ‌نظامیان طالبان بدون هیچ‌ گونه پیش‌ شرطی مطرح کرد. با این‌ حال این شبه ‌نظامیان گفتند که تنها حاضر به مذاکره با امریکا بر سر توافق صلح احتمالی هستند. امریکا نیز موضع اش این بوده که هرگونه مذاکراتی درباره صلح در افغانستان باید با رهبری و تحت مالکیت خود افغان ‌ها صورت بگیرد. وزیر دفاع امریکا نیز بر همین موضع در اظهاراتش تاکید کرده و گفت: ما می ‌خواهیم افغان‌ها رهبری این روند را بر عهده داشته و اساس این تلاش برای آشتی را به وجود بیاورند. یک روز پیش از سفر جیمز متیس به افغانستان، بوریس جانسون، وزیر امور خارجه بریتانیا، هم به این کشور سفر کرده و با مقامات عالی‌ رتبه افغانستان دیدار کرد. در این دیدار مذاکرات صلح و آتش ‌بس در کنار مبارزه با تروریزم محور اصلی گفت‌ و‌گوها بوده است. آن ‌طور که در بیانیه دفتر ریاست‌جمهوری افغانستان ذکر شده، وزیر خارجه بریتانیا در دیدارش با اشرف غنی، رییس‌ جمهوری افغانستان، از آتش‌ بس دولت افغانستان با طالبان و روند صلح به رهبری و مالکیت افغان‌ها حمایت همه‌ جانبه کرده است. وزیر خارجه بریتانیا همچنین از تمام کشورهای دارای نفوذ در افغانستان، به‌ ویژه همسایگانش، خواست که از نفوذشان در این لحظه حیاتی استفاده سازنده کنند. رییس‌ جمهوری افغانستان هم نقش بریتانیا در راستای مبارزه با تروریزم منطقه ‌ای و جهانی را مهم قلمداد کرد. در‌این ‌حال گزارش برخی رسانه‌ ها حاکی از آن است که احتمال دارد ارتش بریتانیا بیش ‌از ۴۴۰ نیروی نظامی دیگر را برای آموزش نیروهای دفاعی و امنیتی به افغانستان بفرستد.

ایتلاف به رهبری امریکا دنبال صلح و ثبات افغانستان نیست
اردشیر زارعی‌قنواتی

تحولات افغانستان در ۱۶ سال گذشته که به بهانه حملات تروریستی یازدهم سپتامبر به امریکا، تحت رهبری واشنگتن با تشکیل ایتلاف به اصطلاح ضد تروریستی حمله نظامی به افغانستان تحت حاکمیت طالبان انجام شد، تا امروز از یک سیکل کاملا مشخص و قابل پیش‌بینی تبعیت كرده است. حمله سال ۲۰۰۱  ترسایی به این کشور که در چند روز موجب سرنگونی حکومت بنیادگرای « طالبان » شد و تمام نیروی نظامی و شبه ‌نظامی این دولت نیابتی به راحتی فروپاشید، با استقرار یک رژیم دست ‌نشانده به رهبری « حامد کرزی » از طرف امریکا وارد فاز جدیدی شد. اما این واقعه نه تاریخ شروع تحولات خون ‌بار افغانستان است ، و نه نقطه پایان آن که بدون تردید یک حلقه از سناریویی بود که در استراتیژی کلان واشنگتن و ناتو برای منطقه جنوب غرب آسیا تدارک دیده شده بود و هنوز در چارچوب همان سیاست به بقای خود ادامه می ‌دهد. به نظر بسیاری ارتقای بنیادگرایی اسلامی به عنوان یک پدیده سیاسی در حوزه کلان سیاسی دقیقا تابع تحولات این کشور و مبارزه جهان سرمایه ‌داری با اردوگاه سوسیالیستی در چارچوب جنگ سرد و زمینه ‌سازی برای تضعیف و مقدمات فروپاشی شوروی انجام شد. سازماندهی، آموزش، تدارکات و تسلیح شبه‌ نظامیان جهادی افغان ـ عرب با کمک امریکا و همسایه گان برای سرنگون ‌کردن دولت سیکولار دکتر « نجیب‌الله » که می ‌رفت افغانستان را به سمت توسعه هدایت کند، آغاز فاجعه‌ ای بود که تا امروز ادامه داشته و هیچ چشم‌ اندازی هم برای پایان آن دیده نمی‌ شود.
تحلیل تحولات افغانستان را هرگز نباید به صورت مصداقی و بر اساس رخدادهای موردی انجام  داد چون در این جغرافیا بسیاری از عوامل فراملی و منافع هژمون‌های جهانی برای سامان ‌دادن به وضعیت ژیوپولیتیک منطقه ‌ای و فراتر از آن ایجاد پایگاهی برای اخلال در مناسبات سه ضلع غیرهمسو (چین ـ روسیه ـ ایران) با سیاست ‌های کلان امریکا و ناتو، نقش اصلی را بازی می ‌کنند. به همین دلیل هم حکومت به اصطلاح وحدت ملی « اشرف غنی – عبدالله عبدالله » و هم مخالفان مسلح در قالب طالبان و گروه ‌های تروریستی « القاعده » و « داعش » همه گی نیروهای نیابتی قدرت‌های خارجی هستند که هیچ نسبتی با منافع ملت افغانستان ندارند. در کنار ساختار به ‌شدت فاسد و دستگاه ملوک‌ الطوایفی، رهبران جهادی به ‌شدت قدرتمند که هر کدام برای خود حوزه نفوذ و منطقه ویژه حکمرانی تعیین کرده‌اند، بستر رشد بی‌ثباتی، ناامنی و موقعیت یارگیری  برای گروه‌ های تروریست را فراهم کرده‌ اند.
دو رخداد در چند هفته اخیر به خوبی می ‌تواند وضعیت کنونی و روند تحولات افغانستان را به تصویر بکشد. از یک طرف با موافقت قدرت‌های خارجی حاضر در صحنه افغانستان به مناسبت جشن ‌های عید فطر یک آتش ‌بس سه‌ روزه بین دولت و طالبان برقرار شد که متعاقب آن ده‌ها هزار نیروی جهادی با خیال راحت و امنیت مطلق وارد شهرهای مهم کشور از جمله کابل پایتخت شدند و با عینک دودی جلوی دوربین‌ها با نیروهای نظامی و بعضی از مردم عکس سلفی هم گرفتند و بخش زیادی از آنان حتا بعد از سرآمدن مهلت سه ‌روزه از کابل بیرون نرفتند و هنوز هیچ خبری مبنی بر دستگیری یا کنترول سازماندهی ‌شده آنان از طرف هیچ نهاد یا بنگاه خبری مخابره نشده است. همچنین در شرایطی که این کشور حداقل در شهرها توسط انواع نیروهای نظامی داخلی و خارجی کنترول می ‌شود، در همان فرجه سه ‌روزه آتش ‌بس در ولایت « ننگرهار» در گردهمایی مقامات دولتی و رهبران طالبان با انفجار بمب این بار توسط گروه داعش بیش از 43 نفر از هر دو طرف کشته و صد نفر هم زخمی می‌ شوند. این قدرت ‌نمایی داعش در جایی که قاعد تا باید توسط نیروهای امنیتی افغانستان و نظامیان ایتلاف به‌ شدت محافظت می ‌شد، نشان می ‌دهد که هم چنین امنیتی اعمال نشده و هم گفته ژنرال «جان نیکلسون»  فرمانده نیروهای امریکایی در افغانستان مبنی بر اینکه « داعش در پی ایجاد خلافت اسلامی با مرکزیت شهر جلال‌آباد بود اما به طور تدریجی به کوه‌ های دور دست جنوب ننگرهار عقب رانده شد »، مبتنی بر واقعیت نیست. چنانچه به گفته نهادهای مستقل، شبه ‌نظامیان گروه داعش که بعد از تارومارشدن در میدان‌ های نبرد سوریه بخش بزرگی از آنان توسط  دست‌ های خارجی به عنوان یک کارت بازی به افغانستان منتقل شده‌‌اند، هم‌ اکنون در ولایت‌های شمالی و همچنین ولسوالی « اچین » ننگرهار و ولایت هم‌جوار آن « لغمان» حضور جدی دارند. از طرف دیگر درست در همین مقطع زمانی بنا بر گزارش دولت افغانستان و تایید گروه « طالبان پاکستان » با حمله هواپیماهای بدون سرنشین امریکایی « مولانا فضل‌الله » رهبر این گروه کشته شد و قبل از آن نیز دو رهبر پیشین طالبان پاکستان « بیت‌الله محسود » در سال ۲۰۰۹ و « حکیم‌الله محسود » در سال ۲۰۱۳ به همین شیوه کشته شده بودند. حالا این سوال وجود دارد که با وجود سیستم اطلاعاتی و نظامی امریکا که به راحتی می ‌تواند رهبران ارشد طالبان پاکستان را شکار کند، چرا در منطقه ‌ای که کاملا تحت حاکمیت آنان است، تروریست‌های طالبان و داعش این‌چنین جولان می‌دهند. واقعیت اما به گونه  ‌ای نیست که معمولا گفته می‌شود چرا که در استراتیژی منطقه‌ ای امریکا دستیابی به ثبات در افغانستان نافی اصل منافع تعریف ‌شده آنان است و واشنگتن به بهانه همین بی‌ثباتی و جنگ ‌های پایان ‌ناپذیر، توجیه‌ گر حضور نیروهای نظامی خود در افغانستان بوده است. مردم افغانستان نیز که در چارچوب ساختار حاکم و مخالفان مسلح تروریست آن هیچ منافع مشترک و همسویی را با خود احساس نمی ‌کنند، با توجه به ضعف نیروهای قدرتمند ملی متاسفانه در شرایط کنونی فقط عددهایی برای قربانی ‌شدن در این بازی فاجعه ‌بار داخلی و منافع ژیوپولیتیک خارجی هستند. در چارچوب وضعیت کنونی تحت هیچ شرایطی افغانستان به ثبات و آرامش نمی ‌رسد چرا که واشنگتن حتی به معامله حول کیک قدرت بین تکنوکرات ‌های فاسد، جهادیون جنگ ‌سالار و بنیادگرایان طالبان هم رضایت نمی ‌دهد و برای همین داعش را به عنوان « ضلع سوم » فاجعه برای استمرار وضع موجود وارد شطرنج سیاسی ـ امنیتی افغانستان کرده است.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۳۰۰۶

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.