در گرامیداشت اول ماه می، روز جهانی کارگر
شباهنگ راد
موقعیت جنبش کارگری در سرتاسر جهان، علی رغم تعرض افسار گسیخته سرمایه ، روبه جلواست. اعتصابات و اعتراضات به منظور درخواست مطالبات پایه ای از صاحبان تولیدی و کارفرمایان، میادین تولیدی ـ ساختمانی را فرا گرفته است. نمی توان جنبش و اعتراضات کارگری را، به دلیل استثمار وحشیانه و بی رویه سرمایه داران نادیده گرفت و این جنبش را، به جنبشِ ساکن و یا به جنبش غیر پیش رو نسبت داد. به این سبب که، همه جا کارگران در صف مقدم مبارزه و اعتراضاند و سرمایه داران و کارفرمایان را به اشکال متفاوت به چالش می کشند.
در حقیقت ویژه گی و منش کارگر، ویژه گی و منش اعتراضی، علیه بیعدالتی های حاکم بر میادین استثمار و جامعه است. پیداست که ماهیت و رویه سود جویانه سرمایه داران، اثر بس تعیین کننده و مهمی، در انتخابِ سیاست و رویه کارگران دارد. به عبارت روشن تر، کارگر مخالف نابرابریهای اجتماعی، و مخالف پایمال شدن حق و حقوق خود در اثر کار انجام شده است. رعایت و پابندی کار، در ازای دریافتِ دستمزد مطلوب و مناسب، نه تنها حق هر کارگر، بلکه فراتر از آن، مستحق دریافتِ ثروتِ برابر، از امکانات و نعمات جامعه است. اما از آن جا یکه، سرمایه داران و استثمارگران و بر خلاف اراجیف و ادعاهای پوچ شان، کم ترین توجه، و یا کم ترین حق و حقوقی برای کارسازان و سازنده گان اصلی جوامع بشری قایل نیستند، کارگر هم بالاجبار و بنا بر رسالت تاریخیاش، سرمایه داران و استثمارگران را در عرصه های متفاوت مورد بازخواست قرار می دهد و خواهان مطالبات بهحق خود، از مفتخواران است.
بر مبنای چنین خواسته های بهحق و به جاییست که در این روز ( در اول ماه می ) میلیونها کارگر و آنهم در اتحادی فراکشوری، به خیابانها سرازیر می شوند و بار دیگر، سرمایه داران جهانی را به مبارزه با نابرابریهای حاکم بر جامعه فرا می خوانند. در اصل و باید گفت که چهره جهان در این روز، شکل دیگری بهخود می گیرد و میلیونها انسان کمونیست و آزادی خواه، همگام با کارگران سرتاسر جهان، و در صفی واحد به میدان می آیند و ندای آزادی و رهایی از زیر سلطه استثمارگران و سرمایه داران را سر می دهند. بدین ترتیب و خارج از برگزاری و گرامی داشت اول ماه می روز جهانی کارگر، و هم چنین خارج از به تصویر کشیدن جنایات بیشمار حامیان و حافظان سرمایه، طرح این مسایل در مقابل هر عنصر و سازمان مدافع طبقه کارگر قرار می گیرد و متعاقباً اشراف داشت که، کارگر بدون طرح چشم اندازهای روشن تر و دقیق تر، و بدون پس زدن ناخلاصیهای کارگری در درون، و بدون حمل ایدههای صحیح و هدایت و رهبری انقلابی، قادر به کسب حقوق پایمال شده خویش نهخواهد بود.
مسلماً موارد فوق، از زمره حقایقی است که این روزها جامعه کارگری در سرتاسر جهان با آن رودرروست و در ادامه باید دانست، که پاسخ درست به یکایک آن ها، فضای اعتراضی و دایمی کارگری را متغییر خواهد ساخت و به موازات آن، صاحبان تولیدی و دیگر دم و دستگاههای سرمایه را، از میادین استثمار و جنایت پس خواهد زد. روشن است که دو سوی قضیه، یعنی دلیل عدم هدایت انقلابی و فقدان پیشرفت های لازمه از یک سو، و هم چنین حیات سیاست های جنایت بار و تعرضات سرمایه داران از سوی دیگر ( و آنهم در سرتاسر جهان )، دارد جامعه کارگری را از دریافت زود هنگام خواسته های بحقاش باز می دارد. به عبارت گویا تر باید گفت که، خواست و تعرض سرمایه داران به جامعه کارگری بیانتهاست؛ رقم دستگیری کارگران زیادتر شده است؛ خسارات جانی و بدنی به مراتب وسیع تر و گسترده تر شده است؛ اخراج ها در ابعادی غیر قابل باور، دامان کارگران سرتاسر جهان را گرفته است؛ ناتوانی درتهیه امکانات اولیه، کانون زنده گی کارگران را به مخاطره بیشتری انداخته است؛ ناامنی های کاری و زمان باز پرداخت حقوق ها، طولانی و طولانی تر شده است و به تبع از آنها، ناباوری به قوانین دست نوشته کارفرمایان و سرمایه داران هم، بی مایه و بی مایه تر شده است و ….
خلاصه سیاستهای ضد کارگری و زیادهخواهیهای سرمایه داران و کارفرمایان، کارگران را در شرایط بسیار اسفباری قرار داده است و در این میان مفت خواران و سلطه گران، با تمام توان در تلاشاند، تا بار بحران دایمالتزید شانرا، به گُرده کارگران بینندازند؛ بحرانی که همه گیر شده است و در این مابین، همه جا کارگران را در شرایط یک سانی قرار دادهاند. ناگفته نماند که اگر چه، در نوع سازمان دهی، و در اشکال سازمانی کارگران و آن هم در جوامع گوناگون سرمایه داری، از تفاوت های چندی برخوردارند، اما و منحیثالمجموع، باید گفت که اصلاً و ابداً تفاوت ماهویای از همدیگر ندارند. چرا که استثمار و زورگویی ها، بالا کشیدنها و همچنین تعرض به پایین ترین حقوق کارگری، یک سان است و نظام های سرمایه داری، به دلیل حرص و ولع بی انتهای شان استکه زنده گی را بر میلیونها کارگر تلخ نمودهاند.
علیرغم چنین وضعیتی، تغییر اوضاع اسفبار کارگران ممکن پذیر است. چرا که کارگر بنابه ماهیتاش، از پوتنسیال بسیار بالایی برخوردار می باشد. سرمایه داران هم کاملاً بر این موضوع واقف اند که علیرغم کار بست زور سازمان یافته، و علیرغم راه اندازی ارگان ها و نهادهای دست سازشان در میادین تولیدی، قادر به کنترول جنبش های اعتراضی کارگری نیستند. بروز و وجود هزاران اعتصاب، اعتراض، درگیری، و بستن دروازه کارخانه ها و دیگر اقدامات عملی، موید این نظر است که طبقه کارگر سرتاسر جهان، حاضر به تسلیم و تن دادن به سیاست های استثمارگرایانه و ضد کارگری دولتمردان نیست. این طبقه پرشور و تغییر دهنده، نیاز به حمایت و پشتیبانی عملی دارد؛ نیاز به همراهی دیگر جنبش های اعتراضی روشنفکری ـ انقلابی دارد. با این اوصاف وصل حلقه های جنبش های اعتراضی، از ضرورت های دنیای کنونی و همچنین از ضرورت های مبرم طبقه کارگر سرتاسر جهان است. اجرایی و پیشبُرد صحیح این امور، صفحه کنونی جامعه کارگری را متغییر خواهد ساخت و مانع تلف شدن و استثمار بیش از پیش کارگران توسط سرمایه داران خواهد گردید. بنابر این، در اول ماه می، روز جهانی کارگر، و آنهم جدا از بزرگداشت آن، باید بر این امر تاکید نمود که، تنها و تنها، با دخالت گری و با سازمان دهی جنبش های اعتراضی و بویژه جنبش کارگری است که می توان، جامعه را از شر جانیان بشریت رها ساخت و پرچم آزادی، و پرچم یگانه طبقه تا به آخر انقلابی را در سرتاسر جامعه به اهتزاز در آورد؛ پرچمی که سخن گو و حامی میلیاردها انسان صدمه دیده از مناسبات گندیده سرمایه داری است./م ه
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۸ـ ۳۰۰۴
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.