در حاشیه اعتراضات مردم در ایران :

 چگونه می توان با روح رضاشاه و نژادپرستی بر استبداد پیروز شد؟

 

 

 

سیما صابر

جمهوری اسلامی ایران به لاشه متعفنی تبدیل شده است٬ هر روز که می گذرد بخشی از بدنه اش فرو می ریزد و بوی تعفن آزار دهنده اش فضا را آلوده می کند.
۳۸ سال حکومت اسلامی با وعده و وعیدهای عدالت و آزادی به لطیفه تلخ و بی مزه ای میماند که دیگر کسی را نمی خنداند. فساد و اختلاس در کاست های مافیایی روحانیت زیر سایه حمایت سپاه کشور را به بن بستی کشانده که موجب بروز اختلافاتی غیر قابل چشم پوشی در رده های بالای حکومتی نیز شده است.
یکه تازی اریستوکراسی روحانیت و فرزندانشان و غارت ثروت های ملی و خروج بیت المال به خارج از کشور به ویژه کانادا و اروپا تنها در سایه حمایت گسترده ای همه ای جناح های رژیم اسلامی ممکن و میسر می باشد‍‍.
جمهوری اسلامی جزو معدود کشورهای منطقه است که از ثباتی نسبی برخوردار بوده و از سی سال پیش به طور سیستماتیک در انتشار و گسترش ایده های نولیبرالی هم و غمی بی مثال داشته است بطوری که نولیبرالیزم اسلامی به یک مذهب در ایران تبدیل گشته است. نفوذ این تفکر غیرانسانی و غارتگرا نه تنها در اقشار بالا و متوسط جامعه که حتا در میان کارگران و کشاورزان نیز گسترشی چشم گیر داشته است. تمامی روسای جمهوری ایران در زمینه اقتصادی دارای سیاست های ویرانگر نولیبرالی بوده اند. حتا احمدی نژاد که تفاوت اش با بقیه بی کفایت های قبلی و بعدی اش در اختصاص بخشی از بودجه برای بهبود وضعیت اقشار کم درآمد جامعه بود و هنوز که که هنوز است نام اش کابوسی برای دارودسته های مافیایی حکومتی است در اساس سمت و سوی نولیبرالی داشت و هم در زمان او بود که سیاست های حذف یارانه و سبسایدی ها شدت گرفت. تمامی این دولت ها اما در یک نکته متفق القول بودند که بدون نولیبرالیزم و پیوند با اقتصاد جهانی و عشوه و غمزه برای اروپا و امریکا  نمی توان اقتصادی سالم و موفق داشت!
امروز نتیجه این سیاست های موفق را در جامعه ایران مشاهده می کنیم. مردم که از فساد و گرانی مدتهاست کارد به استخوان شان رسیده با اعتراضات خیابانی سعی دارند به حقوق شان برسند. دولت دست راستی و نولیبرال روحانی با بی اعتنایی به این اعتراضات بر گسترده شدن آنها دامن زد. اریستوکراسی آخوندی قدرت مانور خود را به حد صفر رسانده است. اقتصاد ایران زیر مدیریت نولیبرالی و خصوصی سازی ویران گشته است. سیاست درهای باز رژیم برای جذب سرمایه خارجی شکست خورده. امریکا با تحریم های خود نقش مهمی در ایجاد وضعیت موجود در کشور را داشته و دارد.
افتخار رژیم یعنی امنیت و ثبات دچار اختلال جدی شده است. از ترور دانشمندان هسته ای ایران تا فرار بخشی از بدنه سیاسی امنیتی به امریکا و کانادا و تا نفوذ جاسوسان امریکا  و بریتانیا در تیم مذاکره کننده  نشان می دهد رژیم اسلامی علیرغم ادعاهایش از چندان ثباتی که ادعا می کند برخوردار نیست.
رسانه های داخلی و دولتی ایران پر است از مطالب و اخباری که مستقیما و غیر مستقیم نشان از شیفته گی غرب و نولیبرالیزم غربی اند دارند٬ به تمسخر مخالفان سیاست های امپریالیستی در کوبا٬ ونزویلا و …می پردازند.
طبقه متوسط ایران که ظاهران به لحاظ تعداد و نفوذ به مهمترین طبقه در تناسب سیاسی ایران تبدیل شده است هوادار بی چون چرای غرب و ناارزشهای امپریالیستی است٬ این طبقه در انقلاب شکست خورده مخملی سبزها در سال ۸۸ نقش اصلی را داشت و امروز هم علیرغم وضعیت اسفبار اقتصادی رژیم بی کفایت باز همین طبقه است که موتور اصلی اعتراضات است و از کارگران و اقشار فقیر جامعه کمتر نشانی در اعتراضات سه روز اخیر می توان دید٬ با به صحنه آمدن جوانان که در بازار نولیبرالی ایران اسلامی هیچ آینده ای برای خود متصور نیستند٬ برعکس معترضان صنفی و مال باخته گان عقب نشینی کردند و میدان را برای جوانان که عاصی و تندرو تراند خالی کردند یعنی بخشی از طبقه متوسط سابق که با نابودی سرمایه های شان توسط دارودسته های رژیم به قشر فقرا بی چیزان جامعه پرتاب شده بودند با سیاسی شدن سریع اعتراضات به خانه هایشان رفتند٬ اعتراضات مال باخته گان درماه های پیش تعداد زیادی از آنها به خیابان ها می کشاند که در سه روز گذشته از آنها کمتر نشانی می توان دید.
در حالی که بخش بزرگی از مخالفان رژیم اسلامی اعتراضات مردم را صرفا به کارنامه ننگین رژیم مربوط می دانند و آنرا نتیجه ۳۰ سال چپاول و فساد می دانند٬ دولت روحانی٬ سپاه و اصولگرایان را آغازکننده این اعتراضات می دانند و معاون روحانی رسما جناح های مخالف را متهم به آشوبگری و اغتشاش کرده و می گوید دودش به چشم خودتان می رود.
اصولگرایان اما روحانی و بی کفایتی وزرا و مسوولان دولتی را علت شورش های اخیر می دانند٬ بخش از اصولگرایان حتا ادعا می کنند این اعتراضات قابل پیش بینی بودند!

به زبان آدمیزاد وضع آنقدر خراب است که تعجب آوراست که چرا مردم زودتر به خیابان ها نیامدند !
در این میان بخشی از هر دو جناح و بیشتر آن بخش نزدیک به سپاه  و رهبری در حال کشف فتنه جدید اند که این فتنه جدید شامل هم روحانی و دولت اش می شود و هم احمدی نژاد و یارانش!

بهرحال احمدی نژاد بار دیگر مانند مرغ عزا و عروسی در هر وضعیتی باید مطرح و سر بریده شود٬ شبح سهام عدالت و خانه های مهر مثل بختک بر پیکر اشرافیت رژیم اسلامی لاریجانی٬ هاشمی  و روحانی سایه افکنده و رسانه هایشان هر فرصتی را برای کوبیدن آن از دست نمی دهند.
قبلا عرض شد که رژیم اسلامی سالهاست که در زمینه امنیتی  دژ ادعایش را با یک آسیاب بادی عوض کرده است٬ نفوذ امریکا و اسراییل در سیستم اداری و رسانه ای رژیم کاملا مشهود است این نفوذ در بخش هایی مانند سپاه و اطلاعات به این شدت نیست٬ اما این به این معنی نیست که آنها از این نفوذ درامان اند٬ بالعکس نفوذ سیاسی و ایدویولوژیکی نولیبرالیزم غربی در تمام نهادهای رژیم مشهود است. رژیم علیرغم تمام هارت و پورت هایش سر آخر غرب و بویژه امریکا را بطور دربست به هر الترناتیف  دیگری ترجیح می دهد٬ حتی خامنه ای! نمونه برجسته این سیاست ها این است که رژیم هرگز یک روز هم بفکر اجرای سیاستی برای استقلال اقتصادی کشور از غرب و امریکا نبود و اقتصاد مقاومتی فقط در حد یک شعار توخالی و به وسیله جدیدی برای نابودی نظارت دولتی تبدیل شد و حتا تند رو ترین جناح مخالف غرب رژیم یعنی احمدی نژاد و دوستان! افتخارشان این بود که آنها قبل از روحانی پیشنهاد مذاکره وهمکاری با امریکا را داده بودند و روحانی فقط مدال اش را آویزان کرده! البته بعد از افتضاحات روحانی و تیم ظریف در توافقات برجام٬ احمدی نژاد هم ترجیح داد این ادعایش را دیگر تکرار نکند و شد اپوزیسیون خودش!
از زمان روی کار آمدن ترامپ مرکزی برای سرنگونی رژیم ایران در منامه پایتخت بحرین توسط امریکا٬ اسراییل و عربستان سعودی ایجاد گردیده که هدفش ایجاد آشوب و ناامنی در ایران است. این مرکز در کردستان عراق مراکزی را برای آموزش مخالفان ایجاد کرده و بدلیل کنترول بسیار بی در و پیکر مرزهای عراق و ایران و عبور و مرورهای مرزی در محرم و اربعین تعداد قابل توجهی از ایرانی ها را به این مناطق آموزشی ارسال و این جماعت بی آنکه جلب توجه نیروهای امنیتی ایران بکنند به کشور باز گشته اند تا با برنامه ریزی قبلی از مرکز بحرین به خیابان ها آمده و اعتراضات مردم را سمت و سو دهند.
نیروهای خاین و خود فروخته مانند دارودسته مجاهدین خلق و سلطنت طلبان و بخشی از جریانات چپگرای کرد ایرانی و وهابیون بلوچ زیر چتر مالی و نظامی عربستان در این مرکز نقش کیف کشی و نوکری را به عهده دارند.
شعارهای مطرح شده از سوی معترضان در چند روز اخیر مانند:

 نه غزه و نه لبنان جانم فدای ایران !

و یا :

سوریه را رها کن فکری به حال ما کن !

 روی خط مستقیم اسراییل و امریکا و عربستان است٬ هر کوری می داند که عدم دخالت روسیه٬ ایران٬ حزب الله لبنان و چین در مقابله با تجاوز امپریالیستی غرب به دولت قانونی و سیکولار سوریه منجر به جنگ داخلی مانند عراق در ایران می شد٬ دادن چنین شعارهايی یعنی زنده باد اسراییل و امریکا!

یا مگر آنکه معترضان معتقدند اگر آخوندها این پول ها را خرچ سوریه ولبنان نمی کردند٬ خرچ بهبود وضع مردم شان می کردند؟ اگر چنین فکر می کنند بروند خود را به روانشناس نشان بدهند!
شعارهای دیگر مانند :

روحت شاد رضا شاه !

و یا:

ما آریایی هستیم٬ عرب نمی پرستیم!

 کاملا نژادپرستانه و آلوده به کثافات پهلوی و دارودسته اش است و جالب است که جوانان مبارز یک لحظه فکرشان را بکار نمی اندازند که از خود بپرسند چه گونه میتوان با زنده کردن روح استبداد سلسله امریکایی پهلوی تاریخ ایران یعنی رضا شاه از استبداد اسلامی گذشت و به آزادی رسید؟

با کدام سیاست نژادپرستانه می توان آزادی و عدالت را برای ایران به ارمغان آورد؟ چگونه می توان با بخشی کودتاچیان ۲۸ مرداد ( پهلوی)متحد شد تا بخش دیگر کودتاچیان ۲۸ مرداد (کاشانی) را سرنگون کرد؟
تمام شعارهای بالا رد پای یک آشوب مخملی جدید در ایران را نشان می دهد که با مهندسی امریکا  و عربستان و اسراییل در حال انجام است٬ علت این انقلاب مخملی اما هیچ کس نیست به جز رژیم نولیبرال و فاسد اسلامی٬ که با خیانت آشکار به انقلاب ضد امپریالیستی و عدالت طلبانه ۵۷ و با پیش گیری سیاست نولیبرالی و پشت کردن به زحمتکشان و فرو دستان جامعه٬ کشور را به وضعیتی چنین خطرناک کشانده است٬ که خبیث ترین نیروهای های ارتجاع منطقه و امپریالیزم جهانی که دشمنان اصلی ملت و کشوراند دست بالا را در تحولات ایران داشته باشند. / م هـ

 تصویر از: zdf.de

 بامداد ـ  سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۰۲۰۱