چین در مسیرسیاست « انترناسیونالیزم نوین » 

 

 

 

 

دیپلوماسی «انترناسیونالیزم نوین» عبارت است از تحقق گرایش به سوی پیشبرد سیاست خیرخواهی واقعی که چین را به کشور پیشرفته مبدل سازد که از احترام تمام بشریت برخوردار باشد.

 

 

نویسنده: سون ژو، نشریه «خوانسیو شیباو» ـ چین

برگردان از : دکترمحمد سالم اسپارتک

 

در گذشته پرچمِ انترناسیونالیزم، در سیاستِ خارجی چینِ نوین برافراشته شده بود. اما از زمان آغاز پیشبرد سیاست ریفورم و باز بودن، در جریان سی سال و اند، بخش ایدیالوژیکِ سیاست خارجی به رده دوم رانده شد، زیرا منافع مستقیم دولتی در راس امور قرار داده شدند و درفش انترناسیونالزم پایین آورده شد. اما حالا زمان آن  فرارسیده تا  بر تلاش به سوی مفاد (سود و سود جویی) لگام زده شود و میان نیازمندیهای مادی و معنوی توازن برقرار گردد. ابلاغ کردن مشی «انترناسیونالیزم نوین» در سیاست خارجی به وضاحت نشان می دهد که زمان شگوفایی سیستم ارزشهای چینایی فرارسیده است.

مشی به سوی «انترناسیونالیزم نوین» پاسخی است به نیازمندی دیپلوماسی چینایی در روند بالغ شدن. از دیدگاه نیرومندی واقعی، چین تا جایگاه یا مقام قدرت دوم در جهان به بالا رفته است، اما اتوریته بین المللی جمهوری خلق چین با این وضعیت مطابقت ندارد، بنابراین برای ما بسیار ضرور است تا سهمگیری معنوی و اخلاقی خود را در امور بین المللی بالا ببریم. انترناسیونالیزم نوین برای ما میسر می سازد تا نیرومندی مثبت چین را به صورت کامل تحقق بخشیم. امروزه هر گام جمهوری خلق چین در سراسر جهان مورد استقبال قرار می گیرد، راه ما و سرنوشت ما هرچه نزدیک تر با سرنوشت همه کشورهای جهان پیوند می خورد، بنابراین برای ما ضروراست تا مسوولیت فزون تر معنوی را بپذیریم و رفاه مندی « تمام جهان در زیر آسمانها » را وظیفه شخصی خود دانسته و عادت نماییم که به صورت دقیق تعیین کنیم که از چی پشتیبانی می کنیم و بر ضد چی میرزمیم، فعالانه تر در دیالوگ بین المللی سهمگیری نموده و به حل مسایل جهانی بپردازیم و همزمان همه کشورهای جهان را به مثابه دوست خود تلقی کنیم.

همزمان «انترناسیونالیزم نوین» به توده های مردم میسر می سازد تا به صورت عینی تر وعاقلانه تر به نقاط داغ منطقوی و مسایل بین المللی نظر اندازی کنند و این به ما اجازه میدهد تا آزادی بیشتر برای مانور در داخل کشور داشته باشیم، با پاسیف بودن وداع نموده و همچنان این امکان میسر می شود تا انکشاف وضعیت را در مسیر لازم سمتدهی نماییم.

امروزه برای گذار به سیاست « انترناسیونالیزم نوین » همه چیز آماده است. نخست، ما نیروهای لازم را داریم. چین عادت دارد که در شرایط بحران اقتصادی کمربندها را سخت تر ببندد تا بتواند دینِ انترناسیونالیستی اش را ادا کند. ما در گذشته نیز این کار را کرده ایم. اما همانطوری که رفیق دِن سیاو پین بارها گفته بود، باید انتظار بکشیم تا امکانات چین افزایش یابد و آنگاه ما میتوانیم سهم بیشتری را در پیشرفت بشریت ادا کنیم. و امروز این زمان فرا رسیده است. دوم، ما به نیروهای خود اطمینان داریم. در مراحل آغازین موجودیت چین نوین، ما باور راسخ به برتری نظام سوسیالیستی داشتیم و بدون ترس به رقابت جهانی با کشورهای جهان سرمایه داری پرداختیم. اما چنین واقع شد که در راه انکشاف سوسیالیستی، جستجو های ما به بن بست مواجه گردید، اقتصاد کشور در مرز پرتگاه قرارگرفت و ما آن نیرو را نداشتیم که عملاً بر جهان تاثیر بگذاریم. 

سپس بحران جهانی پولی آغاز شد، بار دیگر همه کمبودهای سیستم سرمایه داری نمایان گردید و بار دیگر نسبت به نظام سیاسی غرب سوالهای زیاد مطرح شدند. با تحلیل همه جانبه تفاوت میان سیستم ها و مدلهای مختلف سیاسی، مردم بار دیگر به آرمانهای مارکسیزم مراجعه کردند. درسی سال اخیر ما به این پیروزی رسیدیم که اقتصاد رشد یابنده ما، معجزه واقعی اقتصادی شد و مزایای نظام سوسیالیستی به تدریج نمایان گردید. اطمینان ما به این قوی شد که نظام ما و تیوری یی که در پشت آن قرار دارد و راهی که توسط ما انتخاب شده است، درست می باشند. سوم، در این زمینه ما پایگاه نیرومند داریم، زیرا اندیشه های انترناسیونالیزم مانند یک رشته سرخ از تمام تاریخ سیاست خارجی چین می گذرد. چهارم، عنعنه ها و فرهنگ ما نیز به این مساعدت می کند. صلحدوستی، گرایش به سوی افزایش باور متقابل، همزیستی نیک در همسایه گی و همنوایی یا هارمونی در مناسبات با همه کشورها- همه و همه در فرهنگ عنعنوی چین بازتاب یافته است و اینها همه در اینجا و آنجا همنوایی با اندیشه های انترناسیونالیزم دارد که فراخوانی به همبسته گی بزرگ، کمک متقابل و همکاری دارد. «صحبتها و قضاوتهای» کنفوسیوس را به یاد آوریم: « انسانِ بشردوست – شخصی است که کوشش می کند خود را [در راه درست]، قوی بسازد، در این زمینه به دیگران مدد می رساند، کوشش دارد کارها را بهتر انجام دهد و در این زمینه به دیگران مدد رساند». «در حق دیگران کاری را مکن که برای خودت نمی پسندی». در تمام این گفته ها که بخش انفکاک ناپذیر فرهنگ چین می باشند، روحیه انترناسیونالیزم احساس می شود.

ماهیت « انترناسیونالیزم نوین» در این نهفته است که چین باید مسوولیت بزرگ تر بین المللی را به عهده بگیرد، در مطابقت با نیروی خودی کمک بزرگ تر به کشورهای در حال رشد ارایه کند، مساعی بیشتر در جهت حفظ نظم پایدار حقوقی جهانی به خرج دهد، تعهدات بیشتر را انجام دهد و بکوشد انکشاف نظم حقوقی بین الدول را به مسیر عادلانه و عقلانی سوق دهد. همزمان گذار به سوی سیاست « انترناسیونالیزم نوین» به این معنی است که خلق چین به خاطر دفاع از منافع مشترک تمام بشریت، آماده دادن قربانی های ممکن است.

  «انترناسیونالیزم نوین» خواستار این است که ما کژدیسی در سیاست خارجی را از بین ببریم که اکنون در آن بر منفعت مادی تاکید می شود و درعوض سهمگیری معنوی ما در امور جهانی افزایش یابد. در واقع مشی مبتنی بر انترناسیونالیزم بازتابِ سیستم ارزشهای چین در سیاست خارجی می باشد. برای ارزشهای بنیادی سوسیالیزم، این به معنای دراز کردن دست دوستی به تمام جامعه جهانی است. ما این واقعیت را می پذیریم که برای مدت طولانی سرمایه داری و سوسیالیزم همزیستی خواهند داشت، بنابر این «انترناسیونالیزم نوین» به هیچ وجه وظیفه آغاز کردن مبارزه نوین ایدیالوژیک را مطرح نمی کند اما میکوشد سیاست خارجی ما را تا سطحِ مواظبت از مسایل تمام بشریت در مجموع بالا ببرد و همبسته گی ما با تمام کشورهای جهان را تقویه کند. دیپلوماسی «انترناسیونالیزم نوین» عبارت است از تحقق گرایش به سوی پیشبرد سیاست خیرخواهی واقعی که چین را به کشور پیشرفته مبدل سازد که از احترام تمام بشریت برخوردار باشد.

 

نویسنده- کارمند انستیتوت روابط معاصر بین الدول چین 

به تاریخ ۱۴ جنوری ۲۰۱۳ به نشر رسیده است. 

ترجمه از متن  روسی