فرخنده باد اول ماه مى روز هـمبسته گى بين المللى كارگران جهـان!

 

نوشته : داود کرنزی

 

۲۹ـ ۴ـ ۲۰۱۳

طبقه  كارگر جهـانى و متحـدين طبیعى آن كشاورزان،  پيشه وران ، روشنفكران و سایر زحمتكشان و ترقى خواهـان إز اين روز به مثابه جشن بزرگ جهـانى تجليل به عمل مياورد.
حزب ما و سایر نيرو هاى دموکراتیک، چه قبل از حاكميت دموکراتیک و چه در دوران حاكميت طى محافل بزرگ مارش هـا و تدوير متينگ هـا هـمبسته گى شان را با مبارزات كارگران جهـان به خاطر تحقق آرمان هـا و خواست هـاى دموکراتیک كارگران ابراز داشته اند. وتجليل از اين روز را جز عنعنات تاريخى خود ميدانند. 
با وجود اينكه دوكتورين بورژوازى و سرمايه دارى بين المللى در تلاش متداوم اند و ميكوشند بار بحران اقتصادى جهـانى، عدم ارتقاى سطح توليد وبازدهـى كار را به گردن كارگران بیندازند و مانع اجراى خواست آن هـا شوند. اما مبارزه طبقاتى پرولتاريا در سطح كشور هـا و هـمبسته گى آنهـا در سطح جهـانى وسيع تر و اشكال تعرضى مبارزه آنهـا در مقابله با بورژوازى نيرومندتر گرديده است در حالىيكه نظم موجود سرمايه دارى بقاى خود را در طويل ساختن و چندين مرحله سازى نظام بورژوازى ميبينند در حقيقت احساس ميكنند كه نظام موجودشان رو به ذوال است .
ناكار آيى سيستم سرمايه دارى و ايجاد تفاوت عميق ميان ثروت و فقرخود دليل عمده و اساسى محكوميت نظام سرمايه دارى ميباشد.
به استناد (اخباركار) مايكل شومان نويسنده مقاله در مجله تايمز زير عنوان « نقد ماركس» مينويسد كه چگونه مبارزه طبقاتى به جهـان شكل ميدهـد. 
تصور براين بود كه كارل ماركس مرده و مدفون است يا با فروپاشى شوروى سابق و جنبش بزرگ چين به سوى سرمايه دارى، سيستم كشورهـاى كه سمتگيرى سوسياليستى داشتند درپس زمينه شگفت انگيزى  فرو رفته است و چين به نظرميرسد كه جنگ طبقاتى كه به باور كارل ماركس تعين كننده مسير تاريخ است، و در عصر شگوفايى تجارت آزاد،تصدى آزاد، « گلوباليزم » اين باور ناپديد گرديده ارزش تاريخى خودرا از دست ميدهـد. 
بورژوازى به اين عقيده است كه درعصر گلوباليزم از كارگر فابريكه گرفته تا دهـقان مزرعه و يك پيشه ور عادى و صنعتگر كار دستى ثروت و منفعت زيادی به دست خواهـد آورد و صاحب زنده گى مرفع خواهـند شد؛ ازفقررهـايى خواهـنديافت،  كه اين خود تبليغ آن بهـشت موعود يا برين است وبس نه زنده گى مرفه حقيقى و عينى.
آن وعده هـاى ارتقا سطح زنده گى همه گانى فراهـم آورى خدمات اجتماعى درنظام سرمايه دارى و گرفتارى اقتصاد جهـانى در بحران و بيكارى دراز مدت كارگران درسراسر جهـان حقيقت آن نقد كارل ماركس راكه معتقد به نا عادلانه بودن نظام سرمايه دارى بود به اثبات ميرساند.
چون نظام سرمايه دارى بر مبناى استثماركارگران استوارگرديده و استثمارخوداخلاقآ تعريف ضدانسانى دارد ميتوانيم به حقيقت نظام سرمايه دارى پى ببريم .
كارل ماركس قبلآ ابراز نموده بود كه با تمركز ثروت جهـانى دردست گروه آزمند نظام سرمايه دارى جبرآ  توده هـا را فقير ميسازد وباعث بروز بحران هـاى اقتصادى وتشديد ستيزميان طبقات ثروت مند و كارگران ميشود.
حوادث ناشى از فقرروزافزون و اتفاقات جهـانى يك بارديگر حقيقت پيش بينى او را نشان ميدهـد.
در تحقيق انستيتوت سياست اقتصادى در امريكا واضع گرديد كه درآمد متوسط سالانه يك كارگرعادى( مرد ) كه تمام وقت كارميكند درسال (٢٠١١) به ( ٤٨٢٠٢  دالر ) ميرسد كه كمتر از سال (١٩٧٣) بوده است. بين سال هـاى (١٩٨٣ ـ ٢٠١٠) معلوم گرديد كه ( ٧٤ ٪ ) افزايش ثروت متعلق به (٥٪) ثروت مندان بوده است .
اين ارقام مربوط به تفاوت سود  و ضرر، فقير، و ثروتمند شدن مردم امريكا نبوده بلكه شامل حال انسان هـاى كره زمين ميباشد .
با ايجاد چنين تفاوت بزرگ طبیعى است كه مبارزات كارگران و تهـى دستان جهـان عليه سرمايه دارى اوج و شدت ميگيرد . چنانکه درسال گذشته در تظاهـرات اعتصابى كارگران جهـان گاه گاهـى ميليون هـا تن شركت نموده اند ما ميتوانيم از تظاهـرات هـمزمان و گسترده كارگران در (١٤) نوامبر( ٢٠١٢) كه تحت عنوان روزهـمبسته گى عليه( رياضت) مسمى شده بود، نام ببريم .
در اين روز در (٢٣) كشور اروپايى، ميليون هـا تن از كارگران دست از كار كشيدند و نمايش قدرتمند از اتحاد و هـمبسته گى خود را عليه بورژوازى به عمل گذاشته اند كه اسپانيا و پرتگال شاهـد بزرگترين مظاهـرات بوده كه تنهـا در اسپانيا بيش از دو ميليون كارگر به مظاهـره پرداختند  .
در ايتاليا، فرانسه، يونان، بلغاريا، آلمان نيزاقدامات مختلف را شاهـديم .دربلغاريا بعداز تغيرسيستم عادلانه توزيع نعمات مادى و انتخاب راه سرمايه دارى،  فقر به اوج رسيد.دراين اواخردر (٣٥) شهـر اين كشور تظاهـرات بزرگ راه اندازى شد زير تاثيراين اعتصابات عمومى كارگران نيروى سركوب گر مجبوربه استعفاءازقدرت گرديد وعملآ طرح خصوصى سازى افزايش قيمت برق وگازوغيره نعمات مادى متوقف گرديد. 
تظاهـرات (١٠) ميليونى كارگران در هـند وسايركشورهـاى آسياى ميانه نيزادامه دارد. امادركشورما بعد از سقوط وفروپاشى حاكميت دموکراتیک و برقرارى حكومت اسلامى وامروز به اصطلاح حاكميت دموكراسى غربى نه تنهـا اين كه كليه نهـاد هـاى سياسى ، اقتصادى، اجتماعى، فرهـنگى و نظامى تخريب گرديده فابريكات بزرگى چون جنگلك  ـكابل ، نساجى بگرامى ، تصدى مرمر و رخام ده سبز... و صد هـا فابريكه كوچك و بزرگ شخصى در ساحه صنعتى پلچرخى كابل ، نساجى گلبهـار، نساجى هـرات، نساجى پلخمرى، فابريكات سپين زر با ١٤ نماينده گى در ولايت كندز، بغلان و تخار، فابريكات سمنت جبل السراج ، سمنت غورى و بغلان ، فابريكات برقى، فارم هـاى دولتى جلال آباد و سايرولايات تخريب گرديده و يا فعاليت آنهـا متوقف شده اند كه با تخريب و توقف اين فابريكات كارگران كار خود را از دست داده اند.
اين كارگران قبلآ از امتيازات صحى، اجتماعى، كوپون ، سواد آموزى، كودكستان محل كار، بيمه صحى، كلينيك هـا، شفاخانه هـا، محل بودوباش وسایر امتيازات برخوردار بودند كه فعلآ از اين امتیازات محروم استند.
سياست خصوصى سازى فابريكات و موسسات در كشور ما نيز نتيجه منفى داشته در حاليكه صاحبان فابريكات منافع خود را از منابع ديگر تامين مينمايند.
كارگران از كار و منازلشان اخراج گرديده اند به نسبت پايين بودن سطح مزد كارگران خارجى در كشور و بلند بودن تخصص شان كارگران حرفوى افغانى به خاطر دريافت كار به كشورهـاى هـمسايه کوچ نموده و با مبتلا شدن به مواد مخدره و امراض گوناگون به طورنيم جان به كشور برميگردند.
سخت درد بار است که محلات دريافت كار صبحانه كارگران حرفوى در كابل و مراكز ولايات به محلات خيرات خواهـى و گدايى تبديل شده است.
فقر و بد بختى ميراث شوم اين دوران بوده كه نصيب مردم به خصوص كارگران و زحتمکشان کشورگرديده است . بناً مبارزه به خاطر متشكل ساختن كارگران ، مبارزه به خاطر اجتماعى ساختن موسسات كارى كارگران وظيفه مبرم و اساسى نيروهـاى دموکراتیک و ترقى خواه كشور است .
   
                                                                     زنده باد كارگران سراسر جهـان و افغانستان