امریکا چیزی جز یک دستگاه مخرب نیست و دارد همه چیز را نابود می کند
نوآم چامسکی درگفت وگو با دانیل فالکون از « تروث آوت » گفت : این موضوع تا حدی به ۱۱سپتامبر شباهت دارد. بعد از تمام آن وقایع، طالبان می خواست اسامه بنلادن را به امریکا تحویل دهـد؛ ولی ایالات متحده علاقه ای به شنیدن این حرف نشان نمی داد. امریکا اعتقاد داشت باید علیه این ها از زور استفاده کرد. یکی از دلایل این بود که طالبان از امریکا مدرک می خواست ولی امریکا هیچ مدرکی علیه او نداشت.
دانیل فالکون : آیا عدم توجه کافی کلان رسانه ها به تغییرات آب وهوایی و گسترش تسلیحات هسته ای مایه نگرانی شما نیست؟
چامسکی : اگر می خواهید درباره سلاح های هسته ای بدانید، یا اینکه دستگیرتان بشود که چرا حرفی از این موضوع به میان نمی آید، نگاهی بیندازید به «مجموعه پژوهش های دانشمند های هستهای» که اول ماه مارچ امسال منتشر شد. در آنجا مقاله ای چشمگیر وجود دارد به قلم دو کارشناس واقعی: هانس.ام.کریستینس و تِد پاستال از مرکز مطالعات تکنولوژی ماساچوست. در واقع موضوعی که این دو کارشناس به بحث می گذارند، این است که در دولت باراک اوباما، و تحت برنامه نوسازی این دولت، یک دستگاه ردیابی جدید اختراع شد که دولت دونالد ترامپ گسترش آن را با شدت و حدت بیش تری دنبال می کند. چنین چیزی خیلی خطرناک است. اطلاعات فاش شدهای ( که پایه ادعای این دو کارشناس را تشکیل می دهد ) ثابت می کند سیستم موشکی امریکا در یک چشم به هم زدن می تواند دخل سیستم های دفاعی روسیه را بیاورد. چنین چیزی قدرتی بیش از اندازه ویرانگر محسوب می شود و روسیه نیز به خوبی می داند در برابر این قدرت ویرانگر حتا توان هسته ای هم نمی تواند بازدارنده باشد؛ بنا براین وضعیت پیش آمده به یک چیز دلالت دارد: یک تهدید کوچک علیه روسها می تواند آنها را به پیش دستی در حمله وادارد؛ چون در غیراین صورت مرگ شان حتمی است. معنای این اتفاق را هم که دیگر میدانید؟ همه ما می میریم.
دانیل فالکون : نیویورک تایمز و باقی کلان رسانه ها ( طبق روال همیشه ) امریکا و حمله اخیر ترامپ به سوریه را ستایش میکنند؛ درعین حال ضجه می زنند و سیاست خارجی ترامپ را ازجمله بداهه نوازیهای وی می دانند. با این اوصاف انتخاب اعضای کابینه من را به یاد دولت بوش پسر می اندازد. آنها ادعا می کنند در حال مبارزه علیه تروریزم و مقابله با گسترش سلاح های هسته ایاند؛ ولی به نظر می رسد مشغول تشدید و افزایش این موارد باشند.
چامسکی : به طور قطع آنها در حال مبارزه علیه گسترش سلاح های هسته ای نیستند؛ چون اگر چنین ارادهای از جانب آنها وجود داشت، می توانستند به جای پرداختن به موضوعاتی پیشپاافتاده اقدامات موثرتری انجام دهند. بهعنوان مثال پرونده هسته ای ایران (که البته هیچ گاه موضوع مهمی نبود ) می توانست سال ها قبل حل وفصل شود. «سِلسو آموریم» - سفیر سابق برزیل ـ کتابی جذاب دارد تحت عنوان « اقدام جهانی». او در کتابش توضیح می دهد سال ۲۰۱۰ ترسایی همراه با ترکیه، برای فیصله دادن به مساله هسته ای ایران چه تلاشهایی کرده است؛ درحالیکه ما امروز با یکی از بزرگ ترین تهدید های تاریخ بشر روبه رو هستیم، آنها در سال ۲۰۱۰ ترسایی با ایران توافق کردند تا اورانیوم های غنیشدهاش را به انبارهایی در ترکیه تحویل دهد و در عوض قدرتهای غربی ( یا همان امریکا ) نیز سوخت لازم را برای رآکتورهای ایران تامین کنند. موضوعی که از اساس باید تمام شده تلقی می شد؛ ولی باراک اوباما و هیلاری کلینتون شروع به وَررفتن با آن کردند. آنها نمی خواستند به غیر از خودشان کس دیگری عهدهدار رسیده گی به این مساله باشد. علت روشن اقدام آنها نیز این بود: کلینتون در آستانه وضع تحریم هایی جدید علیه ایران به وسیله شورای امنیت سازمان ملل قرار داشت و نمی خواست مجموعه اقدام های انجام شده را تضعیف کند. همین یک رقم می تواند نشاندهنده کل رویکرد آنها به مساله منع گسترش سلاحهای هسته ای باشد. در واقع کسی خارج از ایالات متحده امریکا مساله هسته ای ایران را تا این حد جدی تلقی نمی کند. داستان کوریای شمالی نیز به همین ماجرا شباهت دارد. اقدامات اخیر، یک وضعیت تهاجمی بیشتر را علیه کوریای شمالی اعلام می کند. در وضعیتی که موشک های نیروی دریایی دارند خطرناک تر می شوند سوال اصلی این است: آیا هنوز یک راهکار دیپلوماتیک وجود دارد؟ و چامسکی: بله، وجود دارد. چین و کوریای شمالی پیشنهادی معقول دارند. آنها می گویند کوریای شمالی به گسترش سلاح های اتمی خود پایان می دهد. به این معنا که کوریای شمالی برنامه گسترش سلاح های اتمی را خاتمه خواهد داد؛ ولی آنچه را به دست آورده، حفظ می کند. در عوض چین و کوریای شمالی می خواهند تا ایالات متحده نیز مانورهای خصمانه اش در مرزهای این کشور را متوقف کند. قدر مسلم امریکا به این پیشنهاد تن نداده است. آن برنامه نوسازی ( که در ابتدای این بحث به آن اشاره کردم ) به وضوح ثابت می کند اولویت امریکا تامین امنیت و بالابردن توان دفاعی خویش نیست. به عبارت دیگر موضوع بر سر تامین امنیت امریکا نیست، بلکه مساله بر سر افزایش قدرت تخریب گری امریکا به منظور درهم کوبیدن توان دفاعی دشمنهای این کشور است. یگانه تاثیر این رویکرد امریکا نیز بالابردن احتمال حمله های پیشگیرانه به امریکا از طرف دشمنهای آن است. چنین حمله پیشگیرانه ای نیز یک زمستان اتمی را رقم خواهد زد.
دانیل فالکون : نیاز به یادآوری نیست که ما امریکایی ها در آن منطقه حضور نظامی داریم. به خاطر دارم یک بار مطرح کردید سلاح های هستهای کوریای شمالی ارتباطی به توان دفاعی این کشور ندارند و نوک پیکان نظامی گری کوریای شمالی به طور مشخص سیول و ارتش ایالات متحده را نشانه رفته است.
چامسکی : اگر ایالات متحده به کوریای شمالی حمله کرده بود، آنها می توانستند کل این کشور را تخریب کنند؛ ولی کوریای جنوبی نیز همراه با کوریای شمالی به کلی تخریب می شد. توپخانه قوی کوریای شمالی سیول را هدف گرفته است و هیچ بنی بشری نمی تواند این توپخانه را متوقف کند.
دانیل فالکون : با توجه به رابطه فعلی ایالات متحده و سوریه، آیا هنوز راه حل سیاسی وجود دارد؟ در آخرین گفت وگوی «مدهآ بنیامین» با «اِمی گودمن»، وی گزینه های سیاسی را در این زمینه طرح کرد که هرگز امتحان نشدهاند؟
چامسکی : پیشنهادهایی در سال ۲۰۱۲ ترسایی وجود داشت. سفیر روسیه در سازمان ملل برای حل وفصل سیاسی مساله سوریه طرحهایی را پیشنهاد داد. آن طرحها، برنامه هایی بودند به منظور کناره گیری تدریجی بشار اسد از قدرت. طرح های پیشنهادی سفیر روسیه بلافاصله از سوی غرب رد شد. همچنین ما نمی دانیم آن طرح ها، پیشنهادهایی واقعی بودند یا خیر؛ چون طرح های روسیه هیچ وقت از کرملین بیرون نیامد. مساله این است که هر پیشنهادی از بین می رود و اثری از آثار آن بر جای نمی ماند؛ برای همین می گویم ما حتا نمی دانیم آیا این طرح ها واقعیت داشته اند یا خیر! این موضوع تا حدی به ۱۱سپتامبر شباهت دارد. بعد از تمام آن وقایع، طالبان می خواست اسامه بنلادن را به امریکا تحویل دهد؛ ولی ایالات متحده علاقهای به شنیدن این حرف نشان نمی داد. امریکا اعتقاد داشت باید علیه اینها از زور استفاده کرد. یکی از دلایل این بود که طالبان از امریکا مدرک می خواست ولی امریکا هیچ مدرکی علیه او نداشت.
دانیل فالکون : فصل مشترک بین تغییرات آب وهوایی و تغییرات زیست محیطی با مساله سلاح های اتمی چیست؟ به نظر می رسد شانسی برای صحبت درباره هر دوی این صورت مسایل وجود داشته باشد.
چامسکی : پنتاگون ازجمله نهادهایی است که درباره تغییرات آب وهوایی نگرانی نشان میدهد. دلیل نگرانی پنتاگون نیز به دردسرهایی برمیگردد که تغییرات آب وهوایی می تواند برای این نهاد به وجود آورد. بهعنوان مثال، بالاآمدن آب پایگاه های پنتاگون در نورفُلک، ایالت ویرجینیا را غرق خواهد کرد. همچنین یکی دیگر از نگرانی های پنتاگون در موج پناهندههایی ریشه دارد که به علت تغییرات آب وهوایی زادگاه شان را ترک می کنند. فقط یک نگاه به بنگلادش بیندازید.
دانیل فالکون : انتخاب رکس تیلرسون به عنوان وزیر خارجه دولت ترامپ، نشان دهنده نقش نهادی اعضای کابینه در سوداگری است. آیا این کابینه برای سیاره ما خطرناک است؟
چامسکی : چیزی باورنکردنی در حال وقوع است؛ عجیب تر آنکه این امر درحال وقوع، باز نمی شود و توضیحی برای آن وجود ندارد. هم زمان با انتخاب ترامپ در هشتم نوامبر سال گذشته، ایالات متحده امریکا نیز به معنای دقیق کلمه در جهان تنها ماند. مساله این است که نخست از پیدا کردن راهکاری برای حل این مساله خود داری می شود و از آن بدتر، به صورت مشخص دارند وضعیت را بغرنج تر هم می کنند. درحال حاضر تمام کشورها می خواهند اقدامی مثبت به نفع جهان انجام دهند؛ اما ایالات متحده امریکا یک تنه کمر به تخریب همه چیز بسته است. البته این موضوع را باید بدانیم که این رویکرد تخریبی، رویکرد شخص ترامپ نیست؛ بلکه تمام حزب جمهوریخواه این راه را در پیش گرفته است. حتا نمی توان کلمهای پیدا کرد تا این وضعیت را توضیح بدهد. هیچ حرفی درباره آن به زبان نمیآید و هیچ گفت و گویی نیز حول این مساله شکل نمی گیرد.
وقتی به هشتم نوامبر سال گذشته اشاره می کنم، از واقعه ای مشخص حرف می زنم که بارها از آن صحبت کردهام و انگار کسی علاقه ای به شنیدن آن ندارد. در هشتم نوامبر سال گذشته قرار به برگزاری نشستی بینالمللی در مراکش بود؛ نشستی در ادامه « نشست پاریس » و برای برجسته سازی بخش هایی از توافق نامه نوشته شده در آن نشست. سوال اصلی « نشست مراکش» این بود: « آیا زنده خواهیم ماند؟». با این حال هشتم نوامبر آن نشست متوقف شد؛ بیآ نکه حتا پاسخی یک کلمه ای به این پرسش داده شود و یک اتفاق عجیب تر: در شرایطی که امریکا چیزی جز یک دستگاه مخرب نیست و دارد همه چیز را نابود می کند، چشم امید جهان برای نجات خویش به چین بسته شده است.
دانیل فالکون : معنی این ادعا برای زمامدارهای امریکا چیست؟ آیا ما هم به چین نگاه میکنیم؟
چامسکی : معنی این حرف این است که امریکا خطرناک ترین کشور جهان است.
دانیل فالکون : این ادعا پیام خوبی برای دموکراسی و امید به آن ندارد.
چامسکی : کاری از دست دموکراسی ساخته نیست. تحت سیطره یک نظام نیولیبرال که جمعیت بزرگی از حقوق شان محروم اند، دموکراسی به سختی کار می کند. فقط همین لفاظیهای آتشین در مذمت کشتار غیرنظامیها را نگاه کنید؛ اینها حرف مفت است. درحال حاضر ایالات متحده دارد از حمله های نظامی عربستان سعودی و « سیاست قحطی » حمایت میکند. اجرای همین سیاست قحطی دارد جان هزاران یمنی را می گیرد؛ ولی جز معدود آدم هایی که از استراتیژی راه انداختن قحطی در یمن از سوی عربستان نوشته اند، کس دیگری دراین باره حرف می زند؟
دانیل فالکون : نظرتان درباره دوران زمامداری ترامپ چیست و اینکه سیاست خارجی دولت او چه سمت و سویی خواهد داشت؟ آیا سیاست خارجی دولت ترامپ پیشبینی ناپذير خواهد بود، چون شخص او قابل پیش بینی نیست؟ یا اینکه تصور میکنید این دولت یک خط مشی مشخص را دنبال خواهد کرد؟
چامسکی : می کنم سیاست خارجی دغدغه آنها نیست. مثل کار بی معنایی که در سوریه انجام دادند. منظورم این است که حمله موشکی به یک پایگاه خالی نیروی هوایی بی معناست؛ آن پایگاه هوایی در چند روز دوباره کارش را از سرگرفت. فکرمی کنم آن حمله فقط مصرف داخلی داشت: « میبینید؟! من اوباما نیستم؛ من آدمی هستم سرسخت و خشن ». تصور می کنم اصل ماجرا به برنامه های « پل رایان » مربوط می شود؛ مثل لایحه بودجه و قانونهایی که این آدم دارد می گذراند. در حقیقت تمام مسایل اصلی زیر گزافه گویی های ترامپ و رسانه های دروغگو مدفون شدهاند. این آدم ها دست به هر کاری می زنند تا توجه رسانه ها را به خود شان جلب کنند. تا این جای کار هم جواب گرفته اند. همین «سی ان ان» را تماشا کنید تا خبرها دستگیرتان شود: جمهوری خواهان دارند تمام بخشهای حمایتی دولت را از بیخ اره می کنند. فکر می کنم « پل رایان » ، رهبر حزب جمهوری خواه و رییس کنگره نماینده گان امریکا خطرناک ترین فرد حکومت است. رایان می داند چه می کند و رفتاری از پیش طراحی شده را در پیش گرفته است. اطمینان کامل دارم پشت سر انتخاب اعضای کابینه هم همین آدم ایستاده است. واقعا شگفت آور است. این ها برای هر پست کابینه آدم هایی انتخاب کردهاند که پیش از این جز فدایی های تخریب همان بخش از دولت بودهاند یا دست کم در زمان انتخاب اعضای کابینه از بی کفایتی این آدم ها اطمینان داشتند. در روزهای انتخاب اعضای کابینه تمام توجه ها به « آژانس حفاظت محیط زیست » جلب شده بود، درصورتی که همه می دانند اهم برنامه های زیست محیطی در وزارت انرژی ایالات متحده طراحی می شود؛ همین مورد را می توان در پیوند با صحبت های قبلی دید و علت این هدف گیری های اشتباه را فهمید.
دانیل فالکون : یعنی از روی عمد آدم هایی را در کابینه راه دادهاند تا به واسطه آنها کلک بخشهای حمایتی دولت را بکنند؟
چامسکی : در تک تک بخش های حمایتی دولت، که کمک حال مردم هستند و منفعتی برای ثروتمند ها ندارند، آدم هایی را گماشته اند تا این قسمت از بدنه دولت را نابود کنند. ولی سوال جالب این خواهد بود: کلاه برداری ترامپ تا کی ادامه خواهد داشت. منظورم این است که جمهوریخواهان بیش از هرکس دیگری به یک دیگر پرخاش می کنند، ولی همیشه به آدمشان وفا دارند. اگر اوضاع به هم بریزد ( که تصور می کنم دیر یا زود این اتفاق رخ خواهد داد ) حکومت ترامپ به شکلی رادیکال تمام توش و توانش را برای کنترول اوضاع به کار می گيرد.
دانیل فالکون : فکر می کنید برداشت روسیه از حمله نظامی ترامپ به سوریه چیست؟ آیا روسها این اقدام را یک تهدید تلقی می کنند؟
چامسکی : خوب! اینجا چند سوال جالب وجود دارد. کشاندن ایالات متحده به جنگ سوریه بدترین اتفاق ممکن برای بشار اسد است ؛ او دارد جنگ را می برد. بنا براین چرا بايد دست به یک حمله کیمیاویی بزند؟ می توان تصور کرد که یک شخص محلی تنها زمانی دست به چنین حمله ای می زند که به او چراغ سبز نشان داده باشند. ولی روسیه چرا بايد چنین اجازهای به اسد بدهد؟ چنین چیزی بیمعناست. با این حال تردید هایی جدی درباره ماهیت این اتفاق وجود دارد. آدمهای واقعی معتقدند چنین حمله ای صورت نگرفته است. لارس ویلکرسون ، رئیسِس سابق دفتر کالین پاول می گوید بسیار احتمال دارد زاغه مهمات « القاعده » ـ همراه با سلاحهای شیمیایی داخل آن ـ از سوی یکی از هواپیماهای امریکایی هدف قرار گرفته شده باشد.
دانیل فالکون : چپ در مقابل مساله سوریه چه موضعی دارد؟
چامسکی : موضع چپ در مقابل وضعیت فعلی سوریه موضعی ناخوشایند است. بخش بزرگی از چپ جانب اسد را گرفته است. در حلقه این چپ ها نمی شود به اسد گفت بالای چشمت ابروست. برای این چپی ها هرکه از اسد انتقاد کند، در جرگه امپریالیستهای امریکایی است. با این همه این قسم از چپ، یگانه بخش قابل رویت چپ به حساب می آید. بخش دیگری از چپها نیز معتقدند ما نبايد تحت هیچ شرایطی درگیر یک جنگ دیگر شویم. با این حال اگر ادعای امریکا درست باشد و دولت سوریه از سلاحهای کیمیاویی استفاده کرده باشد، شلیک چند موشک از طرف ارتش امریکا برای جلوگیری از استفاده دوباره دولت سوریه از سلاح کیمیاویی جنایتی بزرگ تلقی نمی شود. چنین اقدامی بهترین کار ممکن نیست، ولی جنایت هم نیست. بنابراین لااقل باید تحقیق و تفحصی صورت بگیرد برای روشنشدن اینکه اصلا چه اتفاقی افتاده.
دانیل فالکون : بشخصه با دخالت نظامی امریکا در سوریه موافق نیستم، اما با اسد هم مخالفم. چطور یک نفر می تواند در آن واحد هم مخالف اسد باشد و هم مخالف دخالت نظامی؟
چامسکی : گروهی از چپی ها می گویند: « ما نمی توانیم اجازه بدهیم این جنایتها در سوریه ادامه پیدا کند. ما بايد وارد جنگ شویم ». مشکل این ایده این است که امریکا و روسیه را وارد یک جنگ اتمی می کند. بنابراین بهتر است این سوال را بپرسیم: باشد، به جنایت پایان بدهیم، ولی دقیقا چطور می توان این کار را انجام داد؟ / شرق
بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۱۷ـ ۱۲۰۵