با عبوراز خط قرمز وضع جهانی شکننده تر می شود!

 

اسد کشتمند

طوریکه در یاداشت های قبلی تذکر داده شد، به موازات تشدید مخاصمت ها در سوریه، وزنه جنگ وحضور نیروهایی که تا اکنون در جنگ افغانستان به مثابه نیروهای متعارف درگیرنبوده اند، بیشتر می شود. بتاریخ  ۷ اپریل بعد از هدف قراردادن بخشی از سرزمین سوریه به وسیله راکت های کروز امریکا سوالاتی به میان آمد که د رنوشته کوچکی آنرا چنین فورمول بندی کردم: «  آیا این تجاوزآغاز دور وحشتناک رودررویی با روسیه نخواهد شد؟ برخورد تلافی جویانه برحق روس ها چه خواهد بود؟ راکت های تدافعی ۳۰۰ S  و۴۰۰ S  درسوریه وارد عمل نخواهند شد؟ اوضاع جهانی چه مسیری را درپیش خواهد گرفت؟ پس ازاین تجاوز خیره سرانه، مگرنیروهای تجاوزگرعربستان سعودی دریمن درتیررس موشک های روسی قرارنخواهند گرفت؟ حضور امریکا درافغانستان چه وضعی را تجربه خواهدکرد؟ تجاوز امریکا بر سوریه این سوالات را درسرلوحه اوضاع کنونی جهان قرار می دهد. امریکا با این اقدام جنایتکارانه بی بند و بارانه خود جهان را به سوی تباهی سوق میدهد.» تحولات روزهای اخیر وضع را درزمینه جواب به این سوال ها کمی روشن تر ساخته است. حوادث بعدی بدون تردید به همه سوال ها جواب خواهند گفت.
امر مسلمی است که پیشرفت نیروهای سوریه ومتحدین آن درجنگ برعلیه تروریستهای وهابی وتکفیری باعت بالا گرفتن خشم وعصبانیت اداره رئیس جمهور ترامپ گردید ؛ تاجائیکه با عجله صحنه سازی غم انگیزی به وسیله متحدین پنهانی امریکا درجهت استفاده از مواد شیمیائی سرهم بندی شده ومورد استفاده نامشروع وزورگویانه امریکا در جهت بمباران پایگاه هوائی الشعیرات سوریه قرارگرفت. به طور طبیعی این تجاوز آشکار که بدون حداقل ثبوت قابل قبول ودر غیاب یک تحقیق همه جانبه (که د رچنین موارد ی یک امر الزامی است)، صورت گرفت، نمیتوانست با واکنش خشم آلود مسکو مواجه نشود. در ورای تحرکات دیپلوماتیک، مسکونشان دادکه تلاش میکند درآینده جلو وقوع چنین تجاوزاتی را درعمل بگیرد. در این راستا دو حادثه یا دو موضع گیری مسوولین روسی امریکا را دربرابریک انتخاب خطرناک قرار داد : ادامه تجاوز آشکار برحریم سوریه و رفتن هرچه بیشتر بسوی یک درگیری خطرناک جهانی ویا تجدید نظر براین شیوه برخوردغیرمسوولانه. تا اکنون علایم روشنی مبنی بر تصمیم امریکا در این زمینه دیده نمی شود ولی بهرحال راه دیگری جزاین دو، وجود ندارد. یکی ازاین دوحادثه اعلام جنرال کوناشنکوف سخن گوی وزارت دفاع روسیه در جهت تقویت قابلیت  دفاعی سوریه دربرابرتهاجم احتمالی مجدد امریکا بود. این خود گویای دنیایی از رمز وراز دیپلوماتیک و اقدام عملی است. طوری که می دانیم درعرصه های با اهمیتی  چون جنگ سوریه نیروهای مخاصم هم، در بند تعاملات گوناگون درگیر هستند. به عبارت دیگرخط قرمزها  و ناگزیری هایی برای هردوطرف وجود دارد که باید رعایت گردد. در گذشته ها این خطوط قرمز با قرادادهای رهبران هردوگروه جنگ سردتعین میشد؛ زمانی برای راکت های میان برد حدی را تعین می کردند، درشرایطی داشتن تعداد معینی ازسرگلوله های اتمی را تعین می کردند، گاهی برای ختم آزمایشات هسته ای قراداد می بستند ویا پیمان ها یا میثاقهای بین المللی را به میا ن می آوردند( مانند پیمان منع آزمایشات هسته در هوا وبحر و زیرزمین وغیره).... در کنار این پیمان ها وقرار دادها، خط قرمزهای « طبیعی » دیگری هم وجود داشت که از ماهیت تناسب نیروها برمیخاست. مثلاً هیچگاهی امریکا نمی توانست در صورت وجود اتحادشوروی ، آنچه را درعراق ولیبیا ویوگوسلاوی وافغانستان انجام داد، حتا خوابش را هم ببیند زیرا به عکس العمل متقابل مواجه می شد. نتیجتاً حفظ تناسب معین در این فض او مجموعه عرف روابط بین قدرت های بزرگ، خود خط قرمزی بسیار درشت وحتا تعین کننده بود. بیاد بیاوریم گروگان گیری کارمندان سفارت امریکا در تهران را که در اوایل انقلاب ایران رخ داد. درآن وضع، امریکا نمی توانست از خط قرمز حمله به ایران علیرغم اینکه ایران روابط تیره ای با شوروی هم داشت، عبورکند. وقوع چنین صحنه هایی در اوضاع کنونی، حتا در مخیله انسان های امروزی هم نمی گنجد. در شرایط امروزی اگر کسی به امریکا بگوید که بالای چشمت ابرو قراردارد، ( به اصطلاح مردم ما ) خاکش رابه توبره باد می کند. دیروزدر فضای جنگ سرد و با پشت گرمی اتحاد شوروی بود که ایران ، لیبیا ، سوریه ، عراق ،یمن جنوبی و ایتیوپیا و.... قد راست دربرابرامریکا می ایستادند. ولی این مخالفت ها ومقاومت ها دربرابر نیروی قهار امریکا، با فروپاشی اتحادشوروی وبا از بین رفتن خطوط قرمز آن دوران، به تاریخ پیوست. فروپاشی شوروی تنها خود این فروپاشی نبود، بلکه خطوط قرمز آن دوران را نیزبا خودبه دهلیزهای تاریخ برد.
درشرایط امروزی درطول نزدیک به یک دهه اخیر، قیام روسیه برای اظهار وجود ودفاع از منافع حیاتی خود، به تدریج عکس العمل کشور های غربی عمدتاً اعضای ناتورا برانگیخت؛ جنگ سرد جدیدی دراین اواخربا ادامه وضع به وجود آمده در روابط امریکا وروسیه به میان آمد وکشور های متحد امریکا درناتو واتحادیه اروپا بی چون وچرای جدی در پی امریکا د راین وادی وحشت انگیزروان شدند. خطوط قرمز نوینی عرض وجود کردند وبه هر اندازه ای که در این جنگ سرد جدید، دیوار ها برای جدائی ها بلند تر شوند، خط های قرمز ناشی ازصحنه عمل ، روابط  وهمچنان عرف بین المللی هم برجسته تر خواهند شد. این خط های قرمز کنونی فقط در آن عرصه هایی وجود دارد که مانع تشدید بی سابقه وضع روابط میان دوطرف عمده سیاست های جهانی (امریکا و روسیه ومتحدین هریک آنها ) می گردد ومتکی برتفاهم و پیمانی نانوشته است. چنین خط قرمز ها به پیشرفت درگیری ها وباتراکم  تجربه های عملی هردوطرف، شکل می گیرند. جنگ جبارانه ای که برعلیه یوگوسلاویا وبه طریق اولی برعلیه صربستان به راه افتاد، نقش بسیار بزرگی را در شکل گیری جنگ سرد نوین ایفانمود. یوگنی پریماکوف صدراعظم وقت روسیه برای یک سفررسمی روانه امریکا بود که بیل کلینتون دستور بمباران صربستان را صادرکرد. با شنیدن این خبر، پریماکوف دستورداد تا هواپیمایش از فراز اتلانتیک به سوی مسکو عقب گرد کند. این اقدام ساده ای نبود. علیرغم اینکه فردی چون یلتسین رییس جمهور آن وقت روسیه بود، ولی اقدام بمباران صربستان به اندازه ای برای روس ها ناخوشایند بود که حتا همین رییس جمهور دایم الخمر امریکا زده هم نتوانست آنرا کم اهمیت سازد. اقدامات تعرضی امریکا با توسعه ناتو تا سرحدات روسیه و براه انداختن حوادث اوسیتیای جنوبی وضعی رابه وجود آورد که نمی توانست ازآغاز جنگ سرد جلوگیری کند. حتا تا اینجا هم برای حفظ ظاهر هردوطرف ادای دوستی وهم صدایی رادربسا مسایل بین المللی در می آوردند؛ علیرغم اینکه دراین سال ها امریکابا بی اعتنایی بی سابقه ای به اشغال افغانستان وعراق وکشتار صدها هزارتن از مردم عراق برای ویران ساختن « اسکلت کشوری » عراق مبادرت ور زید. کودتای فاشیستی در اوکرایین به رهبری امریکا کاسه صبر مسکو را لبریزساخت و دست درازی امریکا به طور جنون آمیز به سوریه که روسیه در آنجا منافع  بزرگی داشت، دیگر هیچ جایی برای تحمل روس ها باقی نگذاشت.
درچنین شرایطی که رودررویی در تمام عرصه ها( سیاسی، دیپلوماتیک، اقتصادی، فرهنگی، هویتی) عمومیت یافته است، خطوط قرمز روشن تر می شوند.

در اوضاع واحوال کنونی خطوط قرمز یعنی همان نقاطی که حساسیت فوری برمی انگیزند وبا سیستم دفاعی وجنگی هر دوطرف رابطه دارد. مشخصاً اگرامریکا نمی تواند برای داعش و دیگر مخالفین سوری سلاح های خطرناک ضدهوایی (آن سان که درافغانستان دردهه هشتاد میلادی قرن گذشته برای دست پرورده گان خود پیشرفته ترین سلاح ضدهوایی یعنی راکت سرشانه ای استینگر را آماده ساخت) رافراهم کند، دلیل آن اینست که روسیه عین کاررادر نقاطی دیگر دربرابر امریکا انجام خواهد د اد . از این جا است که هردوطرف در این عرصه دروضع دست وپاگیری قراردارند وترجیع میدهند عدم ارسال چنین سلاحهائی رادرعمل به مثابه خط قرمز بپذیرند. این خود پیمان بسیار مستحکم ولی نانوشته ای است که هر دوطرف رعایت آنرالازمی می پند ارند. برپایه همین الزام دربرابر خط قرمز ودرمقیاسی دیگر بوده است که روسیه سلاحهای بسیار پیشرفته ضد هوایی رابرای سوریه فراهم نکرده بود ولی اطمینان داشت که امریکا خط قرمزی راکه جدیداً با حضورنیروهای روسی در سوریه به میان آمده بود، رعایت خواهند کرد. اماچنین نشد و آقای ترامپ نوبه  دوران رسیده نخواست خط قرمزی راکه برای هر سیاستمداری وضع کنونی در سوریه با حضور روسها به طور طبیعی در برابر امریکائی ها شکل داده است، به بیند. تجربه سالهای اخیر نشان داده است که هربار با عبور امریکا از خط قرمز است که روسها هم دیگر به آن اعتبار قایل نمی شوند، این بار هم روسیه از طریق جنرال کوناشنکوف از عبور بی باکانه امریکا از این خط قرمز، حداعلای استفاده ممکن را برد واعلام کرد که ارتش سوریه رادربرابرتجاوزات احتمالی مجدد امریکا از دید پدافند هوایی تقویت می کند. در این جملات کوتاه یک سیاست بزرگ نهفته است: روس ها از یک خطای متکبرانه امریکا بزرگترین مانع را از سرراه تقویت قدرت دفاعی سوریه برداشتند. آنها می توانند پیشرفته ترین سیستم های دفاعی را دراختیارسوریه قراربدهند. به این ترتیب دروضعیت خاص این منطقه ویژه خاورمیانه که تا اکنون تقویت حدبالای قدرت دفاع هوایی سوریه یک خط قرمز« مفهوم شده » را تشکیل می داد، با همین اشتباه متکبرانه امریکا تغییری بسیار با اهمیت واردشده است. دیروزدر رسانه های روسی خبر با اهمیت عظیمی با نحوی « عادی گرفتن موضوع » و بدون سروصدا؛ نه به وسیله وزیر دفاع یا وزیر خارجه بلکه به وسیله رییس کمیته  شورای فدرال دفاع و امنیت روسیه انتشاریافت:
«  روسیه آماده تحویل سیستم پدافند هوایی به عنوان یک اولویت به سوریه میباشد».
به گزارش اسپونتیک،  ویکتور اُزروف  رییس کمیته شورای فدرال دفاع و امنیت روسیه گفت؛ حجم مورد نیاز ( پدافند هوایی ) را می توان به عنوان یک اولویت قرار داد و نیازی به صنایع دفاعی بیشتری ندارد. به گفته وی، در این مورد اگر تصمیم گیری لازم صورت پذیرد، روسیه به سهولت می تواند این تجهیزات را در اختیار سوریه قرار دهد، به این دلیل که سوریه در حال جنگ با تروریست ها می باشد و روسیه برای کمک در مبارزه با تروریزم به این کشور کمک می کند. ازروف تاکید کرد، این موضوع قوانین بین المللی و( فیصله ) شورای امنیت سازمان ملل را نقض نخواهد کرد، سیستم پدافند هوایی سلاح تهاجمی نبوده و بلکه یک سیستم دفاعی محسوب می شود.
پیش از این بشار اسد رییس جمهور سوریه در مصاحبه با اسپونیک اعلام کرده بود که دمشق علاقمند به آخرین نسل از« سیستم پدافند هوایی » می باشد و مذاکرات در این زمینه بین وزرای دفاع دو کشور به عنوان بخشی از برنامه روزانه در جریان است.
به این ترتیب در صورتی که سوریه راکت های رعب آور اس ۴۰۰ را دریافت نماید، آیا امریکایی ها بازهم به خود اجازه خواهند داد سرمیز شام رییس جمهور و مهمان عالیرتبه خارجی اش، برایش اطلاع بدهند که راکت های کروز برای نشانه گرفتن نقاطی در سوریه آماده است ویا اینکه قبل از چنین ماجراجویی هائی صدبار گز خواهند کرد تا ببینند می توانند ببرند یانه؟ دیده می شود که رییس جمهور ترامپ با بی خیالی هایش در عرصه با اهمیت دیگری باخت را برای خود رقم زد.
موضع گیری ویا حادثه با اهمیت دیگراظهارات اخیر ولادیمیرپوتین است که ابراز آرزومندی کرد روسیه مجبور نشود با قوای نظامی مساله افغانستان راحل نماید. این گفته معنی پوشیده با اهمیتی دارد؛ یعنی اینکه اگر امریکا ازخط قرمز بابی مبالاتی عبور میکند و به خود اجازه می دهد علیرغم حضور روسیه، به سرزمین سوریه تجاوزنماید، روسیه هم می تواند از « ناخن افگار» امریکا در افغانستان بگیرد. طوری که دیده می شود، درهرموردی پیشینه عملکرد یک طرف، طرف دیگر را از ملامتی عمل بالمثل می رهاند.
درهمین راستا خیلی ها معتقدند که هدف استفاده از « بمب مادر» در ولایت ننگرهار، ارسال پیامی بود برای روسیه به خصوص که این اتفاق بعد از اظهارات ولادیمیر پوتین رخ داده است.
دیده می شود که امریکا، قدم به قدم از یک سو به تحریک همسایه های افغانستان می پردازد و ازجانب دیگر احتمال تبدل افغانستان به نقطه داغ درگیری ها را بالا می برد.

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۲۳۰۴