« آن روز مهم تر»
با دستور ترامپ امریکا به پایگاه هوایی سوریه حمله کرد
سودابه رخش
« رییس جمهور اوباما، به سوریه حمله نکنید. جنبه مثبتی در کار نیست و جنبه های منفی زیادی دارد. باروت خود را برای روز مهم تر دیگری ذخیره کنید». این گزاره موضع سال ٢٠١٣ ترسایی دونالد ترامپ بود؛ یعنی درست در بحبوحه بحث و جدل ها درباره حمله ایالات متحده امریکا به سوریه. در آن زمان و پس از حمله کیمیاوی به حومه دمشق با هزار و ٥٠٠ کشته که اوباما آن را « خط قرمز» خود می خواند، واشنگتن یک قدم تا حمله ای تمام عیار به سوریه فاصله داشت، اما در نهایت ماجرا با توافق نامه ای برای خروج و امحای زرادخانه های کیمیاوی دولت سوریه فیصله یافت.
امروز و حدود سه سال ونیم پس از آن مخمصه، این دونالد ترامپ است که در مقام ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا تصمیم نهایی را می گیرد. تصمیم ترامپ که بدون موافقت کنگره امریکا و نهادهای قانون گذار این کشور گرفته شد، ( بامداد جمعه بین ساعت ٨ و ٩ پنجشنبه شب به وقت امریکا) اجرایی شد: بیش از ٥٠ موشک کروز « توماهوک » امریکا از دو ناو جنگی مستقر در دریای مدیترانه، پایگاه هوایی « الشعیرات» سوریه، واقع در استان حمص را مورد هدف قرار دادند.
حمله اخیر امریکا که اولین حمله واشنگتن به سوریه از زمان آغاز جنگ در این کشور است، همان پایگاهی را هدف قرار داده که به ادعای امریکا حمله کیمیاوی هفته گذشته به « خان شیخون» از آنجا هدایت شده بود؛ حمله ای که دست کم ٨٠ کشته و ٣٠٠ زخمی برجای گذاشت و امریکا، بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، را مسوول می داند. طنز تاریخ آنکه ترامپ در اظهاراتی مخدوش حمله کیمیاوی به ادلب را « فراتر از عبور از یک خط قرمز» و رد کردن « خطوط بسیاربسیار زیادی » اعلام کرده است. با این همه دولت سوریه این اتهام را رد کرده ؛ و روسیه، هم پیمان دمشق، هم می گوید سوریه به شهر « خان شیخون » در استان ادلب حمله کیمیاوی نکرده، بلکه انبار تسلیحات کیمیاوی مخالفان را در این شهر هدف قرارداده است. فارغ از صحت وسقم این خبر، نکته قابلاعتنا و غافلگیرکننده، تغییر موضع ناگهانی دونالد ترامپ در قبال سوریه و شخص بشار اسد و متغیربودن رویکرد دولت کنونی امریکا در صحنه جهانی است. مداخله ایالات متحده درسوریه را می توان خروج ناغافل ترامپ از ترجیع بند اظهارات چند ماه اخیرش مبنیبر « اولویت امریکا » خواند؛ رویکردی که دولتمردان امریکایی بر مبنای آن تمرکز بر داعش و سایر گروههای افراطی را دنبال می کردند و نه انتقال سیاسی در سوریه و برکناری بشار اسد. ترامپ خود پیش تر و در مناظرههای انتخاباتی ماه اکتوبر می گفت اگرچه بشار اسد را دوست ندارد، اما « او ، روسیه و ایران در حال کشتن داعش هستند».
همین چند روز پیش هم نیکی هالی، نماینده امریکا در سازمان ملل، در اظهاراتی متناقض با تصمیم کنونی دولت ترامپ چنین گفت: « اولویت ما دیگر نشستن و متمرکزشدن بر خروج اسد نیست».
رکس تیلرسون، وزیر خارجه امریکا، هم با نادیده گرفتن این واقعیت که بسیاری از مردم سوریه قادر به رساندن صدا و موضع خود نیستند، بر این باور است که « مردم سوریه باید درباره آینده بشار اسد تصمیم بگیرند».
دونالد ترامپ اما پنجشنبه شب به وقت امریکا از فلوریدا مقابل دوربین رسانه ها آمد و گفت: « امشب، دستور حمله نظامی با هدف مشخص را به یک پایگاه نظامی در سوریه صادر کردم که حملات کيمیاوی از آنجا صورت گرفته بود. برای امنیت ملی ایالات متحده امریکا حیاتی است که مقابل گسترش و استفاده از سلاحهای کیمیاوی مرگبار بایستد».
گرچه بسیاری از رهبران جهان در کنار رسانههای شرکتهای بزرگ امریکایی تلویحا از حمله امریکا حمایت کردند، اما بسیاری از متفکران و تحلیل گران جناح های مختلف به ترامپ تاختند و از این حمله انتقاد کردند.
گلن گرینوالد، تحلیل گر و برنده جایزه پولیتزر، یکی از کسانی بود که با توییتهای پی درپی خود، مداخله نظامی امریکا در سوریه را زیر سوال برد. به گفته این روزنامه نگار برجسته، نسنجیده گی این حمله حتا با استاندارد های دوستداران جنگ هم تکان دهنده بود. او همچنین با ارجاع به حمایت اکثریت رسانه های جریان اصلی از این حمله گفت: « رهبران سیاسی سراسر جهان می دانند که آسان ترین راه برای متحد کردن مردم پشت خود شان جنگ جدید است». به راهانداختن جنگ جدید برای منحرف کردن افکار عمومی از بحران های داخلی به راستی هم تکنیک جدیدی نیست و امتحان خود را در بسیاری از بزنگاههای تاریخی پس داده است. فارغ از تشابهات و تفاوتها، مارگارت تاچر نیز در زمان نخست وزیری خود و با بالاگرفتن انتقاد های داخلی، جنگی بر سر مالکیت جزایر فالکند با آرجنتاین به راه انداخت که به باور بسیاری برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی و نارضایتی های عمومی از اعمال برنامه های نیولیبرال او بود.
این البته گمانه ای است که به جهت توقف حملات امریکا به سوریه زیر پای آن خالی می شود. در کنار این، تفسیر دیگر و البته مبهم تری در کار است: برخی بر این باورند که ترامپ با یک حمله به پایگاه هوایی سوریه که نیروها و تجهیزات نظامی روسیه نیز در آن قرار دارند می خواسته از شر انتقاد های فراگیر و پیگیریهای قانونی درباره رابطه نزدیک دولت مردان امریکایی و پوتین خلاصی یابد.
این هم البته تحلیلی است که بیانیه شدیداللحن دولت سوریه و احتمال ادامه حملات امریکا به سوریه، آن را بی اعتبار می کند. این حمله حتا اگر به برهم خوردن روابط روسیه و امریکا منجر نشود، بی شک معادلات منطقه ای را برهم می زند و تهدیدی است برای مذاکرات صلحی که تا اکنون حتا در برقراری آتش بسی نیم بند هم ناکام مانده است. پیامدهای این حمله و آینده سوریه مانند بسیاری از اتفاقات جنگ سوریه در هاله ای از ابهام قرار دارد تا شاید زمانی دورتر تحقیق و تفحصی ریشه ای پردهها را کنار زند، اما این واقعیتی عیان است که مداخلات هیچ کدام از قدرتهای منطقه ای و غیرمنطقه ای نه در دفاع از مردم سوریه و کم رنگ کردن رنجی که می کشند، بلکه برای پیش بردن اهداف قدرتمندانی است که منافع شان هیچ گاه در کنار منافع مردم قرار نگرفته است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۵/ ۱۷ـ ۰۸۰۴