افغانستان چرا قربانی بازی های بزرگ می شود

­

عبدالوکیل کوچی

 قدرت های بزرگ جهان با توجه به موقعیت جیوپولیتیک وجیواستراتیژیک کشورهای منطقه ، به خاطر بدست آوردن منافع خود وتعقیب اهداف استراتیژیک  شان ، سرزمین های مختلف را مورد حملات پلان شده نظامی قرار می دهند.

افغانستان از لحاظ موقعیت استراتیژیکی از گذشته های دور برای مردم این سرزمین وهم برای قدرت های جهانی دارای استراتیژی مهم واز لحاظ جیوپولیتیک مرکز کشمکش ها ،جنگ ها وتقابل قوت های نظامی منطقه وی وجهانی بوده است که به خصوص در دو قرن اخیر شتاب بیشتری بخود گرفته است . چنانچه حملات استعماری انگلیس در سال ۱۸۳۷ ترسایی و پس از آن  مداخلات همسایه گان بر پیکر جغرافیایی واوضاع جیوپولیتیک این سرزمین تاثیرات بزرگی وارد کرده است .

پس از جنگ جهانی دوم  نیوکلونیالیزم واشغال گری بر بنیاد رابطه ناسالم اقتصادی ، کنترول منابع زیرزمینی وبازاریابی جهانی به خاطربدست آوردن سود سرسام آور شکل دیگری بخود گرفته است که با ایجاد پروژه های تولیدی وتحمیل ناعادلانه وغارتگرانه سیستم تجارتی در بستر استعماری کشنده طرح ریزی شده  ومسیر تسلط سیاسی ، اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی قدرت های جهانی را به خاطر اهداف جیواستراتیژیک شان هموار می سازد که به منظور جلوگیری از نفوذ رقبای بین المللی ودرعین زمان پیشرفت پله های اقتصادی ومنافع  انحصاری غاصبانه شان راه اندازی گردیده که عمدتا زیرنام همکاری های اقتصادی شکل می گیرد .

واضح است که قدرت های بزرگ سلطه جو پلان های های بزرگ اقتصادی را با بازی های بزرگ انحصاری تا برانداختن رژیم های مخالف و نفوذ دادن عناصر وابسته به خود را در درون نظام های دولتی  و ایجاد دولت های فرمایشی تحت الحمایه وبعضاً انتخابا ت قلابی وتبلیغات دموکراسی وهمکاری های بشردوستانه تمام قدرت سیاسی را وابسته به خود ساخته سرنوشت مردم وکنترول منابع وثروت های زیر زمینی کشورها را بدست  می گیرند . که نمونه مثال های زیادی در جهان وجود دارد چنانچه حملات برکشورهای کوچک امریکای لاتین ، کشورهای افریقای مرکزی وجنوبی ،شمال افریقا ،شرق میانه وجنوب شرق آسیا وافغانستان .البته خواهی نخواهی اینگونه مداخلات واقتدارگرایی استقلال سیاسی ، اقتصادی ، تمامیت ارضی و حاکمیت کشورها را زیر سوال می برد .

در کشورما  فعالیت های اقتصادی  خارجی از جمله غربی ها ها زیر نام پروژه ها ی عام المنفعه وهمکاری های اقتصادی در دهه سی ام قرن حاضر خورشیدی بنا گردید .گفته می توان از جمله ده ها پروژه به گونه مثال ولایت هلمند  که از همان آغاز داستان این ولایت در الویت های کاری وهمکاری قرار داده شد. هلمند از نگاه جیو پولیتیک منطقه ایست که در جنوب کشور موقعیت داشته همراه با ولایت قندهار با پاکستان همسرحد است .از طرفی هم این ولایات محاط بکوها ی بلند وقبایل نشین درعرصه های فرهنگ واقتصاد رشد چندانی نداشته با فرهنگ سنتی قبیله  اداره می شوند. همچنان زراعت و دامپروری مهم ترین شغل ساکنین این مرز وبوم می باشد.  در اثر مراجعه جوانان به مدارس دینی ومراکز مذهبی پاکستان  نفوذ معنوی همسایه گان بر افکار وعقاید  آنها مسلط بوده که این خود درونمایه ی مداخلات خارجی را در حریم کشور تشکیل می دهد .

ایجاد پروژه های امریکایی بیشتر از نیم قرن قبل  در ین ولایت بیانگر موقعیت جیوپولیتیک این منطقه می باشد .گفته می توان این همان هلمندی است که زمانی شهر لشکرگاه واشنگتن کوچک یاد می شد وغربی ها به آن آشنایی کامل دارند که اوضاع جغرافیایی وجیوپولیتیک آن زیر ذره بین های آنها ازهمان آغاز کار قرار داشته است که در حال حاضرنیز در مرکز توجه جهانیان قرار دارد . مشخصه ولایت هلمند نسبت بدیگر ولایات متفاوت تر است بخصوص در سه موارد :

 اول ـ عقب مانده گی عمومی فرهنگی وهنجارهای سنتی قبیله یی ،

دوم  ـ مساعد بودن محیط به حاصلخیزی مواد مخدره ونزدیک بودن آن با مرز جنوبی وغربی کشور سوم ـ  موجودیت مهمترین منابع زیر زمینی که حتا نمی توان گاز ونفت را به آن مقایسه کرد که مورد دلچسپی خارجی ها قرار گرفته ازین سبب گاهگاهی دیده می شود که بعضی مناطق این ولایت دست بدست طالبان والقاعده ودیگر گروه های خارجی گشته نا آرامترین نقاط کشور را تشکیل می دهد . اهمیت استراتیژی این ولایت منحیث دالان عبور تندروان و تروریستان از خاک پاکستان همچنان قاچاق وانتقال منابع قیمتی از هلمند به پاکستان برای خارجیان از همیت به سزایی برخوردار است ازهمین سبب است که دشمنان افغانستان نسبت به هر منطقه دیگردر هلمند متمرکز بوده وشعله های جنگ را همواره تازه نگهمیدارند .

طوری که گفته آمدیم در حال حاضر افغانستان را با داشتن موقعیت جیوپولوتیک وجیواستراتیژی اور آسیا شامل بازی های بزرگ و جدید می سازند.  درین گونه بازی های بزرگ امریکا وسایر کشورهای منطقه در رقابت با هم کشور ما را تخته خیز قرار داده همچون دانه های شطرنج قربانی بازی های بزرگ ساخته به قول معروف ممکن است آن خاورمیانه بعدی باشد . زیرا ذخایر بزرگ آسیای میانه در چشم انداز قدرت های بزرگ جهان موقعیت جیوپولیتیک ولایت قندز و دیگر مناطق شمال کشور را برجسته ساخته که خارجی ها به آن تمرکز بیشتر دارند .

پاکستان که یکی از طرف های بازی بزرگ در افغانستان محسوب می شود نیات شومش طوری است که با پلان عمیق استراتیژی اش درافغانستان به منافع سرشار اقتصادی برسد .به همین سبب است که جنگ با افغانستان که آغازگر آن پاکستانی ها و  تمویل کننده آن امریکا و دیگر قدرت های غربی بوده اند،  افزار این جنگ نیابتی را گروه های مسلح وتربیت شده در خاک پاکستان اعم از گروه های مذهبی ، طالب ، القاعده  و داعش تشکیل داده و باعث تباهی کشور گردیدند .

البته شکل گیری مختلف این گروه ها در قدرت بنا بر موقعیت جیوپولیتیک افغانستان و جیواستراتیژی غرب در کشور ما به همسایه گی کشورهای آسیای میانه بسته گی دارد که یکی پس از دیگری روی صحنه آمده با نفوذ روز افزون در تشکیلات  دولتی بر سرنوشت مردم مظلوم وستمدیده افغانستان زیر نام اسلام حکمروایی می کنند . واضح است که موجودیت جنگ  در افغانستان و حضور قوت های خارجی تا حصول منافع آنها ادامه خواهد یافت که در چشم انداز صلح به این زودی ها درآن چیزی دیده نمی شود .از همین رو با وصف فداکاری های قوای مسلح کشور ما به خاطرر دفاع از تمامیت ارضی و آرامش مردم ، هنوز شعله های جنگ در بیش ترین مناطق کشور زبانه می کشد از نظر تحلیلگران سیاسی موجودیت تروریزم  ومبارزه بآن در کشور ما ومنطقه بعد مهمی از بازی بزرگ است که حضور قوت های خارجی را تا مدت زمان زیادی در افغانستان توجیه می کند .

در اخیربعد دیگر مشکل جنگ وصلح درافغانستان موجودیت عناصر نفوذی در قدرت دولتی ،عناصر مزدور بی کفایت ،نفاق افگن ، قوم گرا ،  فاسد ، قانون شکن ،متعصب ، خود خواه ، زراندوز ، فاقد اعتبار وشایسته گی ومحروم از باور واعتماد  مردم  جدا از مردم و در عدم پشتیبانی مردم ، خوار و ذلیل و پوشالی در معامله با خارجی وحافظ منافع بیگانه گان و در زیر چتر حمایت آنها که مردم را به گروگان گرفته و در خدمت اربابان بین المللی خود قرار دارند.  به ا ین ترتیب آنها وشرکای خارجی شان آگاهانه مملکت را در ضعف عمومی نگهداشته وعمداً به میدان گاه تاخت و تاز بیگانه  و جولانگاه دشمنان افغانستان قرار می دهند .

 درین اواخر برغم موجودیت قوای نظامی جامعه جهانی وکمک میلیارد ها دالراز منابع خارجی برای مصارف عمومی کشور خاصتا امور امنیتی تا هنوز وضع امنیتی بهبود نیافته روزی نیست که در اثر حملات انتحاری خون ده ها انسان این وطن نریزد وصدها زخمی بجا نگذارد . دولتی که مدعی کار درافغانستان است با فقر کاری واحساس مسولیت  در زمان بروز حوادث هم نمیتواند حتا بشکل نمادین احساس مسولیت از خود نشان داده خصایل کذایی خود را پنهان نگهدارند . چهره های این دولت مردان دیگر برای مردم افغانستان وجهان آشکارا شده در عمل ثابت ساختند که آنها حافظ منافع خارجی و پاکستانی ها بوده و برای مردم افغانستان هرگز نخواهند توانست صلح را به میان آورند .

البته نجات افغانستان درمجموع به تفکر عمومی و اندیشه وسیع سراسری و متحدانه نیاز دارد تا تمام وطن دوستان با کنار گذاشتن تفاوت های سیاسی ، سلیقه وی وتخالفات قومی ، سمتی و زبانی همه در یک صف مقدس دراین برهه حساس تاریخ ، وطن را از حالت کنونی نجات داده صلح و دموکراسی واقعی را به ارمغان بیاورند.

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۱۵۰۱