دلیل غیبت افغانستان در نشست سه‌ جانبه ماسکو

زارعی‌ قنواتی

نشست سه‌ جانبه ماسکو با شرکت روسیه، چین و پاکستان در شرایطی برگزار شد که از همان ابتدا با واکنش منفی افغانستان روبه رو شد. برعکس گزارشات بسیاری از خبرگزاری‌ های جریان اصلی، این نشست صرفا درباره تحولات داخلی افغانستان نبود و بیشتر یک نشست منطقه ‌ای درزمینه بی ‌ثباتی و تروریسم بین‌المللی ازجمله « داعش» بوده است.

البته به‌ دلیل ارتباط این موضوع با عرصه میدانی افغانستان به عنوان کانون بی ‌ثباتی و نفوذ گروه‌های تروریستی همسو با داعش، بدون تردید در صورت اراده واقعی برای مبارزه با این پدیده، این نشست‌ها در دور بعدی حتما با حضور نماینده گان دولت کابل برگزار می ‌شود. اعتراض  احمد شکیب‌ مستغنی، سخن گوی وزارت خارجه افغانستان، مبنی ‌بر اینکه « ابهام درباره هدف این مجلس و عدم هماهنگی با افغانستان دراین‌ باره را نگران‌ کننده  می‌ داند و از برگزارکننده گان آن توضیح می ‌خواهد » قابل درک است، اما به لحاظ اهداف و پلاتفرم این نشست تا حدودی فاقد جنبه حقوقی درباره غیرمشروع‌ بودن دیگر قدرت‌ های منطقه برای رایزنی در زمینه مهار تروریسم فراملی برای حفظ امنیت ملی کشورهای شرکت‌ کننده در نشست است.
از آنجا که دولت بی‌ ثبات افغانستان هم‌ اکنون بیش ترین تمرکز خود را بر مبارزه با « طالبان » به عنوان یک گروه شورشی و تروریسم بومی قرار داده است و اهداف نشست ماسکو فراتر از این دیدگاه روی تروریسم بین‌المللی که تهدیدی برای کل منطقه است قرار داشته، می ‌توان تا حدودی توجیه رهبران سه کشور شرکت‌ کننده را برای دعوت‌ نکردن از نماینده گان کابل  درک کرد. از طرف دیگر، اهداف کلان این نشست برای « صلح و ثبات  در افغانستان » و مهار تروریسم فراملی و از جمله داعش با توجه به تلاقی هم ‌زمان دولت کابل و طالبان با این برنامه، مستلزم نشست‌های مقدماتی بود که نوع رابطه و « حوزه عملیاتی چگونگی مبارزه با تروریسم جهادی رشد یافته در افغانستان امروز» و همچنین نقاط اشتراک و افتراق این برنامه با دوگانه کابل- طالبان را تنظیم کند. ظاهرا برگزار‌کننده گان نشست با توجه به تجارب شکست‌ خورده سال‌ های اخیر درباره میانجیگری بین دولت افغانستان و گروه طالبان که قبلا در نشست‌های پشت پرده در قطر اثبات شده است، لازم دیدند ابتدا سه قدرت اصلی مرتبط  با این موضوع، توافقات اولیه بین خود را انجام دهند و در مرحله  بعد از افغانستان و حتا دیگر قدرت‌های تاثیرگذار دراین ‌باره دعوت شود.
چنانچه یک اراده قاطع بین روسیه، چین و پاکستان برای مهار تروریسم بین ‌المللی در این منطقه به‌ وجود بیاید، بدون‌تردید تبعات مثبت آن شامل افغانستان و دیگر کشورهای منطقه نیز خواهد شد. روسیه به عنوان طراح این نشست به‌ خوبی بر این واقعیت واقف بوده است که تضاد بین افغانستان و پاکستان ریشه در یک اختلاف تاریخی از جمله  درباره « خط دیورند » دارد که تا به امروز مانع یک همکاری واقعی بین این دو کشور برای برقراری صلح و ثبات در منطقه شده است. از طرف دیگر، برای روسیه  و چین به عنوان دو بازیگر اصلی در عرصه بین‌ المللی و منطقه موضوع تروریسم بین‌المللی با مساله طالبان کاملا متفاوت است و آنان طالبان را یک گروه شورشی یا حتا تروریستی بومی می‌ دانند که حداقل تا به امروز نه‌ تنها همسویی با داعش و دیگر گروه‌های تروریست مرتبط با آسیای میانه و منطقه سین‌کیانگ نداشته، بلکه همواره در موضع تقابلی با آنان قرار داشته است. به‌همین ‌دلیل برگزار‌کننده گان نشست ماسکو از قبل با یک تصور عینی وارد نشست شده‌اند که بدون بحث‌ها و توافقات مقدماتی بین بازیگران حوزه پیرامونی ورود افغانستان از همان ابتدا به چرخه این « بازی بزرگ »، موجب بروز تنش‌های همیشه گی بین کابل ـ اسلام‌ آباد خواهد شد. از آنجا که هدف اصلی نشست ماسکو در وهله اول حذف تروریسم فراملی به ‌ویژه موقعیت رشد یابنده داعش در افغانستان بوده که امروز در کانون توجه ماسکو و پکن است، اولویت اقدام نیز بالطبع مهار و سرکوب این طیف از تروریسم فعال در افغانستان حتا با کمک بخش بومی طالبان است که در گام اول می ‌توانست با مخالفت کابل مواجه شود.  روس‌ها قبل و بعد از این نشست به‌ صراحت اعلان کرده‌اند برای مهار موج رشد یابنده  داعش در افغانستان می ‌توانند با طالبان برای مبارزه علیه این گروه‌ها هم همکاری کنند. نقش پاکستان هم برای محور روسیه ـ چین از این نظر مهم تلقی می ‌شود که آنان با تجربه تاریخی موجود به‌ خوبی می‌ دانند جلب طالبان به روند صلح و مبارزه علیه دیگر گروه‌های منتسب به تروریسم بین ‌المللی بدون چراغ سبز اسلام ‌آباد امکان ‌پذیر نیست. روسیه روی نفوذ چین بر پاکستان دراین‌ باره حسابی ویژه بازکرده است و درصورتی‌که موفق شوند پاکستان را متقاعد به مهار طالبان و ایجاد زمینه همکاری این گروه در پروسه صلح در افغانستان کنند، بسیاری از مشکلات موجود را که همه نشست‌های سال‌های اخیر را به شکست کشانده است، می ‌توانند در مسیر درست هدایت کنند. این که دولت افغانستان از برگزاری این نشست در غیاب نماینده گان خود ناخشنود است، کاملا قابل درک است اما این واکنش از طرف مقامات کابل مبنی ‌بر این که این نشست « دخالت در امور افغانستان » و « خلاف عرف دیپلوماتیک » است، چندان درست نیست.
هر کشوری برای حفاظت از امنیت و منافع خود طبق حقوق بین‌الملل می ‌تواند نشست یا مذاکراتی در غیاب دیگر کشورها برگزار کند، البته به شرط آنکه ناقض منافع کشور ثالث نباشد. تاکنون نه ‌تنها هیچ نشانه یا سندی مبنی بر نقض حاکمیت ملی  و منافع افغانستان در نشست ماسکو دیده نشده که براساس گفته‌ های رسمی مقامات ماسکو، قرار است در نشست‌ های بعدی از افغانستان و احتمالا بعضی دیگر از کشورهای ذی‌نفع هم دعوت به عمل آید. واقعیت در این است که روس‌ها و تا حدودی چینی‌ها به قدرت تصمیم‌ گیری مقامات کابل اعتماد چندانی ندارند و قصد دارند قبل از ورود کابل به مذاکرات آتی در حوزه پیرامونی به یک توافق مقدماتی برای تنظیم یک « نقشه راه » برسند. بدون ‌تردید این نشست سه جانبه فعلا در حد همین توافقات « حوزه پیرامونی » پذیرفتنی است اما در آینده هرگونه نشست یا مذاکرات صلح درباره بحران افغانستان الزاما باید با بازیگران اصلی در کابل هماهنگ و رایزنی شود. روس‌ها باید بپذیرند طالبان را نمی ‌توان به عنوان بدیل دولت کابل و شریک در عرصه جیوپولیتیک حتا در مبارزه با داعش بدون هماهنگی یا احتمال نقض منافع افغانستان، به کار گرفت.

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۳۱۱۲