صدای زن ، صدای آزادیخواهی وعدالت است
نادیه کوچی
زن مادراست، برای اینکه زن شهکارخلقت است و به حیث یک قشر متحرک جامعه که آینده اجتماعی در دستان آنها شکل می گیرد و درایجاد ارزش های مدنی و اجتماعی نقش اساسی دارد. زن نخستین مسوول ایجاد گری درخلقت پیدایش انسان و تشکیل جامعه به مثابه معمار آفرینش های انسانی و اولین معلم فرزندانش ، نقش فزاینده ای را در سرنوشت خانواده وجامعه ایفا می کند که موجودیت ،هویت و اهمیت این موجود مهم هستی به صورت مستقیم وغیرمستقیم در جامعه متبارز است .
همین مادراست که با دستان توانای خود تهداب فامیل ، از فرد گرفته تا خانواده و شیرازه حیات اجتماعی را با شیره جان خود ، گوشت و پوست و استخوان خود اساس می گذارد . این مادر است که نموی جسمی ، بنای رشد فکری و اساسات شخصیت فرزندان برای ساختار خانواده وجامعه به آفرینش های خلاقانه او مربوط می شود بنابر آن مادر زمینه ساز رشد فکری ، و پایه گذارهستی مادی ومعنوی جامعه بوده که با استعداد نهادینه خود می تواند ازدنیای کهن جهانی نو بسازد ولی بدبختانه در کشور ما ، از دیر زمانیست که مردان اولتر از همه مادران خود را بدست خود تیر باران می کنند، خواهران خود را سنگ سار و همسران خود را به آتش جهالت می سوزانند. از همینجاست که پای تجاوز دشمنان افغانستان وخارجیان بر نوامیس ملی کشور دراز می شود.
زن خواهر است
این که برای تامین حقوق مدنی و اجتماعی در صحنه سیاسی ، اجتماعی وساختار جامعه درکنارمردان حضور فعال و اساسی داشته و آزادی یکی ازمهم ترین خواست های اساسی قشر زن را تشکیل می دهد .نقش مبارزات زنان در جنبش های نجات بخش ملی ، حماسه آفرینی و قهرمانی زنان در هرکجای جهان و به خصوص درافغانستان پررنگ و جاودانی است .
تاریخ جنبش زنان جهان گواه آنست که زنان آگاه ، خردمند و متفکر برای اعاده حقوق مساوی با مردان در هرکجای جهان و در هرزمانی راه روشنگری و مبارزه برای آزادی صلح و دموکراسی را شجاعانه در پیش گرفته و در طول تاریخ برغم قربانی های فراوان توانسته اند که همراه با مردان در سنگرهای مبارزه آزادی خواهی وجنبش های آزادی بخش پرچم رزم و آزاده گی را بر افراشته نگهدارند .همچنان در عرصه اقتصادی وساختارهای زیر بنایی ،دربخش های زراعت و صنعت در مزرعه و کارگاه چرخ تولید و تدارک با دستان پرتوان خواهران ما در چرخش بوده که خلاقیت وشایسته گی ، آفرینش ها وارزش های والا ی زن در سیمای جهان مشهود است . زنان قهرمان در عرصه اجتماعی بر علاوه نیروی تولیدی و رفاهیت در سنگر تعلیم و تربیت علی الرغم مشکلات ومصایب به سوی پیشرفت و ترقی ره گشوده اند تا جنبش های فکری را بوجود آورده و آنرا رهبری کرده اند . بآنکه کوردلان سیه اندیش در کشور ما صدای آزادی وعدالت را کشتند ولی خروش همبسته گی زنان رنجدیده کشور قلب صدها هزار زن چیزفم را در پرتو مبارزات عادلانه و داد خواهانه روشن و پر تپش می سازد تا جنبش زن این رسالت عظیم را به پیروزی نهایی برساند .
زن همسر است
یعنی که زن کانون پرفروغ خانواده ، مرکز مهر ، مظهر عشق پاک و عطوفت وچشمه عنایت است . زن به مثابه شریک زنده گی ، همکار نزدیک و آیینه دار مردان بوده که هویت وارزش زن در همیاری با مردان متبارز است . زن همراز ، و تکیه گاه مطمین همسردر دشوارترین شرایط زنده گی می باشد .این موجود بی همتا و مصیبت زده مهمترین وعالی ترین خادم خانواده وخوب ترین خدمتگار فرزندان ودلسوز ترین عنصر پاکیزه برای همه افراد جامعه است . زن بهترین پرستار برای همسرش در صعب العلاج ترین بیماری ها ی جسمی و روانی و طبیب خاطر همیشه گی آن می باشد . زیرا توجه وسازماندهنده گی زن است که شیرازه فامیل بنا گردیده و به رشد می رسد . با اینهمه خوبی ها وبرازنده گی زن و دیگر آفرینش ها و ارزشهایی که دارد ، در کشور ما فرا راه زن مشکلات شدید وجود دارد که نگران کننده هست و به جرم زن بودنش ، تعین جنسیتی ، خشونت ، محروم ساختن از حق تحصیل و تعلیم ، بالاخره خشونت و چرخش های عقب گرایی شیرازه ارزش های حقوقی و شخصیتی زنان را به سوی نابودی می کشاند . ما به کشوری تعلق داریم که جامعه درگیر ناهنجاری های اجتماعی بیش ترین قربانی خود را از قشر زن می گیرد در کشور عقب نگهداشته افغانستان از قرن ها بدینسو بدبختانه سنگ های آسمانی و زمینی بر سر زن می بارد. درین کشور زنان در اثر ناهنجاری های اجتماعی ، روش های سنتی دیرینه ، بهانه های مذهبی و مزخرفات کهن مرد سالاری در اسارت گاه جهل ، مرض ، فقر توام با ظلم و نا امنی نگهداری شده و همواره آماج تجاوز، ترور ،تعرض ، توهین ، تهدید ، تحقیر خشونت و برخوردهای زن ستیزانه قرار داده می شود .
در کشورما آتش جنگ چهاردهه پیکر شریف این قشر بی دفاع وطن را همواره می سوزاند که در اثر آن صدها هزار زن بی خانمان در هجرت و آواره گی ومیلیون ها زن دیگر در داخل کشور گویا در زندان عموم ملت بسر می برند .صدها هزار زن و دختر معصوم و پاکنهاد از حق کار تحصیل و تعلیم محروم ساخته شده و هزاران زن دیگر به حالت بی سرنوشتی به اتهام جرم در زندان ها نگهداشته می شوند .
در اکثر نقاط دور افتاده کشور که مردم از سواد بهره ی نداشته زنان در زیر پاشنه های خونین مرد سالاران زن ستیز و شرایط هولناک و انگیزه های سنتی بدوی درمیان مرگ و زنده گی نفس می کشند . مظالم ارباب رعیتی وعنعنات قبیله ای ، کمبود فهم عمومی و نبود تحصیلات عالی ملاها در قرا و قصبات ، سرنوشت زنان را به چالش می گیرد. در محیط تسلط عقب گرایان مذهبی که اخیراً وهابیت و روش های دیوبندی وغیره در آن نفوذ کرده است جزیی ترین حرکت و انگیزه آزادی خواهی برای زنان بنام الحاد و بی دینی سرکوب میشود ودر اینگونه شرایط زنان فاقد صلاحیت واختیار خود بوده سرنوشت آنان بدست زورمندان عقب گرا و محافظه کار رقم زده می شود . مساله بیکاری جوانان ، فقر شدید و شرایط کمر شکن طویانه وحق مهر در نظام فرتوت فیودالی و پدرسالاری زمینه ازدواج را برای دختران و پسران همچون معاملات بازار که برخلاف تمام حقوق و کرامت انسانی هست مشکل آفرین و طاقت فرسا ساخته است . گذشته از آن تاسف انگیز است که در محیط عقب مانده هرگونه خشونت بر زنان روا و هرگونه حق خواهی نا روا وکفرآلود خوانده می شود . بآنکه اخیراً درچشم انداز اوضاع ظاهراً تصویری از تغیرات در زنده گی زنان دیده می شود ولی دولت موجود با پایه های لرزان که در نفس آن عنصر بی عدالتی، قانون شکنی ، رشوت، اختلاص ، زورگویی، خود محوری، خود خواهی، حق تلفی ، ظلم با پدیده عقب گرایی و تعصبات جنسیتی وجود دارد و هم از طرفی دوام جنگ چار دهه در کشور شرایط زنده گی را برای زنان بدتر از گذشته دشوار ساخته است و برطبق آمار نهادهای بین المللی وحقوق بشر جهانی سالانه صدها زن در اثر خشونت مردان به کام مرگ فرو می روند. در حال حاضرفضای خانواده در جامعه عقب گرا در واقع جولانگاه زور آزمایی زن ستیزان با زنان است . ای کاش مردان زورمند تمام نیرو و امکانات شان را به جای زور آزمایی با زنان در راه دفع و طرد دشمنان وطن وخنثی کردن دسایس متجاوزین و مداخله گران بکار برده و برای نجات وطن از حالت جانکاه کنونی می شتافتند .تا زنان ومردان کشور در زیر سایه صلح و آرامش و در فضای تفاهم و همفکری چرخ زنده گی خانواده و اجتماع را با مشارکت همدیگر به پیش می بردند .
درحال حاضر زنان افغانستان یگانه راهی را که در پیش دارند همانا کسب سواد تعلیم و تربیه و تشخیص دوستان و دشمنان داخلی وخارجی کشور است که برپایه درک از واقعیت های تلخ جامعه به جست و جوی راه حل ها در امر بسیج زنان درجنبش سرتاسری که تکیه گاه اصلی زنان را تشکیل می دهد مبارزات داد خواهانه زنان شکل بگیرد.
زنان رنجدیده کشور همان طوری که آزاد بدنیا آمده اید برای آزادی خود متحدانه ، جسورانه و آگاهانه برزمید.
زن هموطن ! تو متاع بی جان نیستی هیچ چیزی در جهان برابر با ارزش های انسانی تو شده نمی تواند، مقام و موقف والای تو مادر ، خواهر وهمسر بالا تر از همه ارزش های انسانی است . تو به مثابه فرزند آدم دارای وصف عالی انسانی هستی . مگذار که انسان های کوردل و عقب گرا بنام پاک وعواطف پاکدامنی تو معامله کرده و با حیثیت تو بازی کنند . نگذار که نقش و موقف عالی ملکوتی تو زن هموطن را با آرمانت وسازمانت در جامعه کمرنگ سازند . تو همراه با متحدین ات در وجود سازمان دادخواهانه خود می توانی ازحق مشروع و قانونی خود دفاع کنی صدای آزادی وعدالت را درگوش جهانیان برسانی در آن صورت پیروزی از آن تو خواهد بود.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۲۴۱۲