گفت و گو با فواد سنیوره نخست وزیر پیشین لبنان
سنیوره می گوید: گروههای تروریست مسلح تحت عنوان « افغان های عرب » به کشورهای ما سرازیر شده و خشونت و ترور را در کشورهای عرب گسترش دهند!
فواد عبدالباسط ال سنیوره در ١٤اپریل سال ١٩٤٣، در شهر «صیدا» به دنیا آمد. او سیاست مداری لبنانی است که دو بار به عنوان نخست وزیر ایفای نقش کرد. سنیوره از افراد نزدیک به «رفیق حریری»، نخست وزیر فقید لبنان و از شخصیتهای برجسته جریان موسوم به ١٤ مارچ، است. در جریان ترور رفیق حریری و خروج نیروهای سوریه از لبنان، سنیوره نقشی مهم داشت و دولتش از یک حمایت بینالمللی برخوردار بود. به دلیل برخی مشکلات معیشتی و سیاسی، طرفداران حزب الله به مدت ١٨ ماه در برابر دفتر او در ساختمان نخست وزیری تحصن کردند. با رییس جمهورشدن میشل سلیمان ، او از قدرت کنار زده شد؛ هرچند در ایتلاف ١٤ مارچ باقی ماند. با توجه به تحولات کنونی لبنان و احتمال نخست وزیری دوباره سعد حریری ، رییس حزب المستقبل و جریان ١٤ مارچ، احتمال دارد دوباره نقش سنیوره در لبنان برجسته شود. او متاهل و صاحب سه فرزند؛ یک پسر و دو دختر است. ـ الاهرام
پرسش: آیا نقش رییس جمهور در لبنان، نقشی حاشیه ای است و کمتر به آن بها داده میشود؟ کشور شما برای مدت تقریبا دو سال، رییس جمهور نداشت، چرا هیچ اتفاقی روی نداد؟
سنیوره: کاملا برعکس، لبنان نظامی پارلمانی و دموکراتیک است که در آن به رییس جمهور نقشی محوری و مهم در دو حوزه قانون گذاری و اجرایی داده شده است. زیرا او در راس قوه اجراییه قرار داشته و بعد از تصویب مجلس، قوانین را تایید می کند. به سختی می توان تصور کرد لبنان بدون داشتن رییس جمهور بتواند به یک ثبات لازم برسد. رییس جمهور درواقع رییس دولت و نماد وحدت ملی کشور ماست. گرچه او باید یک مسیحی باشد، اما نقش او فراتر از این هاست و بین همه نیروهای ملی در داخل تفاهم ایجاد کرده و به نوعی مسوول همگان است. ازهمین رو باید از سوی همه گروهها و طوایف مورد حمایت قرارگیرد تا بتواند یک رییس جمهور قوی باشد و فرامینش بین همه نیروهای دیگر گوش شنوایی داشته باشد.
در لبنان رییس جمهور را نماینده گان مجلس انتخاب می کنند و باید دو سوم از نماینده گان به او رای موافق بدهند. به این معنا که باید مسلمانان، دروزیها و سایر گروههای جامعه از این نامزد حمایت کنند تا بتواند یک رییس جمهور توافقی قوی باشد. انتخاب رییس جمهور در لبنان امری ملی است و همه باید در آن مشارکت داشته باشند. این صرفا یک انتخاب طایفه ای نیست و نمی تواند به صورت معاملهگری بین این یا آن گروه و از طریق تاخت زدن این یا آن نامزد باشد.
پرسش: پس چرا این قدرتناقض بین واقعیت و اصول قانون اساسی شما وجود دارد؟
سنیوره: درست می گویید، آنچه در واقعیت جریان دارد، خلاف مطالبات اساسی یک جامعه دموکراتیک است و حتا قانون اساسی کشور ماست، چون هر نامزدی می خواهد خودش را بر دیگران تحمیل کند یا مثلا یک جریانی نامزد خودش را برسایر جریان ها تحمیل می کند یا یک جریانی در انتخاب نامزد جریان مقابلش کارشکنی می کند و همین طور وضعیت بدی به وجود میآید.
پرسش: میشل عون نامزد حزب الله است. این حزب چطور به چنین گزینه ای رسید؟
سنیوره: حزب الله و میشل عون در بسیاری موارد با هم اتفاق نظر دارند. این توافق نظر و عمل بین عون و حزب الله به سال ٢٠٠٦ ترسایی و به دنبال حملات اسراییل به لبنان مربوط می شود. متاسفانه تحولات آن زمان کشور ما را بیش تر به سمت طایفه گرایی برد و انتخاب رییس جمهور به جای این که دیگر یک کار ملی و مشترک باشد، به صورت یک اقدام فرقهگرایانه درآمد و فرقههای مختلف به زورآزمایی با یکدیگر برخاستند.
از سال ٢٠١٤ ترسایی لبنان دچار خلا ریاست جمهوری شد. بارها مجلس تشکیل جلسه داد، اما نتوانست رای لازم را برای حمایت از یک نامزد به دست آورد زیرا اعضای پارلمان وابسته به جناحها و احزاب رقیب حاضر به مشارکت نبودند. آنها براساس تمایلات گروهی شان مجلس را تحریم یا از حضور در مجلس خود داری می کردند. به این ترتیب انتخاب رییس جمهور که یک وظیفه ملی بود، به یک گروکشی گروهی و حزبی تبدیل شد و در نهایت نیز سرنوشت رییس جمهور با سرنوشت تحولات منطقه ای در خاورمیانه مرتبط و یک مساله ساده و داخلی لبنان به یک مساله پیچیده در سطح منطقه ای و بین المللی تبدیل شد. رفته رفته این تصور برای ما به وجود آمد که تا رییس جمهور آینده امریکا انتخاب نشود، ما هم رییس جمهور نخواهیم داشت.
درسی که لبنانی ها آموخته اند.
پرسش: ولی کسانی طبقه سیاست مداران لبنانی را متهم به آن می کنند که حقوق ملت لبنان را نادیده گرفته و نیرو و توان آنها را در نزاعهای گروهی و کوچک هدر میدهند؟
سنیوره: با توجه به خلا ریاست جمهوری لبنان این برداشت درست است زیرا دولت کارش را نمی کند. مجلس نمی تواند به وظایف قانونیاش عمل کند و درکل کارهای قانون گذاری و اجرایی تعطیل؛ و به اینترتیب کشور دچار یک رکود و رخوت می شود. اگر این لبنانیها از جنگهای داخلی گذشته درس عبرت نگرفته بودند، چنین شرایطی می توانست دوباره منجر به انواع و اقسام نزاعها و جنگها شود. البته همه گروهها در لبنان مسلح نیستند. دراین میان بعضی مثل حزب الله قدرت نظامی بیشتری دارند. با وجودی که کشور ما در پرتگاه قرار داشت، اما مردم سعی کردند آرامش را در کشور حفظ کنند زیرا خطر خشونت های متقابل می توانست تر و خشک را با هم بسوزاند. این البته درسی است که مردم ما به خوبی آن را آموخته و دیگر هرگز حاضر به تکرار آن به هیچ قیمتی نیستند.
پرسش: بسیاری در لبنان نگران آن هستند که کشورشان تحت تاثیر جنگ داخلی سوریه قرار گیرد؟
سنیوره: متاسفانه این نگرانی وجود دارد. برای همین امیدواریم هرچه زودتر بحران سوریه خاتمه پیدا کند.
پرسش: میشود به ما بگویید بازیگران منطقهای در لبنان کدام کشورها هستند؟ ایران، سوریه، عربستان و...؟
سنیوره: ایران نقش مهمی در کشور ما دارد و این نقش را حزب الله ایفا می کند. در گذشته سوریه نیز نقش بسیار مهمی داشت و حتا بازیگر اصلی در کشور ما بود، اما از این وزن کاسته شد هرچند دوباره سوریه امیدوار است که بتواند نقش گذشته خود را به دست آورد. عربستان سعودی هم سعی می کند نقش خودش را هرچند ضعیف داشته باشد به خصوص از زمانی که درگیر دو بحران یمن و سوریه شد، نقش این کشور در لبنان تضعیف شد و این روند همچنان ادامه دارد.
پرسش: در چنین شرایطی مصر چه کمکی می تواند به لبنان بکند؟
سنیوره: مصر در گذشته نقش مهمی در همبسته گی عربی داشت. شما می دانید که چند حادثه از قرن گذشته تا اکنون موجب ازهم گسیخته گی کلی جهان عرب شده است؛ یکی اشغال افغانستان از سوی روسها که موجب شد شیاطین گروههای تروریست مسلح تحت عنوان « افغان های عرب» به کشورهای ما سرازیر شده و خشونت و ترور را در کشورهای عرب گسترش دهند. دوم امضای توافق نامه « کمپ دیوید » بود که مصر را از پیکره عربی جدا کرد ؛ و سوم انقلاب ایران در سال ١٩٧٩ ترسایی بود که بر همه کشورهای عرب تاثیری مستقیم یا غیرمستقیم داشت؛ و در آخر اشغال عراق از سوی امریکاییها در سال ٢٠٠٣ بود که جهان عرب را وارد مرحله تازهای کرد. همه این تحولات خلایی را در منطقه عربی به وجود آورد که هنوز کسی نتوانسته است آن را پر کند.
رابطه مصر با کشورهای عرب یک رابطه دوجانبه است؛ یعنی همان طور که مصر به کشورهای دیگر کمک می کند، خودش هم از این همبسته گی سود می برد. مطمین هستم اگر مصر به مسوولیتهای قومی خودش عمل کند، این خلا پر خواهد شد. آن وقت ثبات و صلحی را که گروههای افراطی از کشورهای عرب ربودند، دوباره بازگردانده خواهد شد. من امیدوارم شیعیان عرب تبار هم ما را در تحقق این آرزو یاری کنند.
پرسش: منظور تان از شیعیان عرب تبار کیست؟
سنیوره: اعراب مسلمان به شیعه و اهل سنت تقسیم می شوند. شیعیان نیز مانند اهل سنت در بسیاری از کشورهای عرب زنده گی کرده و از حقوق شهروندی مساوی با دیگران برخوردارند. از کشورهای خلیج گرفته تا سایر کشورهای عرب، ما چنین بافتی را ملاحظه می کنیم. توصیه من این است که حکومت های عربی کاری کنند که شکاف های قومیتی بین شیعه و سنی برداشته شود. آنها همچنین باید تمام عواملی را که موجب می شود تا تصویری نامناسب از آنها در خارج منعکس شود از بین ببرند.
ولی بحث شیعیان با ایران ارتباط پیدا می کند؟
سنیوره: همیشه از سیاست های عکسالعملی بیم داشته و نسبت به آن هشدار دادهام. این گونه سیاست ها ما را در یک کوچه تنگ قرار می دهد و چشم اندازهای باز را از ما می گیرد. ما باید کاری کنیم که نزاع های سیاسی به نزاعهای مذهبی تبدیل نشود زیرا اگر جنگ بین شیعه و سنی درگیرد، دیگر امنیتی برای کل خاورمیانه نخواهد بود. این جهنمی فاجعه بار است که باید درهایش را هرطور شده بست. شما نباید فراموش کنید که ایران یک کشور مسلمان و برادر ماست. این وظیفه ماست که روابط خوبی با ایران داشته باشیم. اعراب باید با ایران رابطه ای مبتنی بر احترام متقابل، برابری و عدم دخالت در امور همدیگر داشته باشند. شاید شما به این جنگها نگاه کنید و حرف مرا نپذیرید، اما این جنگ ها موقتی و کوچک است. باید نگرشی درازمدت داشت.
پرسش: وضعیت کشورهای عرب را درحال حاضر چگونه می بینید؟ آیا واقعا بیداری عربی وجود دارد یا اینکه اعراب به کلی از تاریخ خارج شدهاند؟
سنیوره: وضعیت کنونی کشورهای عرب بر کسی پوشیده نیست؛ این وضعیتی تاسف بار است. اکثر آنها درگیر آتش جنگ های داخلی شدهاند که از خارج برافروخته شده است. حتا این خطر وجود دارد که این یا آن رژیم عربی سرنگون شده یا کشورشان به کلی تجزیه شود، به طوریکه دولت و هویت شان از بین برود. وقتی بین کشورهای عرب و رژیم اسراییل، بین ترکیه و ایران توازن قوا وجود نداشته باشد، اراده ملی و همبسته گی اعراب از بین می رود. هر کشوری سعی می کند در این شرایط فقط خودش را نجات دهد. امید می رود که دست کم کشورهای عرب قادر باشند بر گروههای تروریستی غلبه کنند. اعراب همچنین توان آن را دارند که اصلاحاتی سیاسی و اقتصادی را در درون شروع کنند. آنها همچنین می توانند گفتمان دینی شان را اصلاح کنند و چهره درستی را از اسلام ارایه دهند. موسسه بزرگ الازهر می تواند در این راه کمک های زیادی بکند.
پرسش: شما با «احمد ابوالغیط»، دبیرکل اتحادیه عرب، دیدار داشتید. در این دیدار چه مسایل جدیدی مطرح شد؟
سنیوره: دبیرکل جدید اتحادیه عرب طرحی روشن و کامل برای احیای نقش این اتحادیه دارد. من با خطوط کلی این طرح موافق هستم و امیدوارم موفق شود، اما آن چیزی که مرا آزار می دهد، فقدان یک راهکار درست برای جلوگیری از دخالتهای دیگران در امور اعراب است. اعراب باید یک قدرت نظامی مشترک داشته باشند تا جلو خطرها را بگیرد و اجازه ندهد دیگران در امور ما دخالت کنند. طرح ایجاد یک نیروی مشترک عربی در گذشته هم وجود داشت، اما به دلیل اختلافات اعراب باد هوا شد.
نقش روشنفکران
پرسش: شما تا چه حد به نقش روشنفکران عرب چشم دوخته اید.
سنیوره: درحال حاضر حاشیههایی وجود دارد که یک روشنفکر عرب می تواند از آن استفاده کرده و درازبین بردن این حالت رکود فرهنگی اثر بگذارد زیرا این رکود فرهنگی به رکود آگاهی قومی و انسانی انسان معاصر عرب تبدیل شده است. کما اینکه منجر به تیره شدن دیدگاه و اراده جمعی آنها شده ؛ و آنها را از همراهی با عصر جدید باز داشته است. با اطمینان خاطر می گویم که مصر و لبنان در ابتدای قرن بیستم توانستند یک رستاخیز فرهنگی وسیع را به وجود آورند که چهره جهان عرب را دگرگون کرد. آنها هنوز هم می توانند در صورت حمایت سایر روشنفکران و متفکران و روحانیون عرب این رستاخیز فرهنگی را از نو به وجود آورند.
پرسش: به نظر شما جنگ داخلی در سوریه چه زمانی به اتمام می رسد؛ آیا زمان پایان دادن به این فاجعه انسانی نرسیده است؟
سنیوره: کسانی که به استمرار این جنگ دل بسته اند، طرف بازنده آن خواهند بود زیرا استمرار این جنگ نه به نفع سوریه، نه روسیه، نه اعراب و نه ایالات متحده امریکاست. استمرار این جنگ به معنای استمرار حضور گروههای تروریستی و فقدان بیشتر امنیت و ثبات در کل دولتهای خاورمیانه و به معنای تجزیه و ازهم گسیخته گی بیشترکشورهای عربی است. امروزه تروریسم به تجارتی بینالمللی تبدیل شده است که فراقارهایی عمل می کند مانند آنفلوانزای پرنده گان. این اتفاق بعد از آن افتاد که جنگ در سوریه به این صورت درآمد و از دل آن ده ها گروه تروریستی متولد شدند.
بنابراین به نفع همه جهانیان خواهد بود که به این جنگ خاتمه دهند. آنچه امروزه در سوریه جریان دارد، بیانگر شکست امریکاییها، روسها و شکست جامعه بینالمللی است. بخشی که علویها در آن ساکن هستند «سوریه مفید» خوانده می شود که شامل لاذقیه، حلب و طرطوس می شود که دارای اقتصاد به نسبت غنی تری است. با این حال دولتهای کوچک طایفه ای راه حل سوریه نیست. باید این کشور از نو احیا شود و دارای دولتی قانونی و مدرن باشد که جامعه را به سوی دموکراسی هدایت کند. مساله ای که برای من شگفت آور است اینکه اعراب هر روز می پرسند موضع امریکا چیست؟ موضع روسیه چیست؟ اما از خود نمی پرسند که موضع اعراب چیست؟/ روزنامه الاهرام
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۰۹۱۱