اروپای جدید: ایتلاف برای شکست
سهیل جان نثاری
در سال ۲۰۱۰ ترسایی عراق رکوردی جدید ثبت کرد. فاصله بین برگزاری انتخابات مجلس و تشکیل دولت ۲۴۹ روز بود. عراق کشوری تحت اشغال بود و دموکراسی نوپایی داشت. با وجود همه تلاشها، تروریسم القاعده درعراق ادامه داشت. مهم تر از این، نظام فرقه ای برپاشده بعد از اشغال عراق هم قدرت را بین فرقههای مختلف تقسیم می کرد و مانع از شکل گیری روالی عادی در تشکیل دولت می شد
. اسپانیا تحت اشغال نیست. از بازگشت دموکراسی چهار دهه می گذرد؛ با تروریسم روزمره مواجه نیست و نظام سیاسی مبتنی بر فرقهها و قومیتها ندارد. با این حال، شنبه شب که بالاخره نخست وزیر رای اعتماد گرفت، از پایان کار دولت قبل و انتخابات ۳۱۵ روز می گذشت. از سال ۱۹۷۸ ترسایی که قانون اساسی دموکراتیک اسپانیا تصویب شد، قدرت بین دو حزب اصلی کشور جا به جا شده است. در انتخاباتهای سراسری از ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۱ حزب چپ میانه سوسیالیست* به همراه حزب اصلی راست گرایی که حالا «حزب مردم »** نام گرفته است بین ۷۱ تا ۸۴ درصد آرای کشوری را به خود اختصاص داده بودند. در انتخابات دسامبر ۲۰۱۵ ترسایی دو حزب بزرگ کشور درمجموع به ۷.۵۰ آرا رسیدند و احزاب جدید، جوان و متفاوت به بیش از ۳۸ درصد آرای کشوری دست پیدا کردند. کرسیها به نحوهای تقسیم شد که هیچ حزبی نتواند به اکثریت لازم برای تشکیل دولت برسد. بعد از ماهها مذاکره بینتیجه، در ماه جولای امسال اسپانیاییها دوباره به پای صندوقهای رای رفتند وگرچه نتایج تغییر اندکی کرد، اما باز هم هیچ حزبی به اکثریت مجلس ۳۵۰ نفره نرسید. حزب راست گرای مردم ۱۳۷ کرسی و حزب چپ میانه سوسیالیست به ۸۵ کرسی رسید. بعد از چهار ماه مذاکره بی نتیجه، درنهایت گروهی از کادر رهبری سوسیالیستها کودتایی درونحزبی علیه رهبر حزب ترتیب دادند و اعلام کردند در جلسه رای اعتماد «ماریانو راخوی» رای ممتنع می دهند تا دولت تشکیل شود. به اینترتیب، آقای نخست وزیر با رای مثبت نماینده گان حزب مردم و حزب نوپای « شهروندان »، رای ممتنع اکثریت اعضای حزب سوسیالیست و برخلاف رای حزب چپ رادیکال « پودموس » در کرسی نخست وزیری ماند. احزاب بزرگ در حفظ قدرت پیروز شدند اما این پیروزی ای شکستآمیز بود. کودتای درونی حزب سوسیالیست و همکاری اش برای ادامه کار نامحبوب ترین دولت دوران دموکراتیک اسپانیا، سبب سقوط شدید این حزب در نظرسنجیها شده است. حالا حزب چپ رادیکال پودموس است که دومین حزب بزرگ کشور است و با رای مخالف به دولت جدید از همین حالا بدل به اپوزیسیون اصلی راست گرایان اسپانیایی شده است. این رویداد شگفت آوری نیست. مشابه همین روند در دیگر کشورهای اروپایی هم در حال رخ دادن است. احزاب بزرگ سنتی در کشورهای زیادی با افولی قابل توجه مواجه و در مواردی مجبور به همکاری با یکدیگر شدهاند. نزدیکی هرچه بیشتر این احزاب به یکدیگر (و بالطبع به میانه مختصات سیاسی) سبب ایجاد فرصتی طلایی برای شکل گیری و رشد احزاب جدید و رادیکال شده است. اروپا از دسامبر وارد دورانی پرتلاطم از انتخاباتهای متوالی خواهد شد.
در روز چهارم دسامبر اتریشیها رییس جمهور جدیدشان را انتخاب می کنند. چه کاندیدای راست افراطی پیروز این انتخابات شود و چه رقیب اش از حزب « سبزها» به ریاست جمهوری برسد، این اولین بار در تاریخ اتریش پس از جنگ جهانی خواهد بود که رییس جمهور کاندیدای دو حزب بزرگ نیست. در همان روز رفراندوم قانون اساسی در ایتالیا برگزار خواهد شد و اگر مطابق پیش بینیها موضع دولت شکست بخورد، می شود انتظار داشت جنبش اعتراضی « پنج ستاره » بیشازپیش رشد کند. حالا به نظر می رسد دولت بعدی ایتالیا را نه راستها و چپهای معمول، که این جنبش پوپولیستی مخلوط از راست و چپ و میانه تشکیل خواهد داد. در ماه اپریل نوبت فرانسویهاست که در انتخابات شرکت کنند. عملکرد ضعیف « فرانسوا اولاند» و نارضایتی گسترده از او سبب شده است نامزدهای مطرح حزب سوسیالیست در همه نظرسنجیهای ماههای اخیر حتا راهی به دور دوم انتخابات هم پیدا نکنند. رقابت فرانسه نه بین احزاب کلاسیک راست و چپ، که بین حزب راست میانه و راست افراطی «مارین لوپن» انجام خواهد شد. گل سرسبد انتخاباتهای پیش ِرو در اروپا، انتخابات المان در سال آینده خواهد بود. المان بعد از جنگ جهانی دوم نماد ثبات و موفقیت بوده است و در بحران اقتصادی و مالی جهانی هم برعکس اکثر کشورهای اروپایی، با بحران جدی ای مواجه نشد، اما احزاب بزرگ المانی هم در بدترین جایگاه ۷۰ سال گذشته شان قرار گرفته اند. سوسیال دموکراتها و دموکرات های مسیحی که روزی ۸۰ درصد آرا را به خود اختصاص می دادند اکنون در بعضی نظرسنجیها تا ۵۰ درصد هم سقوط کردهاند. در مناظره انتخابات قبلی، وقتی رهبر سوسیال دموکرات ها به انتقاد از سیاستهای میرکل پرداخت، خانم صدراعظم جوابی کوبنده داشت: شما به همه سیاستها رای مثبت دادید. رای دهندههای المانی با میرکل موافق هستند و ترجیح می دهند به راست و چپ افراطی رای دهند تا جایگزینی واقعی برای «طبقه سیاسی المان » باشند. این واقعیت جدید اروپاست و تا زمانی که احزاب سنتی معروف به راست و چپ میانه ترجیح می دهند برای حفظ قدرت در میان طبقه سیاسی همیشه حاضر با همدیگر ایتلاف و اختلافات شان را به موضوعات حاشیه ای محدود کنند، شاهد رشد احزاب افراطی خواهند بود./ شرق
* حزب سوسیالیست کارگری اسپانیا ( PSOE ) ـ بامداد
** PP
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۰۵۱۱