اوضاع کنونی و ضرورت مبرم حضورمتحدانه نیروی های ملی - دموکرات ومترقی در وضعیت سیاسی کشور
دوکتورحبیب منگل
کشورعزیزما افغانستان در یکی از مقاطع دشوار حیات ملی به سر میبرد . هرچند که پس از فروپاشی الیگارشی و حاکمیت استبدادی طالبان دگرگونیهای معینی در عرصههای فوق صورت گرفت و دستاوردهای آن دیده میشود که برای حفظ، استحکام و نهادینه ساختن آن باید مبارزه شود و اجازه داده نه شود که فاجعه انارشی تنظیمی و جنگهای داخلی سالهای۷۰ و حاکمیت قرون وسطایی طلبان تکرار نگردد. ولی برسی واقعی بینانه اوضاع سیاسی - امنیتی؛ اقتصادی ؛ اجتماعی وفرهنگی وبین المللی کشور مبین است که کشور با چالش های سنگینی روبرو شده است :
بحران مشروعیت ومقبولیت ، فساد سیاسی وانتخاباتی ، چند دسته گی زعامت و ناکارایی حکومت ، بحران بی قانونی ونقض سیستیماتبک قانون اساسی توسط ارکان سه گان دولت فساد شرم آور اداری ، مالی واقتصادی توسط نخبه گان و دولت مردان فساد پیشه وشرکای داخلی وخارجی آنان ، قوم گرایی و سواستفاده ازقومیت برای حفظ وکسب قدرت سیاسی و اسیب پذیری بی سابقه وحدت ملی وعده های بلند بالای ساختن دولت - ملت ؛ استقرار دموکراسی وحکومت داری خوب را نقش بر اب ساخته است و کشور در بحران تمام عیار امنیتی به سر میبرد ، حملات تروریستی طالبان وداعش وافراط گرایی مذهبی گسترش یافته است و درجنگ باتروریسم یک بن بست استراتیژیکی به میان آمده است.
وضعیت اجتماعی واقتصادی کشور به سبب فقر وبیکاری روز افزون و فاصله طبقانی و بی عدالتی های اجتماعی درکشور روبه وخامت است ، اقتصاد بازار لگام گسیخته واز بین بردن سکتور دولتی ، اقتصاد غیر قانونی ـ مافیایی ، غیر تولیدی ومصرفی ، رشد وتوسعه اقتصادی کشور را به رکود کشانیده است و وضعیت فرهنگی وتعلیم وتربیه ، تحصیلات عالی و عرصه های دیگر حیات فرهنگی کشورنیز نا مطلوب است وبه زنده گی و مشکلات روافزون فرهنگیان ، دانشمندان ، معلمان ، شاگردان و روشن فکران ایجاد گر توجه لازم مبذول نمی گردد .
وضعیت بین المللی کشور نیز پیچیده باقی مانده است ، جنگ اعلام ناشده ۴۰ ساله پاکستان واین بار توسط طلبان وداعش علیه کشور ما به تمام ابعاد و قوت ادامه دارد و دولت در دفع وطرد آن و تامین امنیت خارجی کشورناکام است و دخالت ومداخلات لگام گسیخته کشورهای دیگر درامورکشور ما ادامه دارد و این خطر وجود دارد که کشورما به صحنه رقابت و مقابله قدرت های منطقه وی و جهانی و جنگ قدرت ها غارت گر جهانی برسر منابع انرژی مبدل گردد.
دلایل و عوامل این وضعیت بحرانی متعدد اند، اما تسلط و نفوذ و ابقای پی در پی حلقات و گروههای بنیاد گرا و اقتدار گرا جهادی دیروز و دموکراتهای صرف به نام امروز، قشری، یغماگران و مافیایی، قلدر و زورمند، جنگ سالاران و قوم گرایان در قدرت سیاسی و قوای سه گانه دولت و اداره مرکزی و محلی دولتی و ادامه دخالت و مداخلات خارجی لگام گسیخته خارجی عمده ترین عوامل شکل گیری وضعیت کنونی بحرانی در کشور به شمار می آید. به عباره دیگر این گروههای ضد تجدد و ضد ترقی، اقتدار گرا و ستم گر و تفرقه انداز قومی، دزدان میلیاردها دالر کمکهای جامعه جهانی و غاصبان ثروتهای ملی بودند و هستند که اینک نمی گذارند، افغانستان صاحب یک دولت- ملت نیرومند، دموکراسی کارآمد و حکومت مشروع و خدمت گذار مردم، مسوول و موثر شود و به یک کشور پیشرفته، شگوفان و مرفه مبدل شود و مردم آن از فقر، ظلم، ستم و بیعدالتیهای اجتماعی رهایی یابند.
در چنین شرایط این ضرورت ملی به میان میآید که نیروهای ملی، دموکرات، مترقی و طرفدار عدالت اجتماعی دریک حزب کلان و جبهه سیاسی متحد شوند تا به یک قوت سیاسی مبدل گردند و به مثابه یک بدیل سیاسی تحول طلب در میدان های کلان مبارزه سیاسی، مسالمت آمیز و قانونی حضور یابند و از حقوق و خواست های مردم رنجدیده و ستم دیده کشور که از ترور و ناامنی، بی قانونی و فساد، فقر و بیکاری، مظالم و بیعدالتیهای اجتماعی به ستوه آمده اند و خواهان رفاه و بهروزی هستند، به اشکال مختلف مبارزه مدنی، قانونی دفاع نمایند و همچنان در مبارزات انتخاباتی پارلمانی و ریاست جمهوری آینده به طور متحدانه و فعالانه حضور یابند،و در حل مساله ایجاد یک حکومت مشروع و قانون مدار، فساد ستیز خدمت گذار مردم و کارا مشارکت ورزند، چنان حکومتی که حاکمیت ملی و استقلال سیاسی کشور را به صورت کامل تامین و منافع ملی و مصالح علیای کشور را حفظ و حراست نماید، به ترور و بغاوت در کشور نکته پایان بگذارد، دموکراسی کارآمد را در کشور استقرار بخشد و حقوق اساسی مردم، آزادی، برابری و حقوق بشر را به طور بایسته تامین نمایند و مردم ستمدیده و رنجدیده کشور را از فساد سیاسی و اقتدار گرایی، قوم گرایی، فقر و بیکاری، اسارت، ظلم و ستم و بیعدالتیهای اجتماعی نجات دهند.
مبرهن است که وحدت و یکپارچه گی نیروهای فوقالذکر به سبب تشتت فکری و تشکیلاتی، خود محوری و خود مرکز بینی و جاه طلبیها، ذهنی گری ها و تفاوت های قسمی اندیشه ای، جدال بی پایان و بی هوده بر سر ارزیابی مسایل ذات البینی و تصفیه حسابها دیروز و سرخوردهگی سیاسی ناشی از شکستهای سیاسی گذشته و غیره عوامل ذهنی تاثیر گذار، مساله تامین وحدت و همگرایی را نسبتاً دشوار و پیچیده می سازد، اما، اگر بر آرمانها و ارزشهای مشترک ترقی خواهانه و دموکراتیک و دادخواهانه تکیه شود و در گفتمان و مساعی همبسته گی و هم گرایی، اقلیم سالم، واقع بینی، اعتماد، صداقت، تساهل و تسامح در میان باشد و بر سلیقهها، ایگویزم گروهی، خود مرکز بینی، خود محوری و جانبداری غیرموجه گروهی غلبه شود، و به ویژه اگر بپذیریم که هیچ یکی از احزاب و سازمانهای ترقی خواه، دموکراتیک و دادخواه به تنهایی نمی تواند مرکز ثقل و محور تجمع هزاران فعال جنبش مشترک ما شود و آموخته باشیم که نفاق و تشتت ما در تشکیلات متعدد و گروههای کوچک، جدا از هم و در کشمکش بین هم هیچ گاه نتوانسته و نمی توانند منشأ و محرک مبارزه موثر و موفقیت آمیز شوند، دیگر مانع اساسی در راه وحدت نیروهای ترقی خواه، دموکراتیک و داد خواه کشور باقی نمی ماند. بنا برآن باید دست به کار شد و برای نجات کشور و مردم رنجدیده آن یکی شد.
در پایان باید یک بار دیگر گفت و خاطر نشان ساخت که کلید حل بنیادی مسایل افغانستان در دست خود افغانها و به نماینده گی آن در دست نیروهای ملی، مترقی، دموکراتیک و طرفدار عدالت اجتماعی این کشور قرار دارد، و تنها همین نیروها می تواند که ارزشهای قانون اساسی افغانستان ( تحکيم وحدت ملی و حراست از استقلال، حاکميت ملی و تمامیت ارضی کشور، تاسيس نظام متکی بر اراده مردم و دموکراسی، ايجاد جامعه مدنی عاری از ظلم، استبداد، تبعيض و خشونت و مبتنی بر قانونمندی، عدالت اجتماعی، حفظ کرامت و حقوق انسانی و تامین آزادیها و حقوق اساسی مردم، تقويت بنیادهای سياسی، اجتماعی، اقتصادی و دفاعی کشور، تامين زنده گی مرفه و محیط زيست سالم برای همه ساکنان اين سرزمين، تثبيت جايگاه شايسته افغانستان در خانواده بینالمللی ) و آرمان افغانستان آزاد، دموکراتیک، امن، شگوفان، مرفه، نیرومند و سر بلند را در عمل تحقق بخشند.
به پیش در راستای تحقق این آرمانها درراه آن مبارزه طولانی، قهرمانانه و جانبازانه و پر افتخار به عمل است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۳۱۱۰