موش درساعتی که جان می داد!
داکتر آرین
تروریزم و حامیان بین المللی آنها به هزاران حیله و نیرنگ می کوشند تا تروریستان « یاغی و به گیل » شده از سوریه و عراق را به کشورهای بی در و دروازه از جمله افغانستان جا به جا سازند. ضربات مرگبار روسیه در سوریه بالای تروریستان و آغاز کوبیدن گروه های تروریستی در عراق توسط امریکا که چون صاعقه ای بر سر « دولت اسلامی ـ داعش » فرود می آید، کمر تروریستان را شکستانده است و مجبور به عقب نشینی و فرار شده اند و ورود آنان به ممالک دیگر، کشورهای ضعیفی مانند افغانستان را تهدید می کند. طوری که از زرافشانی های مسوولین دولتی افغانستان و اظهار نظر خارجی ها نسبت به تامین صلح و ثبات درکشور و سفرهای مسوولین دولتی به خارج معلوم است و بیانیه ها و کنفرانس های که به منظور پرداختن به مسایل امنیتی درجهان و چگونگی استقرار صلح درافغانستان به اشتراک دیپلومات های خارجی و سیاست گذاران افغانی تدویر می گردد، همه گویا و نمایانگر تحلیل های خیالی، ماجراجویانه، موهم وعوام فریبانه ای می باشد که فراتر ازیک برداشت محدود نرفته و نهایت مایوس کننده است. یعنی دولت افغانستان هیچ پلان مشخص برای مبارزه با تروریزم و بنیاد گرایی را نداشته و هیچ تصمیمی به خاطر نجات افغانستان و مردم آن از این خطر مهلک و ویرانگر گرفته نشده است ، برعکس دولت همواره با برادر گفتن تروریستان زمینه های عفو و بخشش جنایات تکاندهنده آنان را به حساب مردم افغانستان آماده کرده، که به این ترتیب مورال و نیروی جنگی آنان بیشتر و با احساس امنیت با دست بازتر به جـنایات عـلیه مردم بی گناه و بی دفاع افغانستان متوسل شده و هنوزهم ادامه دارد.
به باور نگارنده حالا دیگر زمان آن فرا رسیده که دولت و مردم افغانستان در چنین وضعیت اسفناک و وخیم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی کشور تصمیم بگیرند، زیرا سرنوشت میهن و آتیه خلق های آن درمعرض تهدید جدی تروریزم و تعداد از سران فساد پـیـشــه و خـیـانـت کار دولــت قــرار گـرفـــتــه اســت.
پس راه و چاره کدام است؟
نخست در چنین شرایط که دولتها با بی اعتنایی و بیگانگی نسبت به سر نوشت مردم و کشورش برخورد نموده اند در حوادث ملل جهان، شهادت تاریخ آن است که اخگر عدالتخواهی و دادستانی توده های مردم بر افروخته شده و به خرمن انقلاب شعله افگنده است و توده ها وارد عمل شده اند، عنان سر نوشت خود را خود بدست گرفته با قیام های ظفرنمون خویش حاکمیت های ظالم و ستمگر را به لرزه در آورده و کارمندان ارشد، اعیان و اشراف را با دفتر و دیوان شان به نیستی کشانده و نظام های فاسد را سرنگون، ترور و وحشت را نابود نموده اند، مفسدین و مستکبران در تنگنا قرار گرفته و اوضاع و شرایط در کشور آبستن تحولات بنیادی به نفع صلح، آزادی، دموکراسی و تودهای اکثریت جامعه گردیده است، که از جمله ای این توده های ملل یکی هم وطن پرستان آزادی خواه، انقلابی و ترقی خواهـان افغانستان اسـت.
دوم اگر دولت ها وارد عمل شده اند بی درنگ برنامه ریزی کرده و اقدامات جدی جهت بر افگندن ترور و تروریستان، دشمنان مردم و دموکراسی اتخاذ و اقدام به عملی شدن آن نموده اند، تا پاسخ بایسته ای برای خلق و مردم خود داشته باشند.
در شرایط کنونی که متاسفانه در افغانستان اولی ضعیف و دومی، با آن ماهیت وجود ندارد چه باید کرد؟
به خاطری که دولت افغانستان غافل گیر نشود و به روزی گرفتار نگردد که « پشیمانی را سودی » نباشد باید به اقدامات عاجل به تعیین یک استراتیژی شفاف اقدام نموده، به مردم و به احزاب سیاسی چپ و ترقی خواه مراجعه نماید، زیرا با توده ای شدن این پروسه همه و با هم از بنیادگرایی و ورود گروه های فراری و یاغی شده ای « داعش » از سوریه و عراق جلوگیری کرده می توانند، آنچه که نهایت مهم در این شرایط بحرانی و هرج و مرج می باشد عدم موافقه ای دولت افغانستان مبنی بر پذیرش این گروه، یعنی تحت هیچ گونه نام و شرایطی و با هیچ معامله ای با خارجی ها و عربی ها نباید اجازه اسکان در افغانستان برای گروهای « دولت اسلامی ـ داعش » را داد تا از یک طرف افغانستان به لانه و پایگاه تروریزم تبدیل نشود و از جانب دیگر زمانی که کشور روسیه در دوردست ها از سرحدات خویش گلوی داعش را می فشارد وآنرا به خاک یکسان می نماید، در همسایه گی خویش اجازه فعالیت های خرابکارانه را برای داعش هرگز نمی دهد، مشکل ما این است که همراه با داعش شهر، ده و قریه ما نیز مانند عراق و سوریه و لبییا ویران می گردد، ما تجربه آنرا داریم که افغانستان برای گروه تروریستی « القاعده » جای داده بود و عواقب درد ناک آنرا هم دیدیم، همچنان نباید فراموش کرد که ما در همسایه گی سه قدرت بزرگ جهان زنده گی می نماییم و آنان گروه تروریستی داعش را دشمن امنیت و مردم خود می شمارند و این گروه دقیقاً برای مداخله در امور داخلی این کشورها سرمایه گذاری شده بود که « چال دزدی» افشا و پای این استراتیژی در سوریه شکست. همچنان برای دولت افغانستان لازم است تا از ورود و اسکان نیروهای طالبی- داعشی در ولایات امن نیز جلوگیری کرده و جهت نابودی کامل انواع تروریزم و بنیاد گرایی قاطعانه رزمیده و استوارنبرد نماید، تروریستان نهایت ضعیف و منفور اجتماع اند، اما متاسفانه حقایق بیانگر آنست که حلقات معین و مزدور و وطن فروش و مافیایی در دولت افغانستان جهت نفع شخصی و بقای خود با شرکای عربی اش و کمپنی های غول پیکر نظامی خارجی، آنان را قوی جلوه داده و هر باری که به محو و نابودی نزدیک می شوند دو باره دست شان را گرفته دلداری داده و از آنها شخصیت! می سازند، زیرا منافع سیاسی و اقتصادی آنها در موجودیت یک جنگ دوامدار و خانمانسوز و بی رحمانه در افغانستان است، این کمپنی ها حتا دولت های خویش را با دادن فاکت های جعلی فریب داده و از این طریق پول های انگفت بدست می آورند.
امید بستن به تروریستان سراب و « قمار باخته ای سیاسی» می باشد. تروریست، تروریست است و دولت افغانستان اگر می خواهد با تروریزم مبارزه کند از روش حمایت از تروریزم و تقسیم آنان به تروریست های « خوب » و « بد » خود داری نماید، همچنان از سیاست ندبه و زاری به باندهای تروریستی و معلوم الحال جدا صرف نظر کرد، زیرا آنان هیچ گاهی باعث صلح و ثبات در افغانستان نشده و نمی شوند، بلکه در صورت پیوستن آنان به دولت پایه های تروریزم تقویه شده و افغانستان بیشتر به نابودی نزدیک می شود و آماده ای بستر بودوباش برای تروریزم بین المللی می گردد، باید آشکار ساخت که دولت افغانستان امید وار است با معامله و پروتوکول با « گلبدین » و « طالبان » قرارگاه های نظامی افغانی و خارجی را از آسیب پذیری و حملات احتمالی حفاظت نماید و در مقابل از غارت معادن، قاچاق مواد مخدر و چپاول دارایی های ملی توسط این گروه ها چشم پوشی کند، ولی غافل از آنست که تنها یک دولت قوی و با ثبات و نیرومند توانایی دفاع و جلوگیری از خشونت و ماجراجویی ها را دارد، نه آنانی که تمام عهد و پیمان شان بسته به خواب و خیال و اوهام است. اما قابل تذکراست که پیوستن داوطلبانه و بدون قید و شرط نیروهای اسلامی و طالبی را که زیر پرچم افغانستان با پذیرفتن قانون اساسی کشور به دولت می پیوندند و از اعمال تروریستی دست می کشند نباید نادیده گرفت و به آن جواب مثبت داد و از آن اسقبال کرد.
بلاخره برای اینکه به میهن و مردم خویش صلح، امنیت، کار، آزادی، خوشبختی، ترقی و عدالت اجتماعی را به ارمغان آوریم، شرط اساسی آن گرفتن تصمیم عادلانه و مستقلانه دولت افغانستان و مراجعه به مردم و احزاب سیاسی چپ و مترقی است، نه دست انداختن به هر خس و خاشاک. باغ با گل های زیبا و درختان پرثمر آباد می گردد، نه با خارهای زهرآگین و گیاهان هرزه و کشنده. در خانه کسی نظم را آورده می تواند که آنرا دوست دارد و به آن ارزش قایل است.
خلاصه در شرایط که خطر یک جنگ جهانی و تباه کن بشریت را تهدید می کند و کشورهای روسیه ، چین و هند به هیچ قیمتی « گروه اسلامی داعش » را در سرحدات خویش نمی گذارند برای دولت افغانستان بهتر خواهد بود تا از این بازی های« موش و پشک » صرف نظر کرده، هم خود و هم میهن خود را از نابودی نجات بدهد، زیرا در افغانستان این بازی را بنام « موش و تلک » می نامند، می گویند:
موش در ساعتی که جان می داد گفــت بــرنـفس فتـنـه لعنـت بـاد
به این منظور یک بار دیگر « طرح بخاطر رسیدن به صلح » را که در ماه فبروری امسال نوشته و درآرشیف سایت های وزین « بامداد » و « وطندار » و « آزادی » موجود است پیشنهاد می نمایم، این طرح نهایت علمی و عملی و به نفع تمام طبقات و اقشار افغانستان است که با تحقق آن مردم ما سعادتمند و صلح و ثبات دایمی به خانه های شان برمی گردد.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۲۴۱۰