مثلث ارگ نشینان تا برادری با طالبان

فتنه از عمامه  خیــزد  نی زخم    ماهی از سر گنده گردد نی زدم

عبـدالـوکیـل کـوچـی

آنکه گاهی می گفت من خودم مجاهد هستم و زمانی طالبان را برادر خطاب می کرد ولی از جنایات وحشتناک دشمنان وطن دربربادی افغانستان هرگزاحساسش نمی جنبید و کشتار وحشیانه مردم را به دست گروه های تروریست و تاریک اندیشان قرون وسطایی وتخریب کشور را در جنگ نیابتی نادیده می پنداشت. ارگ نشین دومی که با آزاد کردن طالبان از زندان های کشور با سازش ومعامله های پنهانی و آشکارا تا نفوذ دادن  گروه های تند رواسلامی واسلام نماها در نفس دولت پیش رفت  و آن ضلع سومی : کارمند و تیلفونچی سابقه ، وزیر دیروز وریس شورای امنیت امروز، طی کننده راه یکصد ساله در یک شب . آنها همه در ازاُ خدمتگزاری به ولینعمتان خارجی وسازش های داخلی شان در مثلث قدرت تکیه می زنند.

کارنامه ارگ نشینان معلوم الحال در مثلث قدرت به زمانی بر می گردد که در دوران حکومت جمهوری محمد داود خان جرقه های شورش گری دروجود مخالفین دولت افغانستان ومجاهدین ساخت پاکستان در بعضی از مناطق کشور نمایان گردید که پس از نیم دهه با رخداد مسلحانه ثور و رویکار شدن دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان   بهانه پاکستانی ها و گروه های گوش به فرمان شان درتبانی با دول مرتجع عربی و قدرت های غربی به مداخله وتجاوز بر حریم کشورما شدت گرفت .

روند  سربازگیری ازگروه های مجاهدین در پاکستان چهره ای را بنام حامد کرزی  برجسته ساخت که در زمان اوج گیری جنگ تحمیلی قدرت های خارجی با افغانستان در هماهنگ ساختن کمک های مادی ومعنوی و آموزاندن جنگ به گروه های مجاهدین در پاکستان بود که به پاداش آن دردولت مجاهدین به حیث معاون وزیرعز تقرر یافت. پس از آن به همکاری طالبان شتافت ومسوولیت نماینده گی گروه طالبان  را در سازمان ملل متحد به عهده گرفت .

کرزی با داشتن سیاست چند بعدی با عهده دارشدن مشاوریت شاه سابق  به هدایت وبرنامه ریزی ظاهرشاه وسازمان اطلاعاتی امریکا که گفته می شود کرزی خود یکی از مهره های آن بود به حمایت محمد ظاهر ، شاه سابق به افغانستان عزیمت کرد وپس از شکست طالبان واشغال افغانستان توسط نیروهای امریکایی وچند ملیتی ، کرزی در کنفرانس بن بحیث رییس اداره موقت تعین گردید ودر دوران زمامداری اش طالبان را برادر خطاب نموده هزاران طالب تروریست وجنایتکار درآن زمان فراری ویا رها شدند.  بنا به گفته حفیظ منصور نماینده مجلس که در زمان حکمروایی کرزی گفته بود « کرزی در روزهای نخست بدون حساب و کتاب تنها طالبان نی ؛ بلکه اسیران پاکستانی های مجرم را به خاطر جذب رضایت پاکستان از زندان های کشور رها کرده آنها را پیوسته برادر خوانده وحملات شبانه را بالای شان قطع می کند» گذشته ازآن بنا به نشریه سایت آزادی عدالت ، کرزی در یک مصاحبه حساس و تاریخی که با مهمترین شبکه تلویزیونی پاکستان بنام «جیوی » انجام داده گفته است که هرکه بر پاکستان حمله کند افغانستان برادرپاکستان خواهد بود. اینست نمونه وطنپرستی آقای کرزی که مزورانه سنگ خدمت را به سینه زده از موقعیت یک افغان سخن می راند . برادرخوان دیگرش اش

آقای اشرف غنی که دست کم از کرزی نداشته ونامبرده پس ازدوره  تحصیلات در پوهنتون امریکایی لبنان در اثر روابط قوی اش با مقامات غربی ، در هماهنگی کمک های خارجی به مجاهدین ومخالفین دولت دموکراتیک افغانستان نقش به سزایی داشته ودرپاداش خدمات مهم در میان گروه های جنگجوی به مقامات وزارت مالیه ومشاوریت ریاست جمهوری نایل گردیده که در زمان کار کرده هایش در وزارت مالیه میلیاردها دلاراز کمک های خارجی وثروت داخلی بدست زورمندان ومقامات ارگ نشین حیف ومیل می شود .اشرف غنی در دور دوم کمپاین انتخاباتی رهایی طالبان را از بگرام به مردم ولایت قندهار وعده داده وهزاران طالب جنگجوی وآدمکش را از زندان های کشور رها می کند . اشرف غنی به این هم بسنده نکرده  در یکی از صحبت هایش در رابطه به طالبان گفته بود که « با طالبان ظلم شده است ، باید از آنها معذرت خواسته شود» .

موضوع این معنا را می رساند که بازمانده گان شهدای وطن از قاتلین مردم افغانستان نیز معذرت خواهی نمایند. بسیارمضک وشرم آوراست . بنا بگفته یکی از اعضای مجلس افغانستان که درین رابطه چنین می گوید:«منظور آقای غنی این است که در مجموع همه طالبان مورد ظلم قرار گرفته اند واشرف غنی ریس جمهور افغانستان از گروه طالبان معذرت خواهی می کند در واقع اهداف طالبان را می پذیرد در آن صورت به شخص رییس جمهور تعلق دارد این از حساب مردم افغانستان جدا است مردم طالبان را به عنوان آله دست پاکستان وگروپ جنایتکاران و قاتل مردم می دانند.»

آقای غنی که علاوه بر تحصیلات مسلکی اش ، مطالعه سیرت النبی را نیز به او نسبت می دهند ، ولی جای تعجب است که فسق وفساد وچوروغارتگری ، قوم پرستی ، تقلب و فریب دادن مردم را در کجای سیرت النبی  مطالعه فرموده اند؟ که نمونه های زشت و فاحش آن در دستگاه دولتی ایشان فراوان به نظر می رسد واز برکت همین کرزی ها وغنی ها بود که افغانستان دومین یا سومین دولت دار نمونه فساد در جهان معرفی می شود وآنها با کدام سربلندی در برابر مردم هنوز رجزخوانی می کنند .

در جای دیگری آقای غنی را محقق تاریخ چهارصد ساله کشور معرفی می کنند .خیلی سوال برانگیز است که در کجای تاریخ چهار صد ساله افغانستان چنین نمونه های شرم آور از سازش های تسلیم طلبانه ، دشمن خواه هانه ، بیگانه پرستی ومردم ستیزی وجود داشته است . آیا دولت داری همین است که هزاران مرد مسلکی ، مجرب وکارا به جرم تفاوت زبانی ، سمتی ، قومی وجنسیتی به حاشیه رانده شود وبه جای آن افراد مجهول الهویه در نقاط کلیدی دولت نصب شوند.

جالب اینکه بعضی ها اشرف غنی را به اقتصاد دان آگاه ،استراتیژیست مجرب وکارکشته مسایل اقتصادی می خوانند ولی باید دانست که کدام فعالیت های اقتصادی با کدام برنامه علمی خد متگزاری  وباز سازی متوازن دولت که برغم سرازیر شدن میلیاردها میلیارد دالر از کمک های خارجی و منابع داخلی ، هنوز مردم در فقر شدید ،مرض وبیکاری بسختی نفس می کشند .اشرف غنی ویارانش یک بار بنام خدا با وجدان خود محاسبه کنند که از مجموع کمک های خارجی چند فیصد از آن کمک های باد آورده به سفره مردم عادی رسید ه است ؟

 جواب معلوم است که هزاران هزار جوانان هموطن حتا تحصیل کرده گان در حالت بیکاری وبی سرنوشتی بسر برده عده ای از جوانان کشور آلوده به مواد مخدر و عده کثیری از قشر جوان بناچاری خاک وطن را ترک نموده به خاطر لقمه نانی جا ن های شیرین خویش را در راه رفتن به ایران و اروپا وجنگ های سوریه و یمن به خطر می اندازند. در زمان این اقتصاد دان محرب کدام یکی از کارخانه های تولیدی و زیر بناهای اقتصادی بازسازی و اعمارگردیده است به جز از یکی دو دستگاه برق و ساختارهای روبنایی .

هرچه بگندد نمکش می زنند

وای به حالی که بگندد نمک

  ضلع سوم 

آقای حنیف اتمرمستعد تر از هردو : این شخص که در آغاز ، نسبتش را به نحوی در امنیت دولتی سابق وموضوع پایش را در اجرای وظایف دراین ارگان ارتباط می دهند. این برادر لغمانی تیزهوش ولحظه شناس ، پس از دوران تحصیل از وظیفه تیلفونچی

تا مدیریت محاسبه در یک موسسه غیردولتی در پاکستان و راهیابی به دوره تحصیلات تا لندن و تکیه زدن به مقامات وزارت و مقام مشاوریت امنیت ملی ریاست جمهوری تا جایی که صلاحیت های امضای قراردادهای امنیتی با مقامات خارجی را از آن خود می سازد .

در زمان تصدی اتمرجان در پست ریاست شورای امنیت قبل از همه وزارت دفاع ملی و مدتی وزارت امنیت دولتی بی وزیر باقی می مانند .درین مدت بخشی از مناطق مختلف از گروه طالبان پر می شود و نقاط مختلفی در ولایات هلمند ، ارزگان ، زابل ، نیمروز و ننگرهار دستخوش هرج ومرج شده ولایت قندوز دوبار به دست طالبان وحشی به خاک وخون می نشیند . برخی ولسوالی های ولایات دور دست کشور دست بدست داعش وطالب می افتد وهزاران نفر از هموطنان ملکی ونظامی ما به شهادت میرسند . برغم استواری و رشادت نیروهای امنیتی وقوای مسلح کشور که در سنگر دفاع از نوامیس ملی با ایثار گری ایستاده اند .ولی به نسبت ضعف مثلث قدرت دررهبری کشور تلفات ملکی و نظامی بیشتر از گذشته کسب شدت نموده و مردم از نا امنی به ستوه می آیند .

مثلث قدرت که رفته رفته به همه کاره دولتی مبدل می شود در تماس با گروه های طالبان با سازش ها ومعاملات پنهانی و آشکارا در امر فرصت دادن طالبان نقش بسزایی دارند که خلاف میل واراده مردم افغانستان است .همین اکنون تلاش های گسترده یی بنام مذاکره با طالبان در قطر و جاهای دیگر به گوش می رسد که در حلقه مشخص و محدود آقازاده ها سازماندهی واز نظر ملت بدور نگهداشته می شود .

گذشته از آن روند سازش با حزب اسلامی حکمتیار که این چهره شناخته شده زشت وقاتل هزاران نفر از هموطنان ما وبربادی وتخریب زیر ساختار های اقتصادی کشور وسوختاندن مدارس ومکاتب وکشتن دانش آموزان وطلاب معارف وانسان های ملکی وبی دفاع وطن بدست جلادان  وابسته به آي اس آی تا جایی می رسد که سازش های پس پرده و «نظیر» میانگروهی را در پوشش توافق های صلح وبنام مصالحه قلمداد می کنند. این خاک زدن به چشم ملت ونادیده گرفتن حرمت به ملت ستمدیده افغانستان وپایمال کردن خون هزاران شهید ملکی ونظامی کشوراست که هیچ دستگاه دولتی وغیردولتی نظیر آنرا در تاریخ کشور ندیده است .

حزب اسلامی حکمتیار و گروه طالبان که دو روی یک سکه اند از همان بدو تاسیس خود از یک آبخواره جهادی در پاکستان نشو نما کرده که به گروهای افراطی وجنگ طلب مبدل گشته و قسمتی از ولسوالی های کشور هنوز در گرو آنها بوده و مردم مناطق دور افتاده را به گروگان گرفته کار تا بدین جا رسیده است که  زمینه را برای ظهور داعش در بعضی از مناطق کشوربوجود می آورد .این در نتیجه زدوبندهای سیاسی وکارهای غلط وتنگنظرانه آنها دارد کشور را به پرتگاه نزدیک میسازد.

 روزی نیست که در یکی یادو ولسوالی وچند منطقه نا امن توسط طالبان یا گروهای داعش خون هموطنان ما نریزد. همچنان طوریکه دیده میشود روز تاروز مناطق با امن کشور ناامن شده دشمنان افغانستان می خواهند مطابق به استراتیژی های بیگانه  کشور را به پرورشگاه تروریزم و تخته خیز گروه های تروریستی داعش وطالب به آسیای میانه مبدل سازند. از همینجاست که بعضی منابع خارجی دوام جنگ در افغانستان را تا پنجاه سال دیگر تخمین کرده ودرچشم انداز بعدی چیزی بنام صلح بنظر نمی رسد .

آنچه برای نجات کشور ازحالت کنونی مایه امید واری است بسیج مردمی و ملی بدور قوت های مسلح وطن خواه کشور وتقویت مورال رزمی قوای امنیتی در سنگر دفاع از صلح وامنیت ، تمامیت ارضی حاکمیت و استقلال ملی کشور است که با اتحاد کلیه روشنفکران وطنپرست ، متعهد ومسوول وخالی از تعصب وتبعیضات قومی ، سمتی ، لسانی وغیره همه در یک صف واحد وگسترده ملی ، با حرکت ملی و جنبش سرتاسری نجات وطن ازحالت کنونی رسالت مردم افغانستان را درین مرحله حساس تاریخ تشکیل می دهد .

همین اکنون قیام عمومی زنان ومردان مسلح درنقاط شمال کشور به خصوص ولایت جوزجان به خاطر خنثی ساختن پلان های شوم پاکستانی ها وعقیم ساختن پروگرام دهشت افگنان و دشمنان افغانستان نمونه خوبی از ایثار و فداکاری مبارزین راه آزادی مردم با شهامت افغانستان است . با توجه به ایستاده گی وهمبسته گی پیروزمندانه این مردم شجاع وطن دوست افغانستان وظیفه فرد فرد مردم افغانستان است که همصدا با این موج خروشان آزاده گان و رزمنده گان مردمی ولایات کشور با همبسته گی وطن خواهانه و با نیروی پرتوان ملی وسرتاسری ، جنگ را مهار کرده و در راه نجات وطن متحد و یک پارچه شوند تادیر نشده فرصت های طلایی و آخرین چانس کار برای سلامت کشور را از دست نداده باشیم .

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۲۲۱۰