سخنرانی عبدالله نایبی

رئیس دوره یی ائتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان

 

درگِردهمآیی نماینده گان احــزاب و ســازمانهایِ مترقی و شخصیتهای سیاسی جنبش دموکراتیک در خارج کشور

 

شهر کسل 23 مارچ 2013

 

ابلهی دید اشتری بچرا

گفت نقشت کج است چرا

گفت اشتر که اندراین پیکار

عیب نقّاش می کنی هشدار

در کجیم مکن بطعنه نگاه

تو ز من راهِ راست رفتن خواه

سنائی

 

رفقای و همرزمان گرانقدر،

 

گِردهمآیی امروز ما به هدف بحث و گفتگو در بارۀ مسألۀ مرکزیِ امروز جُنبش دموکراتیک کشور، یعنی بایسته گی و چه گونه گی تشکل نیروهای ترقیخواه و پیشرو در یک نهاد بزرگ سیاسی دایر است.

یک سال از اساسگذاری ائتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه می گذرد. زیستن در روند همسویی و همگرایی به منظور ساختن  یک سازمان واحد،جالب و سخت آموزنده است. ما در جلسات پیهم و منظم ارگانهای رهبری ائتلاف ونشستها بین کادرها و فعالین سازمانهای مشمول ائتلاف شاهد آن بودیم که چه گونه دشمنیها باز می ایستند، اختلافات، رفیقانه صمیمانه مورد کنکاش قرار می گیرند و بیشترینه زدوده می شوند.

همگرایی به کوشش و تلاش با همیِ رفیقانه مبدل می شود و مهم تر از همه ،تصمیم برای رساندن ائتلاف به آماج فرجامین آن، یعنی ایجاد حزب سراسری واحدِ مترقی ودموکرات، استوار تر و پایا تر می گردد. به همینگونه مشاهده کردیم که کدام حلقات و افراد به خاطر کدام اهداف در صدد برهم زدن این پروژۀ سازندۀ سیاسی اند.

امروز، با اطمینان میتوان گفت:

1 ـ  ائتلاف به حیث یگانه امکانِ تشکل نیروهای مترقی در یک سازمان بزرگ سراسریِ مدافع منافع مردم افغانستان تبارز کرده است، به گونه یی که یا این برنامه به سر می رسد و آن حزبی که همۀ ما و شما در آرزوی پدیداری آنیم، ساخته می شود، یا برای مدتی نسبتاً دراز، مردم افغانستان از داشتن یک وسیلۀ سیاسی مؤثر برای تبارز اراده و خواستهای خود بی بهره می ماند راه سومی وجود ندارد.باید توجه داشت که این حکم ما از روی خود باوریِ بزرگ بینانه ارایه نمی گردد، بل، از خودِ وضع عینی جُنبش دموکراتیک کشور و ویژه گیهای گذشته و امروز آن، در بستر یکی از مقطعهای پیچیده و گُنگ زنده گی سیاسی کشور که با آینده یی نا معلوم در گیر است، بر میخیزد.

2 ـ ائتلاف پس از دو دهه شکستِ جُنبش، امیدواری جدیی را در اذهان ایجاد کرد و بارنخست این زمینه را فراهم ساخت تا مبارزان دموکرات، روشنفکران کشور و لایه های پیشرو جوانان و محصلان، حتا شماری از کارگزاران رده های مختلف دستگاه دولتی، سیمای نظام دیگری را به جای حاکمیت فاسدِ مافیایی کنونی، در ذهن بپرورانند. وجود ائتلاف، تشکل الترناتیف دموکراتیک برای نظام کنونی را به یک امکان تاریخی مبدل ساخت.

رفقا و دوستان عزیز،

شما از وضع فاجعه بار کشور با خبرید و هیئت رئیسه ائتلاف در تحلیلها و اسناد فراوانی که از یک سال بدینسو انتشار داده است، آن را باز نمایانده است.

اما میخواهم در این جا روی چند جنبۀ آن تکیه کنم تا باشد که درونمایه و معنای تاریخی گِردهمآیی امروزما روشن ترگردد.

امروز یک الیگارشی فاسدِ مافیایی به معنای دقیق کلمه، بر کشور حکومت میکند.

سکانهای اساسی قدرت در دست همین الیگارشی قرار دارند، فاصله میان قطبهای ثروت و فقر به طور روز افزونی زیاد می گردد.اِعمال لجام گسیختۀ قدرت در جهت حفظ دارائیهای افسانه یی، یا فرا چنگ آوردن زمینه های جدید ثروت اندوزی، هم خصلت طبقاتی نظام و هم ضعف پایه های اجتماعی و سیاسی آن را آشکار می سازد. نظام از درون پوسیده است و در صورت نبود حمایت نیروهای بیگانه، فرو می پاشد.

در برابروضعیت حاکم، مردم افغانستان با ابرازانزجار،بیزاری و خشم، واکنش نشان می دهند. کمتر نظامی در تاریخ کشور بدین حد منفور، غیر مردمی، چپاولگر و در عین زمان دارای امکانها و وسایل عظیم مالی و حمایت گستردۀ بین المللی بوده است.اگر اکثریت مردم و به ویژه روشنفکران کشور با دورۀحاکمیت ح .د.خ .ا برخورد حسرت آلود می کنند، عمدتاً ناشی از همین ویژه گیهای نظام کنونی است.

خصوصیتِ دیگر نظام این است که ارتجاع غیر طالبی، دیگر کدام ریزرف قابل توجهی ندارد. حزب اسلامی با آنکه خود را رسماً دراپوزیسیون اعلام می دارد، عملاً در دستگاه دولت کنونی حضور دارد و شریک قدرت است.

حضور قوای ناتو ـ امریکا وضع تناقض آمیزی را برای افغانستان و منطقه به وجود آورده است.مخالفت با حضور ناتو وعدم همکاری با نیروهای نظامیِ بیگانه که استقلال کشور را زیر سوال برده است، اصل یا پرنسیپی است که نمیتوان از آن گذشت ولی آیا سیاست تنها شعار دادن اصول است یا کار اجتماعییست که در میدان عینیتهایی که تاریخ در برابر ما قرار میدهد، صورت می پذیرد.ما باید خصلت تضاد آمیز حضور نیروهای مسلح ناتو ـ امریکا را در افغانستان بفهمیم:اگر ما در وضع بهتر سیاسی ـ تشکیلاتی قرار می داشتیم، یعنی به حیث یک الترناتیف بالفعل برای نظام کنونی، توان به دست گرفتن سرنوشت کشور و مردم را میداشتیم و خطر استیلای پاکستان به یاری ارتجاع قرون وسطایی و ایدیالوژیکِ تحت حمایت آن، نمی بود، رویارویی با ناتو و قوای امریکایی کاملاً موجه می بود.اما امروز، بدیل ملی ـ دموکراتیکِ بالفعل وجود ندارد و صدای پای ارتجاع سیاه افغانی ـ منطقه یی در آستانۀ مرزهای سرزمین ما به گوش می رسد.تحلیل همین عینیت، خود، راه را به ما نشان می دهد:آیا تشکلِ الترناتیفِ دموکراتیک، در حضور امریکا ـ ناتو از امکان بیشتر برخورداراست یا تحت سیادت سیاه ترین نیروهایی که دشمنِ راه یافتن مردم افغانستان به جهان مُدرن و فراگذشتن از بندهای ذهنیت تحمیل شدۀ قرون وسطایی اند؟پاسخ کاملاً روشن است.هم باید مانع استیلای کامل ارتجاع قرون وسطایی گردید و هم زمینه را برای برگشت قوای بیگانه فراهم ساخت.چنین است باریکراهی که تاریخ در برابر ما قرار داده است.باید با خونسردی و بدون در غلتیدن به دام شعارهای هیجان انگیرو شبه وطنپرستانه، موضوع حضور و برگشت قوای بیگانه را مطرح کرد:

ضدیت اصولی ما با هرگونه لشکرکشی به کشورها، با نظامیگریِ هدفمند امپریالیستی، در شرایط خاص کنونی وطن و منطقه، باید شکل ویژه یی را به خود بگیرد. جُنبش دموکراتیک باید از این برهۀ زمانی که تا برگشت کامل قوای ناتو در اختیار دارد، حد اکثر استفاده را کرده، خود را در یک سازمان بزرگ سیاسی متشکل سازد و زمینه را برای ایجاد بدیلِ نظام فراهم کند.استقلال واقعی سیاسی کشور، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی، صرف به وسیلۀ یک نظام دموکراتیک و مردمی تضمین شده میتوانند، یعنی با تشکل نیروهای مترقی و دموکراتیک در یک نهاد بزرگ سیاسی، پیوند دارند.اگربتوانیم حزب مترقی دادخواهی را بسازیم، به معنای راستین کلمه یک نهاد ملی ـ دموکراتیک خواهد بود که هم وظایف ملی درمقیاس نگهداشت منافع ملی کشور خواهد داشت و هم وظایف دموکراتیک در دفاع از منافع توده های مردم افغانستان.

همرزمان گرانقدر،

پس از طرح ضرورت اساسگذاری یک نهاد بزرگ سیاسیِ دموکراتیک، اینک به مسألۀ چه گونه گی روند تشکل آن به طور فشرده می پردازم تا دَرِ گفتگو و بحث باز گردد.

چیزی بیشتر از بیست سال از فروپاشی حزب ـ دولتِ دموکراتیک افغانستان می گذرد.

از آن ساختار سیاسی، بیش از سی سازمان کوچک و متوسط و یک اکثریت غیر متشکل باقیمانده است. ح .د.خ.ا یا حزب وطن احیاء نگردیدند.تلاش این یا آن سازمان برای « فراگیر شدن» و جذب دیگر سازمانها در خود، به نتیجه نرسید.با در نظر داشت همین واقعیت عینی، شیوه یی برای تشکل نیروهای مترقی یعنی برای ایجاد یک اتحادیه یا یک ائتلاف بر اساس یک سند مرامی و تشکیلاتی مطرح گردید.پس از یک سال گفتگو و بحث در مجمع همسویی درکابل ، همین طرح،وزین تر به نظر رسید و ائتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه به اساس یک پلاتفورم سیاسی ـ تشکیلاتی اساس گذاشته شد.آنچه در پلاتفورم اهمیت فوق العاده دارد، این است که اعضای ائتلاف می پذیرند که در فرجام در یک حزب با هم متشکل شوند،یعنی ائتلاف ما، صرف یک مجمع مقطعی نبوده، بل ادغام استراتیژیک اعضا را در یک سازمان واحد، تصریح میدارد.خطوط اساسی ـ برنامه یی این سازمان را خودِ پلاتفورم ائتلاف تشکیل می دهد.

از آنجا که سازمانهای متعلق به جُنبش دموکراتیک و آن اکثریتِ پراگنده از نگاه طرح اهدافِ نزدیکِ برنامه یی از هم تفاوتِ ماهوی ندارند، تشکل آنها در یک ساختار واحد یک

امرممکن به نظر می رسد.

مشکل در زمینه های زیر نهفته است:

 - تعلقات گذشتۀ گروهی و علاقه مندی به این یا آن شخصیتِ فقید که باعث گونه یی « خود بلند انگاری » نسبت به دیگران شده، روحیۀ افتراق را دامن میزند؛

- ضعف فرهنگ سیاسی که بیشترینه باعث مشاجرات بیهوده گردیده از ایجاد فضای سالم بحث جلوگیری می کند؛

- جاه طلبی و خود محور انگاری برخی از افراد و حلقات به طور پنهانی یا آشکارا یا از طریق توسل به مانورهای سیاست بازانه؛

- تداوم دشمنی های گذشته و بیماریهای ایدیالوژیک و سازمانی چون غیبت، تفتین، سبوتاژ، نیرنگ، دروغ، افترا و ده ها پتیاره گیِدیگر که باعث سر خورده گی و دلسردی هزاران رهرو جُنبش گردیده اند؛

ـ رخ به گذشته داشتن: اگر دقیق ملاحضه شود، بیشترینه وقت رفقای همنشین به بازگویی قصه های تکراریِ چهل یا سی سال پیش وقف میگردد؛ کمتر کسی از مسایل جدی امروزی جنبش و جامعه ، یا از محتویات یک اٍر تیوریک و علمی یاد میکند.

ـ وبالاخرخ ارادهء سیاسی ، بی ابتکاری و تنبلی روان فرسودِ ناشی از مهاجرت یا پیشرفت سند.

با برشماری  این دشواریها و داده های عینی و دهنی امروزِ جنبشِ داد خواهانه کشور ، می شود چشم انداز وظایف بعدی را دربرابر خود هموار کنیم .از این نکته آغاز میکنیم که اگر همه مایلیم که در آیندهِ نزدیک در یک حزب در کنار هم به مبارزه مشترک دسته جمعی بپردازیم، باید احکام زیر را که منطقاً الزامی اند ، بپذیریم:

1ـ حزب جایگاه اجتماعی رفع مسایل شخصی نبوده ، محل فعالیت دسته جمعی  برای دگر گون کردن جامعه است . ماباید بپذیریم که در یک جمعیت ناهمسان از نگاه عاطفی و ویژه گیهای فردی ولی همسان از نگاه فعالیت سیاسی ، شرکت خواهیم کرد، جمعیتی که روی چند اصلِ زنده گی دسته جمعی استوار میگردد. ممکن همۀ اعضای حزب، دوستان ما نباشند و ممکن برخی دشمنیهای شخصی کماکان همانند گذشته ادامه یابند ولی این امر نباید به ارادۀ سیاسی ما به حیث مبارزانِ داد خواه اسیب رساند.

2 ـ همۀ ما محور نخواهیم شد، بل، یک کمیته مرکزی که یک ارگان اجراییِئ متشکل از چند نفر خواهد داشت، محورخواهد بود.باید بپذیریم که اگر دیروزعضو بیروی سیاسی یا عضو کمیتۀ مرکزی ح. د.خ .ا  یا حزب وطن بودیم، یا از اراکین بلند رتبه ملکی یا نظامی دولت بودیم ، یا امروز رئیس یا منشی این یا آن سازمان چند صد نفری یا چند ده نفری هستیم، فردا ممکن حتا عضو کمیتۀ مرکزی آن حزب ده هزار نفری نباشیم.

3 ـ ما باید بپذیریم که حزب آیندۀ ما فقط یک رئیس خواهد داشت و اگر از قضای روزگار، آن رئیس، فرزانه یی والامرتبت و مقبول همه گان باشد، ممکن تا آخر عمر چنین مقامی را در اختیار داشته باشد. یعنی اگر واقعاً می خواهیم یک حزب بزرگ صد هزاری بسازیم باید از همین اکنون بپذیریم که چانس ما برای رئیس شدن خیلی اندک است و نباید فریب توهمات خود بینانه را بخوریم.

4 ـ ما باید بپذیریم که نسل دیگری از راه رسیدنیست،نسلی که به چپ دیروزی افغانی صرف به حیث یک واقعیت تاریخی نگاه خواهد کرد، نی به حیث یک تجربۀ زیسته شده.

ما باید بپذیریم که این نسل با نگرشهای تازه و در پیوند با دنیایی که در آن خواهد زیست، مسایل سیاسی و اجتماعی را به گونۀ دیگری مطرح خواهد کرد که برای ما لمس شدنی نخواهد بود.

وقتی این احکام را پذیرفتیم و ارادۀ سیاسی خود را مبنی بر شرکت در روند ایجاد حزبِ متعلق به اقشار فرودست جامعۀ افغانی به آن افزودیم آنگاه یگانه موضوع قابل بحث که باقی میماند،چه گونه گی یا میکانیزم این روند خواهد بود.

موضوع شرکت احزاب و سازمانها روشن است.پیوستن به ائتلاف، آنها را مشمول پروسه می سازد.آنها تا کنگرۀ اساسگذارِحزب واحد، از استقلال سیاسی و سازمانی خود برخوردار اند و در صورتی که پراتیک سیاسی ائتلاف را باهویت خود سازگار نیابند، میتوانند از آن برون شوند، ورنه با دیگر اعضا به سوی کنگره خواهند رفت.

موضوع شرکت افراد و حلقات غیر متشکل،در جلسات هیئت رئیسۀ ائتلاف مورد بحث قرار گرفت و طرزالعملی برای آن تدارک دیده شده است به شرح زیر:

اگر رفقای نامبرده عضویت سازمانهای عضو ائتلاف را نمی پذیرند، یا خود برای ایجاد کدام سازمان اقدام نمی کنند، میتوانند از طریق عضویت در یکی از گروپهایی که همانند احزاب و سازمانها به ائتلاف پذیرفته می شوند، در کار ائتلاف و روند تشکل حزب واحد سراسری، شرکت کنند.هیئت رئیسۀ ائتلاف با در نظر داشت وضع عینیِ جنبش در خارج کشور، فیصله کرد تا گروه های حداقل صد نفریِ غیر متشکلِ شخصیتها ، کادر ها و فعالان جنبش دموکراتیک افغانیِ مقیمِ خارج کشوررا که در یک لیست واحد نام نویسی می کنند، به حیث اعضای ائتلاف بپذیرد. پنج تن از هر گروه به عضویت مجمع عمومی و از این شمار، دو تن به شورای عالی و از این دو تن یک نفر به هیئت رئیسۀ ائتلاف ، پذیرفته می شوند.افراد نامبرده از سوی خود گروه انتخاب شده رسماً معرفی میگردند.

با این میکانیزم زمنیۀ شرکت تمام رفقا و علاقه مندانِ ایجاد یک سازمان بزرگ سیاسی برای مردم افغانستان، فراهم می گردد.

همرهانِ گرانقدر،

اینک که مسألۀ مرکزی و اساسی جنبش دموکراتیک کشور را به طور دقیق و مشخص نشانی کرده ایم، باید به بحث در بارۀ آن بپردازیم، منطقی ترین، عملی ترین و کوتاه ترین راه را برای تشکل برگزینیم.


  •   امید آن که در آیندۀ نزدیک در یک سازمان بزرگ سیاسیِ خدمتگزارخلق افغانستان با هم متحد شویم .
  •  پیروز باد داعیۀ برحق مبارزان سنگر آزادی و داد!

 

 

( برگرفته از سایت نهضت آیندهء افغانستان )