دولت و مردم کلمبیا بعد از ۵۰ سال جنگ داخلی قدم نهایی خویش را در جهت صلح و ثبات دایمی می گذارد

بصیر دهزاد
در جریان همین هفته ( ۲۵ اگست ۲۰۱۶) موافقت نامه آتش بس دایمی میان رهبر جنبش انقلابی مردمی کلمبیا (فا رک) و رییس جمهور کلمبیا در هوانا پایتخت کشور کوبا به امضا رسید. مذاکرات صلح در کشور کوبا و تحت میانجیگری مستقیم  راول کاسترو رییس جمهور کوبا ادامه می یافت. قرار است توافقنامه نهایی صلح میان هر دو جانب به تاریخ ۲ اکتوبر سال جاری امضاٌ گردد و مطابق بر مواد این توافقنامه سال آیند یک همه پرسی « آرای عمومی » در این کشور براه انداخته خواهد شد.
رهبر جنبش گیریلایی « فارک»  یا جنبش انقلابی کلمبیا طی سخنان اش با احساسات خاص اعلان نمود :« جنگ خاتمه پذیرفته است، کلمبیا دیگر کشور خون و آتش نیست. ما بطرف صلح ، اعتماد و پبشرفت میرویم. ما از کشته شدن در جریان جنگ عمیقاٌ متاٌسفیم و معذرت می خواهیم.
جنگ در کلمبیا در سالهای ۶۰ ترسایی به شکل جنگ های گیریلایی آغاز گردید. این گروه یک شاخه کلمبیایی از بقایای مبارزین آزادی خواه و رهایی بخش ملی امریکای لاتین بر ضد استعمار اسپانیا بوده است که فراگیر تقریباٌ تمامی کشور های امریکای لاتین بود. این جنبش که خود را طرفدار سیاست چپ می داند، بر ضد حکومت کولمبیا مبارزه مسلحانه میکرد. حکومت کلمبیا در آن زمان متشکل از زمینداران ،حامی زمینداران بزرگ و تحت حمایت زمینداران بزرگ بود و حکومت دیکتاتوری طی سال های متمادی مورد حمایت سیاسی و نظامی ایلات متحده امریکا بوده است. امریکا همیشه در سدد نابودی کامل این جنبش گیریلایی بود.
جنبش انقلابی ( فارک) در مبارزه مسلحانه اش عدالت اجتماعی و حقوق مساوی برای زمینداران را شعار بزرگ خود می دانست. این گروه مصارف جنگی خود را از طریق فروش مواد مخدر که بیشترین آن به ایالات متحده امریکا قاچاق می گردید، تمویل می کرد.
نقش میانجیگری و زمینه سازی چاویز رییس جمهورقبلی ونزویلا که سال گذشته وفات نمود ؛ و راول کاسترو رییس جمهور کوبا در این مذاکرات و نتایج موفقیت بار کنونی آن خیلی ها موثر و تعین کننده بوده است.
چند مشخصه تجربه برانگیر این پروسه صلح در مقایسه با پروسه مذاکرات صلح افغانستان با طالبان از نظر اینجانب:
۱ ـ این مذاکرات با شرکت نماینده گان کشور های مختلفه منطقه وی مغلق و پیچیده ساخته نشده بود.
۲ـ طرفین مذاکرات صلح در چهار سال اخیر با صداقت و استقلالیت و بر بنیاد منافع ملی (ملت و مردم ) در مذاکرات مستقیم با هم ملاقی میگردیدند و جوانب میانجیگر فقط زمینه ساز مذاکرات بودند.
۳ـ هیچ جانبی آجندا های بیگانگان و مداخله گران خارخی را با خود به میز مذاکره نمی بردند تا قبل از آغاز مذاکره، شکست آن پیش بینی گردد.
۴ ـ نماینده گان جانب دولت از دو اجندا نماینده گی نمی کردند و گزارش اولی را به استخبارات خارجی نمی دادند.
۵ـ مذاکرات صادقانه و هدفمندانه بوده است نه اینکه پروسه را مغلق ساختن و به تعویق انداختن.
۶ ـ جنبش انقلابی کلمبیا هیچ تعهد و باج دهی و معامله با کدام استخبارات خارجی نداشته است. با اراده مستقل و در نظرداشت اهمیت اینکه تا چه وقت عامل خون ، آتش و فروپاشی و عقب نگهداشته شدن ملت و مردم خود شد که خود در آن زاده شده و بزرگ شده است، باقی ماند ؟ جوانب با اراده، شجاعت و قبول یک واقعیت و ضرورت ملت ، به خاطر ملت و برای مردم تصمیم گرفتند.
۷ـ با انتخابات اخیر در کلمبیا و نقش غیر جانبدارانه میانجی گران و صداقت همه جوانب فضای اعتماد بر ادای تعهد و مواد توافقنامه آتش بس و موافقنامه ۲ اکتوبر آینده قویاٌ به وجود آمده است.
۸ـ جنگ در این کشور ، مانند افغانستان، عامل بقای بی ثباتی و سوی استفاده حکومت آزمند خارجی به نفع سیاست های جیوپولیتیک شان خواهد بود. در حالیکه جنگ طالبان و سیاست دوگانه امریکا و انگلیس در کشور جنگ زده ما عامل موجودیت بیگانه گان و اهداف شان در کشور ما است. «  دوستان» خارجی ما در ۱۴ سال اخیر هم دولت و طالبان را نیم جان نهگداشته تا طالبان به جنگ های پراگنده بتواند دست یازد و دولت در حالت دفاعی باقی بماند و در واقعیت بحرا ن مدیریت و ادامه یابد وامید به صلح دایمی سرابی بیش نباشد.
من با این توافق تاریخی در کشور کلمبیا که در جریان جنگ بیشتر از دوصد هزار انسان قربانی گردید خوش شدم و آفرین گفتم و بر حالت کشور خود حسرت خوردم. آیا ملت ننگ و نفرین را به تقدیم کند؟

 

بامداد ـ  سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۲۹۰۸