نجات افغانستان مرهون وحدت نیروهای مترقی و وطن پرست است

داکتر آرین

 

 « حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان » پی ریزی یک حزب وسیع و سراسری و فراگیر مترقی را که دربر گیرنده ای تمام احزاب مترقی و میهن پرست باشد شرط بنیادی دستیابی به دموکراسی واقعی و خوشبختی مردم افغانستان می داند، برنامه این حزب : « نه تنها ایجاد یک حرکت ترقی و دموکراسی را به خاطر بیرون رفت از وضع موجود، بلکه  تفاهم با احزاب ملی و دموکرات را به عنوان یک ضرورت جدی مطرح می کند »؛  و با تامین تفاهم با احزاب ملی دموکرت آرزو مند است تا به خلای ناشی از نبود یک حزب قوی، نیرومند و سرتاسری پایان بخشد.

گفتنی است که از یک طرف ریشه های عمیق ایجاد یک حزب مستحکم، قوی و سرتاسری را باید در تاریخ جنبش های آزادی خواه وعدالت خواهانه یک قرن اخیر جست وجو کرد و از جانب دیگراساس گذاری حزب واحد و فراگیر بیانگرتحول و پخته گی نیروهای سیاسی ترقی خواه و عدالت پسند میهن ما و خواست تحولات سیاسی ـ اجتماعی شرایط تاریخی کشور است. وحدت تمام نیروها ی سیاسی و مترقی در یک سازمان سیاسی و تکامل آن به یک حزب واحد دستاورد شگرفی برای مردم افغانستان و بازتابی از عملی شجاعانه و میهن پرستانه سیاسیون کشور و حقیقتی چیره شدن احزاب مردمی و انسان دوست بر جدایی ها و پراگنده گی های نزدیک به سه دهه اخیر می باشد، با درک این حقیقت است که در این اواخر شعار های وحدت طلبانه و نزدیک شدن احزاب همسو و همگرا رفته رفته در صفوف و در رهبری با گام های عملی بازتاب می یابد، تجربه های تلخ سه دهه ای اخیر ثابت ساخت که شرط پیرورزی بر تفرقه و پراگنده گی ها نه تنها برای احزاب ملی و دموکرات و مترقی زیان آور است، بلکه خلق های زحمتکش و بی دفاع افغانستان را تا سرحد نابودی کشانده و میهن ما را به پرتگاه نیستی سوق می دهد.

آنچه که درمتن اعلامیه مشترک حزب  پیشین متحد ملی افغانستان و حزب  پیشین ملی ترقی مردم افغانستان توجه نگارنده را به خود جلب نمود در آنجا آمده است: «  معتقدیم که وحدت دو حزب بدون شک و تردید در وهله کنونی یک گام سترگ در امر پایان بخشیدن به تشتت و پراگنده گی موجود میان نیروها و احزاب ملی دموکراتیک و ترقی خواه در کشور و زمینه ساز تامین وحدت سازمانی و تشکیلاتی با سایر احزاب سیاسی فعال و همسو منتج خواهد شد. » به این ترتیب به باور نگارنده تمام احزاب همسو و همگرا از این «  فرصت طلایی » هم از رهبران و هم از صفوف همه و همه در یک روند نفاق شکن و پیروزی آفرین در یک مبارزه ناگزیر و برگشت ناپذیر، در پرتو کوشش های وحدت جویانه، در یک پیکار مشترک جهت ایجاد یک حزب واحد و سراسری باید استفاده کرد. تا آنکه صلح و امنیت را به افغانستان باز گردانیده، فساد را نابود و دست سیادت جنایت کاران و مستکبرین و تاراج گران را از جان و مال مردم افغانستان کوتاه گردد.

آشکار است که وحدت تمام احزاب مترقی و پایه گذاری حزب واحد ضرورت به یک میکانیزم علمی، عملی و قابل قبول برای تمام رهبران احزاب مختلف و اعضای حزب دارد، تا در یک روند واقعا دموکراتیک و در یک میکانیزم واقعاً صادقانه و عملی تمام رهبران احزاب که نماینده و برگزیده گان احزاب خویش اند از حق انتخاب به حیث رهبر و رییس حزب نوین درکنگره برخوردار باشد، این میکانیزم از یک طرف می تواند ضامن وحدت و پیوند گسست ناپذیر اعضا و رهبری آن شود ؛ و از جانب دیگر شخصیت که برازنده تر و با اعتبارسیاسی بیشتر خواهد بود بصورت آزاد انتخاب می گردد.

درس اساسی که از تاریخ جنبش عدالت خواهانه افغانستان باید آموخت این است: حزب تنها هنگامی می تواند رسالت تاریخی خود را ایفا نماید که نیرومند، قوی، فراگیر، سراسری، دارای وحدت آهنین و با توده ها پیوند ناگسستنی داشته باشد، اما این که دریک حزب سیاسی طرح و نظریات مختلف در تاکتیک ها و رسیدن به استراتیژی آن باشد این یک امر طبیعی است، آنچه که مهم است نظر اکثریت و مبارزه مشترک به خاطرتحقق اهداف استراتیژیک و سهم گیری در ایجاد تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می باشد، در جهان کنونی کثرت احزاب که در نتیجه وحدت جناح های مختلف تشکیل شده اند فراوان است به طور مثال حزب جمهوری خواه ایالات متحده امریکا، حزب روسیه واحد و... جالب است که این جناح ها حتا در ایدلوژی و اعتقادات شان از هم متفاوت اند در حالیکه احزاب مترقی در افغانستان شاخه های جدا شده از حزب مادر « حزب دوموکراتیک خلق افغانستان » است و 90 در صد وجوه مشترک دارند.

 معمای « وحدت  » اکنون برای همه گان یک معمای حل شده و فهم آن نهایت آسان و بالای هر زبانی است، اما آسان بودن آن به معنای گشودن و تحقق آن در عمل نیست، پس تمام احزاب سیاسی و رهبران گرانقدر آن باید به اعلامیه مشترک حزب پیشین متحد ملی افغانستان و حزب پیشین  ملی ترقی مردم افغانستان که آمده است: « معتقدیم که وحدت دو حزب... زمینه ساز تامین وحدت سازمانی و تشکیلاتی با سایر احزاب سیاسی فعال و همسو منتج خواهد شد» ، توجه نمایند.

ناگفته می ماند اگر تذکر ندهم که، اینجا دیگر نه تنها حکم تاریخ ضرورت وحدت تمام احزاب سیاسی را ناجی و حتمی می داند، بلکه این روند باید به یک فراخوان عمومی و یک جنبش توده ئی تبدیل گردد، اتحادیه های کارگری و دهقانی، سازمانهای جوانان و زنان، اتحدیه های روشنفکران و سازمانهای مدنی، جوانان مسلمان مترقی، شخصیت های مستقل، رهبران سیاسی حاکمیت دموکراتیک، اعضای جدا مانده حزب موکراتیک خلق افغانستان، احزاب و گروه های مترقی اسلامی و روحانیون وطنپرست و دیگر نیروهای مترقی و دادخواه با حاصل نمودن عضویت « حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان »  به صورت جمعی و انفرادی با حقوق برابر و مساوی با تمام اعضای حزب در مبارزات انتخاباتی حزب فعالانه سهم گرفته و در یک کنگره واحد بزرگترین و نیرومند ترین حزب سیاسی را در تاریخ میهن خویش پایه گذاری نمایند. این اتحاد که عناصر آن را اعضای دارای عقاید و ایدلوژی های گوناگون با خواستگاه های اجتماعی متنوع از طبقات مختلف و ملیت ها و زبان های متفاوت تشکیل می دهد به خاطری امکان پذیر است که مبارزه سیاسی بیشتر از این دارای کدام ایدلوژی مخصوص و جانبدارانه نیست، بلکه بر اساس و بنیاد حقوق بشر، دموکراسی، منع خشونت، عدالت اجتماعی و ترقی و پیشرفت جامعه استوار است و این شعار خواست تمام احزاب و تمام آنانی که خویش را مترقی، میهن پرست و طرفدار حقوق بشر و دموکراسی میدانند می باشد.

به این ترتیب نجات افغانستان در گرو وحدت احزاب مترقی و دیگر نیروهای وطن پرست است، تنها اتحاد و وحدت تمام نیروهای سیاسی تحول طلب، دموکرات و ترقی خواه می تواند آینده ساز باشد، در غیر آن از « چپن و چکه چور از چارصدو بیست و چپاولگر از چارکلاه و چارسو خوان» در بیست و پنج سال اخیر که چیزی جور نشده در بیست و پنج قرن آینده هم چیزی جور نخواهد شد، بلکه دست شان در غارت جان و مال مردم و تاراج بیت المال دراز تر می شود نه کوتاه تر، مردم را به نابودی کامل و کشور را به لانه تروریزم مبدل خواهند کرد که در آن صورت افغانستان و مردم آن هزاران مرتبه بیشتر تاوان این نفاق و پراگنده گی ها  را خواهند پرداخت. همچنان برای نیروهای مترقی بیشتر از این ضرور نیست تا  با آنان « سرجوال را بگیرند » و یا در این « لحاف بد نام » خویش را بپیچانند، بلکه خود کاندید مستقل خود را داشته باشند، از طرف دیگر در کدام ماده ای از قانون اساسی نوشته شده است که همیشه یک دزد و خیانت کار رییس کمیسیون مستقل انتخابات و رییس کمیسیون شکایات و یا از همین قماش آدم ها اعضا، مشاهدین و ناظرین در کمیسیون های انتخاباتی در مرکز، ولایات، علاقه داری ها و ولسوالی باشند، بسیار مسخره است که در اسناد  کمیسیون مستقل انتخابات  می خوانیم: « مبنای هر گونه عملیات انتخاباتی قانون است، مادامی که قانون انتخابات مشکل داشته باشد، هرگونه تلاش برای کاهش تقلبات بی نتیجه خواهد بود.» این به این مفهوم است که هیچ تضمینی برای جلوگیری از تقلب در انتخابات آینده هم وجود ندارد و هیچ تصمیمی هم جهت مبارزه با تقلب گرفته نمی شود در این صورت تنها راه جلوگیری از تقلب گسترده و سراسری، عضویت و حضور پنجاه فیصد از اعضای احزاب مترقی در کمسیون های مستقل انتخابات و کمیسیون شکایات در تمام سطوح آن است. به هر ترتیب این بحث جداگانه ای است که باید به آن به موقع مناسب پرداخت.

باید واضح سازم که در این جا مقصدم از نجات افغانستان کدام عمل نظامی خشونت بار نیست، هنوز دو سال به انتخابات ریاست جمهوری افغانستان مانده است و این مدت برای نیروهای مترقی که یک مکتب بزرگ سیاسی را پشت سر گذشتانده اند و از تجارب سرشار سیاسی برخوردار اند یک زمان کافی برای آماده گی و اشتراک در انتخابات است  و بزرگ ترین چانس هم از وطن پرستان می باشد، زیرا شرایط ملی و بین المللی، به خصوص تغییرات سیاسی در اطراف افغانستان زمان را به نفع نیروهای مترقی و ضد تروریزم مساعد ساخته است و راه های رفت و آمد و اکمالاتی تروریستان و فرستادن نیروهای تازه نفس تقریبا بسته شده است و کشور های دونر تروریزم هم از فرستادن کمک های لجام گسیخته و بی پروا اکنون دچار تردید و ترس شده اند، از هفت کشور همسایه تنها یک کشور در حال حاضر به تصمیم نهایی در مورد قطع مداخلات خویش در امور داخلی افغانستان نرسیده است که امید واری های فراوان در زمینه قطع و توقف مداخلات وجود دارد.

اکثرا بعضی از حلقات سیاسی با یک تحلیل نادرست پیروزی نیروهای تحول طلب و مترقی را باعث قطع کمک های جامعه جهانی برای افغانستان می دانند، در حالیکه چنین نیست جامعه جهانی بیشتر به استقرار یک دولت صادق نه فاصد در افغانستان ذینفع اند تا کمک های شان برای مردم افغانستان قابل لمس و دید باشد و باعث تغییرات بنیادی و اساسی در افغانستان گردد، آنها نمی خواهند با زمامداران دزد و دولت های فاصد سروکار داشته باشند، اما شور بختانه در میدان سیاست و نبرد سیاسی افغانستان هنوز نیروی که توانایی رهبری و مبارزه با مفسدین و عقبگرایان را داشته باشد ظهور نکرده و از خود این قدرت را نشان نداده اند، تنها یک نیروی قابل اعتماد و یک حزب قوی با داشتتن سیاست واقعبینانه و صلح جویانه و مسالمت آمیز که در جهت برقراری مناسبات دوستانه با تمام کشورهای جهان به خصوص کشورهای دوست در صحنه بین المللی و حسن همجواری با ممالک همسایه و کشورهای منطقه عمل نماید می تواند مورد پشتی بانی، کمک و همکاری جامعه جهانی قرار گرفته و با استفاده از این کمک ها پیروزمندانه بسوی ساختمان افغانستان نوین گام بردارد.

با این وصف ضرور است که شرایطی را به خاطر وحدت ها  و میکانیزمی را برای ادغام و تشکیلات واحد به وجود بیاوریم تا همه با هم به سوی تدویر کنگره با شکوه، تابناک و آینده ساز افغانستان عزیز برویم، تشکیل موفقانه ای کنگره حزب واحد رویدادی تاریخی و آینده ساز در زنده گی سیاسی مردم و تمام زحمتکشان افغانستان خواهد بود؛  و حزبی را به وجود می آورد که به مثابه یک سازمان رزمنده، دارای ساختار مستحکم و بهره مند از تجارب مبارزاتی و اعضای میهن پرست و ترقی خواه می باشد.

 

بامداد ـ  سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۲۱۰۸