حوادث ترکیه چه مسیری را در پیش خواهد گرفت؟

 

اسد کشتمند


از همه علایم برمی آید که اوضاع در ترکیه پس از کودتای ناکام ۱۵جولای هیچگاهی به حالت قبلی برنخواهد گشت. در واقع با شکست کودتا، ارتش ترکیه یکی ازتلخ ترین وذلت بار ترین صحنه های زنده گی خود بعد از جنگ جهانی دوم را متحمل شده است.با درنظرداشت حوادثی که رخ داد، آینده ارتش چگونه خواهد بود؟ اردوغان خواهد توانست ارتش یک پارچه ترکیه را به وجود بیاورد؟ارتش با وضع ایجاد شده نوین سازگار خواهد شد؟ وبسا سوالات دیگر ازاین دست، مطرح می شود.
از گذشته برمی آید که ارتش ترکیه به مثابه یکی از اعضای مهم پیمان نظامی اتلانتیک شمالی هرباری که کودتا کرده است، اولاً بدون اذن ناتو نبوده وثانیاً، به طور مسلم مورد حمایت آن نیز بوده است. اما دراین مورد اخیر، تاکنون پرده ابهام ضخیمی  روی انگیزه ومرکز واقعی کودتا در ترکیه کشیده شده است و ناتو پیهم سوگند خوران اعلام می دارد که در این معامله دخلی نداشته است. (این ناتو هم چه از دنیا بی خبررهبری وسازمان وتشکیلاتی دارد).
ازعجایب روزگار یکی هم اینست که این بار در ترکیه توانستند با آوردن مردم در صحنه کودتا را شکست بدهند. بخشی از مردم ترکیه ؛ طرفداران اردوغان با حضور گسترده وجانبازانه خودمسیر حوادث را با ابهت وهمچنان بی رحمی کم نظیری تغییر دادند. بعد از این هرکسی هوس کودتا به سرش بزند حد اقل یکبار با یاد توده های مردم در خیابان ها، بخود خواهد لرزید. دراین ماجرا فقط نیروی مردمی یکی از طرف ها وارد میدان شده بود و در نتیجه معلوم نیست که از روی معجزه اگر طرفداران طرف مقابل هم وارد میدان می شدند، این معادله چه راه حلی می داشت. برای یک لحظه تصور کنیم که اگر کودتا چیان از مردم ترکیه دعوت می کردند که برای دفاع از سیکولاریزم و دموکراسی به جاده ها بریزند وطرفداری خود را نشان بدهند، چه حوادثی رخ می داد؟ مگر اکثریت جامعه درجاده ها براه نمی افتید؟ و در آن صورت دعوت اردوغان ازطرفدارانش چه تاثیری می توانست وارد کند؟ در ماجرای کودتا یک طرف که حکومت است موردتعرض قرارگرفته است وطرفداران خود رابه میدان هامی کشد. فکر کنیم که در موارد مشابه، اگر طرف مقابل یعنی کودتا چیان هم در آینده دست به چنین کاری بزنند، چه وضعی به میان خواهد آمد؟ درآن صورت یا کودتا با خشم کمتر وبی تاثیر واقعی توده های طرفدار حاکمیت سیاسی پیش خواهد رفت ویا جنگی با ابعاد وحشتناک در بین توده های مردم رخ خواهد داد ودراین صورت کودتا چیان یک تنه با توده های مردم روبرونخواهند بود.
قدرمسلم اینست که مراکز عمده تدوین کودتاها برای آینده، درفکر چاره جویی هستند. شکست کودتای ترکیه موجب این نخواهد شدکه کودتا در طاق نسیان تاریخ جابگیرد؛  بلکه همچنان در جاهای مختلف بازهم کودتاهایی رخ خواهد داد، منتهی این بار این فاکت عمده یعنی امکان آمدن مردم در جاده هابه کمک شبکه های اجتماعی وامکانات ارتباطی معاصررا هیچ کودتاگری نادیده نخواهد گرفت و مسلم است که راه های دیگری برای مقابله با این وسیله فوق موثرپیدا خواهند کرد. پدیده زشت وغیردموکراتیک کودتاگری هنوز روزهای آفتابی راتجربه خواهد کرد زیرا کودتا نیم رخ جدایی ناپذیر رویکرد عمومی قدرت طلبان وسلطه جویان دنیا است. تاریخ بیشتر از نیم قرن اخیرنشان داده است که بزرگترین نیروی دنیا یعنی دولت ایالات متحده امریکا، در عین زمان بزرگترین مرکز تدوین کودتاها درسراسرجهان بوده است. به یاد بیاوریم کودتاهای پیهم در امریکای لاتین ( برازیل، شیلی، پانامه، ارجنتاین،بولیویا...)، غرب اسیا وجنوب شرق آن ( ایران، پاکستان، اندونزیا، فیلیپین، ویتنام جنوبی...) وغیره نقاط دنیا را . درواقع سی آی ای عظیم ترین مرکز تدوین و راه انداری کودتاها در جهان است. خونین ترین کودتاهای رهبری شده از جانب سی آی ای، کودتای خونین فاشیستی سوهارتودر سال ۱۹۶۵ در اندونزیا که در نتیجه آن نیم ملیون نفر را قتل عام کردند وکودتای فاشیستی شیلی درسال ۱۹۷۳ بودکه به وسیله پینوشه اجراشد.
در ورای همه اینها، یک امر مسلم وجود دارد وآن اینکه ارتش ترکیه نسبت به سنت های سیکولار خود وفادار خواهد ماند واینجاست که مشکل اساسی اردوغان قد میافرازد. از این به بعد اردوغان با ارتشی روبرو است که هرقدر تصفیه هم شود همواره دیوارضخیمی از شک وتردید بین آنها وجود خواهد داشت؛درچنین وضعی چنین ارتشی با سنت یک قرنه را اگر صدبار هم ازغربال تصفیه بگذرانند، تا سنت دیرینه وپایه وجودی آن تغیربنیادی نیابد، نمی توان بااطمینان آنرا تصفیه شده دانست. در واقع تضاد اصلی که عبارت از سیکولاریزم ارتش و خصوصیت مذهبی حاکمیت اردوغان است، این دو را در برابر هم قرار داده است. گذشته از همه، تصفیه کامل ارتش با سنت های یک قرنه سیکولار آن کار آسانی نیست. مزید براین، اردوغان آستین بالازده وتمام جامعه را می خواهد تصفیه کند؛ چنین امری امکان پذیر است؟ تصفیه بیشتر از ۶۵ هزارنفر از دستگاه های مختلف دولت که تاکنون انجام یافته، یک اقدام جنون آمیز خطرناکی است که جامعه را یگ گام به جنگ داخلی نزدیک تر می سازد. بهرحال این مساله بسیاربااهمیت و ذوجوانب وبغرنج است که تحلیل آن دراین مختصر نمی گنجد.
آنچه را در مورد ترکیه می توان پیشبینی کرد اینست که اوضاع در این کشور بسیار متشنج و بحرانی خواهد شد. کشاکش های اجتناب ناپذیر بین ارتش وبقیه حاکمیت وجود خواهد داشت. احتمال جنگ داخلی را هم از نظر دور نباید داشت که در این صورت خلق ترکیه رنج های عظیمی را متحمل خواهد شد. درواقع ارتش ترکیه برای احراز مجدد نقش و« شخصیت» خود خواهد رزمید. گردن بریدن سرباز ترکی به وسیله یک داعشی در ملا عام یک حادثه ناچیز وکم اهمیت نیست. این نماد گویای وضع کنونی روابط حاکمیت سیاسی ترکیه با ارتش است؛ ارتش مغروری که همواره به سرکوب آزادی خلق های منطقه به خصوص کردها پرداخته و در قبرس یادگارنامیمونی از خود به یادگار مانده وخود را سرور دیگران می دانسته است، نمی تواند ازیاد ببردکه چگونه به وسیله اخوانی ها وبا موجی از تحقیر پوزه اش به خاک مالیده شد.
سیاست هم دنیای عجیبی دارد: ترکیه ای که بااشاره ناتوهواپیمای روسی را درسوریه سرنگون کرد و درنتیجه آن با تحمل تحریم ها وبرخورد قاطع روس ها، خود تاسرحد تباهی پیشرفت و برای گریز ازین سرنوشت محتوم، شاخ کبرش شکست واز روسیه عذرخواهی کرد، در مرحله ای دیگر به وسیله همین روسیه نجات داده شد. البته چهره واقعی سیاست در دنیای جنگ سرد همین است و نمونه های بازهم بارزتری ازچنین نیرنگ تاریخ را، روزگار دربرابر دیده گان ما قرار خواهد داد.

بامداد ـ  سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۰۱۰۸