ایالات متحده آمریکا :

دیدگاه های متقابل و شکاف های اجتماعی

 

نویسنده : عمر محسن زاده

در مناظره های انتخابات سال پیشین ایالات متحده آمریکا پرسش اساسی در این بود که این کشور چگونه خواهد توانست از بحران فراگیر کنونی بیرون آید ؟ پاسخ بدو گونه ارایه میگردید : یکی در هوا داری « دولت فعال » و دیگری در هواداری « بازار » و « مخالفت با دولت » . مردم ایالات متحده آمریکا هم بدو دسته پیرامون این دو دیدگاه گرد آمده و به گونه‌ای در این نبرد ایدیالوژیک سهیم گردید . برنامه دموکرات ها که بارک اوباما آنرا به پیمانه گسترده بیان نمود  « دولت اجتماعی »  و  برای همه بخش‌های اجتماعی بیمه بهداشتی میخواست ؛ به حفاظت محیط زیست توجه داشت و مبتنی بر اندیشه‌های اقتصادی مکنزی خواهان مداخله دولت در امور اقتصادی و اجتماعی بود .نظر های نیو لیبرال و محافظه کارانه جمهوریخواه های ایالات متحده آمریکا دقیقأ در برابر دیدگاه‌های دموکرات ها قرار داشته و از ته دل دولت ستیزانه بود . آن‌ها کاهش هزینه‌های اجتماعی دولت و نا دیده گرفتن « رفاهیت عامه » را راه بیرون رفت از بحران میدانستند .نامزد آن‌ها برای ریاست جمهوری  ، مید رومنی در ضیافتی اعلام داشت که بیش از 47 در صد مردم آمریکا « گدا » و « طفیلی » اند و نمیتوانند در برنامه سیاسی او جا داشته باشند .او حتا پس از شکست خود در انتخابات باز هم برنامه اجتماعی دولت را برای اقشار وسیع مردم رد نمود .در این رویارویی اندیشوی مردم نیز ناگزیر شدند تا جایگاه خود را روشن سازند : امریکایی های افریقایی تبار ، لاتینی ها ، زن‌ها ، جوانان ، مزد بگیران نادار، کارگران صنعتی و مهاجرین به نامزد دموکرات ها رای دادند و در آنسوی دیگر سفید پوست ها ، خانواده‌های متمول اقشار میانه بالایی ، ثروتمندان و نمایندگان « وال استریت » با مصارف گزاف از جمهوریخواه ها حمایت کردند .در پایان انتخابات نه تنها تقابل ایده‌ها  بلکه رویارویی اقشار و لایه‌های اجتماعی هم شکاف های جامعه را ژرفتر ساخت .

پسگردی و نابرابری شدید شرایط زندگی

امریکایی ها خوش دارند که « سرور » جهان نامیده شوند و « شیوه زندگی » آن‌ها الگویی برای همه باشنده گان کره زمین باشد . « استثنایی بودن آمریکا » و اعتقاد بر «  درست بودن دید » شان برداشتی است که در بینش مذهبی و سنت‌های لیبرال ریشه دارد و دستآورد های سیاسی ـ نظامی ، اقتصادی و فن آوری به آن پر و بالی بخشیده است .اما امروز در این‌طرز دید و اصالت آن شک و تردید پدید آمده و آهسته آهسته حتا خود شهروندان ایالات متحده آمریکا باور خود را نسبت به آن از دست میدهند .فاکت ها و پژوهش ها هم بیانگر آنست که ایالات متحده آمریکا موقف پیشتاز خود را از دست داده و تدریجأ در ردیف آخر کشورهای صنعتی غرب قرار میگیرد .چند نمونه‌ای از این فاکت ها :

در ایالات متحده آمریکا یک فیصد نفوس کشور که عمدتأ نماینده گان وال استریت ، کنسرن های بزرگ و اهرم قدرت اند  بیش از 50 در صد دارایی های تمام کشور را در اختیار دارند .تفاوت های اجتماعی به ویژه شکاف میان فقیر و غنی در این کشور روز تا روز بیشتر میگردد و افسانه  ثروتمند شدن از بشقاب شویی به میلیونرشدن دیگر به خواب و خیال مبدل گردیده و ارتقای اجتماعی از پایین به بالا بمعنی گذار از راه  دشوار و مخوف « هفت کوه قاف » است .از نگاه فقر کودک ایالات متحده آمریکا در ردیف آخر سی و پنج کشور پیشرفته جهان  قرار دارد .جوانان امریکایی که باری از نگاه داشتن چانس دانشجویی در پشاپیش همه جا داشتند اکنون در ردیف دوازدهم درجهان قرار میگیرند و دانشگاه‌ های شناخته شده آمریکا دیگر نقش پیشآهنگ را ندارند .نبود سیتم  بهداشت همگانی و گرانی تداوی شخصی سطح توقع زندگی شهروندان را به عقب رانده ، چنانچه این کشور اکنون از نگاه میانگین سطح عمر در ردیف جهانی بیست و هشتم قرار دارد.چاقی دیگر به بیماری همگانی مبدل گردیده است  .در این کشور بزرگ تعداد زندانیان در مقایسه با نفوس آن در بالا ترین حد در جهان میباشد .اکثر ساختار های اساسی اقتصادی در این کشور در حالت فروپاشی و فرسوده گی قرار دارند .پُل های کهنه و فرسوده ، جاده های مراقبت نا شده ، اماکن تخریب شده و ملکیت های بزرگ عامه همه و همه نیاز به باز سازی و توسعه دارند  .

در نتیجه بحران فراگیر ، اکنون هفتاد تا هشتاد در صد امریکایی ها باور دارند که کشور شان رو به افول است .*

مظاهر بحران دامنگیر

بحران مالی سال 2008 ترسایی کشورهای سرمایه داری غرب  نه تنها بر اقتصاد جهان اثرات ویرانگر داشت بلکه بزرگترین اقتصاد جهان یعنی اقتصاد ایالات متحده آمریکا را نیز شدیدأ متأثر ساخت .یکی از نتاییج این بحران افزایش فقر ، بیکاری و نابود سازی دستآورد های اجتماعی بود . اکنون در ایالات متحده آمریکا بیش از 75 میلیون انسان غذای کافی برای خوراک ندارد و باید از کمک‌های مواد خوراکی دولت استفاده نمایند .در شروع ریاست جمهوری اوباما در سال 2008 ترسایی حجم کمک مواد غذایی دولت به مستمندان به 28٫2 میلیون دالر میرسید ولی این رقم در سال 2012 ترسایی به 75٫4 میلیون دالر افزایش یافت . تعداد بیکاران هم در بین این سال‌ها از 11٫1 میلیون نفر به 12٫1 میلیون ارتقأ نمود . همچنان در همین سال‌ها حجم قروض دولتی ایالات متحده آمریکا  از مجموع 11٫5 هزار میلیارد به 16 هزار میلیارد دالر بیشتر گردید و این در حالیکه درهمه این سال‌ها درآمد میانگین خانواده‌های امریکایی به اندازه 4 در صد کاهش نمود .افزایش بیکاری و تورم عرصه زنده گی را بر اکثریت مردم ایالات متحده آمریکا  تنگتر ساخت .بارک اوباما در آغاز کار خود با اثرات ویرانگر سیاست نیو لیبرال دوره نسبتأ دراز محافظه کاران آمریکا مبارزه مینمود و سعی داشت تا با استفاده از امکانات دولت ، وام گیری بیشتر و اتخاذ سیاست کینزی اقتصاد از تشدید تضاد های اجتماعی  جلوگیری نموده و با خنثی نمودن اثرات بحران ، چرخش اقتصادی را محفوظ نگهدارد .این سیاست پس از دو سال و اندی  بعد آنکه محافظه کاران در نتیجه انتخابات میان مدت ( مید ترم ) کنگرس به اکثریت رسیدند با موانع جدی روبرو گردید.( در ایالات متحده آمریکا قوه اجراییه ناگزیر است تا از تصامیم کنگرس در عرصه های مالی و بودیجه پیروی نماید .)

تقابل محافظه کاران با ریفورم های دموکرات ها در مجلس نماینده گان بُن بستی را در راه برآورده ساختن برنامه‌های حکومت ببار آورده و افسرده گی مردم را که بار شدید بحران بر شانه های شان گرانی میکند و از بیکاری ، بیماری ، قرض و کساد اقتصادی رنج میکشند بیشتر ساخته است .هر چند که بیش از 72 در صد امریکایی ها از بد ترشدن وضع زنده گی شان در دوره نخست ریاست جمهوری بارک اوباما گزارش دادند باز هم با توجه به راستگرایی بیمانند محافظه کاران و سیاست  شدیدأ انقطاب کننده آن‌ها که بافت اجتماعی را به نفع اقلیت ناچیز سرمایه داران بزرگ زیانمند میسازند اوباما را بر گزیدند . کارشناسان باور دارند که این پدیده سیاسی ( دفاع از منافع مردم در برابر منافع  گروه  معدود ) فرایندی است که پایداری کسب نموده و در سال‌های آینده نیز ادامه خواهد یافت .

کسر بودیجه و صخره مالیاتی

بارک اوباما بارها تذکر داده بود که مظاهر بحران و به ویژه کاهش قرضه های دولتی را نمیتوان به یکباره گی و در مدت زمان کوتاه بر طرف نمود .او پاگیری اقتصاد را از طریق ایجاد یک میلیون جای کار در مدت چهار سال آینده با بر آورده سازی مجموعه‌ای از گام های اقتصادی مطرح نمود . او برای کاهش کسر بودیجه ترکیبی از افزایش مالیات و تقلیل مصارف دولت را پیشنهاد نمود و خاطر نشان ساخت که قروض ایالات متحده آمریکا ( در حال حاضر 7٫8 در صد محصول ناخالص داخلی ) نباید پس از سال 2015 ترسایی از مرز 2٫8 در صد این محصول تجاوز نماید .وی لازم دانست تا برای ایجاد یک میلیون جای کار در چهار سال آینده به پیمانه یک هزار ملیارد دالر قرضه های جدید گرفته شود .اوباما خواهان تنزیل مالیات بر عایدات اقشار میانه ، ولی افزایش مالیات سرمایه داران بزرگ از 35 در صد به 39٫6 در صد گردید . او همچنان  صرفه جویی در بخش مصارفات اجتماعی دولت را رد ننموده و اجرای آنرا به اندازه اعتدال  و امکان‌پذیرکه موجودیت خانواده‌ها را تهدید ننماید موکول نمود .

برنامه اقتصادی  جمهوریخواه های ایالات متحده آمریکا درست در نقطه مقابل سیاست اوباما قرار دارد .آنها خواهان  کاهش مالیه سرمایه داران بزرگ از 35 در صد به 28 در صد اند و همه گام های دولت را در پروژه های ساختار های اساسی اقتصاد بیهوده میدانند. جدال دو حزب مطرح پیرامون کسر بودیجه و برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی دولت که بیشتر از دو سال دوام نمود برغم پیروزی بارک اوباما در انتخابات ماه نوامبر 2012 ترسایی نه تنها به پایان نرسید بلکه در نتیجه خیره سری  و مقاومت شدید محافظه کاران در مجلس نماینده گان ابعاد گسترده کسب نمود .در این میان واژه ایکه در این روز ها بر سر زبان‌ها است و سر نامه‌های رسانه‌های گوناگون را پُر نموده همانا کلمه انگلیسی  « سی کو یستر » ** بمعنی متوقف کردن چیزی است .این کلمه در واقعیت امر طرزالعملی است که در سیستم قانونگذاری ایالات متحده آمریکا برای محدود ساختن بودیجه دولت وضع گردیده است .برای اینکه کسر بودیجه کاهش یابد ، باید همه مصارفات دولت به طور یکسان  و متوازن تقلیل داده شود .رییس بانک نوت ایالات متحده آمریکا این طرزالعمل را « صخره مالیاتی » خواند که با فرود آمدن آن پاره‌ای از زیان ها و پیآمد های بزرگ اقتصادی و اجتماعی رونما میگردند . بارک اوباما در نخستین بیانیه اش پس از پیروزی انتخابات بار دیگر خاطر نشان ساخت که تنها از راه صرفه جویی نمیتوان به رفاهیت رسید . باید مصارف پایین را با درآمد بالا درهم آمیخت . او تقاضا نمود تا امریکایی های ثروتمند کمی مالیه بیشتر دهند تا برای بحران مالی راه حلی پیدا شود .او برای دستیابی به این راه حل آماده گی خود را در سازش و همکاری با جمهوریخواه ها اعلام داشت. همه تلاش‌ها در سال 2012 ترسایی بجایی نرسید و سر انجام با توافق جانبین مهلت تعین شده « صخره مالیاتی » از سی و یکم دسامبر 2012 ترسایی به اول ماه مارچ 2013 ترسایی  به تعویق انداخته شد. گفت وشنود های سه ماه اخیر  میان قصر سفید و فراکسیون های احزاب دوگانه در هر دو مجلس همچنان به نتیجه نرسید و سر انجام با فرا رسی اول مارچ « ساطور بو دیجه » بطور خود بخودی بر فرق مردم ایالات متحده آمریکا فرود آمد .

پیآمد «  سی کویستر » برای ایالات متحده آمریکا و جهان

کار شناسان اروپایی باور داشتند که برنامه اقتصادی اداره اوباما برای بیرون رفت از بحران کنونی درست بوده و در این کشور نمیتوان تنها از راه صرفه جویی به رفع کسر بودیجه و رشُد اقتصادی نایل آمد .صرفه جویی شدید به هزاران برنامه حکومت زیان رسانیده و اقتصاد بیمار ایالات متحده آمریکا را به کساد مواجه خواهد ساخت .پیآمد های اجتماعی « صخره مالیاتی » برای مردم آمریکا وحشتناک است .سی کویستر بمفهوم کاهش خود بخودی بودیجه دولت به حجم 1200 میلیارد دالر در ده سال آینده خود بد ترین سیاست اقتصادی در جهان است که پیآمد آن جلوگیری از رشُد اقتصادی ، افزایش بیکاری ، کساد اقتصادی ، چالش در برآورده سازی وظایف دولت و ضربه شدید به اکثریت مردم و به ویژه ضعیف ترین اعضای جامعه است .در نتیجه سی کویستر ایالات متحده آمریکا امکانات زیادی را در عملیات بین‌المللی از دست خواهد داد .

نیویارک تایمز در شماره اول مارچ 2013 ترسایی اثرات منفی سی کو یستر را بر برنامه‌های داخلی و امور اجتماعی بر شمرده و خاطر نشان ساخت که همه موسسات آنسوی بیمه های اجتماعی ، وظایف  دولت فدرال ، موسسات صحی ، دفاتر گمرکی ، پولیس فدرال ، امنیت پرواز ها ، موسسات اتومی ، کتابخانه‌ها ، موزیم ها ، موسسات مجادله با حوادث چون بنیاد « فما » ، وزارت خانه‌ها و ...هدف تیر این « صخره مالیاتی » بوده  و بیمه صحی بازنشسته گان ، برنامه‌های کمک دولتی به بیکاران، بی سرپناهان ، کودکستان ها ، مکتب ها ، بیمارستان ها و صد ها موسسه اجتماعی دیگر از امکانات مالی بی بهره خواهند شد .ژورنالیست های اروپایی مینگارند که امریکای مغرور احتمالأ مانند یک کشور رو به انکشاف نقش رهبری کننده خود را بدیگران واگذار خواهد شد.هر چند اثرات سی کویستر به یکباره گی آشکار نمیگردد ولی پیآمد آن در دراز مدت  مدحش است .همین اکنون صد ها هزار انسان کار خویش را از دست داده و به سپاه دوازده میلیونی بیکاران خواهند پیوست.البته روابط اقتصادی بین‌المللی نیز از کساد اقتصادی در ایالات متحده آمریکا زیانمند گردیده و این روند بر اقتصاد ملی بسا از کشور ها تاثیر منفی بجا خواهد گذاشت .در رابطه با کشور ما کافی است تذکر داده شود که در نتیجه سی کویستر بودیجه پنتاگون به پیمانه 7٫9 در صد کاهش یافته و سالانه در حدود 43 میلیارد دالر از آن کاسته خواهد شد .این وزارت برای فعال نگهداشتن پایگاه های نظامی خود پول کافی نداشته و به قول وزیر دفاع نو آنکشور « شک هال » این صرفه جویی ها همه عملیات پنتاگون را در بر خواهد گرفت .در مربوطات این وزارت بر اساس تخمین کارشناسان اضافه از سه صد هزار کارمند غیر جنگی از کار اخراج میگردند .یقینن اثرات این همه اقدام‌ها و کاهش برنامه‌های کمکی ایالات متحده برای بیرون در افغانستان نیز احساس خواهد شد .

 

 

 

* شماره 45 مجله پروفیل ، مورخ 5 نوامبر 2012 ترسایی

 

** SEQUESTER