بازی غیرمسولانه با سرنوشت مردم سوریه
اسد کشتمند
تازه دورجدید گفت و گوها بین نیروهای متخاصم سوریه در باره حل سیاسی آغاز یافته است که امریکایی ها درباره پلان ب راه حل معضله سوریه صحبت می کنند. پلانی که خصوصیت نظامی وتشدید فشار راتداعی می کند.گویی نمی خواهند لحظه ای هم از اعمال فشار درجهت تحمیل راه حل «امریکایی » بکاهند. حالا که امید واقعی برای برون رفت از معرکه خونین جنگ سوریه به میان آمده است، امریکایی ها نمی گذارند مذاکرات به نتیجه ای برسد. اگر راه حلی در پیش گرفته شده و به نتیجه دلخواه امریکایی ها نیانجامد، آنها بی اعتنا به زنده گی وسرنوشت هزاران و صدها هزارنفر از مردم سوریه، به بغرنج سازی بیشتر اوضاع می پردازند. درفضای کنونی و وضعی که در نتیجه کمک روسیه درسوریه به میان آمده است، اگر اندکی واقع بینی در سیاست وجود می داشت، امریکایی ها باید پی می بردند که راهی را که در پیش گرفته اند بنابر دلایل بسیار محکمی نمی تواند آرزو های نهفته شانرا برآورده سازد و این ناشی از این امر است که پیروزی های سال های تسلط دنیای یک قطبی بعد از فروپاشی شوروی چنان غرور خشکی به این سیاست بازهای امریکایی داده است که آگاهانه واقعیت های امروزی را نادیده می گیرند. از همین رو است که دراین روزها امریکایی ها قبل از اینکه نتیجه مذاکرات نیروهای متخاصم سوری متبارز شود، از همین پلان ب درباره حل و فصل اوضاع سوریه صحبت می کنند. اصولاًبهتر می بود از پلان ب زمانی صحبت شود که تمام امکانات برای حل و فصل سیاسی ته بکشد.
از قرار معلوم براساس افشاگری های رسانه های امریکایی، پلان ب امریکایی ها متشکل از توزیع راکت های ضد هوایی (شاید از نوع استینگر) وراکت های بسیار پیشرفته ضد تانک خواهد بود. به نظر من این تنها تبلیغ و برای وارد کردن فشار برای گرفتن امتیازات بیشتر است نه یک پلان واقعی روی میز ؛ زیرا تبعات چنین تصمیمی برای امریکایی ها کمرشکن وناخوش آیند خواهد بود. مقامات رسمی ایالات متحده تا اکنون د راین مورد ابراز نظر رسمی نکرده اند ولی کوشیده اند چنین طرحی را از راه غیرمستقیم وارد میدان سازند و در صورت ناکامی آن چیزی را از دست نداده اند. این سیاست کهنه و آزموده شده دیپلوماسی غرب است که دیگر آن کارآیی اولی را ندارد. بهر حال علیرغم فرآیند قابل پیش بینی چنین تصمیمی، اگر واقعاً تصمیم امریکا چنین باشد، گام جدیدی نه فقط درعرصه تشدید جنگ وبغرنج سازی نهایی حل و فصل اوضاع نه تنها در سوریه ؛ بلکه دربسا نقاط دیگر خاورمیانه خواهد شد واین دقیقاً همان چیزی است که به نفع امریکایی ها نخواهد بود زیرا چنین تصمیمی تنها سوریه را شامل نبوده بلکه دامن بسا نقاط و کشورهای دیگر را خواهد گرفت. وانگهی باید دید امریکایی ها تا چه حدی دراعمال چنین سیاست هایی می توانند دست باز داشته باشند؟ علیرغم تبعات چنین سیاستی اگر بازهم امریکایی ها برآن پافشاری کنند، باید به سالم اندیشی شان شک کرد فقط به این دلیل ساده که امروز سال ۱۹۸۵ نیست که امریکا با دادن استینگر به ضد انقلابیون افغانی وابسته به خود، توانست مسیر جنگ در افغانستان را تغیر بدهد. در آن زمان اتحاد شوروی درگیر جنگی جنجالی درافغانستان بود و امریکایی ها از چنین جنجالی در امان بودند. امروز وضع طور دیگری وتقریباً وارونه است.
به طورمجرد و برپایه استدلالی که منطق راه نشان آن می تواند باشد، نخست این اقدام احتمالی امریکایی ها را باید از دو زوایه متفاوت دید:
۱- اگر امریکایی ها برای تروریست های« خوب » سوریه چنین سلاح هایی را بفرستند نتیجه آن خالی از دو وضعیت فوق العاده خطرناک برای خودش نیست: اول اینکه مسلماً هدف روشن است واین نوع سلاح ها را از راه های مختلف در اختیار داعش قرار می دهند زیرا تنها داعش است که می تواند در برابر سوریه و روسیه بایستد و این راهمه می دانند. حالابرای فریب افکار عامه شاید مقداری از این سلاح ها رابرای همان گروه های ترورست به اصطلاح « خوب » نیز بفرستند. امریکایی ها بی میل نیستند در این معرکه تنها «سیل بین » درگیری داعش و جانب سوریه و دوستانش باشند. (هیچ کسی از یاد نبرده است که امریکایی ها به بهانه آموزش دادن به تروریست های« خوب » سوریه یک گروه نخبه جنگی نزدیک به پنج صد نفری را بعد از آموزش کامل جنگی وارد صفوف داعش ساخته و مدتی بعد با پرتاب محموله های بزرگ سلاح های پیشرفته ظاهراً به مقصد تروریست های « خوب » ، گویی « به خطا » برای داعش، صفوف آن را مسلح تر ساختند. طبیعی است در چنین مواردی اشتباه جایی ندارد وتمام تلاش های امریکا مبنی برجلوه دادن اشتباه در این زمینه نتوانست افکار عمومی جهان را منحرف بسازد.) درچنین صورتی، علیرغم اینکه به نحوی آشکار این سلاح ها برضد هواپیماهای روسیه به کار خواهند رفت ولی در آینده می تواند از اداره امریکا خارج شده و روز ی برضد منافع خودش بکار رود.
۲- نباید از یاد برد که درچنین مواردی همواره خط های قرمز مشخصی وجود دارد و گویی ازورای « متن » های نانوشته ای به درشتی به «چشم » می خورند. اگرامریکا چنین اشتباهی بکند و چنین سلاح هایی را دراختیار تروریست ها قرار بدهد، از این خط قرمز بسیار درشت با گستاخی عبور کرده است. دراین صورت روسیه برای ایجاد مزاحمت های بی سرو پایی برعلیه امریکایی ها دست باز خواهد یافت واین همان بلیه ای است که امریکایی ها تا سرحد مرگ از آن می ترسند. زیرا اگر روسیه تنها در سوریه درگیر است، امریکایی ها به طور مستقیم و غیر مسقیم ( از طریق پادوها ومتحدین منطقه وی مانند عربستان سعودی و امارات وقطر وترکیه و اردن وغیره) درمناطق وسیعی در گیرهستند. می توان به ساده گی تصور کرد که اگرمبارزین یمنی یا مخالفین در افغانستان یا لیبیا ویا کردهای ترکیه از این نوع سلاح ها از جانب روسیه دریافت کنند، چه روزگاری برسرهواپیماهای امریکایی ومتحدین وچاکران آن خواهد آمد؟ امروز معادله ها تغیر کرده است. در زمان استینگر شوروی هیچ وسیله فشار مشابهی در اختیار نداشت ولی امروز قضیه برعکس است. در نتیجه عقل سلیم حکم میکند که امریکایی ها برای خالی نماندن عریضه چنین طرح هایی (پلان ب) را به میان می آورند با آنکه خوب می دانند که در اوضاع کنونی چنین ترفند هایی نمی تواند وسیله فشار واقعی برسوریه باشد بلکه بیشتر مصرف خارجی دارد و نوعی بازی با افکار عامه جهانی است. ازیاد نبریم که همین چندی قبل امیرنشین قطر باجثه گنجشک مانند دربرابر خرس روسی اعلام کرد که در حدود دوهزار وسیله پرتاب راکت سرشانه ای استینگر را در اختیار تروریست هایی که در سوریه می جنگند قرار خواهد داد. باعکس العمل صاعقه وار روسیه حرف های آخری درلبان قطر خشکید: ولادیمیر پوتین اعلام کرد که در صورت سرنگون شدن یک هواپیمای روسی در سوریه با این سلاح ها، تمام چاه های گاز قطر را به آتش خواهد کشید، قطر در تیررس راکت های کروز روسیه قرار دارد که از بحیره خزرشلیک خواهند شد. همان بود که امریکایی ها دست به کار شدند و به ترکیه امر« فرمودند » که به صورت عاجل راکت های استینگر به پایگاه امریکایی در قطر انتقال داده شود و چنین شد.
طوری که شاید بتوان پیش بینی کرد با درنظرداشت این دو فرضیه بالایی، امریکایی ها نمی توانند به طور قطع برنده باشند. از اینجا است که هر اقدام شان درچنین مواردی باعث شک در سالم اندیشی آنان می گردد.
دراین میان می ماند آنچه درگذشته های نزدیک بر تانک ت ۹۵ سوریه گذشت. این تانک پیشرفته ساخت روسیه به وسیله راکت بسیار پیشرفته ضد تانک امریکایی ازبین برده شد. این دافع ضد تانک از جمله همان محموله های سلاح های امریکایی است که ظاهراً از روی اشتباه به عوض تروریست های « خوب » سوریه برای داعش ازهواپیماهای امریکایی پرتاب شده بود. منتهی این زمانی بود که نیروهای هوا فضای روسیه وارد صحنه جنگ نشده بود و در آن زمان امریکا می توانست هر نوع سلاحی رابرای تروریست های سوریه پرتاب نماید.
طوری که دیده می شود، دراین جنگ و دراین رویارویی هرموردی به طوردقیق محاسبه شده و در نظر گرفته می شود. این از اولین گام های جدی پایان دوره خونبار دنیای یک قطبی است که مبارک باد!
بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۹۰۴