شکل گیری کشور سوریه و مذهب علوی

علی رستمی  

نهضت‌های سیاسی و آزادی خواه در سال ۱۹۰۸ ترسایی بعد از تضعیف سیادت ترک‌ های عثمانی با « انقلاب ترک‌ های جوان » در میان کشورهای عرب و مسیحی نشین توسعه یافته و به‌ مرور زمان از تسلط ترک‌ ها بیرون آمده و در جهت اتحاد و همبسته گی دریک دولت واحد عربی به‌ سوی شکل گرفتن قدم گذاشتند؛ اما به اثر مداخله و استعمار انگلیس‌ها و فرانسوی‌ ها این اقدام به ثمر نه رسیده پارچه ‌پارچه شده و بعد از پایان استعمار به‌ مثابه کشورهای مستقل به وجود آمدند.

 برعلاوه که عرب‌ها آرزو داشتند تا خلافت را از سلطان‌ های ترک عثمانی به خاندان عربی انتقال دهند. این حرکت به ‌مثابه یک جنبش ملی در میان عربی تلقی شده و بدون اختلافات مذهبی آن را اقدام مثبت و برتری نسبت به مذهب می ‌دانستند و اعتبار بیشتری به خود می‌ گرفت.  

 حکومت بریتانیا از این اقدام عرب‌ ها، به‌ ظاهر از آن پشتیبانی می ‌کرد و در باطن اهداف دیگری را تعقیب می‌نمود. بر این اساس انگلیس‌ها  در دوران جنگ اول جهانی به عرب‌ ها وعده‌ های برای به وجود آوردن سلطنت بزرگ عربی می داد، به  این خاطر یکی از بزرگان قومی مذهبی که «شریف حسین (ملک حسین)» نام داشت و نزد مردم مکه شریف و بااعتبار بود، آن را تشویق و ترغیب علیه ترک ‌های عثمانی می ‌کرد، تا شورش را بر ضد ترک‌ها به وجود آورد. عرب‌های مسلمان سوریه و مسیحیان نیز از این شورش پشتیبانی کرده به پشتیبانی ملک حسین اقدام نمودند که بسیاری از رهبران شان به خاطر قیام و شورش توسط ترک‌ها به دار آویخته شدند. مردم سوریه هرساله «ششم ماه می» را به ‌مثابه روز ملی به خاطر کشته شده گان عناصر ملی در دمشق و بیروت بنام « روز شهدای ملی» تجلیل می‌نمایند. شورش عربی با پشتیبانی مالی و معنوی انگلیس‌ها به پیروزی رسید، و در ضمن جنگ اول جهانی هم به پایان رسیده و تمام مستعمره‌ های عربی ترک‌ ها که تحت تسلط عثمانی‌ها بود، در زیر قیادت و سیادت انگلیس‌ها و فرانسوی‌ها درآمد. کشورهای انگلستان و فرانسه بعد از پایان جنگ اعلام نمودند؛ تا برای باز سازی کشورهای آزادشده از تسلط ترک‌ها و برقراری حکومت‌های ملی و تشکیل ادارات دولتی انتخابات آزادانه مردم بومی محلی آغاز شود. این دو حکومت بر اساس اهداف به‌اصطلاح نجیبانه خویش ابراز علاقه‌ مندی برای باز سازی نشان داده و این کشورها را در میان خود تقسیم و تحت قیمومیت و سر پرستی که نوع تازه از مشی استعماری بود تحت نظر «جامعه ملل» به چنگ آوردند. برای فرانسوی‌ها سوریه، و به انگلستان فلسطین و عراق تعلق گرفت و حجاز که مهمترین قسمت عربستان را تشکیل می ‌داد به دست شریف حسین که خود تحت حمایت انگلستان بود سپرده شد. بنآ بر خلاف وعده  که برای کشور متحد عربی داده شده بود، سرزمین های عربی قطعه  قطعه و تحت قیمومیت ومستعمره کشورهای آنگلیس فرانسه قرار گرفتند.

 « سوریه » که درسابق پیش از تسلط فرانسوی‌ها بنام « شام » یاد می شد، بعد از فروپاشی عثمانی ها، فرانسوی‌ ها این نام رابالای این کشور گذاشتند. درآغاز سال ۱۹۲۰ترسایی حکومتی تحت رهبری ملک فیصل پسر شریف حسین پادشاه حجاز به کمک بریتانیا  در سوریه تاسیس شد. با تشکیل کنگره ملی قانون اساسی دموکراتیکی تصویب وبه وجود آمد؛ اما همه این حرکات نمایشی بوده زیاد طول نکشید در تابستان ۱۹۲۰ حکومت فرانسه که قیمومیت فرانسه را ازجامعه ملل عهده دارشده بود، ملک حسین را بیرون کرد و به زور و اجبار سوریه را به تصرف خود درآورد. دران وقت سوریه دارای ۳ میلیون نفر جمعیت بود. با این عملکرد فرانسوی‌ها، مردم غیور سوریه هم ازعرب های مسلمان و مسیحی مذهب آرام نه نشسته برای آزادی واستقلال خود دایمآ دست به شورش زده وقیام های ملی را راه اندازی کرده اند، تا بتوانند سوریه را از تسلط فرانسه آزاد سازند. کشور فرانسه کوشش می‌ کرد، تا شورش وقیام های ملی مردم سوریه را سرکوب و ازبین ببرند. بناً داخل اقدام به توطیه ونفاق مذهبی در میان خلق سوریه شدند وخواستن نیروهای ملی سوریه را از راه تقسیم کشور به دولت های کوچک تر ضعیف و تقسیم نماید. ودراین تقسیم اختلاف مذهبی ومساله اقلیت ها را پیش نموده واشکارا تحت شعار « تفرقه به انداز وحکومت کن» را پیش گرفت. سوریه که کشوری کوچکی بود به پنج دولت تقسیم شد. قسمت سواحل غربی دریا درنزدیکی کوه های لبنان دولت لبنان تاسیس گردید، دراین قسمت زیادتر اهالی مذهبی «مارونی» ها که از فرقه عیسوی مذهب بوداند برای غلبه علیه عرب‌های سوریه تشکیل شد.

درشمال لبنان درساحل دریا دولت کوچک تری درنواحی کوهستانی که اکثریت آن ها را مسلمانان «علوی» مذهب تشکیل می ‌داد، به وجود آمد. کمی بالاتر از شمال حکومت کوچکی دیگری «اسکندرونه» تاسیس گردید که همجوار به ترکیه بوده که اهالی ان ترکی زبان بودند.

 کشور سوریه طی هزارها سال یکی از بزرگترین کشورهای عربی بود که در زمانی آموی ها پایتخت خلافت اسلامی و شاهان قدیم درآن جا تسلط داشته اند.

 مردم سوریه ازآغازبا کار قیمومیت کشور فرانسه مخالف بودآند و بر ضد آنها مبارزه وشورش های ملی انجام داده اند. فرانسه برای تداوم استعمار و سیادت خود ازهرنوع عمال پولیسی مخفی استفاده میگرد، تا مخالفت های قوم مذهبی را دامن بزنند و حکومت بکنند. فرانسوی‌ ها درحکومت افرادی را جابجا می نمودند که وفادار به آنها باشند وشیوه های پولیس مخفی را در میان اهالی پیش ببرند. این حرکت های ظالمانه باعث شد تا قوم مذهبی بنام « جبل دروز» که سلحشور وجنگجو بودآند به شیوه های گوناگون به حیله مزورانه و با پستی، سران این قبیله را با « دعوت به ضیافت شام » در یک جای جمع وبعد آنها را دستگیر و زندانی نمود. این عمل باعث قیام سراسری در سال ۱۹۲۵ درسوریه گردید، این قیام عظیم بود که باعث آزادی و وحدت سوریه شد.

فرانسوی‌ها با عمال دهشت افروزانه  بسیار وخیم ومدهش می خواستند که مردم سوریه را به طور کامل ودایمی به انقیاد خود بیآورد، اما مردم سوریه برعلیه شان مبارزه قهرمانانه خویشرا ادامه داده و به انها تسلیم نه شدآند؛ فرانسوی‌ها برای ارعاب ترس وجبون ساختن مردم سوریه از هیچ نوع عمال پست وغیرانسانی علیه مردم دریغ نمی ‌کردند، حتا به روی مردم تیراندازی می نمودند، تا با این عمل در میان مردم وحشت را به وجود بیآورند. چنانچه دراکتوبر ۱۹۲۵ شهر دمشق را مورد بمباران هوایی قرار داده که هزارن تن ازبین رفتند. سراسر سوریه به یک پایگاه بزرگ نظامی تبدیل شده بود و فرانسوی‌ها وسایر همدستان شان می کوشیدند که درموقع قیام ملی مردم سوریه آن را رنگ مذهبی بدهند، مسیحیان ومسلمانان را علیه قبایل « دروز» وسایر اقلیت های مذهبی تحریک می‌ کرد. مردم سوریه این نفاق افکنی فرانسوی ها را درک می نمودند و به آن ارج نمی گذاشتند، برعکس یکجا باهم به خاطر آزادی واستقلال ملی مبارزه میکردند.

بر اثر قیام های مردمی و اوج جنبش استقلال وآزادی خواهی در سوریه حکومت نظامی اعلام شده بود که باجانثاری های مردم سوریه در سال ۱۹۲۸ حکومت نظامی درسوریه پایان یافت، که به تعقیب آن سآنسور مطبوعات ملغی شد و زندا نی های سیاسی آزاد وبنا به خواست وطن پرستان وعناصر ملی مجمع موسسان به وجود آمد، تا طرح قانون اساسی را به وجود آورند. فرآنسوی‌ها مداخله و می کوشیدند تا برای تحقق قانون انتخابانت در میان پیروان مذاهب جداگانه بذر نفاق تفرقه را به افشانند. به این منظور مراکز مختلفی جداگانه برای مسلمان، کاتولیک های یونانی، ارتدوکس های کلیسای یونانی و یهودیان بوجو آورده تا پیروان هرمذهب و فرقه دران محلات طوری جداگانه برای نماینده خود رای دهند. مردم بنا به شناخت ودرکی که ازسیاست های شیطانی آنها مطلع بودآند با همبسته گی وهمپارچه گی برای پیروزی هم دیگر از کرسی های خود به نفع هم دیگرصرف نطر و وحدت ویکپارچه گی خودرا حفظ می نمودند. برعلاوه عمال دهشت افکنانه فرانسوی‌ها عناصر ملی زمام مجمع ملی را بدست آورده و طرحی تشکیل دولت  واحد ومستقل را تهیه کردند. مطابق این طرح سوریه به صورت کشور جمهوری بوجود آمده و تمام قدرت به ملت تعلق گرفت. فرانسوی‌ها برای بقای قیمومیت خود بالای دولت جمهوری فشار میآورد، تا به شکل رسمی درقانون اساسی سوریه موضوع قیمومیت شان درج نماید؛ اما قهرمانان ملی سوریه به این زورآوری ها تسلیم نمی شدند وخود را مستقل وخودمختار بدون قیموت به‌ مثابه کشور مستقل و آزاد درجهان اعلام کردند. براین اساس بود که درماه می ۱۹۳۰ فرانسوی‌ها دوباره مجمع موسسان را منحل اعلام نمودند.

درجریان این سال ها در سال ۱۹۲۶  لبنان از سوریه جدا گردیده وکشور مستقل کردید. پس از مذاکرات سال های ۱۹۳۰ و ۱۹۳۲  توافق هایی برای یک سوریه مستقل به وجود آمد و در جنگ دوم جهانی سوریه از تحت قیمومیت فرانسه آزاد شد. د ر شانزدهم سپتامبرسال ۱۹۴۱ سوریه آزادی خود را اعلام کرد وتاج الدین احسنی رییس جمهور شد.

 سوریه در سال ۱۹۶۷ پس ازجنگ با اسراییل قسمتی ازخاک خود را ازجمله ارتفاعات جولان وبخشی از خاک خود را از دست داده و به تصرف اسراییل درامد. بالاخره در سال ۱۹۷۰ ترسایی حافظ الاسد با کودتای نظامی قدرت را بدست گرفته و به ریاست جمهوری انتخاب شد و درسال ۲۰۰۰ ترسایی درگذشت و بعد از وی پسرش بشارالاسد قدرت را بدست گرفت که در سال ۲۰۱۴ ترسایی درانتخابات ریاست جمهوری به حیث رییس جمهور انتخاب شد و شوربختانه ازسال ۲۰۱۱ ترسایی جنگ داخلی بنا برمنازعات مذهبی با مداخله مستقیم جهان غرب درسوریه آغاز که تا به حال واقعه ها وحادثه های دلخراش بزرگ تاریخی مدهش را بوجودآورده است.

 درکشور سوریه اقوام ومذاهب وفرقه های مختلفی زنده گی می‌نمایند. جمعیت سوریه پیش ازجنگ های داخلی درحدود ۲۴ میلیون نفر بود که ۷۴ درصد سنی مذهب، ۱۲ درصد علوی مذهب درصد مسیحی و ۳ درصد دروزه ها ودیگر ادیان ومذاهب مانند شیعه اثنی عشری واسماعیلیه را تشکیل میدهد. ازلحاظ زبانی ۹۰ درصد عربی زبان و ۹ درصد کرد ویک درصد ارامنه، ترک وترکمن می باشند.

 بعد از جنگ های داخلی در سوریه وبه وجود آمدن نیروهای تروریستی ومخالفت با دولت بشارلاسد با مداخله مستقیم کشورهای غربی زیرنام بهار عربی و به ‌اصطلاح « انقلاب مردم سوریه » مذهب علوی سرزبان ها و مورد تبصره های محافل سیاسی واجتماعی ازطریق شبکه های مجازی وغیر محازی قرار گرفته که هرکس به ظن خویش درمورد این مذهب نظریه ها و استدلال های تاریخی را برمبنای متون مذهبی وتاریخی نموده که مردم جهان بیشتربه آن آشنا گردیده اند. هستند عده ای از رسانه های تبلیغاتی این جنگ را جنگ مذهبی میان شیعه علوی ومذهب سنی وانمود می نمایند وفرقه علوی را از شاحه های مذهب شیعه می دانند. درحالیکه مذهب علوی با مذهب شیعه همخوانی ندارد و ازلحاط اعتقادی راه وروش مشترکی ندارند. شیعه درصدر اسلام بعد از رحلت پیامبر اسلام به وجود آمده که یک پدیده تاریخی و جنبش اعتراضی به خاطر جانشینی محمد پیامبر اسلام میباشد. همچنان مذاهب شیعه مانند: شیعه یزدی، اسماعیلیه  و دوازده امامی از درون یکدیگر بیرون نیامده، بلکه اعتقاد ها و نظام های موازی راعلیه حاکمان اموی و عباسیان به شکل جداگانه به وجود آورده اند، که هرکدام کلام وفقهه جداگانه برای خود دارند. علویان که آن را غلات ویا غلوکننده گان می گویند بخشی ازمجموعه  فرقه هایی مذهبی باداشتن باورها وآیین های همگون و خاستگاهی تاریخی نامعین دارند. اهل حق درایرآن و عراق و قره باغ، علویان ترکیه وعلویان سوریه و لبنان. علویان عقیده وباورمند به مقام فرابشری به حضرت علی خلیفه چهارم مسلمانان می باشند که بعد از خدا درزمین اورا مقام و الوهیت خدایی م یدهند. این گروه از لحاظ باورها وآیین های مذهبی با تصوف ویا صوفی گیری نزدیک است، پیروان آنها اعتقاد برآن دارند که امامان شیعه بالخصوص امام اول وهمچنان بزرگان فرقه شان از لحاط درجه به مقام خدایی رسیده اند وعده ای آنها به تناسخ معتقد هستند. این گروه از فرقه مذهبی در اجرای مناسک دینی واداب شریعی اسلامی پابند نه بوده واجرای آن را لازم نه دیده وآنرا به برزگان و اولیای خویش واگذار می ‌نمایند، چون آنها این مراسم را اجرا کرده اند ودیگر اجرای اداب شرع بالای شان واجب نیست و به عوض ان عبادت خاصی خود را به جای میاورند؛ روزه ونمازبه جای نمی آورند و به جای ان نذر وقربانی می دهند وتنها روزه را برای مدت ده روزه درماه محرم الاحرام به جای می آورند. اعضای این فرقه ها رویکردها مختلف دراجرای آیین اسلامی دارند، بعضی آنها خود را راستین معتقد به دین اسلام می دانند وبرخی آنها خود را ازدایره اسلام دور می دانند. علوی های ترکیه  و سوریه خود را مسلمان می دانند. خاستگاه این فرقه از لحاظ تاریخی به سلسله ایل صفویآن میرسد. پیر نیاگان انها همه صوفی مذهب و به صفی الدین اردبیلی که صوفی سنی مذهب بود و ادعای پیرو سردمداری نمی گرد اما اولادها ونواده گانش فرقه تازه را بنیان گذاشتند که خود را تامرتبه الوهیت بالا برده که امروز به عنوان علوی یاد میشوند. چنانچه امیرحسین خُنجی در کتاب خود زیر عنوان « قزلباشان درایرآن »

 

چنین تحریر داشته است:« طریقت تصوف شیخ بدرالدین که از بکتاشیه وغلات شیعه (اهل حق) سرچشمه می گرفت امیزه ای بود از "وحدت وجود " ابن عربی، "مسیح پرستی " مسیحان، " علی پرستی " اهل حق و "نیاپرستی " تاتارها. اوعقیده داشت که شیخ حامل روح خدااست وذات معصوم ومنزه و واجب الوجود و واجب اطاعه است که تمام کاینات برمدار اراده  وی می چرخد ونظم امرجهان در دست اوست، و برمردم جهان دارای " ولایت مطلقه " است. او با ابداع این عقیده، مذهب بکتاشی را وارد مرحله نوینی کرد. اوبا تفسیر باطنی (تاویل) احکام مندرج درمتون اسلامی، اطاعت از شیخ را نقطعه محوری دین قرارداد، و وجوب برگزاری عبادت های شرعی چون نماز و روزه وحج را با تاویلاتی که ازدوش پیروانش انداخت. او " محبت علی " و "محبت شیخ " را اساس اعتقاد شان قرار داد. " بعد ازانکه شیخ بدرالدین توسط عثمانی ها به داراویخته شد شاکرد وپیروی دیگرش شیخ جنید فعالیت های پیرخود را ادامه دهید. شیخ جنید نسبت فعالیت های صوفی گرانه خویش تحت تعقیب حکومت عثمانی ها قرار گرفته از اناتولی به اسکندرون که همسایه اناتیکه (ترکیه امروزی) بود رفت ودرآنجا به فعالیت خویش میان شیعیان اهل حق که معهتقد به خدایی علی بودند آغاز نمود.

بازهم امیر حسین خُنجی در کتاب "قزلباشان ایران " چنین توضیح داده است:«مردم این دوشهر که از مسیحت عیسی پرست رومی به اسلام رسیده بودند پس از مسلمان شدن شان امام علی را هم طراز عیسا مسیح کرده همان صفات خدایی که پیشتر ها به عیسی داده بوداه ند اکنون به علی می دادند. آنها عقیده داشتند که یک خدا درآسمان است که الله است ویک خداهم درزمین است که علی است ».

 تشکیل همچو فرقه های مذهبی براساس تعصب و فشار دینی کورکورانه حاکمان اسلامی در دوران آمویها وعباسی ها به وجود آمده که همه برای دفاع و تامین حقوق ونجات از تسلط فشار تعصب های دینی بوده که بالای مردم تحمیل می کردید. علویان وسایر فرقه های مشابه سال های متمادی با ترس وارعاب درخفا به فعالیت های خویش ادامه می دادند و تحت پیگرد و ستم دینداران متعصب قرار داشتند. اما با تغییرات بزرگی مفکوره وی و تشکیل دولت های سیکولار درقرون معاصر این فرقه ها توانسته اند که به شکل آزادانه مراسم وباورهای مذهبی خود را اشکار اجرا وتجلیل نمایند. پیروان این مذاهب باسایر پیروان فقهی دیگر اسلامی همزیستی داشته ویکجا باهم زندگی وحتی درمراسم مذهبی هم دیگر اشتراک نموده وآنرا اجرا می ‌نمایند. درلبنان شورای علویان وجود دارد و درسوریه بشارالاسد درنمازهای عید فطر وقربان یکجا با اهل سنت نماز می گذارانند.   

ماخذ :

نگاهی به تاریخ جهان جلد سوم، مولف جواهر لعل نهرو  

قزلباشان درایرآن، مولف: امیر حسین خُنجی

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۱۰۴