هشتم مارچ گذرگاه  به سوی آزادی زنان


اهدا به زنان و دختران شجاع و رزم آوران  کوبانی که طلسم بلند پروازی های مردسالارانه را برباد داده و قامت بزرگترین هیولای تروریستی جهان را درهم شکستند!

 

 

عارف عرفان

برگه های زرین وپرجلال تاریخ حماسه سازبشریت مشحون ازمبارزات آزادی خواهی ، دادخواهی وعدالت پروری بوده که ثمره ها ومیراث های عظیمی را به مثابه « لوکوموتیف » وچرخش گاه جامعه ، نثاربشریت نموده است . بدینسان روزهشتم مارچ که به اراده پرتوان وپیکارهای رزمجویانه زنان جهان رقم خورد ، به مثابه زمین لرزه سیاسی –اجتماعی تکانه های نیرومندی برای ایجاد بسترمبارزه سیا سی –اجتماعی ایجاد وحرکت زنان راعلیه ستم ،برده گی ونابرابری های جامعه سمت وسو بخشید.
با شکل گیری جنبش زنان ،خون تازه دررگ و تاروپودجامعه برای سازنده گی وبالنده گی به جریان افتید و روح آزادی ودموکراسی درکالبد خشکیده جامعه ودرمیان زنان جهان جا یافت.
هکذا با نضج یابی نهضت زنان، اکثرجوامع با بهره جوی ازین کارزار، پرواز خویش رابا دو « بال » به سوی افق های رستگاری آغازو راه خویشرا  به سوی ترقی وپ یشرفت بازکرده ؛ و با کاروان سعادت همپاگردید.
حدود (۱۰۶) سال قبل ازامروزدرسال ( ۱۹۱۰) روزهشتم مارچ درکنگره سوسیالیست ها در کپنهاگ ،به مثابه روزهمبستگی زنان برسکوی تاریخ جنبشهای آزادی خواهانه وحق طلبانه نسل های مبارززمان پا به عرصه جهان گذاشت . روز هشتم مارچ در افغانستان با نام یکی از رزمنده گان اصیل وپیشوای جنبش زنان کشور دکتر اناهیتا راتب زاد پیوند عمیق وگسست ناپذیر داشته؛ و او بود که با برافراشتن  پرچم آزادی ، روز هشتم مارچ را به رزم آزاده گی وجنش بیداری بخش برای زنان کشور مبدل ساخت .
هرگاه عوامل وانگیزه های تاریخی رخداد ظهور بین المللی همبستگی جنبش زنان را مورد کاوش قراردهیم درک مینمایم که غریواصلی این نهضت از اعماق جامعه تحت ستم ، استبداد واستثمار بیرحمانه نظام اجتماعی برخاسته وبرحکم ضرورت زمان طی مراحل معین تکامل تاریخی واجتماعی ساعقه وارهربخشی ازبدنه های جوامع سیاره ما را به خود پیچانیده وامروز به بزرگترین نیروی محرکه رزمی واجتماعی مبدل شده است .
راههای طی شده که سر آغاز آن با مبارزات خون آلو د زنان کارگرصنایع نساجی نیو یارک درسال ۱۸۷۵پیوند یافت ،تا ایجاد « کمیته ملی زنان برای حق رای » درامریکا تا تشکیل کنگره سوسیالیست ها درکپنهاگ مبنی برتصویب «هشتم مارچ » به مثا به روز« زن » و تا راه اندازی تظاهرات میلیونی درکشورهای سویس،المان آسترلیا ...و ایجاد کنفرانس ها وتا تشکیل اعتصابات و تظاهرات شورانگیز وهیجان انگیز زنان روسیه درهشتم مارچ ( ۱۹۱۷ ) برای برانگیختن جرقه های رهگشایانه مقدمات قدمه های پیروزی انقلاب اکتبر، وتا اقدام یونیسکو در سال (۱۹۷۷) برای نامگذاری روز «هشت مارچ » به نام « روزجهانی زن » نشان می دهد،که تا اکنون فاصله های زیادی درمیان این سنگلاخ هاوجا ده های ناهموارطی شده است وهنوزاین سفرباید تا راه های طولانی ونا طی شده وتا اوج قلعه های بلند آزادی عدالت ترقی ودموکرا سی درجهان باید ادامه یافته وهمه مان همسفران آن گردیم.
طوری که  پنداشته می شود جنبش زنان نهضت جهانشمول بوده که با بسیاری جنبش های آزادی بخش ملی وجنبش های طرقی خواهانه  مردمان ستمکش جا معه گره خورده  و همواره رهای زن و برابری کامل آن با مرد در سرلوح مبارزات آن قرارگرفته است.
با گشایش روند مبارزات سیاسی واجتماعی به وسیله زنان نیمه یی از پیکر جوامع جهانی که تا آن زمانه ها در جهان به طرزمنفعل به سرمی برد ، با ظهوراین جنبش، قویا به تحرک افتیده وچرخش حرکت تاریخی را به سوی جهان آزاد و دموکراتیک تسریع بخشیده و در تحولات عظیم  و انقلابات سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، صنعتی ، کلتوری و فرهنگی جهان، نقش به سزای انجام  دادند.
نتایج تجارب وتحولات سده اخیرگویای روشن وانکار ناپذیر تا سیر پیگیرجهانی وشگرف پیکاررزمجویانه زنان درراه دست یابی به آزادی، برابری اجتماعی، اقتصادی وسیاسی میباشد. پیکاری که بیش از پیش سیمای جهان معا صر ما را دگر گون کرده است وبرای زنان حق انتخاب کردن ، حق انتخاب شدن ، حق کار ،حق تحصیل ،حق فعا لیت های سیاسی واجتماعی ،حق استقلال سیاسی وحق تشکیل خانواده را داده و راه را برای اعاده تساوی کامل حقوق مرد وزن هموارساخته است. این تنها به مدد فعالیت های داد خواهانه خود زنان به درجه اول وپشتیبانی همه جا نبه جنبشهای انقلابی وترقی خواهانه جهان مساعد شده است والبته از این دست آوردها نباید چنین درکی استنباط  گردد  که زنان این جوامع به حقوق کامل خود دست یازیده اند .
زنان، امروز با بسیاری مشکلات سیاسی ، اجتماعی واقتصادی دست وگریبان هستند. هنوز جلوه های آشکارازتبعیض و ستم جنسی برجامعه مستولی است. هنوزهم ممانعت های آشکار وگاه پنهان سد راه زنان قرار داردکه ازشگوفای توانمندی های آنان در امرساختارنظام اجتمای می کاهد. تمامی این نا بسامانی ها ، ستم واستثمار وازجمله ستم جنسی ریشه در سیستم غیرعا دلانه نظام سیاسی واجتماعی وبیناد های فکری آن دارد که با ملغمه افکارتحجرگرا یانه مذهبی و نظام ارتجاعی پدرسالارانه آغشته است. تنها با دگرگون سازی این سیستم وتامین عدالت کامل اجتماعی میتوان تا ریشه اصلی این نا برابری ها را برید وآنطوریکه گفتنی است آنگاه تاریخ واقعی بشروجامعه آغازخواهد شد.
نکته قابل توجه دیگراینکه درست است که زنان بطورعام دربستره اجتماعی همسان درمنگنه افکارتاریک اندیشانه قرون وسطایی وعقب مانده قرار دارند و زیرتیغ تبعیض جنسی قرار گرفته اند و ایشان از این منظر از درد مشترک می نالند ودر متلاشی شدن اش ذینفع اند اما بخشی وسیع ازهمین جامعه زنان یعنی زنان طبقات پایین ولایه های پایین جامعه که اکثر یت جمیعت راهم تشکیل می دهند علاوه بر ستم جنسی ازستم مضاعف رنج می برند که برای بسیاری از زنان مرفه جامعه کاملا نا آشنا است .
در تداوم رقابتهای جهانی میان ابرقدرت های جهان در کشور، زنان افغان متحمل رنج ها ، درد ها ومصایب هولناک وجانگدازی گردیدند.نقش تروریسم جهانی ونیروهای بنیادگروشریروحامیان بین المللی ومنطقوی شان برای پامال نمودن حقوق وحیثیت زنان کشورنهایت اسفناک بوده است.
طی سده های اخیر در افغانستان، مدت زمان دو دهه ای اخیرهرچند طاقت فرسا ترین دوره زندگی برای همه مردمان جامعه ما پنداشته شده اماسوگوارانه وزنه این کوه های آتش فشان بیش ازهرکسی دیگر برشانه های نا توان زن افغان سنگینی نمودواین زنان افغان بیش ازهر کسی دیگردرتحت شعاع ودیدگاه های افکار تعصب گرانه وارتجاعی، مورد ظلم ,شکنجه وستم قرارداده شدند.
چرخشگاه روز هشتم مارچ زمانی در کشور دایره یی خویش را تکمیل می نماید که سطح رفتارهای بربرمنشانه تا آسمان ها صعود نموده و نظام فساد سالار سیاسی به صحنه آرایی این منظره دلخراش مبدل گردیده است .
برحکم وجایب ورسالت های تا ریخی نظامی که سازما نگر وسامانه گرآزادی ،عدالت ودموکراسی برای زنان جامعه باشد سوگوارانه خود به یک نیروی بازدارنده درراه این داعیه بزرگ قرارگرفته وبا توجه به برخی تحرکات نمادین درراستای فعالیت زنان درارگان های دولتی,پارلمان ویا مشارکت آنها درحوزه معارف ,هیچ گونه تدابیربنیادی درراه حمایت از حقوق حقه زنان وآزادی های مدنی ایشان که برشالوده قوانین بشری استوار وبا پرکتیک زنده گی همسازباشد از سوی نهاد های دولتی اتخاذ نشده است.
هنوزآهنگ مهیب ودلخراش واژه های " تجاوز"و"جنایت "در برابر زنان در جا معه ما هرروز وهرلحظه به سرایش کشا نیده شده وسنگسار وخود سوزی وفروش زنان وخشونت های خانوادگی ،بخش های وسیع ازجامعه ما را تحت پوشش قرارداده و سرنوشت بخشی عظیمی از
زنان کشورمان در دام های تبعیض وستم اجتماعی وبیسوادی وبیعدا لتی گره یافته است،ودرجامعه ظلمت زده افغانستان به مقام وجایگاه زن به حیث « افزار» اجتماعی و ودیعه آفریده شده برای آسایش مردان نگاه میشود.
زنان کشورهنوزدرمیان دو قانون « اسلام  » و«حقوق بشر» گیرافتیده ومراحل طولانی اسارت وبرده گی خویش را سپری می نمایند ،ت ا کنون زنان نه موفق به دستیازی به ارزش های قانون اسلام درجامعه گردیده و نه ازقوا نین نافذه حقوق بشرسود برده اند واین رانمیتوان با مانورهای سمبولیک وبا وضع نمودن قوانین ولوایح میان تهی مرتفع ساخت والبته چنین رویکرددرگروتغیر بنیادی پایه های نظام سیاسی و تامین عدالت اجتماعی است تا بتوان برچنین زخم ها مرهم گذاشت.
برخلاف صدوردموکراسی غربی و نمای ظاهری ساختارنظام گویاد موکراتیک درکشور، هنوززنان کشور درسرنوشت ابهام برانگیز بسربرده و با حفظ حرکات نمادین ازبسیاری ها حقوق لازم اجتماعی محروم بوده و نقش ایشان در ساختار نظام سیاسی وعرصه های اجتماعی واقتصادی حقوقی ومدنی ناچیزوغیرقابل ملاحظه جلوه مینماید.
علی الرغم وجوهات مشترک ومنافع همسان ،دردمندانه ، انقطاب خطوط سیاسی و ایدیولوژیک حال و گذشته درجا معه روشنفکری ،شدیدأ حریم وکا نون همبستگی زنان کشوررا  صدمه زده واین زنجیره ها موانع جدی را برای امرمشترک مبارزه در راه حقوق وخواسته های سیاسی-اجتماعی زنان ایجاد نموده است.
دردمندانه هنوز زنان کشورازفقدان نهاد وارگانی که به طوردادگرانه وداد خواهانه بتواند مبارزات پراگنده وسراسری زنان کشوررا درچهار چوب یک پلاتفرم کلی برنامه ریزی نموده وبا ایجاد جنبش « فمینیسم  » آن را به سوی رهایی , آزادی ودموکراسی سمت وسودهد، رنج برده وبدین سان ،روزنه های آزادی وعدالت درجامعه سنتی کشور با سایه های ابرهای تیره مستوربوده و گشایش آن با چالش های متعدد هم درداخل حاکمیت وحضورمهره های زن ستیز وهم دربیرون ازآن دروجود نیروهای فند منتالیست و تروریست گرفتار و درین منگنه هنوز زنان کشورحتا موفق به انتخاب «حجاب اختیاری » نمی باشند.
جامعه در احوالی مقدم رستاخیز هشتم مارچ را جشن میگیرد که زن افغان کماکان به تمثیل گاه اقتدار نامردان یی مبدل شده که از همه شوونات زندگی ضعیف افتیده وکرسی فرمانروایی خویش را بر کالبد زن استقرار میبخشند.این همه زور آزمایی های جاهلانه از روایت های کژ اندیشانه  نیمچه ملا های مایه گرفته که فقط جلوه گاه زنان را به حیث معیاد گاه کاربرد آیه ها واحادیث دینی برگزیده و بر همه جنایات روان جامعه تغافل می نمایند.اینجاست که بخشی اعظم از زنان کشور بیش از پیش در کوره زار تعصب ،خشونت وبی عدالتی بسرمی برند.
امیدوارم تا « هشتم مارچ » تحرکات قاطع وانگیزه های موثری را در راه تشکل وهمبسته گی ملی و بین المملی زنان کشورما به وجود آورده  تا ایشان دوش به دوش با نصفی دیگر ازپیکراسیران جامعه یعنی مردان رنجدیده و رسالتمند کشوروخادمین صدیق خلق های درد دیده میهن مان در راه تاسیس جامعه آزاد و دموکراتیک و تامین عدالت اجتماعی وبرابری کامل حقوق مردان و زنان ؛ و ایجاد جامعه فا رغ از تبعیض وتمایزجنسی ، ملی ،مذهبی ، قومی وگروهی درفش آزادی ودموکراسی را تاسرمنزل مقصود حمل نمایند.
درخشان باد جنبش زنان درافغانستان
افتخار به زنان میهنم که پرچم آزادی را بردوش کشیده اند!

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۶ ـ ۰۸۰۳