در تاریخ سده پیشین کشور، زنان آگاه و مبارز میهن با ابزار گونه گون در برابر ستم ، بی داد و ناهنجاری های اقتصادی و اجتماعی صدای شان را بلند کرده اند.
زنان آزاد اندیش و تجدد طلب نهضت امانی نزدیک به سد سال پیش تر از امروز به کار روشنگری و آزاداندیشی میان زنان کشور پرداخته ؛ و نقش ستایش برانگیزی در راه آزادی خواهی و برابری ایفا نموده اند.
به مناسبت هشتم مارچ ، روز رزم و پیکار زنان برای آزادی ، صلح و برابری ؛ ما دو سروده زیبا از بانو مستوره افغان یکی از زنان روشن ضمیر دوره امانی را برگزیده و خدمت خواننده گان قدرمند تارنمای بامداد پیشکش می داریم. خواست های سد سال پیشتر بانوان افغان می تواند خواست امروزین زنان کشور باشد. بامداد
چادری بر سریم و جنس اسیر
تا چه وقت زن قید و خون جگر باشد
مثل مرغ شکسته پرباشد
زنده گی در قفس بلای تن است
این مصیبت چرا برای زن است
وای از ما زنان در زنجیر
چادری بر سریم و جنس اسیر
همه محبوس گوشه اتاق
شوهر مستبد زند شلاق
زن در این ملک بی سرو سامان
نی گلی بیند ، ونه آب روان
چون خریطه است چادری زن را
زن نبیند صفای گلشن را
تا که این چادری به سر باشد
حال زن ها از این بدتر باشد
کاش این چادری کنار رود
این خریطه ز روی کار رود.
( مستوره افغان )
***
تا به کی ؟
از بلای چادری هریک سیه پوشیم ما
این همه ذلت برای جمع نسوان تا به کی ؟
مردمان در آسمان علم و فن برخاستند
لیک ما در پرتگاه جهل غلتان تا به کی ؟
در اروپا حق رای و کار بر زن داده اند
زحمت ما را راوا دارند مردان تا به کی ؟
غربیان آرند قدر و احترام زن به جا
لیک اینجا زن بی قدر یاران تا به کی ؟
کاش گردد باز چشم بینش مردان ما
تا بهم گویند قید زن به زندان تا به کی ؟
تا به کی سلب است حق زن در این شهر و دیار
ما زنان مستوره ، صاحب درد و نالان تا به کی ؟
بامداد ـ سیاسی ـ ۷ /۱۶ ـ ۰۷۰۳