آسیبهای طاعون قوم گرایی
میر محمد شاه رفیعی
در این اواخر سروصداهای مبنی بر دفاع از قوم خودی و مخالفت با اقوام دیگر از طرف بعضی از شخصیتهای که خود را آگاه امور می دانند و می خواهند از یک قوم خاص نمایندهگی کنند بیشتر گردیده است. آن ها می خواهند تمام معضلات و مشکلات موجود را ناشی از عملکرد و حتا خصوصیات بعضی از اقوام کشور وانمود سازند. تا بتواند نقش استعمار، معضلات تاریخی و تاثیرات طبقاتی اجتماعی را انکار نمایند.
سروصداهای ناشیانه و غیرمسوولانه قوم گرایی به حال مردم به خون تپیده و مظلوم کشور ما سودمند نیست و هیچ یک از اقوام برادر ساکن در قلب پرتپش آسیا از اظهارنظرهای کرسی نشینان و روشنفکران بی دانش که در عقب قوم و مذهب پنهان هستند نفعی نخواهند برد. از اعمال قوم گرایانه تنها منافع آنانی تامین خواهد گردید که نمی خواهند در نقشه سیاسی جهان کشوری بنام افغانستان وجود داشته باشد.
گرچه پدیده منفور و دور از اخلاق و عواطف انسانی قوم گرایی و برتری جویی نژادی سابقه طولانی در میان انسانها داشته و متاسفانه تا اکنون هم گوشه های از جهان های جهان در آتش آن می سوزند. قتل جوانان سیاه پوست در جادههای امریکا به دست پولیس و مخالفتهای علنی نژاد پرستان اروپایی با پناهنده گان آسیایی و افریقایی نمونههای بارز نژادگرایی و قوم گرایی است.
فاشیستهای نوین و نژادپرستان در اروپا قدرت و امکانات بیشتر کسب نمودهاند و حضور آنها در بعضی از پارلمانها ازجمله در پارلمان اتحادیه اروپا چشمگیر است. بنا بر آن افغانستان عزیز مانند سایر کشورهای جهان از موجودیت اختلافات و تبعیضات قومی، سمتی و مذهبی به دور نبوده و در آینده نیز به آسانی نجات نخواهد یافت. کشور واحد و پرافتخار افغانستان بعد از وفات احمدشاه ابدالی و پسرش تیمور شاه زخمهای خونین بر پیکرش از اثر شمشیر تعصبات جاهلانه و خود خواهی قومی دارد که باید مداوا گردد. با وجود تلاشهای امیر شیرعلی خان و شاه مترقی اعلیحضرت امیر امان اله خان برای وحدت و همبستگی اقوام ما، شاهان مستبد و حکام جیره خوار ازجمله محمد هاشم خان صدراعظم بنا بر اشاره مراجع خارجی گام های را به سوی افتراق و بیگانه گی شدن برداشتهاند که مایه شرمنده گی و خجالت تاریخی آنها میباشد.
شاهان مستبد افغانستان در حالی به قومی امتیاز می دادند و قومی دیگری را تحت فشار و شکنجه قرار می داند که در دربارشان از هر قوم و از هر سمت همکار و بالانشین داشتند. مناسبات سران اقوام افغانستان مربوط به طبقات دارا تا حد مناسبات شخصی و خانواده گی وجود داشت و تا اکنون ادامه دارد. اختلافات قومی و برتری جویی نژادی شیوهی کار نظام های آلوده به فساد و طبقات مرتجع و سودجو است که در طول تاریخ برای حفظ و بقای حاکمیت شان اختلافات قومی سمتی و مذهبی را دامن زدهاند و هم اکنون به دستور بادار تاریخیشان انگلیسها به شعار « تفرقه انداز و حکومت کن » ادامه میدهند.
پوشیده نیست که نظام سرمایه داری امروز مسلط برجهان برای تحقق سیاست جهانی شدن نظام سرمایه داری و رسمیت بخشیدن اندیشههای لیبرالیزم نوین درصدد به راه انداختن اختلافات قومی و نژادی و پارچه کردن دولتهای بزرگ چندملیتی جهان می باشند. متناسب با بحران سرمایه داری و ناکامیهای عملی آن، اختلافات نژادی و قومی تشدید گردید تا باشد راهی برای نجات این سیستم منحط جستجو گردد.
امروز کردها، عربهای تشیع و تسنن عراقی چرا نمی توانند باهم همزیستی داشته باشند حالان که این همزیستیها و زنده گی مشترک حداقل یک هزار سال سابقه دارد. دامن زدن اختلافات میان قبایل مختلف عربی لیبیا، تبعیض و خشونت مقابل کردهای ترکیه، همچو دوام چندین ساله نظام آپارتاید در افریقای جنوبی، تجزیه فدراسیون یوگوسلاویا به چندین کشور قومی و کوچک، مظالم و جنایت رژیم صهیونیست اسراییل لکههای سیاه و ننگین است بر جبین نظام فاسد و جهان خوار سرمایه داری.
دیده می شود که سران قوم پرست و برتری جویان نژادی در سراسر جهان در زمره نوکران و وابستگان استعمار کهن و نظام جهان خوار و سرکوبگر سرمایه داری امروز هستند که توانسته اند بعضاً با سواستفاده از خواستهای برحق قانونی و دموکراتیک اقوام و ملتهای گوناگون و آن اقوام که در طول تاریخ تحت ستم استعمار و مظالم اجتماعی طبقات حاکم قرار داشتند خود را به مقام رهبری قومی برسانند و برای بازمانده گان استعمار کهن و وارثان ناخلف آنها خدمت نمایند.
قومگرایی و برتری جویی نژادی با هیچ یک از مکاتب فکری و ادیان معتبر جهان مطابقت ندارد. دین مبین اسلام شرافت وبرتری انسان را در تقوا و پرهیزگاری آن می داند نه ارتباط آن با قوم و ملت. در اسلام عرب با عجم و عجم با عرب تفاوت ندارد. علوم مثبته و انسان شناسی تشریحی می رساند که انسانها دارای ساختار واحد آناتومی و فیزیولوژیکی هستند.
و این شرایط محیط زنده گی است که انسانهای بااستعداد کم و یا زیاد و تواناییهای ذهنی و جسمی مختلف به وجود میاید انسانها با ساختار فزیکی واحد خصوصیات ذهن معین را از نیاکان شان به ارث بردهاند. تلاشهای قوم گرایانه و نژادپرستانه نه تنها باعث افزودن فقر و بدبختی گردیده است ؛ بلکه دامنه نابسامانیهای زنده گی را افزایش داده است؛ و موانع بزرگ را در راه ترقی و پیشرفت جوامع بشری به وجود آورده است. شعار علمی و پرافتخار برای انسانهای آگاه و متعهد همانا دفاع از منافع انسانیت و توجه به نیازمندیهای انسان زحمتکش است. انسانی شجاع و قهرمان محسوب می گردد که در سنگر دفاع از منافع نیازمندان و مظلومان قرار داشته باشد؛ و شرایط زنده گی آبرومندانه بهتر کار و زنده گی را برای مردم مساعد سازد و حقوق انسانهای تحت ستم را از کام نهنگهای که هیچ مرز قوم و مذهبی را نمی شناسند و گرگان لاشخور بیرون نمایند. اصل مهم و معتبر علمی آنست که مبارزه به خاطر خواستهای دموکراتیک و حقوق انسانی اقوام غرض ترقی و رشد مناطق مربوط ، انکشاف فرهنگ و زبان به اصول دموکراتیک قانونی استوار باشد و تقاضای حقوق و امتیازات قومی نباید متوجه سلب حقوق و امتیازات اقوام دیگر گردد؛ و همچنان هیچ یک از اقوام کشور نباید خواستههای خود را بر سایر اقوام تحمیل نماید مثل آنکه در ترکیه تلاش می شود تا سایر اقوام ساکن آن کشور مانند کرد ها و علویها هویتهای قومی، زبانی و تاریخی خود را فراموش کنند که این عمل نه تنها در ترکیه بلکه در سراسر جهان غیرممکن است. نابودی سرخ پوستان و بومی ها در امریکا و استرالیا ازجمله جنایات بزرگ صورت گرفته در تاریخ بشریت هست که هنوز هم بعضیها آرزو دارند تا سیاست حذف اقوام و نابودی هویتهای قومی غیرخودی را عملی سازند.
در اثر اختلافات قومی و دامن زدن به آن درسطح دولت افغانستان، قانون تحصیلات عالی تصویب نگردید، تذکره الکترونیکی باوجود توشیع قانون ثبت احوال نفوس از توزیع بازمانده است. دیده می شود که دامنه اختلافات قو می و قوم پرستی سراسر نظام موجود را گرفته و قوم گراهای پرقدرت در پارلمان و مقامات ریاست جمهوری و ریاست اجراییوی وجود دارند. موجودیت افراد قوم گرا در مقامات دولتی می رساند که شخصیتها از اول در جال قومیت گیر ماندهاند. خطرات نباید دستکم گرفته شود قوم گرایی آسیبهای متوجه سلامت اجتماع و آزادی و استقلال کشور گردانیده است که قابل تشویش و نگرانی می باشد بنا بران وحدت و همبستگی ملی افغانها تحت درفش واحد افغانستان متحد آزاد و سربلند وظیفه مقدس و تاخیرناپذیر هر باشنده این سرزمین تاریخی و پرافتخار میباشد و در آینده نیزخواهد بود.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۱۰۱۰