ساختار مابعد جنگ ویران شده است
به اعتقاد تحلیلگران روسیه، در این اواخر فعالیت ها در رابطه با تدوین تاریخ جنگی « جدید» با شدت بیشتری به جریان افتاده است. سیاست مداران اروپایی شرقی تلاش زیادی در این جهت به خرج می دهند. دقیق تر گفته شود آن سیاستمدارانی تلاش بیشتری به انجام می رسانند که می خواهند به اطرافیان خود نشان بدهند که طرفداران آتشین اروپا هستند. متأسفانه در واقعیات معاصر این تلاش ها مترادف با « فعالیت ضد روسی» است. یوری کنوتوف مورخ نظامی متذکر شد که اذعان به این امر که این معامله سیاسی در زمینه تهیه مقدمات جشن پیروزی بزرگ به انجام می رسد، ناراحت کننده است.
اعلامیه هایی که همه چیز را دگرگون می سازد. اعلامیه هایی که صدور آنها در روزهای پیروزی غم انگیز است. تمام این کارها فقط برای برآوردن جاه طلبی سیاستمداران معینی انجام می شود که سعی می کنند حتا از نتایج جنگ جهانی دوم برای اهداف سیاسی خودخواهانه خود استفاده کنند. آنها میلیون ها قربانی را فراموش می کنند که اتحاد شوروی و ملت های اروپا متحمل شدند.
بی اطلاعی ساکنان کشور های شرکت کننده در جنگ جهانی دوم از نقش شوروی
آرسنی یاتسنوک، نخست وزیر اوکرایین در تمایل خود برای اینکه المان را متحد خود کند، جمله ای را بر زبان آورد که ۲۰ سال پیش نمی شد آن را چیز دیگری به غیر از حرف پوچ و بی معنی نامید. یاتسِنوک گفت: « ما همه به خوبی حمله اتحاد شوروی به المان و اوکرایین را به یاد داریم». اما معلوم شد که حتا در بین اطرافیان او چنین چیزی را به یاد ندارند. در وزارت امور خارجه اوکرایین ابتدا از اعلامیه جوابیه وزارت امور خارجه روسیه تعجب کردند و بعد به صحبت های کلی در باره رژیم توتالیتر و اشغال ایدیولوژیکی پرداختند. چنین حملاتی فقط برای جلب توجه کشورهای قدرتمند تر انجام نمی شود.
کنستانتین زالِسکی کارمند علمی انستیتوت پژوهش های استراتیژیک روسیه در این خصوص گفت:
این کارها باردگر گواه آن است که ساختار مابعد جنگ ویران شده است. با وجود اعلامیه های جنجالی در باره این که تجدید نظر درنتایج جنگ جهانی دوم جایز نیست ، بازنویسی تاریخ به این دلیل صورت می گیرد که هم اکنون اصولا نتایج جنگ جهانی دوم بطور کامل مورد بازنگری قرار می گیرد. اصولا تصمیمات اتخاذ شده در کنفرانس یالتا تا حدودی انکار می شود. فروپاشی اتحاد شوروی ، یوگسلاویا و پیشروی ناتو بسوی مرزهای روسیه ؛ تمام اینها در تضاد اکید با آن سیستمی است که در « یالتا» ایجاد شده بود تا تعادلی در جهان ایجاد کند که مانع از بروز درگیری های جدید شود.
گِژیگوژ سخِتین وزیر امور خارجه پولند نیز نظریه جدید تاریخی را عنوان کرد. او تصمیم گرفت تعلق ملی آزاد کننده گان را تدقیق کند که درهای اردوگاه های اجباری « اوشویتس» را باز کردند.
یوری کنوتوف در این باره گفت: وزیر امور خارجه پولند حرف های پوچ و بی معنا و بدور از واقعیتی زد. حرف های او هیچ گونه سندیتی ندارد. وی اعلام کرد که گویا اردوگاه اجباری « آئوشویتس» توسط اوکرایینی ها آزاد شد. آری جبهه اول اوکرایین این اردوگاه را آزاد کرد. هر چند او به عنوان مورخ باید بداند که همانا این جبهه، اوکرایین را آزاد کرد و به این دلیل چنین عنوانی به آن جبهه داده شد. در آن جبهه اوکرایینی ها جنگیدند، اما روس ها اکثر سربازان و افسران را تشکیل می دادند و نماینده گان دیگر ملت ها نیز در این جبهه جنگیدند.
اما وزیر پولندی بر حرف خود اصرار ورزید و حتا به این موضوع فکر نکرد که چرا این اعلامیه را « ضد روسی» می نامند. نمی توان در انتظار هیچگونه عذرخواهی بود.
عجیب است که چطور جز سیاسی می تواند « انسانیت» را در « انسان» نابود کند. یاتسِنوک و یا سخِتین به این موضوع فکر نکردند که با حرف های خود خاطره و یاد قربانیان و احساسات بازمانده گان آن جنگ را خدشه دار می سازند. اما برای این سیاستمداران چهره سیاسی خود مهم تر از اشک های جنگ دیده گان است. /اسپوتنیک
بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۰۵۰۵