توضیح صعود دولت اسلامی
انحلال ارتش عراق در سال ٢٠٠٣ ترسایی همچنین به معنی انحلال ۴٠٠ هزار سرباز و پرسنل امنیتی بود. درعرض یک شب، پنتاگون بستر کامل سربازگیری را در اختیار ملیشیای افراطی قرار داد: یک «ارتش» از عراقیهای بیکار که استفاده از اسلحه را میدانستند.
این نیروها از کجا میآیند؟ نقش کشورهای غربی در صعود آن چیست؟ حامیان دولت اسلامی چه کسانی هستند؟
رهبر آن کیست؟ ضربات هوایی امریکا چه نتیجهای دارند؟
علیرغم ضربات هوایی ایالات متحده بر دولت اسلامی در شمال عراق، گروه به پیش روی مستمر خود ادامه میدهد.
شاخه القاعده اکنون یک منطقه به اندازه تقریباً بریتانیا را، از مرزهای ایران در شمال عراق، در امتداد حومه بغداد تا حلب دومین شهر سوریه کنترل میکند.
به گفته ریچارد دیرلاو، سرپرست سابق ام. آی. ۶، « این چیزها صرفاً خود بخود اتفاق نمیافتند.»
تاریخ مختصر دولت اسلامی
چیزی که امروز به دولت اسلامی معروف شده است در پی حمله ٢٠٠٣ بسرکرده گی ایالات متحده به عراق، زیر نام «جماعت التوحید و الجهاد» آغاز کرد. گروه سُنی که در ٢٠٠۴ ترسایی نام خود را به « القاعده در عراق» تغییر داد، از خلا امنیتی بوجود آمده توسط ایالات متحده و متحدین آن تغذیه نمود.
ایالات متحده در آنزمان بخاطر حراست شبانه روزی از میدانهای نفتی و بازگذاشتن مرزهای عراق برای هزاران رزمنده جهادی برای ورود به کشور مورد انتقاد شدید قرار گرفت. انحلال ارتش عراق توسط پنتاگون تنها نیرویی را که برای پاسخ دادن به شورشیان مسلح به اندازه کافی با گستره جغرافیایی آشنا بود، از بین برد.
ویجای پرشاد، استاد روابط بینالملل در کالج ترینیتی میگوید: « زمانی که یک قدرت متجاوز ارتشی را نابود میکند، بازسازی آن بسیار دشوار است.»
پراشاد میگوید از اینرو ارتش عراق، علیرغم میلیاردها دلار کمک آمریکا، نتوانسته صعود صاعقه وار داعش را متوقف کند.
تصرف موصل در جون امسال بویژه گویا بود. حدود ١۵٠٠ رزمنده داعش نیروی نظامی دولتی را که پانزده برابر آن بود درعرض چند روز از دومین شهرعراق متواری کردند.
بستر ایدهآل عضوگیری برای القاعده
انحلال ارتش عراق در سال ٢٠٠٣ ارسای همچنین به معنی انحلال ۴٠٠ هزار سرباز و پرسنل امنیتی بود. درعرض یک شب، پنتاگون بستر کامل سربازگیری را در اختیار ملیشیای افراطی قرار داد: یک «ارتش» از عراقیهای بیکار که استفاده از اسلحه را میدانستند.
در میان آنها افسران کارکشته ای وجود داشت که سنی بودند، جامعه ای که مورد توجه رژیم صدام بود. برخی ازآنها به داعش پیوستند، و درحالیکه به غیرنظامیان شیعه حمله میکردند با ایالات متحده میجنگند.
خشونت فرقه ای که حاکم گردید، در فاصله ٢٠٠۴ ـ ٢٠٠۸، موجب کشته و زخمی شدن هزاران غیرنظامی عراقی شد.
فرقهگرایی نهادینه شده
ناظران معتقدند ماهیت فرقهگرایانه خشونت از طرحهای ایالات متحده برای عراقِ پس از صدام ناشی میشود.
به گفته « گروه بحران بینالمللی »، یک اتاق فکرمستقر در بروکسل، ایالات متحده [در عراق] یک نظام سیاسی « در امتدا خطوط قومی و فرقهای ایجاد کرد». زینب صالح کارشناس امور عراق توضیح میدهد این «فرقهگرایی نهادینه شده » برای «صدایهای سکولار، غیرحذفی» فضایی باقی نگذاشت.
به گفته صالح، استاد کالج هاورفورد، « نظام سیاسی جدید همچنین به ازخودبیگانگی جامعه سنی عراق منجر شد.» «گروه بحران» میگوید ایالات متحده از شیعیان و کردها حمایت کرد، و با سنیها «بمثابه نماینده گان یک ساختار حکومتی سرکوبگر که لازم است منحل شود» برخورد نمود.
یک دیپلومات عراقی، که از نزدیک با امریکاییها کار میکرد رویکرد را « استراتژی تفرقه بیانداز و حکومت کن که در تاریخ استعماری عراق بسیار آشنا است» نامید.
نتیجتاً، زنده گی درعراق بر محور اختلافات فرقهگرایانه و از خودبیگانگی سنیها قابل پیشبینی شد.
تا سال ٢٠٠۶ ترسایی زمانی که « القاعده در عراق» نام خود را به «دولت اسلامی در عراق» تغییر داد، اکثریت سنی غرب عراق سرشار از گروههای شورشی بود.
« دولت اسلامی در عراق » که غیرقابل جلوگیری به نظر میرسید، با حمله به غیرنظامیان شیعه و سربازان امریکایی شهرت یافت.
نزول « دولت اسلامی در عراق»
با این وجود، علیرغم پیروزیهای اولیه، « دولت اسلامی در عراق » تا سال ٢٠٠۸ خود را در یک وضعیت « فوقالعاده بحرانی» توصیف نمود و تا سال ٢٠١٠ عمدتاً مهار شد.
ایالات متحده که در ابتدا نتوانست « دولت اسلامی در عراق » را شکست دهد، تصمیم گرفت با رزمنده گان قبایل سنی برای سرکوب گروههای شورشی همکاری کند. رزمنده گان، معروف به « جنبش بیداری سنی » ابتدا از ایالات متحده و سپس از دولت مرکزی در بغداد معاش میگرفتند.
این حرکت در میان سنیها به این امید دامن زد ؛ که آنها ممکن است سهم منصفانه ای درنظام جدید عراق داشته باشند، و نتیجتاً « دولت اسلامی درعراق» از متحدین مهمی محروم شد. در آنزمان، « دولت اسلامی درعراق» دربرابر قبایلی قرارگرفت که منطقه را خوب میشناختند.
حذف سنیها
طولی نکشید که فرقهگرایی « نهادینه شده » درعراق پس از تجاوز، امیدهای جامعه سنی برای برخورد منصفانه را از بین برد.
نوری المالکی، نخستوزیر شیعه وقت عراق، نگران از افزایش حضور سنیها در ارتش، بخش بزرگی از « جنبش بیداری » را منحل کرد، زیر وعدههای قبلی خود برای ادغام رزمنده گان در ارتش زد.قوانین وضعشده توسط ایالات متحده پس ازتجاوز، توسط المالکی که در سال ٢٠٠ ترسایی قدرت را بدست گرفت، در جهت خنثا کردن مخالفین سیاسی از جمله رهبران سنی که به اندازه کافی وفادار نبودند، بسط یافت.
علاوه براینها، بازداشت محافظینی که برای رافع العیساوی سیاستمدار برجسته سنی کار میکردند در دسامبر ٢٠١٢ ، موجب اعتراضات مسالمتآمیز مردمی درمناطقی شد که سنیها در آن اکثریت را دارند.
سرکوب اعتراضات توسط المالکی
اکثر معترضین مردم عادی بودند که خواهان بهبود شرایط زنده گی، کاروامنیت بودند. مقتدا الصدر رهبر محبوب ترین جنبش شیعیان عراق، از اعتراضات حمایت کرد و رهبران قبایل گوناگون شیعه در همبسته گی به آن پیوستند.
اما پاسخ المالکی این بود که معترضین را « تروریست » و « تهدید فرقهای » نسبت به شیعیان عراق بنامد. همانطور که احمد حبیب نویسنده عراقی میگوید در بستری که « فرقه شخص » به « ارز سیاسی » اصلی مبدل شده است، حرکت قابل پیشبینی بود. نیروهای امنیتی المالکی در پی حرف وارد عمل شدند و بطرز خشونت باری معترضین را در اپریل ٢٠١٣ ترسایی سرکوب کردند.
ظهور مجدد دولت اسلامی
خشونت دولت گروههای شورشی غیرفعال را سریعاً از نو فعال کرد. همراه با اعتراضات، رهبران پیشین « بیداری» به « دولت اسلامی در عراق» و دیگر گروههای شورشی پیوستند.
المالکی اقدامات امنیتی سرکوبگرانه، از جمله بمباران غیرنظامیان را در مناطق سنی تشدید نمود، و موجب شد بخش مهمی از جامعه سنی با « دولت اسلامی عراق » علیه دولت بغداد وارد معامله بشود.با یک ارتش ملی بهم ریخته و حمایت مردمی از جانب جامعه ای که ازیک دولت غیرپاسخگو و متجاوز به تنگ آمده است، صحنه برای تصرف غرب عراق توسط « دولت اسلامی عراق » آماده شد.
ارتباط سوری
یک شرط دیگر برای صعود « دولت اسلامی » کلیدی بود. به گفته پاتریک کاکبرن، خبرنگار مسایل خاورمیانه، « چیزی که عراق را بیثبات کرد… تصرف شورش سوریه توسط جهادیون بود.»
زمانیکه خیزش علیه بشار الاسد رییس جمهور سوریه به خشونت گرایید، « دولت اسلامی عراق » به آن کشور رفت، اپریل ٢٠١٣ نام خود را به « دولت اسلامی در عراق و شام » (داعش) تغییر داد و سرنگون کردن رییسجمهور سوریه را هدف خود اعلام کرد.
به گفته کاکبرن، گروه در حالیکه در سوریه پیش میرفت، با حمایت غیرقابل تصورغرب و متحدین عرب آن، سلاحهای جدیدی را انباشت نمود و رزمنده گان تازهای را جلب کرد.
ناتو و متحدین آن در منطقه خلیج که به شکست دشمن دیرین خود اسد امید بسته بوند، رزمنده گان « دولت اسلامی » را در سوریه با کمکهای مالی، آموزشی و تسلیحاتی مورد حمایت قرار دادند.
حمایتی که گروه در سوریه دریافت کرد مستقیماً به پیشروی در عراق ترجمه شد.
آینده « دولت اسلامی»
«دولت اسلامی در عراق و شام » در سال ٢٠١۴ به محض تحکیم موضع خود در سوریه احساس کرد میتواند نام خود را به «خلافت اسلامی » تغییر دهد.
منطقه تحت کنترل آن امروز میدانهای گاز و نفت را با حدود شش میلیون نفر جمعیت دربرمیگیرد، گرچه هزاران نفر از ترس فرار کردهاند. تاکنون هیچ نشانه ای از عقب نشینی گروه وجود ندارد.
به گفته چارلز لیستر از موسسه بروکینگز، در واقع، در مناطق تحت کنترل آن، « سازمان به نان، آب، و سوخت یارانه میدهد و همچنین بودجه حفظ و فعالیت خدمات عمومی اصلی را تامین میکند.»
مفسرین میگویند اگر «دولت اسلامی» خلافت خود را مستحکم نماید، نقشه خاورمیانه از زمانی که فرانسه و انگلستان آن را در اوایل قرن بیستم با یک خط کش تقسیم کردند، بزرگترین تغییر را تجریه خواهد کرد.
منبع: تله سور
١۸اگست ٢٠١۴ترسایی
بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۵ ـ ۰۴۰۹