الیاس شهنا: من باموسیقی نفس میکشم

 

موسیقی ، جوانی و صدای الیاس شهنا ، همچون زنده گی اش ساده و بی الایش است و شاید ایناست كه شنونده گانش بسیار دوستش دارند چرا كه جوانی مظهر ساده گی و یكرنگی ست.

 

استاد صباح

 

شهنا آهنگ شبی عمربه پایان میرسد راب اسوزوگدازی عجیبی اجرا مینماید وهرشنونده یی رابه تحسین وامیدارد.

 

من كـه مـیدانم شبی عمرم به پایان میرسد
نـوبت خامـوشی من سـهل وآسـان مـیرسد

من كه مـیدانم كه تا سرگرم بـزم ومستی ام
مرگ ویـرانگـرچه بـی رحم وشـتابان میرسد

من كـه میدانم به دنـیا اعتباری نیست، نیست
بـین مرگ وآدمی قـول وقـراری نیست، نیست

من كــه مــیدانـم اجل نـاخـوانـده وبــیداد گــر
ســــرزده مـی آیــدوراه فــراری نـیست نـیست.

بشرازتاریخ زنده گی خویش درمسایل گوناگون فرهنگی اجتماعی ودرجهت پیشرفت زنده گی خویش بهره جسته است. موسیقی نیزبه مثابه عنصری از پدیدهای فرهنگی دارای تاریخی بوده است بلندای عمرانسان که موسیقی عصر حاضر را تحت تاثیر قرار داده وبه آن شکل بخشیده است.امروز با امکانات نامحدود ، میتوان به انواع موسیقی محلی وملی وسبک های مختلف دسترسی پیدا کرد . ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد . در واقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار خوشی ها و رنج های خود را با صدا نمایش دهد ، مبدا موسیقی به شمار می آید .

موسیقی به نوایی گفته می شود که دارای ریتم باشد و شنیدن آن برای انسان خوشایند باشد.هیچ کس نمی تواند موسیقی را دراساس رد کند چون انسان فطرتاً موسیقی را دوست دارد و همیشه در جستجوی پیدا کردن ریتم در وقایع زنده گی اش است. مثلا هنگام راه رفتن با کسی ناخودآگاه ریتم راه رفتنشان با هم یکی می شود و این دراراده  خود او نیست حتی حرف زدن انسانها نیز از ریتم خاصی پیروی می کند و اگر اینگونه نباشد از شنیدن صحبت بدون ریتم خسته و عصبی می شود.می بینیم که انسان ریتمیک است و آن را دوست دارد و ناخودآگاه به آن سمت کشیده می شود.

اندیشمندی میگوید: موسیقی، دو نقطه ‌ كاملاً متفاوت ، ترس و اندوه را آرامش می‌بخشد.

در بین هنرها موسیقی بیش از همه درعواطف انسان تاثیر دارد. یك سمفونی از دست یك استاد، بدون شك بیشتراز یك كتاب اخلاق در دل اثر می كند. موسیقی خوب به روح انسان نفوذ می‌کند و امکان ایجاد تاثیرات بسیارعمیقی برروح فرد دارد. وظیفه یک هنرمند شناخت روح مردم وخلق اثری برای اعتلای آن است.

در هرجامعه رو به رشد مراکز فرهنگی ودستگاه های رادیو و تلویزیون هستند که می توانند با پخش انواع موسیقی در برنامه های مختلف، لذت بردن وسرور را به مردم بدهند و در نتیجه مخاطبان موسیقی های مختلف را طبقه بندی کرده و در نهایت ارقام واقعی سلیقه مردم را بدست بیاورند. این ارقام در نهایت به صنعت موسیقی رشد کافی را می دهد تا بتوانند در انتخاب هنرمندان حرفه یی تر عمل کنند.

این کارمی تواند نشان دهد که هر سبک موسیقی در جای خود طرفداران و مخاطبین خود را دارد و اگر آن مراکز تخصصی و بدون اعمال سلیقه کلی گرایی عمل کنند موجب رشد همه سبک ها خواهد بود . دردنیای امروزی که بسیاری از شرکت های تولید موسیقی به صنعت دیجیتال و پخش و فروش اینترنتی موسیقی روی آورده اند و رادیو ها و تلویزیون های اینترتی و ماهواره یی گوی سبقت را ربوده اند، ساخت و پخش و اجرای موسیقی برای آوازخوانان و نوازندگان موسیقی مانند نفس کشیدن و یا غذا خوردن است.

موسیقی در میان هر قوم و ملت و سرزمینی ویژه گی خویش را داشته و بیانگر فلسفه اخلاقی و اجتماعی و رزمی و بزمی و کار و کوشش و شیون وشادی آنان می باشد، و به زبان دیگر موسیقی آیینه تمام نمای هرقوم و ملتی است که تمام ویژگیهای آنان در آن متجلی است و سیرتعالی و یا قهقرایی در مسایل فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آنان از آن آشکارتر می گردد.

موسیقی، به هر نوا و صدایی گفته می‌شود که شنیدنی و خوش‌آیند باشد و انسان یا موجودات زنده را دچارتحولی کند. موسیقی (با تعریف کلاسیک) یعنی هنر بیان احساسات توسط صداها. صدا در صورتی موسیقی نامیده می‌شود که بتواند ارتباط میان اذهان ایجاد کند ومرزی از جنس انتزاع آن را محدود نکند.

موسیقی ما نیز بسان موسیقی تمام كشور های شرقی، دررویا رویی با مدرنیته تجربه های متفاوتی را ازسر گذرانده است ، از آن جمله كوششی است در راستای ارایه آنبه شكل پلی فونیك .این اصل موسیقیدانان و پژوهشگران موسیقی شرق را واداشت تا راهكارهای متفاوتی را پیشنهاد و تجربه نمایند ، عده ی بر این عقیده اند كه با سازهای اركسترسمفونیك می توان حس و حال موسیقی شرقی را بیان نمود. پژوهشگرانی نیزهستند كه براین عقیده اند كه روح موسیقی شرقی را كمتر می توان با دیگر سازها، جز سازهای ملی و سازهایی كه در جغرافیای فرهنگی كهن خود ریشه دارند بیان نمود ، برای بیان امروزی ارزش های اركستری كردن آنها قبل از هرچیز می بایست اصلاحاتی در ساختار و شكل سازهای ملی و فلکلور انجام می شد تا قابلیت نواخته شدن در اركستر را پیدا می كرد.

بحث ما اینجاهمانطوریکه درآغازبیان شد ، هنرموسیقی است ودرین راستابه سراغ هنرمند مکتبی ، شخصیت هنری وجوان خلاق ومبتکرالیاس شهنا رفتیم تا پیرامون هنروشخصیت هنری اش گفتنی های داشته باشیم .

الیاس شهنا میگوید : ما درکشورخود بیشتربا بیشتربا سه نوع موسیقی سروکارداریم، كلاسیك ،  پاپ ومحلی (فلکلور) . البته ما از موسیقی پاپ دو نوع تعریف داریم- یكی موسیقی است كه مخاطب زیادی دارد و به آن پاپ یا پاپیولار می گویند (كه از بتهوون تا جاستین بیبر درآن جای می گیرند) و دیگری سبكی ازموسیقی است كه اغلب هنرمندان مابه آن سروکاردارند. 

شعری که در موسیقی استفاده میشود هم میتواند حوزه تاثیر وسیعی داشته باشد . اشعار خوب و محکم به مرور زمان می توانند بر نوع گویش و حتا نوع رابطه اجتماعی مردم تاثیربگذارند. این تاثیرگاه تا لایه های سیاسی و فرهنگی جامعه نیز رسوخ میکند و اینها همه از قدرتی است که از ترکیب شعر و موسیقی فراهم می آید.

موسیقى تراوش احساسات و اندیشه‌هاى آدمى و مبین حالات درونى وى مى‌باشد. شنیدن یک آهنگ آرامبخش و جذاب مى‌تواند پایان ‌پذیر خستگى‌ روزانه باشد. بعضی از موسیقی‌های رایج بی‌محتوا هستند اما باعث ایجاد هیجان کاذب در افراد می‌شوند. بسیاری از افراد هم از هیجانی که به دلیل گوش دادن به این موسیقی‌ها در آنها ایجاد می‌شود خوششان می‌آید‌. این هیجان باعث نوعی تحرک در آنها می‌شود‌. تحرکی که توجه فرد را از محرک بیرونی کم می‌کند و باعث جنبش درونی در او می‌شود. این حالت ویژه، درباره موسیقی‌هایی که براساس ریتم خاصی هستند نوعی از خودبی‌خودی ایجاد می‌کند که باعث کاهش فشار و استرس درفرد می‌شود. هر ‌اندازه خودآگاهی در فرد کمتر شود‌، استرس هم کمتر می‌شود. این نوع موسیقی‌ها به دلیل مطلوبیت فوری و ریتم‌هایی که در درونشان است‌، یک سطح ابتدایی از شادی را به وجود می‌آورند. اگر چه این نشاط و شادی بادوام نخواهد بود اما گاهی اوقات انسان نیاز دارد کمی ‌از فشارها و استرس‌های روزمره دور شود‌. اگر چهارركن اساسی آهنگ، شعر، کمپوز و صدای خواننده را در ساخت و اجرای یك آهنگ به عنوان وجوه اصلی در نظر بگیریم، متاسفانه درنسل جدید کشورکمترین هنرمند را داریم وباید با احساس مسوولیت ومکلیفیت بدانیم که یکی ازمنابع ذیـقـیمت هـرکشوری آهـنگهـا وترانه های آنست.

وقتی میخواهیم ازالیاس شهنا صحبت نمایم اكثرآ از ترانه های زیبا و دلنشین این آوازخوان جوان  یاد کنیم.

الیاس شهنا  با صدای دلنشین و گیرای خود ، شادی آفرین دلهای دوستداران هنرش گردید، وی مخاطبین و علاقه مندان خاص خود را داشته و به دور از اغراق جوانی است پرتلاش ، صمیمی وگرم مانند آهنگهایش.

عمرم به سر رسید و به دردم کسى نخورد
قـامت ز غم خمید و به دردم کسى نخــورد
از لابلاى ابر سیاهِ دو چشم  مـــن
خون دلم چکید و به دردم کسى نخورد
مرغ هوس گرسنه و لب تشنه، نا امید
از دست من پرید و به دردم کسى نخورد
با تیغ سرنوشت جگر پاره پاره شد
عالم شنید و دید و به دردم کسى نخورد
از شاخه هاى شوق و امیدم شکوفه ها
بر جاده ها تکید و به دردم کسى نخورد
مشکل حکایتیست که از جور روزگار
این دل چه ها کشید و به دردم کسى نخورد
فریاد و ناله هاى پر از حسرت مرا
هفت آسمان شنید و به دردم کسى نخورد
جسمم به زیر خاک شد و روح من زراب
پیش خدا رسید و به دردم کسى نخورد.

 

ابن سینا بلخی دانشمند معروف وطن میگوید :

موسیقی جزی از بدن انسان است که مانند خون در بدن آدمی جریان دارد.ازاین رو وی و بسیاری ازاندیشمندان مریضان خود را با نوای موسیقی وآهنگهای موزون معالجه می کردند.

الیاس شهنا در میزان ۱۳۵۱ در کابل ودر یک خانواده روشنفکر ومنورپابه عرصه گیتی گذاشت ودرین شهرجان برابرجوانه زد وبهارجوانی اش را آغازنمود ولی پنجه بی رحم جنگ ، دود وباروت وی را به دورهای دورپرت نمود وبااندک مجال رفت وبرگشت به زادگاهش باپشتاره ازکارهای هنری رهسپارگردید وباخوشی وطندارانش شریک وبرای شادی وسرورمردمش سرود و درود خواند ومردم قدرشناس وطن باکمترین زمان جایگاه بلند او را دربلندهای هنرموسیقی گرامیداشتند وجوانان درمحافل ومجالس شهنا همراه با سرودهای دلنشین و ریکمکش مستانه پاکوبیدن و رقصیدند.

شهنا دراثرجنگها وکشمکشها مسیرهجرت رادرپیش میگیرد ودرجرمنی غربت نشین میشود وشروع کارهای منظم وی ازاینجاسرچشمه میگیرد ، باوجود مشکلات غربت ودوری مصروف فعالیت هنرموسیقی میشود وجسته وگریخته اندوخته های را ازاینجا ره توشه آینده خود میگیرد ودرپهلوی تحصیل دست به کارهای هنری میزند .

اندیشمندی میگفت :علت اینکه ما از موسیقی خوشمان می آید این است که در دنیای رویاها و احلام خود فرومی رویم .

همچنان الیاس شهنامیگوید: من باهنرموسیقی بزرگ شده ، نفنس میکشم وزنده گی کرده ام .

زمانی ازموصوف پرسیده بودم که درموردموسیقی محلی ( فلکلور) چه نظردارید ؟ وی بدون معطلی گفت:

 استاد !  یکی از منابع ذیـقـیمت موسیقی هـرکشور آهـنگ هـا و نغـمات و ترانه هایی است که در نقاط مختـلف آن ، بخصوص در دهـات وقریه ها دور از شهـر به وسیله مردم خوانده می شود و چون این نوع موسیقی کـمتـر تحـت تاثـیر افـکارمردم شهـر نـشـین واقع شده، طبـیعی تر و به موسیقی حقیقی و اصیل و قدیمی آن کشور نزدیکـتر است.  

چنین بودکه شهنا آهنگ بابه قران  را باشوروهیجان تقدیم دوستداران هنرش نمود .

چه چه چه چه

دمبوره بنگیچه

میان باغ وکوچه

خوش خوش صدامیپیچه

تال بابه قران ودمبوره ینگیچه

چشم لیلی به نازاست

بنگیچه گرم سازاست

دمبوریشه بنازم

که قصه گویی رازاست

دمبوره تاروداره

بنگیچه یاروداره

ازشب زلف یارش

باتاروکاروداره

چه چه چه چه

دمبوره بنگیچه

میان باغ وکوچه

خوش خوش صدامیپیچه

تال بابه قران ودمبوره ینگیچه

خلاص کدم نمازه

بنگیچه سرکوسازه

که نغمه های تارت

دلها را می نوازه

بنگیچه کرده پیتو

بابه قرانه بشنو

می برند زنگهای دله

هردوبه نغمه های نو

چه چه چه چه

دمبوره بنگیچه

میان باغ وکوچه

خوش خوش صدامیپیچه

تال بابه قران ودمبوره ینگیچه .

 

الیاس شهنا درسال ۱۳۶۸ از لیسه عالی حبیبیه فارغ وبعد از سپری نمودن امتحان کانکور شامل طب کابل گردید.

 در سال ۱۳۶۹ با خانواده اش مجبوربه مهاجرت شده و درهامبورگ کشور المان اقامت گزید.

 او درالمان نخست در رشته بزنس درس خواند و بعدا در پوهنتون دولتی شهر هامبورگ در رشته اقتصاد و حقوق تحصیل نموده و۲۰۱۱ به اخذ دیپلوم نایل امد. به زبانهای دری پشتو المانی و انگلیسی تسلط دارد.

  شهنا که از طفولیت موسیقی را عاشقانه دوست داشت وبرای آموزش این هنر والا سراغ استادان راگرفت وبعدآزآموزش آکاد یمیک باپشت کار واستعداد ذاتی اش درین روند گامهای علمی وعملی برداشت. در دوره مهاجرت مامای بزرگوارش وافتخارادبیات وموسیقی افغانستان دوکتوراستاد صادق فطرت ناشناس  بعنوان مشوق ومربی  چراغ راهش گشت و بعضی از راگهای متداول را از وی فرا گرفت. وی همچنین نزد صدیق قیام درکشور و استاد رضا علی خان نواده استاد غلام علی خان آموزش علمی وعملی دید و این آموزش باعث رشد وشگوفایی هنرش گردید.

شهنا طی سالهای اخیرکارهای زیادی هنری انجام داد وهنوزنیزباتلاش تمام مصروف این پدیده هنری است. وی آهنگ محبتش را به بازارعرضه ومورد علاقه علاقمندانش قرارگرفت.

همانگونه که گفتیم الیاس شهنا زیبامیخواند وهمچنان دلنشین ودل انگیز مینوازد و وی کیبورد، آرمونیه و ... رابگونه بهتروباکیفیت ترمینوازد . موصوف سالهای مهاجرت و دوری ازوطن موسیقی راحرفوی ومسلکی فراگرفت وبه غنامندی هنرش افزود. او میگوید که ده ها آهنگ آماده دارم و به نشرخواهم رساند.

الیاش شهنا تااکنون ۸ آلبوم آهنگهایش را بنامهای : منزل ویران، قصه دلها، سوگند یاری، ترانه های باران، وطنم، کوچه عشق،غزلها، بابه قران عرضه نموده ودر کشور های مختلف غرض اجرای کنسرت هنری سفرنموده است.

حرمت وطن که انسان در آنجا زنده گى و بزرگ مى شود امرى طبیعى است. اساساً انسان، رابطه مادی و معنوی فراوانی با زادگاه خود دارد و همین پیوند عاطفی، باعث علاقه او به وطن می شود. بنابراین «حب الوطن من الایمان »، هم طبیعی و هم منطقی است. طبیعی است به دلیل همان انس و الفتی که در قلب انسان نسبت به وطنش ایجاد می شود، و منطقی است به دلیل اینکه دفاع از وطن موجب دفاع از ارزش های موجود در آن می شود.

الیاس شهنا باسوزوگداز در وصف وطن و زادگاهش چنین سرود:

وطن بر دشمنت گفتم که با آتش مکن بازى
چو آتش سوختن دارد، مکن بازى که مى بازى
نمى دانى مگر دشمن که مشت واحد است افغان
و شهرت دارد این ملت به جانبازى و سربازى
به آزادى ترا میهن امان الله رسانیده
چنانت هم نگه دارم، منم فرزند آن غازى
بیا اى ملت افغان کنار همدیگر باشیم
که دشمن سال ها دارد میان ما شراندازى
بکوش اى نسل فردا ها به کسب علم و فن امروز
وگر نى ملک ویران را تو آباد از چه مى سازى
زراب از سطح پامیرت به دشمن زد چنین فریاد
تو با این ورشکستن ها چرا بیهوده مى تازى.

 

موسیقی و صدای الیاس شهنا همچون زنده گی اش ساده و بی الایش است و شاید از این روست كه شنونده گانش بسیار دوستش دارند چرا كه جوانی مظهر ساده گی و یكرنگی ست.

موسیقی حسی شور انگیزی که تخیل آدمی را می پرورد و خلاقیت را وا میدارد تا هنرمند در ابعاد گوناگون هنربیافریند . موسیقی ارتباطی تنگاتنگ با وجود آدمی دارد وازآن جهت که مرز نمی شناسد هر شنونده ای را باهرسلیقه ای به سوی خود جذب می کند .هر کس بسته به حسی که به او دست می دهد ازشنیدن آن لذت می برد ومسحور اصوات سحرانگیز آن می شود .موسیقی حس همدردی و درد مشترک انسانی را فریاد می کند .

شهنامعتقد است - موسیقی، صدا و نوایی است که شنیدنش خوشایند باشد و از گوش سپردن به آن لذت ببرد. بر احوال درونی اش اثر بگذارد و او را دچار تحول نماید. موسیقی بیان احساسات است بدون آن که پای کلمه و واژه یی در میان باشد و نشان دادن امواج روحی یک شخص است ، موسیقی ارتباط ما را با جهان احساسات وتحرکات درونی افراد را از طریق شنوایی فراهم می کند. همانطوری که جسم انسان به غذا نیاز دارد، روح انسان نیز محتاج غذاست که موسیقی یکی از آنهاست، آثار و شواهدی از تاثیر موسیقی بر روی جسم نیز به اثبات رسیده است.

وی میگوید:  هنرمندان واقعی کسی است که درذات و جوهره وجودی خود تمایل به یافتن حقیقت و کمال را دارند. هرهنرمندی که برای کارش احترام قایل باشد وبرای کارش فکرکرده و زحمت کشیده باشد و جامعه اش را به خوبی شناخته و بسترهای فرهنگی اجتماعی و سیاسی جامعه اش را دراثری که ارایه می دهد مد نظرگرفته باشد هنرمندی است که می تواند به جایگاهی والا دست پیدا کند و هنرش را در قالب یک هنرمتعهد و تاثیر گذار به جامعه عرضه کند.

زمانیکه الیاس شهنا آهنگهای مست وعاشقانه رامیخواند ازهرتارساز و ازهربند  آوازش صدایی دل انگیزو دلنشین برمیخزد ولاجرم وشنوینده اش رامجذوب مینماید. 

شور وشـو ق ترانه ام با تــو

غـــزل عا شقـــــانه ام با تــو
پیش چشم تو محو دیـــدارم

داستـــان وفســانه ام با تـــو
هر نفس میبری دل از چنگم

عاشــــق جا و د انــــه ام با تو
بی تو جـان میرود برون از تن

زنده گی را بهـــــــا نه ام با تو. 

شهنا می افزاید:  روزی خوانده بودم ، موسیقی سنتی و فولكلور ، رابطه تنگاتنگی با ادبیات دارد و گاه تفكیك ‌پذیر نیستند. رابطه ادبیات و موسیقی را می‌توان از ریشه‌ شناسی واژه شعر نیز مورد توجه قرارداد.

شعر به جای سرود و شور به معنی سرودن است. از همین جا می‌توان رابطه میان ادبیات و موسیقی را دریافت.

برخی شاعران گذشته مانند رودكی و فرخی سیستانی شعرهای خود را در مجالس بزرگان و پادشاهان یا چنگ می‌نواختند ـ با آواز و نوای ساز عرضه می‌كردند که مورد پذیرش وهیجان دولت مردان میگردید.
موسیقی تاکنون تعریف های گوناگونی در مورد این هنردر کتابها ومحافل مختلف موسیقی بیان شده است که این تعاریف تاکنون بیشتر مورد قبول واقع شده، هنربیان احساسات به وسیله ی صداها را موسیقی میگویند.موسیقی هنر ترکیب اصوات و صداهاست بطوریکه خوشایند باشد.پس پایه واساس موسیقی صوت یا صداهست که بدون آن موسیقی به وجود نمی آید.موسیقی، به هر نوا و صدایی گفته می‌شود که شنیدنی و خوش‌آیند باشد و انسان یا موجودات زنده را دچار تحولی کند. موسیقی بیان احساسات انسان است به وسیله اصوات. موسیقی هنریاست دارای نوا وسکوت.

متاسفانه ارایه نادرست موسیقی پدیده منفی است که هم اکنون دست به گریبان جامعه ما است. به نظرمن این مشکل بیشتر از نا آگاهی دست اندرکاران ازشناخت دقیق موسیقی می باشد .

شهنا درجواب سوالی میگوید: در نهایت امید است که با برداشتن دیوارهای سلیقه یی در مورد موسیقی و با احترام به شنونده گان وآوازخوانان موسیقی و آگاهی از جنبه های غنامندی موسیقی  وعرضه موسیقی علمی ومسولانه بتوانیم موسیقی کشور را ازمبتذل خوانی وچرند نوازی بیرون نمایم.

شهنا ازهنرمندان بزرگ این مرزوبوم بیشتربه آهنگهای ،اساد قاسم افغان و استاد سرآهنگ رامیشنود ولذت میبرد ومن باری ازموصوف پرسیده بودم که ازجوانان بیشترکارهای کدام یکی رامی پسندی ؟ در تازه کاران راست بگویم آهنگ با کیفیت و خوب را از هنرمندی که باشد میپسندم...

جوانان سعی دارند موسیقی افغانی را نیز ازهرنگاه چی شکل کلیپ و یا ساختار موزیک مدرن بسازند که کارنیک است اما آرزو دارم ضمن این کار سخت متوجه باشند تا موسیقی اصیل افغانی و سبک های اصیل وطنی رافراموش نکرده و روی ان کار کنند. داریم جوانانی که این رسالت خود را متوجه استند .

مختصرشهنا درموردموسیقی رپ میگوید: موسیقی رپ بیشتر روی شعر و یا الفاظ و ریتم آهنگ میچرخد که در این آهنگها مهمترین عنصر شعر و مخصوصا پیام شعر مهم است. انکار نمیکنم که شنیدن رپ برایم خالی از دلچسپی نیست در صورتیکه همان پیام خوب را داشته باشد.

شهنا  زمانیکه شعری رادرقالب آهنگ میریزد  و چنان بالذت وکیفیت اجرامینماید که ازموسیقی ، شعروآهنگ شنوینده لذت میبرد واین شعری آهنگی که شنونده رابسوی بیکرانه ها میکشاند.

از من بشوى دست به دردت نمى خورم
بختم چنین بد است به دردت نمى خورم
من ساحل خموش و تویى موج پر خروش
اى اهل خیز و جست به دردت نمى خورم
تنها طواف کعبه ى دل را بکن، برو
من مست مى پرست به دردت نمى خورم
در اولین نشست ندانم به یادت است؟
گفتم درآن نشست به دردت نمى خورم
همسنگرت نمى شوم اى رزمجوى عشق
با من خورى شکست به دردت نمى خورم
خون شکسته دل به رگم مى دمد زراب
درویشم از الست به دردت نمى خورم.

 

 بامداد ـ فرهنگی ـ۳ / ۱۴ـ ۲۷۰۳