شکست‌ناپذیر

 

در فراسوی این شب تیره
که چون مغاکی میان دو قطب
مرا در برگرفته است
برای سرشت استوار و تسخیر ناپذیر خود
شکرگزار خدایانم

در شرایط طاقت فرسا
ودر چنگال ضربات زمانه
سر را سندان صبور کردم
نه دست از تلاش برداشتم
و نه به لابه و زاری افتادم
با پتک ایام و زیر آوار سرنوشت
سرم خونین
اما برافراشته است

فراسوی این جایگاه پراز خشم و اشک
جز سایه های وحشت دیده نمی شود
و تهدید و رنج سالیان
مرا می پاید
اما در من
نشانی از هول و هراس نیست

از این گذرگاه تنگ و تاریک
و از پیامدهای در تقدیر
واهمه ای ندارم
چون سرنوشتم را
با دست خود می نویسم
و سردار فاتح روح خویشتنم.

شعری از: ویلیام ارنست هنلی

 

فرهنگی ـ بامداد۱/ ۱۳ـ ۲۹۱۲