یادی از میرزا عبدالقادر بیدل
محمد ولی
در سوم سفر سال یکهزارو پنجاه وچهار هجری در سرزمین پهناورهند ، درعظیم آباد پتنه مربوط ولایت بهار طفلی چشم به جهان گشود که در نظم و نثر و عرفان با استعداد خدادادش استاد استادان وقت گردید ، این مرد بزرگوار میرزا عبدالقادر بیدل رح است . اصطلاح میرزا پیشوند افتخاری بود که به بستگان مغولها داده می شد( مانند لقب سردار وغیره ) مغولها پنج قرن در آن نیم قاره حکمرانی کردند، تمدن آفریدند، زبان و ادبیات فارسی اوج گویش و سرایش رسیده بود که کلیات حضرت میرزا بیدل نماد آن اوج است، آثار معماری آن زمان تا اکنون پا برجاست و تاج محل از عجایب هفتگانه جهان نماد آن تمدن .
نبوغ بیدل از طفولیت نزد آگاهان و عرفای آنوقت آشکار بود ، خانواده آن مرد بزرگ نیز این رمز را می دانستند . او طفل ده ساله مکتب رو بود که سروده بود :
یارم هرگاه به سخن می آید
بوی عجبش از دهن می آید
این بوی قرنفل است یا نگهت گل
یا رایحه دشت ختن می آید
بیدل از آغاز جوانی بهترین آثارش را آفرید و تا ختم حیات سرود و نوشت که حاصل آن ها مشتمل است بر :
ـ دیوان غزلیات دارای ۲۸۵۹ غزل و ۳۲۷۵۳ بیت .
ـ مثنوی محیط اعظم که درحقیقت ساقی نامه بیدل است
چند بیت ازآن:
بیا ساقی ای خرمن گل بیا
توگل من خزان دیده بلبل بیا
بیا ای خرامنده طاووس مست
بنه بر سرم پا که رفتم زدست
بیا ای پری نام ساقی لقب
به من بر فشان رشح جام طرب
...
شرابی کزو سنگ آدم شود
تن مرده روح مجسم شود
ازین باده عفریت اگر بو برد
بفرمان ز قدوسیان بگذرد
...
لب پشه زین باده گر تر شود
به سیمرغ و عنقا برابر شود
اگر ذره گردد ازو کامیاب
کشد آئینه بر رخ نقاب
ازو ساغر قطره دریا شود
دل مور دامان صحرا شود
۳ـ مثنوی طورمعرفت ، این مثنوی حین سفر به منطقه بیرات در جنوب دهلی و دهکده میوات در آنجا سروده شده که شامل ۱۲۰۰ بیت بوده در دو روز تکمیل شده است ، وصف طبعیت زیبایی منطقه ، وضع کارگران معادن و زندگی دهقانان در آن انعکاس یافته است .
بیدل در مورد تکمیل این مثنوی میگوید:
دو روزی در پس زانو نشستم
خیالی را بهاری نقش بستم
این مثنوی را « گلگشت حقیقت » نیز نامیده است .
زگلگشت حقیقت تر زبانم
به صد منقار می بالد زبانم
چند بیت از وصف طبعیت :
اگر ابر سیاهی قطره پیماست
کواکب ریزی دامان شبهاست
اگر ابر سفید آتش عنان است
همان صبح طرب شبنم فشان است
چه ابر آئینه نازی گل و مل
بهار صد شبستان زلف و کاکل
ولی زلفی که از یک جنبش باد
هزاران دل تواند کرد ایجاد
گهی از ابر بر آفاق خندد
گهی بر خاک سیل گریه بندد
به تیغ کوه گاهی سینه مالد
گهی گیرد ره دشت و بنالد
۴ ـ مثنوی طلسم حیرت ، مشتمل بر ۳۵۰۰ بیت است . دراین مثنوی شرح سیر باطنی و عرفانی انسان ذکر شده است .
در مورد حسد و کینه می گوید:
شرار کینه هر جا شعله کار است
اگر کوهسار باشد پنبه زار است
حسد را در ضعیفی سهل معمار
دم خنجر با یکیست خون خوار
۵ مثنوی عرفان ، این مثنوی در ظرف سی سال سروده شده شامل یازده هزار بیت میباشد و از شاهکارهای حضرت میرزاست که در وصف آن می گوید:
دراین عبرت سرا عرفان ما هم تازگی دارد
سراپا محو دانش گشتن و چیزی نه فهمیدن
۶ـ کتاب چهارعنصر که زندگینامه بیدل تا چهل سال عمرشان میباشد و منثور است .
۷ـ کتاب رباعیات شامل بر ۳۵۰۰ رباعی .
سایر آثار بیدل مشتمل است بر رقعات ، نکات ، قصاید فیوض . بیدل از لحاظ زندگی شخصی شیوه عجز، زندگی ساده و بدون تعصب داشت مرد با سخاوت بود ، چنانچه سرآغاز دیون غزلیات بیدل با این غزل مزین است:
به اوج کبریا کز پهلوی عجز است راه آنجا
سرمویی گر اینجا خم شوی بشکن کلاه آنجا
در تعریف عجز شان میگویند :
عجز ما چندین غبار از هر کمین برداشته
آسمان را هم که می بینی زمین برداشته
بیدل به اکثر شهر های هند سفر میکرد درسند ، کنگ ، بهار ، رانی ساگر ، دهلی که تا اخر عمر همانجا زیست ، در پنجاب تا حسن ابدال آمده بود ، از بیرات و میوات دیدن کرده است . او با چهره های علمی ، ادبی ، عرفانی و شعرا چه مسلمان چه اهل هنود مجالست و ملاقاتها می داشت. او می گفت:
غباری نیست از پست وبلند موج دریا را
حقیقت بی نیاز از اختلاف کفر و دین باشد
بیدل در ابداع کلمات و معانی قدرت خارق العاده ای داشتند و لقب ابوآلمعانی را گرفته بودند.
در سروده های شان سبک خاص خودشان را در سبک هندی داشتند چندین صفت را در یک موصوف جمع می کردند مثل اینها :
به صد الفت فریبم داد اما داغ کرد آخر
گل اندام سمن بوی چمن رنگ شرر خویی
یا
رگ گل آستین شوخی کمین صید ما دارد
که زیر سنگ دست از سایه رنگ حنا دار د
بیت دیگر:
دارد به من دل شده امشب سر جنگی
گلبرگ کمانی پر طاووس خانگی
بیدل با همه توان جسمی و معنوی که داشتند باری از رنجهای دنیا شکوه می دارند:
رنج دنیا فکر عقبا داغ حرمان درد دل
یک نفس هستی بدوشم عالمی را بار کرد
روان آن شخصیت بلندمرتبت شعر و ادب فا سی و عرفان و تصوف شاد باشد .
درنوشته ازاین آثار استفاده شده است :
۱ ـ احوال و آثار میرزادعبدالقادر بیدل ، تالیف دکتور عبدالغنی و ترجمه میر محمد آصف انصاری .
۲ ـ در وادی بیدل، نوشته مرحوم محمد عبدالعزیز مهجور .
۳ـ سی مقاله به باره بیدل
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۵ـ ۲۹۰۷
Copyright ©bamdaad 2025