طبع افـلاطــون
فلاطون، آن جهان علم و حكمت
كه حكمت را علم بود و علامت
شبى در محضر دانـش پـژوهـان
كمى بگرفته خاطر بود و پژمان
يكى پرسيدش از ياران ارشـــاد
كه محزون مىنمايد ازچه استاد؟
چـرا استــاد را دل واگــرفتـه؟
چه غم برطبعشان مأوا گرفته؟
فلاطون سر برآورد وچنين گفت
بـه فحـواى ادب ناسفته دُر سفـت
كه ما را جاهــلى تعريف كرده
به زعم خويشتن توصيف كرده
چه غــم زين بيشتر بـايـد كشيدن
كه وصف عاقل از جاهل شنيدن
(استاد ضيا قاريزاده )
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۲۴ـ ۱۶۱۲
Copyright ©bamdaad 2024