در نشست « کوپ ۲۹ ـ COP29 » در باکو چه گذشت ؟
نشست آب وهوایی سازمان ملل متحد در باکو (COP29) در نهایت با توافق بر سر کمک مالی سالانه ۳۰۰میلیارد دلار به پایان رسید. ایمی گودمن، مجری سایت Democracy Now، با دو فعال مسایل آب وهوایی گفت وگو کرده است که در نشست باکو شرکت داشتند: برَندون وو، مدیر سیاست گذاری و پویشهای ActionAid USA، و اسد رحمان، عضو « ایتلاف عدالت آب وهوایی » در لندن.
***
اِیمی گودمَن: نشست آب وهوایی سازمان ملل متحد در باکو، آذربایجان، با تعهد کشورهای ثروتمند و آلاینده به پرداخت ۳۰۰میلیارد دلار درسال، تا سال ۲۰۳۵، برای کمک به کشورهای درحال توسعه برای مقابله با بحران آب وهوایی به پایان رسید. فعالان عدالت آب وهوایی و کشورهای « جنوب جهانی » از این توافق مالی نهایی انتقاد سختی کردند.
روز جمعه ۲۲ نوامبر از برَندون وو نظرش را درباره توافق پیشنهادی پرسیده بودم. در آن زمان مبلغ این کمک مالی ۲۵۰میلیارد دلار در سال بود که باعث توقف مذاکرات شد.
برَندون وو : امروز از کشورهای در حال توسعه خواستیم که این توافق بد را نپذیرند و بگویند توافق نکردن بهتر از توافق بد است. آنچه الآن داریم، که فایدهای هم ندارد و کافی هم نیست، ۱۰۰میلیارد دلار در سال است که در سال ۲۰۰۹ پذیرفته شد. الآن تقریباً هیچ افزایشی صورت نمی گیرد. و بدتر از آن اینکه این کمک می تواند شامل سرمایه گذاری های خصوصی و قرضه های با نرخ بازار باشد. این نوع کمک را نمی توان انتقال واقعی منابع از کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر دانست.
اِیمی گودمن: توضیح دهید که این کمک خصوصی یعنی چه؟
برندون وو: در اساس یعنی که فلان کشور ممکن است کمی پول خرج کند برای اینکه سرمایه گذاری خصوصی به کشوری سرازیر شود. مثلاً بگویند « به ازای هر دلار پولی [دولتی] که می گذاریم، هفت دلار سرمایه گذاری خصوصی می شود. » سرمایهگذاری خصوصی هم فقط به جاهای خاصی می رود که بتواند از آن سود به دست آورد. بسیاری از جوامعی که بیشترین لطمه را از بحران کنونی دیدهاند کشورهایی نیستند که بتوان در آنجاها سود آن چنانی برد. بنابراین هیچ کدام از این جوامع روی این پولها را نخواهند دید. آنچه کشورهای در حال توسعه درخواست کردهاند پولی است که اساساً متعلق به مردم، دولتی، و در اساس کمک هزینه بلاعوض باشد. چنین چیزی در توافق کنونی نیست.
ایمی گودمن: امریکا، بزرگ ترین انتشاردهنده گازهای گلخانهیی در تاریخ، در اینجا چه نقشی ایفا کرده است؟
برندون وو : امریکا در هر مرحله از مذاکرات، از آغاز تا اکنون، به تلاش برای حل بحران آب وهوایی جهان لطمه زده است. توافق پاریس خودش پایان استراتیژی امریکا برای دست کشیدن از هرگونه تعهد برای کاهش انتشار گازهای گلخانهیی بود. ما از پروتوکول کیوتو، که تعهدهای الزامآوری داشت، به توافق نامه پاریس رسیدیم که عمل کردن به آن کاملاً داوطلبانه است. و امریکا بود که این تغییر را به پیش برد. آنچه در کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد تغییرات آب وهوایی می بینیم تعهد الزامآور کشورهای توسعه یافته برای تأمین منابع مالی است. اما این تعهد نیز می تواند به معنای بسیج کردن سرمایه گذاری خصوصی باشد که انتقال پول دولت [متعلق به مردم] از شمال جهانی به جنوب جهانی نیست. بنابراین این هم نوعی دست کشیدن از دادن کمکهای دولتی و چیزی است که ما آن را فرار بزرگ کشورهای توسعه یافته در قبال تعهد به بقیه جهان می نامیم.
ایمی گودمن: امریکا برای اصلاحات واقعی در رفع بحران آب وهوایی چه کار باید بکند؟
برندون وو: اصلاحات واقعی به معنای کاهش انتشار گازهای گلخانهیی در داخل کشور است. اصلاحات واقعی در اساس به معنای تحقق تحولی عظیم و گذار عادلانه اقتصاد خودمان [در امریکا] به سمت اقتصادی زیستپذیرتر و پایدارتر است. اما میدانیم که این هم کافی نیست، زیرا بحران آبوهوایی جهانی است. بنابراین مبالغ عظیمی بودیجه آب وهوایی برای اجرای اقدامات مثبت در دیگر نقاط جهان باید تأمین شود، به ویژه در جاهایی که می دانیم این کمک حتماً باید داده شود. کشوری مانند امریکا، جایی که اقتصاد براساس آلوده گی و انتشار گازهای گلخانهیی ساخته شده است، مقداری بودیجه آب وهوایی به بقیه جهان بدهکار است.
ایمی گودمن: مذاکرات در نشست COP29 در روز شنبه به وقت اضافه رفت و نماینده گان ناامید کشورهای فقیرتر جنوب جهانی و کشورهای جزیرهیی کوچک سالون مذاکره را ترک کردند. در نهایت، صبح یکشنبه توافق ۱٫۳تریلیون دلاری برای کمک مالی آب وهوایی اعلام شد: ۳۰۰میلیارد دلار در سال به مدت ده سال. از اسد رحمان پرسیدم بیشتر در این باره توضیح دهد.
اسد رحمان: پیش از هر چیز بگذارید یک موضوع را روشن کنم: مقدار کمک ۳۰۰میلیارد دلاردر سال نیست، بلکه مبلغ کمک تا سال ۲۰۳۵ به ۳۰۰میلیارد دلار می رسد. بنابراین در مورد کمکهای مالی در هر سال هیچ شفافیتی وجود ندارد. منظورم این است که این مبلغ می تواند ۱۰۰میلیارد دلار در سال از الآن و ۳۰۰میلیارد دلار در سال ۲۰۳۵ ترسایی باشد. دوم اینکه ما نمی دانیم که چه مقدار از این کمک بلاعوض و چه مقدار از آن به صورت وام، یعنی بدهی، یا دیگر ابزارهای مالی خواهد بود. این ۳۰۰میلیارد دلار، اگر تورم را در نظر بگیریم، تا سال ۲۰۳۵ ارزشی در حدود ۱۷۵ میلیارد دلار خواهد داشت. قاره افریقا حدود ۱۷۰میلیارد دلار بازپرداخت بدهی های ناعادلانه در سال دارد. بنابراین کمک مالی کنونی نه فقط در مقایسه با مبلغ مورد نیاز قطرهای در دریاست، بلکه صرفاً پوششی است برای شانه خالی کردن کشورهای توسعه یافته از مسوولیت تأمین مالی لازم و حیاتی برای کشورهای در حال توسعه تا بتوانند با بحرانی مقابله کنند که خودشان در ایجاد آن نقشی نداشته اند.
ایمی گودمن: نکته آخر را بیشتر توضیح بدهید. در همین کشور ما امریکا می گویند «چرا ما باید به این کشورهای فقیر خیریه بدهیم؟ » توضیح دهید که چرا این کمک مالی صدقه نیست، بلکه بدهکاری است.
اسد رحمان: اگر بودیجههای آلایندههای کاربنی را در نظر بگیرید، یعنی مقدار آلوده گی که پیش از شروع افزایش دما می توان وارد جوّ کرد، محاسبه شده است که مثلاً فلان میزان بودیجه کاربن برای جلوگیری از رسیدن به مرز حیاتی ۱٫۵ درجه سانتی دگرید [افزایش دمای جوّ زمین] وجود دارد. فراتر از آن، اوضاع به طور تصاعدی از کنترول خارج خواهد شد. اگر به مرز دو درجه دگرید برسیم، وفق دادن زنده گی با شرایطی که پیش خواهد آمد برای همه بسیار دشوار خواهد شد. در صورتی که دمای جوّ سه درجه افزایش یابد، ادامه عملکرد جامعه، آن طور که امروزه می شناسیم، واقعاً بسیار دشوار خواهد بود.
در حال حاضر داریم به سمت آن مرز « سه درجه » می رویم. تا حالا، یعنی در حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال گذشته، چهار- پنجم بودیجه کاربن برای افزایش ۱٫۵ درجهیی استفاده شده است، آن هم به طور عمده در کشورهای ثروتمند و توسعه یافته در شمال جهانی. بیشتر کشورهای شمال جهانی سه تا پنج برابر بیشتر از حد منصفانه از بودیجه کلی کاربن مصرف کردهاند. به عبارت دیگر، اگر بودیجه کاربن را به طور مساوی بین همه کشورها تقسیم کنیم، می بینیم که شمال جهانی بیش از حد مصرف کرده است.
آنها به دلیل کاری که کردهاند به جنوب جهانی بدهکارند. در وهله اول به خاطر مصرف بیش از حد بودیجه کاربن- که اکنون کشورهای در حال توسعه را از آن محروم می کنند. در نتیجه، این کشورها نمی توانند از آن بودیجه برای توسعه خود شان استفاده کنند. بهعلاوه، پیامدهای مصرف بیش از حد، یعنی سیل، خشک سالی، قحطی، و طوفان که زنده گی و معیشت انبوهی از جمعیت جهان را تباه کرده است، باید جزو بدهکاری آب وهوایی کشورهای توسعه یافته حساب شود.
ایمی گودمن: چگونه این پول [به کشورهای در حال توسعه] منتقل می شود؟
اسد رحمان: هنگامی که ما نشست COP29 را در باکو آغاز کردیم، طرح دیگری برای ایجاد بازار جهانی کاربن پیشنهاد شد که اساساً به این معناست که می توان مجوزهایی برای ایجاد آلوده گی خرید. بنابراین، کشورهای ثروتمند مجبور نیستند انتشار گازهای گلخانهیی را کاهش دهند. در عوض می توانند مجوزی بخرند که ناشی از کاهش انتشار گازهای گلخانهیی در جای دیگری است و به روال معمول کار [آلاینده گی] خودشان ادامه دهند. در بیست سالی که از فعالیت انواع بازارهای کاربن می گذرد، هیچ پولی از این راه، به مقدار و به شیوهای که مورد نیاز است، به کشورهای در حال توسعه نرفته است.
اما آن ۳۰۰میلیارد دلار چیست؟ چقدر از آن شامل کمک های دولتی خواهد بود؟ چقدر از آن به صورت قرضه های بدهی زا خواهد بود؟ [معلوم نیست.] بسیاری از این کشورهای در حال توسعه همین حالا هم نه فقط تحت تأثیر بحران آب وهواییاند، بلکه گرفتار مسایل جاری نابرابری و سقفهای ناعادلانه [بودیجه و انتشار آلایندهها] و زیر بار بدهیاند.
ایمی گودمن: سال آینده نشست COP30 در برازیل برگزار می شود. اهمیت آن نشست در چیست؟ آیا به نظر شما هم توافق نکردن بهتر از توافق بد است؟
اسد رحمان: بله. ما می گفتیم توافق نکردن بهتر از توافق بد است.
ما توافق دیگری می خواستیم، نه توافقی که برای مردم و کره زمین مرگ بار است، توافقی که ناکافی، ناقص، و به قول بسیاری از کشورهای در حال توسعه توهین و شوخی است. می گفتیم بهتر است این کار را به نشست برازیل موکول کنیم. در دو هفتهای که پس از شروع نشست باکو گذشت، کشورهای ثروتمند و توسعه یافته تا روز آخر هیچ رقمی پیشنهاد ندادند. یعنی برای بررسی و وارسی رقم پیشنهادی یا فهمیدن جزییات بیشتر آن فرصت بسیار کمی وجود داشت. اما در برازیل فرصت خوبی خواهیم داشت. جامعه مدنی جنبش های اجتماعی فعالی در برازیل دارد. می توانیم هم از بیرون و هم در داخل فشار بیاوریم.
کنوانسیون مالیاتی سازمان ملل متحد نیز فرصتی است برای گرفتن مالیات منصفانه از شرکتها در جاهایی که فعالیت دارند و [به محیط زیست] آسیب می رسانند. باید دید آیا مالیات بر ثروت در مقیاس جهانی برقرار خواهد شد؟ آیا ثروتمند ترین یک درصد جمعیت جهان، که مسوول حدود ۱۶درصد از انتشار گازهای گلخانهیی جهانیاند، مالیاتی واقعاً منصفانه پرداخت می کنند؟ اینها فرصتهاییاند که از آنها می توان منابع مالی جدیدی فراهم آورد. یا لغو یارانهها و کمکهای دولتی به صنایع سوخت فسیلی و شرکتهای بزرگ کشاورزی صنعتی. این هم می تواند منبع دیگری برای تهیه کمک مالی باشد.
آیا قادر خواهیم بود از طریق اقداماتی مانند ارایه خدمات دولتی و تأمین غذا و انرژی برای همه تامین زنده گی و معیشت مردم را تضمین کنیم؟ آیا ساختار مالی جهانی را اصلاح خواهیم کرد؟ همه اینها در برازیل مطرح و بحث خواهد شد./نامه مردم
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۲۴ـ ۱۵۱۲
Copyright ©bamdaad 2024