قزلباش هـا کیانند؟

 

محمد احسان واصل


قزلباش ها درافغانستان:
بارها، ازشماری دوستان، به این سوال برخورده ام که قزلباشها کیانند؟ بعضی آنها را یک ملیت، برخی صرف جنبه مذهبی به آنها میدهند و تعداد زیاد هموطنان «روشنفکر» ما متاسفانه قزلباش ها را بنابر داشتن « مذهب تشیع » بیگانه پنداشته با تعصب درمورد آنها برخورد نموده و مینمایند.

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
***  


مقدمه تاریخی:
سرزمین خراسان قدیم مشتمل بر سرزمین های امروزی افغانستان، ایران، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و قسمت های از پاکستان، قرقیزستان و قزاقستان بوده که در دوره های مختلف و قدرت های بزرگ، این ساحه ها کم و زیاد شده است.
در دوره ساسانی ها، خراسان به چهار قسمت تقسیم می شد: هرات، بلخ، مرو و نیشاپور.
بلاذری دانشمند عرب درمورد خراسان چنین می نویسد: « خراسان چهار جز است. جزء نخستین ایران شهراست و آن نیشاپورست و قهستان وطبسین وهرات و پوشنج و بادغیس وطوس.

جزء دوم مرو شاهجان است وسرخس ونساو باورد و مرو رود وطالقان وخوارزم وزم وآمل واین هردو برساحل نهربلخ اند- و بخارا جزء سوم که درطرف باختری نهر است وتانهر هشت فرسنگ فاصله، فاریاب است و جوزجان وطخارستان علیا وآن طالقان است - وختل وآن وخش است - و قوادیان، وخست واندرابه وبامیان و بغلان، و والج واین شهر مزاحم بن بسطام است - و روستای بنک و بدخشان- واین ورودگاه مردم است به تبت و اندرابه راه ورود مردمان است به کابل. وترمذ وآن درخاور بلخ است وچغانیان و زم وطخارستان سفلی وخلم وسمنجان، جزء چهارم ماورالنهراست وچاج، وطراربند و سغُد وآن کس (کش) است ونسف ( نخشب) و روبستان واسر وشنه، وسنام، دهکدهٔ مقنع وفرغانه و شم وسمرقند و ابارکت وبناکت وترک .»

(ابن فقیه، مختصرالبلدان، ترجمه مسعود ص۱۶۱)
درطول تاریخ درسراسرجهان مردم به سبب جنگ ها، حوادث طبیعی، پیدانمودن کار، مسایل مذهبی و دینی، فشارحاکمان وغیره مجبور به مهاجرت ها و بیجا شدن در داخل سرزمین خود و خارج از آن شده اند.
درخراسان بزرگ هم ، درزمان استیلای اعرا ب، و انتصاب حاکمان عربی دراین ایالات، ازدواج ها، جنگها بین خود اعراب ویا با مردمان محلی، خانواده ها و دانشمندان ، حتا قبیله ها ازیک شهر به شهر ها و محلات دیگر بی جا شده اند ویا به سرزمین های دیگر مهاجرت نموده اند.
دردوران عباسیان، برمکی ها ازبلخ ( ایالتی ازخراسان) که دردربارعباسیان کارهای مهم دولتی را پیش می بردند، تعداد زیاد خانواده ها از خراسان به عراق و برعکس عربها در دوران طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹هـ.ق) ازبغداد به خراسان آمدند و بیش از۵۰ سال بااینکه حافظ منافع خلیفه بغداد بودند، به ملیت خراسانی خود ارج بیشتر میگذاشتند. حنظله بادغیسی، ابوحفص سغدی، عباس مروزی سخنگویان و چکامه سرایانی، به زبان دری آن زمان هستند.
خراسان در دوران حکمروایی صفاریان، سامانیان و طاهریان از نگاه علم و معرفت به پیشرفت های نایل شد و دو مرکز خلافت یکی در عراق ودیگری در بخارا بوجود آمده بود.
در دوران غزنویان (قرن چهارم تا ششم) پایتخت خراسان شهرغزنه یا غزنی که شهر آباد و بانفوذی بود، انتخاب شده بود. درتاریخ ادبیات ایران، از ابواسحاق اصطخری مشهوربه کرخی نقل قول است که« درهمه نواحی، شهر توانگرو تجارت تراز غزنی نیست.» (ص۲۱۹)، همچنان از محمد ابن احمد (مؤلف عجایب المخلوقات) نقل قولی است که « دراین شهر دوازده هزار گرماوه است.» (طوسی ص۲۵۲)
پس ازغزنویان سلجوقیان برخراسان حکمروایی داشتند. دراین دوران ، خراسان که یکی ازولایات مهم خلافت اسلامی بود. طی چند دهه، پس ازحکمروايی ملکشاه سلجوقی جنگ های فرقه ای میان پیروان حنفی ها و شافعی ها وهمچنان مبارزات حسن صباح رهبرشیعیان اسماعیلی صلح  و ثبات را دراین ولایت برهم زد، ولی در زمان سلطان سنجر باردیگر این آرامش به خراسان برگشت وبه پیشرفت های، بخصوص درعرصه فرهنگی نایل آمد. اکثرگارگزاران این دوران ترک ، ولی اهل خراسان بودند . مدارس هرات، مرو، بلخ و نیشاپور درهمین زمان زیر نظرنظام الدین طوسی تاسیس گردید.
سلجوقیان ازتبار ترکمن وغز صحرا نشین بوده، با آمدن تدریجی خود از ماورالنهر به داخل دیگر شهرهای خراسان و پذیرفتن دین اسلام، به قدرت رسیدند. اینها هرچند مردمان بدوی بودند درسایه آمیزش با مردم محلی، مردان دانشمند وکاردان را ازبین خود مردم بحیث وزیر ودبیربکارگرفتند، از آنجمله است عبدالملک کندری وزیرطغرل وخواجه نظام الملک وزیرمقتدرآلپ ارسلان.
فتوحات سلجوقی ها تا قسمت های اناتولی ( اسیای صغیر) و روملی هم رسید. « ازبین سپه سالاران سلاجقه روم، سلاطین مشهور وجهانکشای عثمانی برخاسته بودند....»

یکی دیگر ازحوادث مهم دوره سلجوقی ها، جنگ های صلیبی است که بین مسیجیان و مسلمانان از اواخر قرن یازدهم میلادی براه افتاد، و تا دوصد سال به وقفه ها، دوام داشت این جنگ ها تاثیرات ناگواری بخصوص در شرق بجا گذاشت. کشورهای اروپایی ازهمین دوران به تحقیق وکشف اماکن ومنابع ثروت کشورهای شرق متمایل شدند، راه بحری بسوی هندوستان را کشودند، سود و امتیازات راه ابریشم وتجارت ادویه ومساله جات را بخود اختصاص دادند.
خوارزمشاهیان به رهبری محمد خوارزمشاه که با دربارهای غزنوی ها وغوری ها در خراسان پیوند های خویشی داشتند، از خوارزم در شمال غرب هرات بر خراسان حاکم شدند (۴۹۱-۶۱۷ هـ ق). دراین دوران هم، جنگ ها با پیروزی ها وشکست ها، متحد شدن ها و جدایی ها با غزنوی ها وسلجوقی ها،همراه بوده است، تا اینکه قدرت بدست سلطان علاوالدین محمد تکش افتاد و « درمدت کوتاه دولت وسیعی را رویکار آورد وبه آرزوی ازبین بردن خلافت بغداد و فتح چین بود وبر اثر رویه نادرست با۴۰۰ نفر تاجراعزامی چنگیزخان وکشتن آنها، خشم وقهر(تموچین) را به جوش آورد و چنگیزاین مرد سفاک، تمدن بزرگ خراسان را زیر سم ستوران پایمال کرد.» (۶۱۷هـ ق)
با آمدن مغولها، خراسان زمین یکبار دیگرزیرسم ستوران چنگیزیان خراب شد، مردمان از شهر به شهری و از ملکی به ملک دیگر به منظور زنده ماندن کوچیدند. این جنگ ها وکوچیدن ها، ازیکسوکشتن انسآنها و ویرانی سرزمین های خراسان را ببار آورد و از جانب دیگرآمیزش فرهنگ وتمدن ها را سبب شد، که جانشینان چنگیزخان در ولایات وشهر های خراسان، عراق و هندوستان ازخود بجا گذاشتند.
( باقی دارد)

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۶۰۳

 

Copyright © bamdaad 2020