آیا نام  دری به راستی تغییر پذیرفته نام تخاری است؟

دکتر حمیدالله مفید

در این پسین روز ها که گلیم غم فارسی و دری در کشور غوغا زده ای ماپهن شده است ، برخی از استادان و ادبیات شناسان زبان فارسی - دری  در گفتمان های تلویزیونی شان وویدیو کلپ های که در بازار گرم مسنجر( پیام رسان)  دست به دست می گردند ، چنین بیان داشته اند ، که گویا واژه دری تغییر پذیرفته شده نام تخاری است ، که با گذشت روزگار تهاری ، ، تهری و سپس دری شده است.این دیدگاه برای نخستین بار از سوی سرهنگ یا دگروال تالقانی در یک نگارش ادبی شان بلق کرده پدیدار شد، بدون اینکه ایشان در کدام نگاره ای آن را دریافته باشند .

تا جایی که تاریخ پیشین کشور از میان گرد وخاک ونگاره های چشم سفید با دیده درایی می تابند، تخار ها از تبار ترکان (کیوتوهای  اقوام یوته چی ،سیتی ) بودند ، که از سوی شمال و شمالغرب پس از شکست دولت هفتالها یا یفتلی ها  و پس نشینی دولت ساسانی در سده ای ششم ترسایی در شمالشرق کشور ما پای بند کرده جابجا شدند، این نگاره را  گردشگر چینی هیوان تسنگ که در سال ۶۳۰ ترسایی  به تخارستان گشت وگذارش افتاده بود ، نیز نگاشته است .به گفتاورد این (گل آغای پتونی ) ) هیوان تسنگ :در کندز (کن دژ ، کن به چماورد شهر و دژ به چماورد یا معنی قلعه) پسر ترک بزرگ ( خان ترک) به نام تاردو چاد Tarduchäd پادشاهی می چلاند که نام دولتش تخارستان بود و به ۲۷ خان نشین جدا شده بود که از آن میان اینها  برجسته بودند:

نخست: کیو -می- تو Kui-mi-to  که شهرستانهای درواز وروشان ایدونی مراد است.

دوم: پو-تو- چنگ نا Po-to-chakg-nä   استان بدخشان امروزی از آن مراد است.

سوم: شی- کی- نی Shi-ki-ni که شغنان اکنونی  می باشد.

چارم: ان-ته- لو- پو An-ta-lo-poo اندراب کنونی 

پنجم: پو -هو Po-ho باختر زمین آن زمانها .

ششم: کو-زی - تو Kowh-zi-to  که  که شهرستان خوست وفرنگ بغلان از آن مراد است.

هفتم: مینگ -کن Mung-Kin که هدف از آن شهرستان کران ومنجان  می باشد.

تخار ها پس از صد سال پادشاهی از سوی یفتلی ها تار ومار شدند و به سرزمین های شمال تاجکستان امروزی و قرغزستان و قزاقستان متواری شدند. زبان تخاری به هیچروی زبان فارسی  یا دری پیشین نبوده واثار مانده از آنها همه به مادر زبان ترکی و ایغوری وابسته است.

پس امکان ندارد، که زبان تخاری به تهاری و سپس به دری چهره گشتانیده باشد.

واژه دری به گفتاورد شاه سروده سرایان ایران (ملک الشعرأ بهار)  در نبیک یا کتاب سبک شناسی : زبان مشرق ایران بود که همراه هرمز وپهلوانان در زمان( آزرمی) به تیسفون کشانیده شد وزبان درباری بود ، که پسان ها دری شد ، زبانی که همه درباریان با آن سخن می راندند. 

این نام زبان دری  بهیچروی نام زبان دیگری نیست و در آثر بزرگان زبان فارسی-دری  هدف از آن همین زبان فارسی است .

درآثار بزرگان  و سروده سرایان زبان فارسی  چون : رودکی  سمرقندی، فرخی سیستانی ، ابوسعید ابوالخیر ، فردوسی طوسی ، اسدی طوسی ، مسعود سلمان ، منوچهری دامغانی ،فخرالدین اسعد گورگانی ، ، ناصر خسرو بلخی ، سنایی، مهستی گنجوی ، انوری ابیوردی، خاقانی، نظامی گنجوی ، امیر خسرو دهلوی، سعدی، حافظ، زاکانی، محتشم کاشانی ، صایب طبریزی ، اقبال لاهوری و پروین اعتصامی  نزدیک به( ۲۷۰ )بار نام این زبان پارسی آمده است ونزدیک به ۱۷ بار دری و طرز دری  آمده است .

 در کشورهندوستان نام دری وزبان دری تنها یکبار از سوی اقبال لاهوری ذکر شده است ، در هیچ آثار دستور زبان ، دیوان سروده سرایان ، تاریخ ادب، تاریخ سیاسی و لغتنامه های تهیه شده در هندوستان  نام دری یاد نشده و این نام نا شناخته می باشد.در همه آثار تهنا نام فارسی یا پارسی آمده است.

در هیچ آثار دستور زبان ، پژوهش های ادبی در ترکیه و عرب نام دری نیامده است ، از  نخستین لغتنامه فرس اسدی گرفته تا آخرین آین ها فرهنگ دهخدا است ، تنها نام فارسی ذکر شده است.

حتا لغتنامه :( لغات عامیانه فارسی افغانستان ) به خامه عبدالله افغاننویس نیز به نام فارسی است نه دری .هیچ لغتنامه در دنیا به نام لغتنامه یا فرهنگ زبان دری وجود ندارد.

در تمام آثار بزرگان وپژوهشگران غربی چون: پاول هورن ، شپیگل ، هانریش هوبشمان ، گایگر ، شیندلر ، توماشک ، سوکین ، شوکفسکی ، پروفیسور ملر، پرله ، میکلوسیشن ، نولد، ولستون و دیگران نام این زبان فارسی  آمده است ، نه دری 

نام اغلب  انستیتوت ها و دانشکده ها ی  که در بخش پژوهش زبان فارسی سرو کار دارند ، از جاپان ، چین ، هندوستان ، پاکستان ، آغاز وتا امریکا ، ایتالیا ، چکسلواکیا و کشور های عربی مصر ، سوریه و بیروت   زبان فارسی است، نه دری ، تنها در مسکو به نام زبان فارسی و زبان دری دو بخش جداگانه کار می کنند. 

 به این شمارش ، با رهایی فرنام فارسی از نام فارسی -دری و جابجایی تنها نام دری بجای فارسی در افغانستان ،  همه امتیاز های جهانی این زبان به کشور های ایران وتاجکستان داده می شود  و کشور افغانستان از نام جهانی این زبان و از وابستگی تاریخی سروده سرایان ، پژوهشگران ، ادبیات شناسان پیشین زبان فارسی و جهانی  محروم وبی بهره می شود.

 

  بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۸ـ ۲۰۰۲

 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2018