معلم به مثابه معمار جامعه

 

عبدالو کیل کوچی

این وظیفه عظیم وسازنده یک معلم است که شاگردان خود را ازاحساسات وطنپرستی عشق بمردم وعشق بوطن وعشق به انسانیت واحترام بمقام انسانی واحساسات بشر دوستی را در وجود جوانان کشور تقویه کند .

زیبا یی جهان   بنام   معلم  است                            

فوق فلک سریر مقام  معلم  است

خورشیدهرکجاکه بتابیده پرفروغ

تا بید نش زگوشه بام  معلم  است

 معلم آموزگاریست که با آموزه های خردمندانه خود سعادت بشریت را تضمین میکند. استاد بمثابه معمار جامعه مدنیت را ایجاد وشگوفا میسازد وبشریت را از چاه ظلمت رهایی بخشیده به بلندای سرافرازی وقله های آرزوی انسانی وسپیده دم تاریخ میرساند عشق به انسان واحترام بمقام انسانی شعارجاودانه معلم است . معلم خورشیدی است که با مهرش جهانی را گرم و روشن میسازد .معلم مسیحای زنده گی،  آموزنده کارو حرکت ،تلاش ومبارزه ، جنبش وانقلاب است ، زیرا آموزش وخردمندی ، خادمی و رهبری ، صحت وسلامتی ، رفاه وآسایش ،ترقی وپیشرفت ،کار وتولید ، زحمتکشی ومحصولات ، معشیت و شخصیت بلاخره رشد وبالنده گی ،آفرینش وسازنده گی وغیره وغیره ممیزه های هستی فنا ناپذیر راه آورد وارشادات مقام عظیم الشان معلم است .

قول معروف است که سعادت کشورها نه مربوط به میزان درآمد واستحکام آنهاست ؛ و نه مربوط به عظمت و زیبایی بنا های آنها بلکه سعادت وعظمت یک کشور به میزان سطح دانش ،آفرینش ها و فرآورده های علمی ،ترقی خواهی ،وطنپرستی ، آزاده گی و احساس غرور و نواندیشی ، و ارزشهای فرهنگی وتاریخی آن جامعه بسته گی دارد که بسیاری از کشور ها را به قله های بلند افتخارات میرساند.

 کسانیکه انسانرا یاد میدهند سزاوار احترام بیشتر نسبت به کسانیکه کودکان را بوجود می آورند میباشند . یک گروه به کودکان زنده گی میبخشند یک گروه دیگر به کودکان هنر زنده گی کردن را می آموزند . بقول ابن سینای بلخی معلم بهترین الگوی مورد اعتماد واحترام دانش آموزبشمار میرود. امام غزالی میگوید شریف ترین شغل وبرترین هنر زیست انسانی معلم است .که بوسیله علم ودانش خود در قلب وروح انسان رسوخ ونفوذ میکند .واین معلم است که سینه اش ملهم از مهر ومحبت و رهنمایی  ، چیزفهمی ،عامل بودن وخود گذری را می آموزاند . ابن خلدودن میگوید معلم هنر آموزش مهارت ها ،بروز احساسات ،جذابیت وتشخصات درسی ، را می آموزاند .

 ژان ژاک رسو شناخت مردم و جامعه شناسی را هنر معلم نسبت میدهد . ویکتور هو گو می گوید معلم چراغ جامعه است و اگر درب مدرسه باز شود درب زندان بسته خواهد شد  به همین ترتیب البرت انشتین معتقد بود که تداخل یا دیگری بینی تحصیلاتم هست .ارسطو چنین معتقد بود که ریشه های دانش تلخ است ومحصولات آن شیرین . گاندی فرموده بود طوری زنده گی کنید که انگار فردا قرار است بمیرید وطوری یاد بگیرید که انگار بطور همیشه زنده خواهید بود معلم معمار جامعه است و هشدار دهنده برای پیشگیری از اشتباهات است . بقول معروف اگر معماری درکار ساختمانی اشتباه کند یک دستگاه ساختمانی را خراب خواهد کرد ویا اگر مهندسی اشتباه کند در ساختمان پل یا جاده ی اشتباه میکند واگر یک داکتر طب غلط کند صحت مریضها ی تحت درمانش را برهم خواهد زد و اگر یک معلم اشتباه کند بدون شک جامعه را مریض ودچار آشفتگی میسازد . به همین دلیل بود که در سطح جهان  به این موجود زنده گی ساز ، بر بنیاد ارجگذاری مردم و به پیشنهاد یونسکو روز پنج اکتوبر را بعنوان روز جهانی معلم نامگذاری کرده اند . با اینحال برخی از کشور ها ی جهان در روزهای متفاوتی از روز جهانی معلم تجلیل بعمل می آورند .

بطور مثال در ایران درماه اردیبهشت روز شهادت یکتن از معلمان . در افغانستان سوم جوزا و پس از آن سوم میزان وهر کشوری از جهان بنا به وقایع تاریخی مختلف این روز را در تاریخ فرهنگی کشور خود ثبت نموده اند . روز پنجم اکتوبر بعنوان روز جهانی معلم زمانی ثبت تاریخ گردید که سالها قبل از آن در ختم جنگ دوم جهانی در سال ۱۹۴۵ترسایی سازمان آموزشی علمی وفرهنگی ملل متحد که به اختصار کلمه یونسکو نوشته میشود با این تحلیل که جنگ ها نخست در ذهن انسان شکل میگیرد پس دفاع از صلح نیز باید از ذهن بشر شروع شود شکل گرفت .

 یونسکو بشمول افغانستان کمابیش از  ۱۹۰ کشور اعضا دارد ودر سال ۱۹۹۴ در چهل وچهارمین اجلاس خود با شرکت ۱۳۵ کشور جهان پنجم ماه اکتوبر بنام « روز معلم  » بتصویب رسید که از سال ۱۹۹۵ به بعد روز ۵ اکتوبر که مصادف است بروز ۱۳ میزان تجلیل میشود .

آریانای باستان خراسان سده های میانه وافغانستان کنونی از قرنها وسالها قبل مهد علم ودانش بوده است وبه گواهی تاریخ رسم الخط این سرزمین باستان از قرن بیستم تا حدود قرن سوم وچهارم قبل از میلاد را در برمیگیرد وتعلم وتربیت توسط آیین ویدیا در مدنیت اوسطایی صورت میگرفت .پس از آن آیین زردشتی نیز مروج بود .منطق،  فلسفه ،علم نجوم ، طب یونانی نیز تدریس میشده است .محل تعلیم وتدریس آن زمان در دربار پادشاهان وتفرجگاه ها بود .

با نشر دین مبین اسلام مساجد ومدارس بهترین کانون تعلیمی در اطراف واکناف کشور محسوب می شد ودر هر منطقه کتابی بزبان مادری تدریس میشد .رفته رفته در خراسان نیز در قرن چهارم مدارس بزرگ وکتابخانه ها تاسیس گردید .واز دوره های ساسانیان گرفته تا دوره های غزنویان ، غوریان ، خوارزمشاهیان ، سلجوقیان ، کورگانیان و هوتکیان ، هزاران عالم وفاضل ودانشمند را در دامان خود پرورانده است که بزرگترین آنها بصورت اختصار مولانای بلخ ، سید جمال الدین افغان ،  ابن سینای بلخی ، ابوریحان البیرونی ، امام فخر رازی ، فردوسی  انصاری ،  سنایی ، نظامی گنجوی ، پیر روشان ، عبدالحمید مومند ، بیهقی ، ناصر خسرو بلخی  وآنچه از داده های تاریخ بر می آید افغانستان تا اواخر قرن نزدهم از نظر تعلیم وتربیت دارای یک نظام مشخص آموزشی نبود این کار بصورت سنتی در مراکز فرهنگی واموزشی که میراث صدها سال بود مانند مسجد ومکتب خانه ومنزل ودر علمیه ها انجام می شد واما در زمان امیر شیر علیخان که امیر موصوف با سید رابطه خوب داشت وبه همینگونه تحت تاثیر گفته ها وارشادات ایشان قرار داشت بر بنیاد آن اقدامات فرهنگی را رویدست گرفت .که تاثیر زیادی بر تحولات بعدی کشور گذاشت .

سید جمال الدین افغان بروحیه امیر چنان تاثیر وارد کرد که نخستین جریده در کشور بنام شمس النهار بنشر رسید .وبر بنیاد افکار ونظریات سید ، اساسات فرهنگ مکتبی عصری در افغانستان رویدست گرفته شد و در زمان امیر حبیب اله خان دو باب مکتب یکی لیسه حبیبیه در سال ۱۲۸۲ ومکتب عسکری در سال ۱۲۹۱ ودیگری  مکتب مسلکی در شهر کابل تاسیس گردید و تاثیرات خود را در کل کشور بجا گذاشت .

 آن وقتی که غازی امان اله خان در سال ۱۲۹۸ بقدرت رسید در سال ۱۳۰۰ همزمان ۲۲ باب مکتب تنها در شهر کابل تاسیس گردید تعداد ۳۲۲ باب مکتب در سطح کل کشور اساس گذاشته شد یعنی مکاتب استقلال ، غازی ، امانیه ، لیسه دخترانه مستورات تاسیس  وتعدادی از جوانان بخاطر تحصیل بکشور ترکیه نیز اعزام گردیدند باید گفت که محمود طرزی در طرح وایجاد مکاتب و مدارس ورشد تعلیم وتربیه عصری مطبوعات ونشرات نقش اساسی داشت که از بنیادین واساس معارف درین دوره برشد معارف ومطبوعات توجه خاصی صورت گرفته وخدمات محمود طرزی در سطح کشور ماندگار است .

 پس از یک دوره رکود فرهنگی تا اینکه در زمان نادرخان مع الوصف خصلت های ضد فرهنگی خاندان نادری ،علم وفرهنگ دوباره وبطور نسبی رونق گرفت فاکولته طب کابل وبعضی مکاتب در مرکز ولایات تاسیس گردید .

در زمان محمد ظاهر چندین دانشکده تاسیس گردید ودرسال ۱۹۴۶ افغانستان عضویت یونسکو را حاصل کرد .در همین دوره تعلیم وتربیت در قانون اساسی کشور مسجل گردید ودر ولایات کشور تعداد زیادی از دارالمعلمین ها مکاتب مسلکی دانشکده ننگرهار وده ها وصدها مکاتب ابتدایه ولیسه تاسیس گردید .در زمان صدارت شاه محمود ۶۲۷ مکتب و۳۴۴۱ معلم ویکصدو دوازده هزار شاگرد مصروف تعلیم وتحصیل بود .

وبعدها با رشد معارف تعداد مکاتب دهاتی وابتدایی ولیسه ها به ۱۴۶۰باب  وتعداد شاگردان ذکورودخترانه به ۸۷۲ هزار و در مکاتب مسلکی ودارالمعلمینها به بیست ویک هزار شاگرد میرسید .با آنهم بمقیاس نفوس کشور ۹۷ فیصد را بیسواد تشکیل میداد ودر زمان جمهوری محمد داود خان نیز بر تعداد مکاتب در کشور افزوده شد .

در زمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان مطابق به پالیسی ترقی خواهانه حزب ودولت جمهوری دموکراتیک افغانستان پس از تصویب قانون اساسی سال ۱۳۵۹ مطایق به ماده ۲۴ و۲۶ قانون اساسی که به معارف اختصاص داشت مطابق به آن اساسنامه معارف  مصوب سال ۱۳۶۰ شورای وزیران ج د ا اهداف این اساسنامه تعلیم وتربیت جوانان با روحیه عالی انقلابی وطنپرستی واشتراک فعال و آگاهانه در تحولات وآماد گی دفاع از میهن و پرورش سالم کودکان ، رشد سطح آگاهی جوانان بصورت متوازن ودموکراتیک وفعالیت های اجتماعی وسیاسی ، احترام بموازین اخلاقی وحدت ملی وطنپرستی  وفاداری به آیده های پیشرفت اجتماعی وهمبستگی بین المللی ومشخص ساختن وظایف معلم را در امر مجهز نمودن شاگردان با مبادی مستحکم علوم تشکیل جهانبینی علمی ،  رشد مفید اجتماعی ولیاقت شاگردان ، بلند بردن سطح کیفیت تدریس،  تشریح ودفاع از حقوق معلمان کشور واعطای امتیازات به معلمان ،  فعالیت گسترش متوازن معارف ایجاد مکاتب ، شیرخوارگاهها وپرورشگاه ها در مرکز ومحلات وتدریس علوم بزبانهای مادری در تمام ولایات ، رشد تحصیلات عمومی ومسلکی ،  توجه بتحصیلات عالی مسلکی وتربیت تشخیص کادر ها از پالیسی های ترقیخواهانه دولت بود که در قوانین واساسنامه معارف تدوین وتصویب شده بود وبشدت عملی وتطبیق میگردید .

واما در زمان جنگ ، مدعیان اسلام بخاطر محروم ساختن کودکان وجوانان از نعمت سواد علم ودانش تعلیم وتربیه مطابق خواست دشمنان افغانستان تمام مکاتب محلات افغانستان را به آتش کشید ند. بگونه مثال نخستین بار در سال ۱۳۵۹ لیسه غازی میرمسجدی خان کوهستانی همراه با تمام کتب ودینیات آن توسط حزب اسلامی این مدعیان اسلام به آتش کشیده شد .

غازی میرمسجدی خان کوهستانی ازغازیان و پیشوایان جبهه جنگ با استعماریون انگریزی بود . پس از آن لیسه  محمد عثمانخان غازی را به آتش کشیدند غازی عثمانخان پروانی یکی از برجسته ترین مجاهد ضداستعماری ویکی از آزادی خواهان سر سپرده دوران مشروطیت بود که در زمان امیر حبیب اله بجرم مشروطه خواهی به اعدام محکوم شده بود این مجاهد کبیر ریخته شده از فولاد ناب با غرور وسربلندی قبل از اعدام دربرابر امیر عضبناک  با منطق کوبنده فریاد کنان گفت « شکنجه مرگ ما چند لحظه ی بیش نیست ولی محاسبه ملت با شما شکنجه ایست  ابدی »

ولی خرابکاران سیه دل دشمنان تعلیم وتربیه ومدعیان اسلام  بر ضد اسلام باردیگر از قیام ملت  و مبارزه آزادی خواهانه این غازی مردان در برابر انگریز انتقام گرفتند وبا سوختاندن صدها مکاتب در ولایات کشور ومحروم ساختن میلیونها جوان از نعمت سواد برخلاف اساسات دین وشریعت غرای محمدی وکشتن هزاران مکتبی را بجرم مکتب خواندن وکشاندن کودکان را جبراً بصفوف جنگ وآغشته به مواد مخدره وبه مهاجرت کشاندن جوانان ، خدمت بزرگی به پاکستانی ها انجام داده و روح رهبران آی اس آی را شاد ساختند . این نمونه ادعای شان برای آزادی وطن وخدمت برای اسلام بود تنها در یکی صدها شاگرد مکتب بجرم فراگیری تعلیم وتحصیل کشته شدند وده ها نفر بجرم معلم بودن شهید شدند.

 آنهایی که مکاتب را در افغانستان به آتش کشیدند  فرزندان شان در کشور های اروپایی و امریکایی به مصرف خون ملت افغانستان تحصیل کردند این است عملکرد سرسپردگان رهبران جهادی . در حالیکه این آتش سوزی ها به بهانه اسلام  ادامه همان تخریباتی بود که چندین سال قبل در زمان غازی امان اله خان دروازه های مکاتب را بروی انسان این وطن بسته کرده و روح ملا های لنگ ونورالمشایخ وشمس المشایخ ها را شاد ساخته بودند وبر طبق عادت گذشته این باردوم بود که مدعیان اسلام راه اسلاف خود را درپیش گرفته پروسه استعداد کشی زمانه های تاریک را بر مردم بی دفاع افغانستان تحمیل کردند .

در زمان حکومت موجود وقبل از آن  بار دیگر دغدغه معارف با لاف وگزاف تیم مداح ومنفعت جو بالا گرفت که در نتیجه آن در کنار کارهای نیم بند ونو سازی مکاتب ومعارف ودانشگاه ها وپوهنتونهایی در مرکز ومحلات  گفته میشود که ده ها مکاتب خیالی نیزاعمار وتاسیس گردیده است که میلیون ها میلیون دالر از بودجه عمرانی ومعاش معلم بنام مکاتب « اصلاًناموجود » بجیب مسوولین ریخته و به بانک های خارجی انتقال یافته است که این مدعیان اسلام بابی شرمی تمام نام افغانستان را در سرلوحه فساد جهانی ثبت تاریخ کردند . وبرای معلمین در ازاُ کار وزحمت تنها با برگزاری نمادین وفریبنده روزی را بنام والای معلم به تجلیل گرفته  ولی در عمل  حقوق ومعاش معلمان که فقیر ترین قشر جامعه را تشکیل میدهد تامین نمیگردد .

 این معلم است که برحکم وجدان وایمان خویش در شرایط فقر مریضی بی خانگی وقرضداری واحتیاجی بازهم خاک تباشیر می خورد ولی پرچم تعلیم وتربیه اولاد معارف را بلند نگهمیدارد .

درود به استادان ومعلمان گرامی !

در حال حاضر که ارتجاع وگروه های تروریستی در کشور بیداد می کنند وچرخ اموربه میل ومنفعت گروه های خاص می چرخد، برنسل جوان کشور تعلق دارد که با خرد جمعی و آگاهی سیاسی ونیروی اتحاد وهمبسته گی بتوانند وطن را از شر دزدان وقاچاقبران مواد مخدره  وسازشکاران با دشمنان سوگند خورده افغانستان رهایی بخشیده تا معلم ومتعلم در کمال آسایش زنده گی  کنند .

استادان گرامی ومعلمان محترم صدای تان رسا وقلم تان تواناترباد !

 

  بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۴/ ۱۷ـ ۰۵۱۰