انگلیس ها هم غزنه را ویران کردند

 

 

غزنی یا غزنه که اسمش با اسم بزرگترین شعرا ،ادیبان ،علما، حکیم ها و سلاطین همچون محمود غزنوی از سلاله خاندان سبکتگین والبتگین عجین خورده است، یکی از شهر های مرکزی و بزرگی است که افتخارات تاریخی ،علمی وفرهنگی اش تا به هنوز وحتا قرن ها نامزد زبان ها و جزوی از اسطوره های تاریخی ما خواهد بود.

دوستان و رفقا در مورد غزنی به صورت مشرح ومکمل در مقالات خویش روشن ضمیری نموده اند و مخصوصا در مقاله بامحتوی غزنی از جها نی بودن تا جهانی شدن، شرحی مفصلی در مورد غزنه یا غزنی ارایه شده است که مطالعه ان واقعا دلچسپ و با معنا است. ولی به منظور مطالعه دقیق غزنه زیرنگین تاریخی نباید فراموش کرد که غزنی و مردم با شهامت آن در درازنای تاریخ جهت دفاع از وطن وناموس وطن دایماً سد راه جانیان تاریخ و استیلاگران استعماری قرارگرفته و با ریختن خون خویش دین وطنی و افغانی خود را ادا نموده اند.

لازم به یاد اوری میدانم تا اندکی به تاریخ مراجعه نموده و روی دفاع مردم غزنی در زمان تجاوز بیگانه ها( انگلیسها) بر کشور ما صحبت نمایم که خالی از دلچسبی نخواهد بود.انگلیس ها که در بهار سال  ۱۸۳۹ م  به اتفاق حکومت سکها (رنجیت سنگه ) در زیر نقاب شاه شجاع با ۴۵هزار عسکر منظم و توپخانه از طریق دره بولان به اساس معاهده مخفیانه  فی ما بین انگلیسها ، رنجیت سنگ وشاه شجاع به افغانستان تاختند و تا دامنه های هندو کش رسیده و گردنبند ویلسلی۱ را بر گردن مردم افغا نستان انداختند. شا ه شجاع در ۲۵ اپریل در حالیکه مکناتن در کنارش بود وارد کندهار شد و مکناتن  از این فتح خیلی ها خوشحال بود. زیرا قندهار بدون یک فیر و مقاومت به شاه شجاع تسلیم شده بود.شاه شجاع ومکناتن وبرنس به گفته (کی) یکی از تاریخ نویسان انگلیس. سر خزانه را باز نموده بودند و محتویات داخل انرا بادست باز باد میکردند ، ولی با آنهم نتوانستند وفاداری شهر ها ومردمی را که در خط السیر تهاجم شان قرار داشت به دست اورند.مثلاّ یکی از شهر های که سر راه انها برای تهاجم به طرف کابل قرار داشت غزنی بود.

لارد اکلند در یاد داشتی که در۲۵ جون ۱۸۳۶ م از کمیته مخفی انگلیس ها دریافت نموده بود صلاحیت اخذ کرده بود تا جهت مقابله از پیشرفت ونفوذ روسها به هرشکلی که میخواهد با افغانستان عمل کند. بناّ او به بیشروی به طرف کابل اغاز کرد.غزنی با قلعه های مستحکم وقوی خود که در دامنه های کوه های مرتفع و کوهستانی افتاده بود و در تمام اسیا تسخیر نا پذیری آن از یکطرف و وطندوستی و وطن پرستی مردم با شهامت ان از جهت دیگر معروف بود، سد راه مهاجمین قرارگرفت.انگلیس ها که به مواد ارتزاقی و علوفه برای اسپ های شان ضرورت داشتند باید شهرغزنی را متصرف میشدند و بعداّ راه رابطرف کابل باز میکردند.ولی با دیدن دیوار های ضخیم به ارتفاع ۲۰ متر، ناامید  شده و در پی تخریب دروازه های شهربرآمدند.

یورش برغزنی

انگلیس ها که بعد از تصرف کندهار تمامی توپ های غول پیکر خود را در قندهار گذاشته و با سلاح خفیفه جهت تسخیر شهرهای دیگر کمر بسته بودند، چون از ویرانی دیوار ها با سلاح دست داشته خود نا امید شدند در پی آن شدند تا یکی از دروازه های شهر را منفجرسازند.

انگلیس ها برای این منظور یکی از افسران قطعات انجنیری شان را که سرهانری دیورند نام داشت و جوانک ماجراجو و حیله گربود ، با یک گروپ مشخص نموده تا یکی از دروازه ها را تخریب نماید، زیرا انها گزینه دیگری نداشتند وبا مردم با شهامت ودلیری مقابل شده بودند که به خاطر دفاع از نوامیس ملی خود همچنانی که در داشتن حماسه های علمی و فرهنگی و جهانگشا یی مشهوربودند در حماسه افرینی ها برای دفاع از وطن نیز ید طولای داشتند مقابل بودند.انگلیس ها یکی از دروازه های شهر را به اساس فعالیت موهن لعل هندی  افسر استخبارات انگلیس و خیانت یکی از ارتباطی هایش( یکی از اجنت ها در داخل غزنی) موّفق شدند که دروازه کابل را انتخاب وبه بسیار مشکل و تلفات خود را به دروازه رسانیده و دروازه را  با نفت و باروت انفجاردهند.انگلیس ها بعد از انفجار دروازه به داخل ریختند و مردم قهرمان غزنی چنان با شهامت در برابر جنایتکاران تاّریخ می جنگیدند که همه جا را خون و آتش فراگرفته بود و گویند که این جنگ چندین شبانه روز طول کشید و همه جا را جسد های دو طرف جنگ پر نموده بود. ولی با دریغ که سلاح مدرن دشمن از یکطرف وموجودیت اجنت های استخبارات انگلیس ازطرف دیگروخیانت این افراد سبب شد تا انگلیس ها در این جنگ پیروز شوند وغزنی را به خاک وخون بکشانند و انرا به شهر مرده ها تبدیل نمایند زیرا در اثر مقاومت مردم تعداد زیادی از آنها با برتری سلاح جدید انگلیس ها جام شهادت نوشیده بودند.افزون برتلفات انسانی، هجوم انگلیس ها برغزنه ویرانی های زیاد فرهنگی را نیز در این شهر ببارآورد. ولی موضوع در همین جا ختم نمی شود توجه کنید.

در زمان مقاومت ملی زمانی که انگلیس ها امیر محمد یعقوب خان را در اول دسامبر سال۱۸۷۹ م تحت الحفظ به هند میفرستند و نیز دورویی بودن انگلیس ها به مردم افغانستان بعد از آمدن کیوناری در ۲۴ جولای ۱۸۷۹م  به حیث سفیرثابت می شود مردم افغانستان برای دفع و ترد انگلیس ها دورهم جمع شده و از سرتاسر افغانستان و اطراف کابل اماده گی جنگ را فراهم میبینند که در این قیام باز هم مردم غزنی در صف دفاع از نوامیس ملی در برابر انگلیس ها قرار می گیرند.

چون موضوع نبشتهّ ما غزنی و مردم سلحشور و حماسه افرین انست در این جا صرف به ذکر اسمای مبارزین ملی غزنی در پهلوی مبارزین کابل ، کوهدامن، کوهستان.تگاب، نجراب،لهوگر، میدان وردک، هرات وننگرهار وغیره ولایات دیگر میپردازم.

در غزنه و زابلستان مردم به رهبری ملا دین محمد مشهور به  ملا مشک عالم ،عبدالقادرخان غزنوی، ملا عبدالغعورخان لنگری وگل محمد خان اندری بخشی از مقاومت در برابر مهاجمین گردیده و با ارسال پول ،  سلاح ، مهمات و افرادسهم خود را در دفاع ملی انجام داده و تا جاییکه ملامشک عالم در دوم دسامبر ۱۸۷۹ با شنیدن تبعید میر محمد یعقوب خان و تسلط انگلیس ها بر امورات کشور ما خویش را از بیعت شرعی خلاص نموده وجهاد را بر علیه انگلیس ها در غزنی اعلام نموده و دسته جات داوطلب لشکرعظیمی را تشکیل داده و با سلاح و وسایلی که اصلا در برابر قوای استعماری قابل ملاحظه ومقایسه نبود؛ با معنویت و مورال قوی دفاع از مادر وطن واراده قوی واهنیین به طرف کابل حرکت کردند و در راّس این قواّ که تقریباّ به ۳۰۰۰ نفر میرسید ملامشک عالم، سردار محمد محسن خان و دیگر مبارزین ملی که اسمای شان در بالا ذکر است قرار داشتند.

موجزاینکه با انچه که گفته آمدیم غزنی و مردم دلیر و قهرمان آن در تمامی عرصه های زنده گی اجتماعی وسیاسی وطن سهم فعالانه خود را ادا نموده اند.بیجا نخواهد بود تا منحیث پایتخت کشورهای اسلامی درمنطقه تبارزنموده تا با شد جهان به این شهرپرازحماسه های علمی ، فرهنگی ودینی سر تعظیم فرود آورند.

( حکیم کرنزی )

 

1 ـ ویلسلی یکی از روسای کمپنی هند شرقی وطرفدار سر سخت فارورد بالیسی بود.